گلپایگانی در توصیه به خوانندگان جوان‌ تاکید می‌کند: «امیدوارم درس بگیرند و بدانند موسیقی فقط سه‌گاه، چهارگاه، کشته‌مرده، حزین و... نیست. اینها درس هستند. شما می‌توانید از این دروس، نکاتی پیدا کنید؛ نکته‌ای که من پیدا کردم و همان دستگاه هشتم موسیقی یعنی دستگاه عشق نام دارد. هر فردی در زندگی به راهی می‌رود؛ فردی ساختمان می‌سازد، دیگری مبل و دیگری اتومبیل می‌سازد؛ اما باید بدانیم که نمی‌توانیم هیچ‌کدام از آنها را با خود ببریم. درواقع امانت‌دار هستیم؛ ولی مهم این است که امانت‌دار خوبی باشیم یا بد. یکی کارهای بدی با پول انجام می‌دهد و دیگری عشق می‌ورزد و دوستی می‌کند. سرآخر هم باید تمام امانت‌ها را تحویل دهیم و دست خالی برویم؛ به همین دلیل زندگی را فقط و فقط در عشق می‌بینم.»

وی درباره آرزوهایش در این سن می‌گوید: «دوست دارم همین فردا بمیرم. زنده بمانم که باز هم صدایم حبس شود؟ دوست دارم فردا همه چیز به پایان برسد؛ این راهی است که همه ما باید طی کنیم؛ اما نباید فراموش کنیم حق من ضایع شد. البته هیچ گلایه‌ای از هیچ‌کسی ندارم. اصلا هم پشیمان نیستم که از ایران نرفتم و از بودن در سرزمینم لذت می‌برم. به من گفتند نباید بخوانی و من هم پذیرفتم؛ چون می‌خواستم در مملکتم بمانم، ولی حق من از بین رفت. البته تاریخ قضاوت خواهد کرد؛ ولی باز هم تاکید می‌کنم که از هیچ‌کسی گله‌مند نیستم.»

این مطلب برایم مفید است
بلی
9 نفر این پست را پسندیده اند