نگاهی به «دراکولا» و «مردم معمولی» | مهران مدیری بیحوصله و رامبد جوان نابلد
گویا مدیری دیگر حوصله و تمرکز سریالسازی ندارد و فقط میتواند پشت میز برنامه «دورهمی» بنشیند، هر چند دراکولا هم چیزی بیش از یک دورهمی دمدستی نیست که درآمد خوبی برای سازندهاش دارد!
به گزارش شهرآرانیوز - گویا مدیری دیگر حوصله و تمرکز سریالسازی ندارد و فقط میتواند پشت میز برنامه «دورهمی» بنشیند، هر چند دراکولا هم چیزی بیش از یک دورهمی دمدستی نیست که درآمد خوبی برای سازندهاش دارد!
به نظر میرسد تمهیدات مهران مدیری در دراکولا در طراحی صحنه و پوشش خلاصه میشود. اگر همان قسمت اول را دیده باشید به یاد دارید که جای دوربین کجا قرار میگیرد و حرکتهای دوربین چگونه است، انگار که با یک فیلم تبلیغاتی از خانه و زندگی خانوادهای مرفه مواجه هستیم، با دیالوگهای سطحی و توخالی تیپهای منسوخ شده و تکراری، موقعیتهای به شدت زرد و تحقیرآمیز که اساساً ربط منطقی به یک سریال کمدی ندارند.
استفاده از حیوانات در قسمت اول و رفت و آمد با هلی کوپتر و در حسرت ماندن مینا شرافت به جایگاه پرزرق و برق زندگی کامران کامروا همان فخرفروشی است که مخاطب را تحت تأثیر شرایط بد روحی در این دوران اقتصادی قرار میدهد و مشخص است که هر قدر سریال جلو برود، چیز زیادی برای ارائه ندارد چراکه در دراکولا دیالوگها بر اساس فضای مجازی شکل گرفته است و البته موقعیتهای ناآشنایی که تنها کارگردانش آن را زندگی کرده و، چون خودش غرق این سبک زندگی است، نمیتواند منتقد خوبی برای آن باشد.
گویا مدیری دیگر حوصله و تمرکز سریالسازی ندارد و فقط میتواند پشت میز برنامه دورهمی بنشیند، البته دراکولا هم در جایگاه خودش یک دورهمی ساده است که درآمد خوبی برای سازندهاش دارد!
رامبد جوان نابلد
«مردم معمولی» وضعیت بهتری نسبت به دراکولا ندارد بلکه با دیدن همین دو قسمت میشود فهمید که جوان در کارگردانی ضعفهای شدیدی دارد. استارت یک سریال باید استانداردهای لازم را داشته باشد، اما در قسمت اولِ مردم معمولی شاهد نکته جدیدی نیستیم، انگار این سریال برای دهه ۸۰ است؛ چند بازیگر دور هم جمع شدهاند و دیالوگ میگویند و با آهنگ عربی میرقصند، جالب است که در همان قسمت اول برای آمدن امیر عرب چه شوق و ذوقی دارند که این میتواند نشانهای از وطنفروشی باشد! مردم معمولی نه تنها سریالی معمولی نیست بلکه زننده و تحقیرآمیز و لوس است. بازیگری، چون آتیلا پسیانی با آن همه سابقه جلوی دوربین قر میدهد، همگی نه تنها بازی نمیکنند بلکه فقط جلوی دوربین قرار گرفتهاند. شبنم مقدمی مثل همیشه فقط جیغ میزند و رامبد جوان هم انگار خندوانه اجرا میکند؛ تیپی تصنعی و جلف که به هیچ وجه متقاعدکننده نیست، تمامی آدمهای سریال از همسرشان جدا شدهاند و جدایی را فضیلت میدانند. تمامی زنان سریال نگاه جنسی به مردان دارند و برعکس، این همه بلاهت در موقعیتپردازی و پلانهای شلخته در یک مکان سربسته مخاطب را پس میزند.
این حجم از بهرهگیری نامناسب در ایجاد موقعیتهایی که به ناکجاآباد میرسد، فاجعه است. تا زمانی که مردم معمولی و دراکولا ساخته میشود نمیتوانیم امید به فرهنگ و اخلاق داشته باشیم، در این میان سود مالی را آقایان به جیب میزنند، اما سالها طول میکشد فرهنگ و اخلاق ترمیم شود.
منبع: روزنامه جوان