نیما 11 ساله از پشت بام ساختمان پنج طبقه سقوط کرد و به طرز معجزه آسا یی از مرگ نجات پیدا کرد.

به گزارش اختصاصی خبرنگار رکنا،اواسط مرداد ماه امسال، صدای کوبیده شدن جسمی سخت وسط کوچه یکی از محله های کرج خبر از یک فاجعه داد.صدای جیغ چند کودک بهت زده در راه پله های یک ساختمانی می پیچید و در یک چشم بر هم زدن،اطراف نیما که از پشت بام سقوط کرده بود جمعیت زیادی جمع شد و در کوچه دیگر جای سوزن انداختن نبود.

نیروهای اورژانس از راه رسیدند و نیما را سوار بر آمبولانس به بیمارستان رساندند.نیما دچار آسیب شدید به ریه و خونریزی مغزی شده بود.استخوان جمجمه اش خرد شده بود و سطح هوشیاری اش پایین بود.

فکر نمی کردم پسرم بار دیگر به آغوش زندگی برگردد

مادر نیما که حالا هفت ماه است تمام زندگی اش را وقف درمان پسرش کرده است، در گفتگو با رکنا در مورد حادثه هولناکی که برای پسرش پیش آمده بود می گوید:«تازه جراحی قلب انجام داده بودم که یکی از دوستانم با اصرار از من خواست به خانه شان بروم.آن روز در خانه دوستم که در کرج بود مهمان بودیم.حال خوشی نداشتم و ظهر خوابیدم.بچه ها به نیما گفته بودند بیا به پارکینگ برویم و بازی کنیم.بعد یک نفر به او گفته بود که در پشت بام کبوتر هست.نیما هم که عاشق کبوتر است به پشت بام رفته بود.آنجا نورگیری بود که با کف پشت بام هم سطح و روی آن شیشه ای بود.نیما پایش را روی آن گذاشته بود و سقوط کرده بود.»

او در ادامه می گوید:«دختر دوستم با هول و وحشت به من گفت نیما سقوط کرده است.نمی دانم چطور خودم را به کوچه رساندم.فکر می کردم الان در حالی با نیما مواجه می شوم که مثل هندوانه ترکیده باشد.»

نیما دو هفته در کما بود

مادر نیما در مورد روزهای سختی که نیما گذراند می گوید:«قسمتی از استخوان جمجمه نیما خرد شده بود و دچار خونریزی مغزی شده بود.جراحی شد ولی به کما رفته بود.بعد از دو هفته از کما بیرون آمد اما تکلم خیلی ضعیفی داشت و هنوز هم در تکلم کمی مشکل دارد و به خوبی گذشته حرف نمی زند.قسمت راست بدنش بی حس شده بود و دست راستش به خوبی باز نمی شود و اعصاب و عضلات دستش مشکل دارد.فیزیوتراپی های زیادی انجام شد تا بتواند راه برود.»

مادر نیما در مورد مشکلات حافظه نیما می گوید:«اوایل که تازه از کما بیرون آمده بود حافظه اش اختلال داشت.اما حالا بهتر شده است.یک روز به من گفت زنگ بزن با مادربزرگم حرف بزنم.به او گفتم مادربزرگ فوت کرده است.برخی مسائل این چنینی را یادش نمی آمد.»

جراحی ترمیم استخوان جمجمه نیما

دکتر علیرضا نباتی جراح مغز و اعصاب و ستون فقرات است.او پزشک نیما است که هفته گذشته جراحی ترمیمی استخوان جمجمه استخوان سر نیما را انجام داد.او از روزهای اول همراه نیما بود و به همراه کادر درمان زحمت زیادی برای بهبود سلامتی نیما کشید.با اینکه هوشیاری نیما پایین بود و ضربه به سر او آسیب زیادی زده بود اما دکتر نباتی عقیده داشت تا زمانی که بیمار دچار مرگ مغزی نشده باشد باید برای بازگرداندن او به زندگی امیدوار بود.

او در مورد نیما می گوید:«وقتی بالای سر نیما رفتم هوشیاری پایینی داشت و به دلیل خونریزی مغزی نیاز به جراحی داشت.دو روز بعد از حادثه هم تست کرونا ی او مثبت شد و حالا مشکلات نیما در هم پیچیده بود.اما برای کمک به او در بیمارستان گلستان یک همت جمعی اتفاق افتاد.در هفته دوم بستری علائم بیدار شدن در نیما دیده شد با اینکه در شرایط مشابه گاهی خیلی بیشتر کمای بیمار طول می کشد.شاید من انتظار داشتم کمای نیما لااقل 5 ماه طول بکشد.»

دکتر نباتی در مورد آخرین جراحی نیما می گوید:«جمجمه استخوان خرد شده بود و ما قسمتی از استخوان را برداشتیم.حالا که ورم مغز از بین رفته است می توانیم حفره خالی را با پروتز بپوشانیم و برای این کار نیاز به جراحی ترمیمی است.»

بعد از حضور نیما و پزشک او در استودیو رکنا،جراحی ترمیمی او هم انجام شد و حال نیما خوب است.حالا باید با فیزیوتراپی و تمرین برای بازگشت حالت دست نیما تلاش شود.دکتر نباتی امیدوار است با طی روند بهبودی نیما بتواند سال آینده به مدرسه برود و حتی با دست راستش بنویسد.

این بار نگو پشت در هستم

مادر نیما از اینکه متوجه شده نیما در ایام کما هم صدای او را می شنیده،بهت زده است:«چند روز قبل نیما به من گفت این بار که جراحی شدم مثل بار قبل از اتاق بیرون نروی و در گوشم بگویی پشت در شیشه ای هستم!من خیلی شوکه شدم چون زمانی که این حرف را در گوش نیما می گفتم او کاملا در کما بود.»

آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:

آیا این خبر مفید بود؟

0 0