رنه ماگریت معتقد بود که نقاش باید به جز نقاشی، به چیز دیگری نیز بپردازد و آن چیزی که ماگریت به تاثیر از دکریکو به کار گرفت «برتری شعر از نقاشی» بود.
تابلو نقاشی رنه مارگریت
"رنه ماگریت" معتقد بود که نقاش باید به جز نقاشی، به چیز دیگری نیز بپردازد و آن چیزی که ماگریت به تاثیر از دکریکو به کار گرفت «برتری شعر از نقاشی» بود. در واقع ماگریت از نقاشی در مقام هدف غایی، به خودی خود گریزان بود و ترجیح می داد اندیشه گری قلمداد شود که از راه رنگ، رابطه برقرار می کند. هنر نقاشی به اعتقاد ماگریت «این امکان را به ما می دهد که فکری را که قابلیت آشکار شدن دارد تشریح کنیم.» وی در جایی می گوید: «اندیشه تنها از چیزهای مرئی ترکیب شده است و نقاشی می تواند آن را مرئی نشان بدهد.»
و من طوری فکر می کنم که هیچ کس پیش از من آن طور فکر نکرده است. جهان تصویری ماگریت، جهان سکوت، جهان رمز و راز، جهان عناصر تهدیدآمیز در قلب تصویر و جهان آدم هایی است که پشت به ما دارند، سر ندارند و یا صورت شان را پوشانده اند، آدم هایی تنها با کلاه هایی سیاه، با توهم یک رویا، با اشیاء ساکن و غول پیکر که در دل این جهان عجیب و مرموز با پدیده ای گنگ و نامعلوم روبه رو هستند: توهم یک واقعیت.
نقاش: "رنه ماگریت"
نقاش بلژیکی (۱۸۹۸ - ۱۹۶۷)
سال خلق اثر: ۱۹۳۵ میلادی در بروکسل بلژیک
سبک: سوررئالیسم
تکنیک: رنگ روغن روی بوم
نقاشی وضعیت انسانی رنه مارگریت
تهیه و تدوین: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ