نگاهی گذرا به حاشیههای هوشنگ گلشیری
دیروز سالروز تولد یکی از مطرحترین داستاننویسان ایرانی را بود؛ هوشنگ گلشیری که 25 اسفند 1316 در اصفهان به دنیا آمد و سال 79 در تهران درگذشت.
کاوه سناباد | شهرآرانیوز - دیروز سالروز تولد یکی از مطرحترین داستاننویسان ایرانی را بود؛ هوشنگ گلشیری که ۲۵ اسفند ۱۳۱۶ در اصفهان به دنیا آمد و سال ۷۹ در تهران درگذشت. گلشیری بهجز آثار داستانی مشهوری، چون «شازده احتجاب» و «آینههای دردار» و مقالات ادبیای که در کتاب دوجلدی «باغ در باغ» منتشر کرد، حاشیههایی را خواسته یا ناخواسته پیرامون خود رقم زد که برای علاقهمندان تاریخ ادبیات داستانی ایران میتواند جذابیت ویژهای داشته باشد.
او در اوان جوانی، دهه ۴۰ خورشیدی، همراه با فرهیختگانی، چون ابوالحسن نجفی و محمد حقوقی و جلیل دوستخواه و برادر خودش، احمد گلشیری، حلقه ادبی مشهوری با نام «جُنگ اصفهان» به راه انداخت که از دل آن نویسندگان مشهوری سر بر آوردند و قطبی در ادبیات ایران شدند. آنها مجلهای نیز منتشر و داستانها و شعرها و ترجمههای خود را در آن چاپ میکردند. این نشریه تا سال ۶۰ منتشر میشد. دیگر فعالیت مطبوعاتی مهم گلشیری در نیمه دوم دهه ۷۰ با سردبیری مجله کارنامه رقم خورد که در زمان خود نشریهای زبانزد بود. او در دهه ۶۰ جلسات هفتگی داستانخوانیای معروف به جلسات پنجشنبهها در خانهاش برگزار میکرد که شماری از داستاننویسان شناختهشده امروز، شهریار مندنیپور، محمدرضا صفدری، حسین سناپور، حسین مرتضائیان آبکنار، ابوتراب خسروی و ...، پرورشیافته آن جلسات و آموزههای آن هستند یا دستکم در آن شرکت میکردند.
این محفل را شاید بتوان تأثیرگذارترین کانون تربیت نویسنده در سالهای پس از انقلاب دانست که البته بیحاشیه نیز نبوده است. شمار زیاد نویسندگان مرتبط با این حلقه و نشریات و جشنوارههایی که بعد در آن نفوذ پیدا کردند، به چیرگی نوع خاصی از داستان در کشور انجامید که از دید عدهای موجب درجازدن بود. جعفر مدرس صادقی در مصاحبهای از «گلشیریزدهها» یی یاد میکند که «ادبیات داستانی ما را فلج کردند». از نگاه این عده، رواج و غلبه نوشتن به شیوه گلشیری در مطبوعات و کتابها و جشنوارهها، روشی که شاید متأثر از گونهای داستاننویسی آمریکایی و نویسندگانی از قبیل ویلیام فاکنر بود، مانع از شکوفایی و رشد خلاقیت در داستاننویسان جوانتر شد.
آنها بر این باور بودند که شاگردان نامبرده کپیهایی از استاد بودند و چیزی به ادبیات داستانی ما نیفزودند. کارگاه نویسنده اصفهانی رقیبی هم داشت که محفل شاگردان رضا براهنی، نویسنده و شاعر و منتقد تبریزی، بود. کسی که شاید بتوان او را خلاقتر و حتی باسوادتر از گلشیری دانست، اما سلطنت و نفوذش بر فضای ادبیات معاصر ایران به اندازه رقیب اصفهانی نبود. در هر صورت، نمیتوان از جایگاه هوشنگ گلشیری چشم پوشید و برخی داستانهای قوی و تأثیرگذاریاش را بر تعداد فراوانی از نویسندگان ایرانی انکار کرد. روحش شاد.