به گزارش خبرنگار مهر، «آسمان ابری» عنوان یکی از تازهترین آثار موسیقایی همایون شجریان خواننده موسیقی ایرانی است که در قالب موسیقی تیتراژ سریال «میخواهم زنده بمانم» به کارگردانی شهرام شاه حسینی به آهنگسازی غلامرضا صادقی در دسترس مخاطبان قرار گرفت.
در این اثر بر اساس اشعاری از حسین منزوی و غلامرضا طریقی منتشر شده، غلامرضا صادقی آهنگساز و تنظیم کننده، همایون شجریان خواننده، پدرام فریوسفی، میثم مروستی، نیلوفر محبی، امین عطایی و مهرداد عالمی نوازندگان، کاوه عابدین و مرجان معصومی (استودیو صبا) مدیریت ضبط، گروه اجرایی را تشکیل میدهند.
شعر حسین منزوی:
آسمان ابریست از آفاق چشمانم بپرس
ابر بارانی ست از اشک چو بارانم بپرس
تخته دل در کف امواج غم خواهد شکست
نکته را از سینه سرشار توفانم بپرس
در همه لوح ضمیرم هیچ نقشی جز تو نیست
آنچه را میگویم از آیینه جانم بپرس
آتش عشقت به خاکستر بدل کرد آخرم
گر نداری باور از دنیای ویرانم بپرس
شعر غلامرضا طریقی:
نبودی و نشنیدی / دلم به گریه نشسته
میان خاطرههایت / چه کردهای که پس از تو
به هر کجا که تو بودی / غمی نشسته بهجایت
کجای این شب هجران کجای این همه راهی / که از دریچه چشمت نمیرسم به نگاهی
بگو که از غم عشقت چگونه جان برهانم / چگونه این همه غم را به هر طرف بکشانم
نه پای رفتن از اینجا نه طاقتی که بمانم / چگونه دست دلم را به دست تو برسانم
به گزارش خبرنگار مهر، «آسمان ابری» عنوان یکی از تازهترین آثار موسیقایی همایون شجریان خواننده موسیقی ایرانی است که در قالب موسیقی تیتراژ سریال «میخواهم زنده بمانم» به کارگردانی شهرام شاه حسینی به آهنگسازی غلامرضا صادقی در دسترس مخاطبان قرار گرفت.
در این اثر بر اساس اشعاری از حسین منزوی و غلامرضا طریقی منتشر شده، غلامرضا صادقی آهنگساز و تنظیم کننده، همایون شجریان خواننده، پدرام فریوسفی، میثم مروستی، نیلوفر محبی، امین عطایی و مهرداد عالمی نوازندگان، کاوه عابدین و مرجان معصومی (استودیو صبا) مدیریت ضبط، گروه اجرایی را تشکیل میدهند.
شعر حسین منزوی:
آسمان ابریست از آفاق چشمانم بپرس
ابر بارانی ست از اشک چو بارانم بپرس
تخته دل در کف امواج غم خواهد شکست
نکته را از سینه سرشار توفانم بپرس
در همه لوح ضمیرم هیچ نقشی جز تو نیست
آنچه را میگویم از آیینه جانم بپرس
آتش عشقت به خاکستر بدل کرد آخرم
گر نداری باور از دنیای ویرانم بپرس
شعر غلامرضا طریقی:
نبودی و نشنیدی / دلم به گریه نشسته
میان خاطرههایت / چه کردهای که پس از تو
به هر کجا که تو بودی / غمی نشسته بهجایت
کجای این شب هجران کجای این همه راهی / که از دریچه چشمت نمیرسم به نگاهی
بگو که از غم عشقت چگونه جان برهانم / چگونه این همه غم را به هر طرف بکشانم
نه پای رفتن از اینجا نه طاقتی که بمانم / چگونه دست دلم را به دست تو برسانم