هفت سال خواندن با کودکان شیرخوارگاه آمنه
گفتوگو با دستاندرکاران شیرخوارگاه آمنه دربارهی تاثیرات برنامهی...
گفتوگو با دستاندرکاران شیرخوارگاه آمنه دربارهی تاثیرات برنامهی کتابخوانی «با من بخوان» بر کودکان
هفت سال پیش، سکوت و ناتوانی در بیان خواستها و احساسهای شماری از کودکان شیرخوارگاه آمنه که از موزه-نمایشگاه فرهنگ کودکی در باغموزهی نگارستان دیدار میکردند، وجود مشکلی را با صدایی رسا بیان کرد: مهارتهای گفتاری در این کودکان اندک و گنجینهی واژگانشان کمتعداد بود. در محیطهایی همچون شیرخوارگاه آمنه فقدان آغوش گرم، نبود توجه ویژه به هر کودک، سخن نگفتن با آنها و نشنیدنشان، سایهای بزرگ بر زندگی آنها میافکند. گاه در نتیجهی این کمبودها رفتارها و ویژگیهایی در این کودکان بروز میکنند که به اختلالهای جسمی، ذهنی و روانی تعبیر میشوند. از این رو کارشناسان برنامهی «با من بخوان» بر آن شدند که فعالیت خود را در شیرخوارگاه آمنه آغاز کنند.
از سال ۹۳ آزاده صادقی، کارشناس برنامهی «با من بخوان»، با بهرهگیری از کتابهای باکیفیت ادبیات کودکان و بستهی «آواورزی با سیبیلک» کار با کودکان این مرکز را آغاز کرد. او در روند کار با کودکان دریافت که ناآشنایی آنها با کتاب، نداشتن تمرکز و تمرین برای گوش سپردن به داستان، پیشبرد کار را دشوار میکند. بنابراین تصمیم گرفت بذر عشق به کتابخوانی را از نوزادی در دل کودکان بکارد. این چنین از سال ۹۴ با همراهی دستاندکاران شیرخوارگاه آمنه، برنامهی «خواندن با نوزاد و نوپا» به طور رسمی در بخش نوزادان این شیرخوارگاه آغاز و برنامهی «با من بخوان» در این مرکز گستردهتر شد.
در گفتوگویی که در سال ۹۶ با تعدادی از مسئولان شیرخوارگاه آمنه انجام شد، آثار شگرف اجرای «برنامهی با من بخوان» در رشد و بروز تواناییهای کودکان بیان شد. (متن کامل این گفتوگو را میتوانید در اینجا بخوانید.) امسال خانم صادقی بار دیگر با دستاندرکاران این مجموعه به گفتوگو نشست تا نتایج برنامهی «با من بخوان» را از نگاه آنها جویا و از موانع بر سر راه آگاه شود. در ابتدای راه بسیاری از مسئولان شیرخوارگاه آمنه از ضرورت کتابخوانی برای نوزاد و نوپا آگاه نبودند اما با گذشت زمان و استمرار فعالیتهای خانم صادقی، همراهی بیشتری برای اجرای این برنامه نشان دادند.
به گواه خانم جابری، مدیر شیرخوارگاه آمنه، که پیش از این مدیریت شیرخوارگاه شبیر را بر عهده داشتهاست، کودکان مرکز آمنه که برایشان کتاب خوانده شده است تفاوتهای آشکاری با کودکان مراکز دیگر دارند و رفتارهای اجتماعی متناسب با سنشان بروز میدهند. «رفتارهای کودکان، درخواستها، ایدهها و ارتباطشان با دیگران، این که به راحتی میتوانند بگویند چه میخواهند و چه نمیخواهند، همه دستاورد برنامهی «با من بخوان» است. تغییرات کودکان محسوس است بهویژه وقتی بچههای ما به موسسههای دیگر منتقل و با بچههای دیگر مقایسه میشوند.»
خانم جابری استمرار و نظم در اجرای این برنامه را در اثربخشی آن بسیار مهم تلقی میکند و معتقد است: «بچهها شاید نتوانند احساسشان را کامل بیان کنند اما کاملاً متوجه هستند که چه کسانی به آنها بها میدهند و چه برنامهای برایشان گذاشته شده است. اینکه کودکان آسیبدیده را از همان ابتدای صبح از برنامهشان مطلع کنیم بسیار مهم است. چون این کودکان دغدغههای فکری بسیاری دارد و با آگاه شدن از برنامهی روزانه به اطراف و اطرافیان اعتماد میکنند.»
اثر برنامهی «با من بخوان» در زندگی این کودکان بسیار گسترده است و جنبههای گوناگونی دارد. بیشترین تاثیر را میتوان در کودکانی دید که از هنگام نوزادی برایشان کتاب خوانده شده است و اکنون در بخش نوپا هستند. خانم باقری، روانشناس شیرخوارگاه میگوید: «قبلاً بچههای بسیار مضطربی داشتیم که تا ۴ یا ۵ سالگی هیچ درکی از کتاب نداشتند. حتی ورقزدن کتاب را بلد نبودند. هر کتابی به آنها میدادیم بدون این که تصاویرش را نگاه کنند یا لحظهای آن را ورق بزنند، پاره میکردند و داخل سطل آشغال میانداختند. از زمانی که شما برنامهی کتابخوانی را شروع کردید کودکان در همان بخشِ نوزادان درمییافتند که کتاب را باید ورق زد یا تصاویرش را نگاه کرد. در یک و نیم تا دوسالگی هم با ورود به بخش نوپا، آرامش و نظمی داشتند که در گذشته در آن بخش مشاهده نمیشد. درخواستهای مربیها را میپذیرفتند، اکنون میدانستند اگر کتاب یا هر چیز دیگری را امانت میگیرند، باید به موقع برگردانند یا اگر خواندن کتابی تمام شد، باید آن را سر جایاش بگذارند. این تغییر آنقدر مشهود بود که حتی زمانی که از بیرون برمیگشتند کفشهایشان را جفت میکردند و سرجایاش میگذاشتند. کتابخوانی در آرامش بچهها هم بسیار موثر است. بچههایی که از نوزادی برایشان کتاب خواندهاید روزشماری میکنند که نوبتشان بشود. اگر در گذشته جیغ میزدند که من هم باید بیایم، حالا نوبت را کاملاً درک و آن را رعایت میکنند. در مواردی دیدهام شما به آنها توضیح دادهاید که من فردا شما را به کتابخانه میبرم و فردا نوبت شماست و آنها بدون اینکه اعتراضی بکنند یا خودشان را به در و دیوار بکوبند که باید همین امروز بروم، فردا برای آمدن به کتابخانه آماده میشوند.»
کار با بستهی آواورزی و کتابخوانی مستمر در موارد بسیاری کودکان را از گفتاردرمانی و رواندرمانی بینیاز کردهاست. مسئولان شیرخوارگاه آمنه بر این باور هستند که انتخاب هدفمند کتابهای باکیفیتی که مفاهیمشان با خواست، نیاز، درک و حقوق کودکان متناسب است، کارکرد درمانی دارد. خانم وکیلی کاردرمان شیرخوارگاه میگوید: «کتابخوانی میتواند مکمل کارهای دیگر باشد. میتوان آن را در برنامهی درمان تعریف کرد. ۱۳ سال پیش که من به آمنه آمدم بچهها رفتارهای اوتیستیک داشتند؛ ارتباط چشمی زیادی برقرار نمیکردند، سر میکوبیدند، حرکات کلیشهای داشتند و گفتارشان تاخیر داشت. اما بچههایی که شما از نوزادی برایشان کتاب خواندهاید و الان ۳ یا ۴ ساله هستند، حرکت کلیشهای ندارند. شرایط تغییر خاصی نکرده است. مربی همان مربی است و فضا همان فضا. فقط کتابخوانی به زندگی این کودکان اضافه شده است. در دوران کرونا هیچ گفتاردرمانی نداشتهایم. اما کتابخوانی در پرورش گفتار بچهها بسیار موثر بوده است. برای نمونه کودکی مبتلا به سندرم کروزون داشتیم که از نوزادی برایاش کتاب خوانده بودید و با اینکه گفتاردرمانی خاصی نداشت خیلی خوب پیشرفت کرد و از مرکز توانبخشی به مرکزی با بچههای معمولی منتقل شد.»
خانم باقری از تجربهی ماندگار شدن کودکانی میگوید که گمان میرفت تاخیر ذهنی دارند و باید به مراکز خاص منتقل شوند. او معتقد است: «تمام بچهها توجه ویژه، احترام و دوست داشته شدنِ بیقید و شرط در کتابخوانی را کاملاً متوجه میشوند. حتی بچهی سندرم داون، با این که بسیار کتابخانه را دوست داشت، تا زمانی که نوبتاش نبود به کتابخانه نرفت. چرا؟ چون میدانست شما به وعدهی خود عمل میکنید و روزی که نوبتاش باشد او را به کتابخانه میبرید.»
بعضی از کودکانی که به مرکز آمنه میآیند، بحرانها و آسیبهای روحی سختی را از سر گذراندهاند. کتابخوانی و حضور در کتابخانه برای آنها پناهی است که اندکی از فشار روانیشان میکاهد. خانم باقری ارتباط یکی از این کودکان با کتابخانه را اینگونه توصیف میکند: «کودکی که بحرانهای زیادی را پشت سر گذاشته بود، هنگامی که به کتابخانه آمد آنقدر به آنجا علاقهمند شد که تمایلی به بازگشت نداشت. چون پیش از بحران دردناکی که تجربه کرده بود، در منزل کتابخانه داشت و کتابخانه خاطرهای خوب را برایاش تداعی میکرد. یادآوری خاطرههای خوب به او کمک میکند به اتفاقهای بدی که پس از آن برایاش رخ داده است، فکر نکند. از زمانی که شما کتاب خواندن با او را شروع کردید دیگر مدام از اتفاقهای بد صحبت نمیکند. مرتب کتاب میآورد تا با هم بخوانید و لذت میبرد. در واقع ما برای درمان او میتوانیم در همین مسیر حرکت کنیم.»
آثار کتابخوانی برای کودکان شیرخوارگاه، محدود به کودکان با نیازهای ویژه نیست. همهی کودکان در این مراکز شکلی از بحران را تجربه کردهاند و زندگیشان با کودکان دیگر تفاوتهای چشمگیری دارد. کودکان بیرون از شیرخوارگاه در همان ماهها و سالهای نخست زندگیشان با مفاهیمی ساده در پیوند با زندگی روزمرهشان آشنا میشوند. اما یکنواختی و محدودیت زندگی در شیرخوارگاه مجالی برای آشنایی کودکان با مفاهیم ساده مهیا نمیکند. همین موضوع اهمیت کتابخوانی برای این کودکان را دوچندان میکند. کتابها همچون پنجرهای رو به دنیای بیرون شیرخوارگاه دید و درک کودکان را وسعت میبخشند. خانم باقری در پیوند با همین موضوع میگوید: «یک بار از کودکی خواستم قصهی یکی از کتابها را برایام بگوید. درحالیکه چیزهایی را تعریف کرد گفت: "این باباشه، داره باهاش بازی میکنه." من تصور میکردم بچههای خردسال شیرخوارگاه چون خیلی کم با مردها سروکار دارند نمیتوانند مفهوم پدر را خوب درک کنند... . گاهی بچهای تعریف میکند فلان شخصیت سوار ماشین شد. درحالی که بیشتر بچههای ما تا حالا ماشین سوار نشدهاند. کودکان از طریق کتابها با مفاهیمی مثل پدر، مادر، خواهر یا مدرسهرفتن، بیرونرفتن و... که در شیرخوارگاه رواج ندارد، آشنا میشوند.» خانم صبری، مربی بخش نوپا، نیز آشنایی با موضوعهای گوناگون را یکی از پررنگترین نتایج کتابخوانی برای کودکان میداند: «این بچهها شرایط بیرون رفتن ندارند، با بسیاری از موضوعها ناآشنا هستند. برای مثال نمیدانند اتوبوس چیست یا راننده اتوبوس کیست. اما از راه کتابها و تصاویرشان با آنها آشنا میشوند و زمانی که در تلویزیون واژهی راننده را میشنوند یادشان میآید که من این را در کتاب دیدهام.»
یکی دیگر از ویژگیهای کودکان شیرخوارگاه نداشتن تجربه و درک از مفهوم استقلال و حریم شخصی است. مسئولان شیرخوارگاه آمنه پایین بودن عزتنفس و اعتماد به نفس کودکان را نتیجهی این موضوع میدانند و معتقدند همین امر سبب بروز مشکلاتی فراوان در بزرگسالی خواهد شد. خانم باقری میگوید: «اگر کودکی یاد نگیرد که مال من و حوزهی شخصی من یعنی چه، در بزرگسالی نیز حریمها را نمیشناسد. بنابراین علاوه بر اینکه اجازه میدهد هر کسی وارد حریماش شود، ممکن است مرز دیگران را نشناسد و به آن احترام نگذارد. این که شما به آنها اجازه میدهید کتابی را که دوست دارند انتخاب کنند تا با هم بخوانید، این پیام را به کودک میدهد که تو فردی مستقل و دارای توانایی انتخاب هستی. او یاد میگیرد خودش را قبول داشته باشد. اگر بخواهند او را مجبور به انجام کاری بکنند با خودش میگوید: من اختیار دارم و میتوانم این کار را انجام ندهم.»
کودکان شیرخوارگاه آمنه هنگامی که خود در کتابخانه هستند یا برایشان کتاب خوانده میشود تجربهای تازه به دست میآورند: اختصاص زمانی ویژه به آنها. خانم باقری بر این باورند که: «اجرای منظم برنامهی کتابخوانی این پیام را به کودک میدهد که تو برای من اهمیت داری. احترامگذاشتن و حفظ حرمت نفس نیاز هر آدمی است. وقتی شما در طول هفته بچهها را به نوبت به کتابخانه میبرید و به آنها میگویید امروز روز شماست یعنی این که من به طور ویژه برای شما وقت میگذارم.»
شناخت و ابراز هیجانها و عواطف مهارت بسیار مهمی است که کودکان مراکزی نظیر آمنه در آن ضعف دارند. اجرای مستمر برنامهی «با من بخوان» در این مرکز و همنشینی کودکان با کتابها به آنها کمک میکند تا این مهارت را در خود پرورش دهند. خانم وکیلی معتقد است: «بچهها عواطف خود را درک کردهاند و بهجا آن را نشان میدهند. پیش از از اجرای برنامهی «با من بخوان»، بچههای بزرگتر کوچکترها را میزدند، حالت سرکوبیدن در بچهها بسیار زیاد بود، شبادراری زیادی داشتیم اما حالا کودکان میتوانند حرف بزنند، مشکل خود را مطرح کنند. اضطراب بچهها کم شده، عواطف را یاد گرفتهاند، احساساتشان را درک کردهاند، زمانی که یک مربی اذیتشان میکند میتوانند اعتراض بکنند و این با قبل قابلمقایسه نیست. حالا به کسی که واقعاً دوست دارند یا بیشتر میبینند ابراز احساسات میکنند و میگویند: دوستات دارم. اما به افرادی که کمتر دیدهاند یا افراد غریبه این جمله را نمیگویند. آویزانشدن از افراد هم جز در بچههایی که کمی مشکل ذهنی دارند، دیده نمیشود. درگذشته این شیوهی جلب توجه آنها بود.»
خانم باقری در همین رابطه تجربهای از کودکی ۵ ساله نقل میکند که از نظر رشد ذهنی و تکلم مشکل دارد: «در گذشته بچههای ما با ورود هر کسی به بخش، حتی غریبهها، به او آویزان میشدند، دست در جیباش میکردند. اما این کودک که از نوزادی برایاش کتاب خوانده شده است به ما میگوید«من تو را دوست دارم» اما به غریبهها ابراز احساسات نمیکند. همراهیاش با مربی و همدلیاش بالاست. این کودک سالها در لیست انتقال به مراکز توانبخشی بوده است اما الان من به عنوان روانشناس مجموعه و خانم وکیلی به عنوان کاردرمان دیگر راضی نیستیم که او به مراکز توانبخشی برود. اگر با او ملایم صحبت کنی و به او شخصیت بدهی و تحکمی در کار نباشد بیشترین همکاری را دارد. او در حمامکردن بچهها، مرتبکردن آشپزخانه پس از تمامشدن غذا و کارهای دیگر بسیار کمک میکند. نسبت به محیط پیراموناش آگاهی پیدا کرده است و حتی توانایی قضاوت دارد یعنی از پیامد کارهایاش آگاه است.»
پایایی دستاوردهای برنامهی «با من بخوان» در شیرخوارگاه آمنه در گرو مداومت و پیگیری در اجراست. متاسفانه همهگیری ویروس کرونا سبب وقفهای طولانی در اجرای کامل برنامه و از دست رفتن زمانی طلایی برای خواندن و گفتگو با کودکان شده است. نیروهای داوطلب اجازهی ورود به بخشهای شیرخوارگاه را ندارند و تعداد اندک مربیها و حجم بالای کار، زمانی برای کتابخوانی باقی نمیگذارد. دستاندرکاران شیرخوارگاه آمنه همگی به بیقراری کودکان نوپا که ناگهان از کتابخوانی و حضور در کتابخانه محروم شده بودند اشاره داشتند. نگرانی بزرگتر اما متوجه نوزادانی است که زندگیشان همچون نوزادهای ۵ سال پیش میگذرد؛ آنهنگام که هنوز برنامهی خواندن با نوزاد آغاز نشده بود. در نبود داوطلبی که نوزادان را در آغوش بگیرد، برایشان کتاب بخواند و با آنها سخن بگوید، بیشترِ زمان بیداری با نگاه کردن به سقف میگذرد. خانم وکیلی در توضیح این وضعیت میگویند: «وقتی با کودک حرف نمیزنید نباید انتظار داشته باشید حرف بزند، اگر شنوایی بچه را تحریک نکنید نباید انتظار داشته باشید به حرفهایتان گوش کند. نوزادان ما در دوران کرونا از این فوائد محروم هستند و نباید انتظار داشته باشیم زمانی که وارد بخش نوپا میشوند یا برای فرزندخواندگی میروند مانند همان نوزادانی باشند که برایشان کتاب خواندهایم.»
خانم باقری از نگرانی دیگری میگوید: «تنها ماندن نوزادها پیامدهای زیادی دارد. کودک برای اعلام نیازهایاش گریه میکند و این اولین سلاح اوست. اما پس از مدتی میبیند هرچه گریه میکند کسی به دادش نمیرسد. پس نوزاد نتیجه میگیرد چه تفاوتی میکند که من گریه بکنم یا نکنم، تقاضا بکنم یا نکنم؟ در هر صورت پاسخی به من داده نمیشود. به این وضعیت درماندگیِ آموختهشده میگویند. یعنی کودک دیگر برای تغییر وضعیتاش تلاش نمیکنند.» ایشان در ادامه از کودک سندرم داونی میگویند که بیش از دیگران از توقف برنامه آسیب دیده است: «همین چند ماهی که شما نتوانستید به شیرخوارگاه بیایید و کتاب بخوانید بچههای ما به هم ریختند. این بچه بیشتر از دیگران اذیت شد و حتی به خودش و به دوستاناش آسیب میزد. محیط کتابخانه برای او مکانی خاص است.»
راهکاری که برای کاستن از پیامدهای ناشی از ویروس کرونا در نظر گرفته شد، توزیع کتابهای مقوایی در بخش نوپا بود تا کودکان همچنان به کتاب دسترسی داشته باشند. خانم عنایتی، مدیر بخش نوپا در شیرخوارگاه آمنه، اجرای این طرح را اینگونه توصیف میکند: «متاسفانه تعداد مربیهای ما بسیار کم است. بیشتر اوقات فقط به تعویض و غذا دادن میرسند و فرصتی برای انجام کارهای دیگر ندارند. کتاب را به بچهها میدهیم اما امکان ندارد مربی بتواند وقتی ویژه برای خواندن کتاب اختصاص بدهد. شاید حین انجام کارها و رفت و آمدها عبارتهایی دربارهی کتاب مثل ورق بزن، پارهنکن و ... بگوید، اما وقت اینکه مثل شما با جذابیت کتاب بخواند را ندارد. با این حال بیتاثیر هم نیست. بچهها تصاویر را میبینند و گاهی مربی با آنها گفتوگو میکند. برای مثال بچه میگوید: جوجو و مربی میگوید: خرگوش را میگویی؟ و واژههایی که مربی میگوید در ذهن بچهها مینشیند. مربی هم با وجود کتاب میفهمد که باید با بچه حرف بزند و کتاب را برای او توضیح بدهد. حتی بعضی بچهها خودشان این را از مربی میخواهند. کتاب را جلو میبرند، با انگشت تصاویر را نشان میدهند و مربی را به حرف میگیرند. گاهی هم واژههای کتاب را تکرار میکنند و مربی ناخودآگاه وادار به تکرار واژهها میشود.»
راهکار دیگری که برای حفظ پیوند بچهها با کتاب پیشنهاد شد نصب سیستم صوتی در بخش نوزاد و نوپا بود تا در شرایطی که امکان کتابخوانی حضوری وجود ندارد، صدای بلندخوان یا قصهگو برایشان پخش شود. خانم مرادخانی، مسئول بخش کودکان در شیرخوارگاه، در همراهی با این طرح میگویند:« اگر به جای اینکه ساعت ۸ یا ۹ شب در حالی که ممکن است بچهها خسته نباشند و به اصرار مربی به تخت میروند، قصه پخش کنیم صدای آرامبخش قصهگو یا صداهای پسزمینه مثل صدای جوجه، گنجشک، رودخانه و ... هم به خواب آرام و لذتبخش کودک کمک کند و هم مزایای کتابخوانی را برایشان به همراه دارد.» ایشان همچنین یادآوری کردند که پخش قصه و موسیقی در بخش نوزادان میتواند موجب حواسپرتی مربی و بیتوجی او به صداهای خطر مانند آسپیره کردن، سرفه کردن و ... شود. با در نظر گرفتن این نکته قرار بر این شد که این طرح در بخش نوزادان در ساعتهایی مشخص اجرا شود تا مربیها در اتاق حضور داشته باشند و تمام حواسشان به کودکان باشد. خانمها سلیمانی، مصباح و رحمانی مربیهای بخش نوزاد، ضمن ابراز نگرانی از تاثیر نخواندن کتاب بر نوزادان در دوران کرونا از تلاشهای خود برای رشد ذهنی و زبانی کودکان میگویند: «ما بهدلیل کار زیاد نمیتوانیم زمان ویژهای را به این کار اختصاص دهیم اما میتوانیم ضمن انجام کارهایمان با نوزاد شعرها را بخوانیم و قصه بگوییم. البته الان هم مرتب با بچهها حرف میزنیم اما متاسفانه با وجود ماسکها توان سابق را هم نداریم.» با توجه به اشتیاق مربیهای مرکز آمنه که اکنون به ضرورت کتابخوانی برای کودکان آگاه هستند، خانم صادقی تصمیم گرفتند با آموزش نکتههای ساده شرایطی را به وجود آورند تا زمانی که مربیها برای گفتوگو و شعرخوانی صرف میکنند، هدفمندتر باشد. برای مثال مربی نوزادان کوچکتر دربارهی اجزای چهره یا رنگها با نوزادان صحبت کند و شعر بخواند. در اتاقهای بعدی که نوزادان بزرگتر شدهاند بیشتر دربارهی موضوعهای پیچیدهتر برایشان حرف بزنند و شعر بخوانند. این گونه، کودکی که هر روز برای مثال نام اجزای صورت یا رنگها و... را میشنود آمادگی ذهنی پیدا میکند و زمانی که وارد بخش نوپا شود مفاهیم را راحتتر فرامیگیرد.
کرونا فعالیت «با من بخوان» را در بخشها کمرنگ کرده است اما از پاییز ۹۹ فعالیت در کتابخانهی شیرخوارگاه آمنه رونق گرفت. کودکان ۱۸ ماهه تا ۴ ساله در زمانهای مشخص اجازه دارند در کتابخانه حضور داشته باشند. در فصل پاییز ۳۰ کودک با حضور در کتابخانه برای دقایقی از فضای بخشها جدا شدند تا در محیطی آرام، بیدغدغه و بیخطر به هر چه دوست دارد دست بزنند، کتابی که دوست دارد را بردارد، روی هر صندلیای که میخواهند بنشیند و ... . در پایان، هرچه را برداشته سر جایاش بگذارند و کتابخانه را مرتب کنند. اینگونه درمییابند که وجود و دلخواستهایشان اهمیت دارد و کسانی هستند که به آنها عشق میورزند و احترام میگذارند.
کتابخانه فضایی سرشار از سواد است. حتی پوسترها کودک را به گفتوگو و قصهگویی دعوت میکنند. کنار هم روی فرش یا پشت میز روی صندلی مینشینند، کتابها را ورق میزنند، تصاویر را میبینند و گوش به داستانها میسپارند. حضور در کتابخانه امکان دیدن طبیعت را نیز برای کودکان فراهم میکند. از پنجرههای کتابخانه، خورشید، درختان، برگهای ریخته شده روی زمین و گاهی بارش باران را میبینند، دربارهی آنها گفتوگو میکنند و شعر میخوانند.
پایان همهگیری ویروس کرونا نامشخص است. امید است تا آن روز و بازگشت به شرایط عادی با یاری مسئولان شیرخوارگاه تجهیزات صوتی مهیا شود، داوطلبها با رعایت پروتکلها بهداشتی بتوانند به یاری کودکان بیایند و کودکان بتوانند زمان بیشتری را در کتابخانه بگذرانند.
دربارهی برنامهی با من بخوان در شیرخوارگاه آمنه بیشتر بخوانید:
چگونه با برنامه «با من بخوان» سرنوشت دیگری برای کودکان شیرخوارگاه آمنه رقم خورد