معجزهای که امیرالمؤمنین برای اثبات بیبهرگی دشمنانش از بهشت نشان داد
امیرالمؤمنین (ع) فرمود: بهشت نیز همین طور است، فقط دست دوستان ما به نعمتهای بهشتی میرسد، نه دست دشمنان ما.
به گزارش گلستان ۲۴؛ به نقل از باشگاه خبرنگاران پویا، یکی از راهکارهای دستیابی به فضائل پیامبر صلی الله علیه و آله و اهلبیت علیهمالسلام مطالعۀ کرامات و معجزات آن بزرگواران است. تعداد این معجزات به اندازهای است که کتابهایی با محتوای معجزات معصومین علیهمالسلام از سوی عالمان بزرگوارمان نگاشته شد که از جمله آنها «الخرائج و الجرائح» اثر قطبالدین راوندی که در قرن ششم ه.ق گردآوری شد و کتاب «مدینةالمعاجز» یا «شهر معجزهها» اثر سیدهاشم بحرانی و «إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات» اثر شیخ حر عاملی که هر دوی این آثار در قرن دوازدهم ه.ق تألیف شدند.
اما معجزه، از مصدر «اعجاز» به معناى درماندگى، ناتوانى و نیز پایان هر چیز است. (معجم مقاییس اللّغة، ج 2، ص221) اعجاز، به معناى ناتوان کردن یا ناتوان یافتن دیگرى است. بنابراین در اصطلاح، عملی است که از سوی برگزیدگان الهی صادر میشود، به گونهای که سایرین از انجام چنین عملی عاجزند. در ادامه به روایتی از معجزات امیرالمؤمنین (ع) اشاره میشود.
امام حسین علیهالسلام میفرماید روزی نزد علی علیهالسلام نشسته بودیم و در آنجا درخت انار خشکی بود. عدهای از دشمنان حضرت وارد شدند که در بین آنها از دوستداران او نیز بودند. آنان به حضرت سلام کردند و امام فرمود بنشینید.
سپس فرمود: امروز به شما معجزهای نشان میدهم که مثل مائده در میان بنیاسرائیل باشد.، آنجا که فرمود «إِنِّی مُنَزِّلُها عَلَیْکُمْ فَمَنْ یَکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ فَإِنِّی أُعَذِّبُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِینَ»خدا فرمود: «من آن را بر شما فرو خواهم فرستاد، و[لى] هر کدام از شما پس از آن انکار ورزد، وى را [چنان] عذابى کنم که هیچ یک از جهانیان را [آن چنان] عذاب نکرده باشم.». (سوره مائدة: 115)
آن گاه فرمود به درخت نگاه کنید. درخت خشکی بود که ناگهان آب بر شاخههایش جریان پیدا کرد و سبز شد و برگ آورد و میوههایش تا بالای سر ما آمد.
سپس رو کرد به ما که ما از دوستدارانش بودیم، گفت: دستتان را دراز کنید و از میوهها بچینید و بخورید. ما دستهای خود را دراز کردیم و از انارها چیدیم و خوردیم. تا آن زمان میوهای به خوشمزگی آن نخورده بودیم. سپس به کسانی که او را دشمن میداشتند رو کردند و فرمود بچینید و بخورید؛ اما آنان وقتی که دستشان را بالا بردند، انار بالا رفت و هیچ یک از آنها نتوانستند حتی یک انار بچیند. گفتند یا امیرالمؤمنین، چرا دست آنها رسید، اما دست ما نرسید؟ فرمود: بهشت نیز همین طور است، فقط دست دوستان ما به نعمتهای بهشتی میرسد، نه دست دشمنان ما. کَذَلِکَ الْجَنَّةُ لَا یَنَالُهَا إِلَّا أَوْلِیَاؤُنَا وَ مُحِبُّونَا وَ لَا یَبْعُدُ مِنْهَا إِلَّا أَعْدَاؤُنَا وَ مُبْغِضُونَا.
آنان وقتی از منزل خارج شدند، گفتند این از سحر علی بن ابی طالب، کم است. سلمان گفت: چه میگویید؟ أَ فَسِحْرٌ هذا أَمْ أَنْتُمْ لا تُبْصِرُون (طور: 15) آیا سحر است یا شما نمیبینید؟
متن حدیث: کُنَّا قُعُوداً ذَاتَ یَوْمٍ عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ هُنَاکَ شَجَرَةُ رُمَّانٍ یَابِسَةٌ إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ نَفَرٌ مِنْ مُبْغِضِیهِ وَ عِنْدَهُ قَوْمٌ مِنْ مُحِبِّیهِ فَسَلَّمُوا فَأَمَرَهُمْ بِالْجُلُوس فَقَالَ عَلِیٌّ ع إِنِّی أُرِیکُمُ الْیَوْمَ آیَةً تَکُونُ فِیکُمْ کَمَثَلِ الْمَائِدَةِ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ إِذْ یَقُولُ اللَّهُ إِنِّی مُنَزِّلُها عَلَیْکُمْ فَمَنْ یَکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ فَإِنِّی أُعَذِّبُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِینَ(سوره مائدة: 115) ثُمَّ قَالَ انْظُرُوا إِلَى الشَّجَرَةِ وَ کَانَتْ یَابِسَةً وَ إِذَا هِیَ قَدْ جَرَى الْمَاءُ فِی عُودِهَا ثُمَّ اخْضَرَّتْ وَ أَوْرَقَتْ وَ عَقَدَتْ وَ تَدَلَّى حَمْلُهَا عَلَى رُءُوسِنَا ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَیْنَا فَقَالَ لِلْقَوْمِ الَّذِینَ هُمْ مُحِبُّوهُ مُدُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ تَنَاوَلُوا وَ کُلُوا فَقُلْنَا بسم الله الرحمن الرحیم وَ تَنَاوَلْنَا وَ أَکَلْنَا رُمَّاناً لَمْ نَأْکُلْ قَطُّ شَیْئاً أَعْذَبَ مِنْهُ وَ أَطْیَبَ ثُمَّ قَالَ لِلنَّفَرِ الَّذِینَ هُمْ مُبْغِضُوهُ مُدُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ تَنَاوَلُوا فَمَدُّوا أَیْدِیَهُمْ فَارْتَفَعَتْ وَ کُلَّمَا مَدَّ رَجُلٌ مِنْهُمْ یَدَهُ إِلَى رُمَّانَةٍ ارْتَفَعَتْ فَلَمْ یَتَنَاوَلُوا شَیْئاً فَقَالُوا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا بَالُ إِخْوَانِنَا مَدُّوا أَیْدِیَهُمْ وَ تَنَاوَلُوا وَ أَکَلُوا وَ مَدَدْنَا أَیْدِیَنَا فَلَمْ نَنَلْ فَقَالَ ع وَ کَذَلِکَ الْجَنَّةُ لَا یَنَالُهَا إِلَّا أَوْلِیَاؤُنَا وَ مُحِبُّونَا وَ لَا یَبْعُدُ مِنْهَا إِلَّا أَعْدَاؤُنَا وَ مُبْغِضُونَا فَلَمَّا خَرَجُوا قَالُوا هَذَا مِنْ سِحْرِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ قَلِیلٌ قَالَ سَلْمَانُ مَا ذَا تَقُولُونَ أَ فَسِحْرٌ هذا أَمْ أَنْتُمْ لا تُبْصِرُون (طور: 15) (الخرائج و الجرائح، ج1، ص: 219 و 220)