برترین های قرن با مهدی حدادپور: شما بگو گل های دایی به مالدیو بوده، خب رونالدو هم به لیختن اشتاین گل زده!
این بار مهدی حدادپور، تاریخ نگار فوتبال ایران به عنوان یکی از نمایندگان رسانه مقابل دوربین طرفداری قرار گرفت...
همانطور که می دانید، نمایندگان رسانه نیز در نظرخواهی بزرگ تیم منتخب و برترین های قرن ورزش ایران حق رای دارند. در این بخش، چه کسی بهتر از مهدی حدادپور، ورزشی نویس بسیار باسابقه و تاریخ نگار فوتبال ایران. مهدی حدادپور با اشراف و علمی که بر تاریخ فوتبال ما دارد برترین های خود را انتخاب کرد. روایت ها و ماجراهای تاریخی که او برای ما و مخاطبان رسانه طرفداری تعریف کرد، فضای متفاوتی را در این برنامه رقم زد.
تیم منتخب و برترین های قرن ورزش ایران با مهدی حدادپور را تماشا می کنید. همچنین بعد از متن گفتگو، فرم نظرخواهی تکمیل شده مهدی حدادپور قرار گرفته است.
سلام و درود می گویم به مخاطبین عزیز رسانه طرفداری؛ با یکی از برنامه های تیم منتخب و برترین های قرن ورزش ایران همراه شما هستیم. کنار من آقای مهدی حدادپور، ورزشی نویس بسیار باسابقه و تاریخ نگار فوتبال ایران نشسته اند. آقای حدادپور سلام، خیلی ممنون که مقابل دوربین طرفداری نشسته اید.
سلام و عرض ادب دارم. امیدوارم که همیشه تندرست و پیروز و پایدار باشید. کار بسیار قشنگی است و من لذت می برم.
عرض به خدمت شما، اینکه ما در مورد انتخاب تیم قرن، با دو تا آفت رسانه ای مواجه هستیم. در واقع رسانه ای - تبلیغاتی. یکی در واقع دیدی که خیلی از قدیمی ها نسبت به اسطوره سازی و افسانه سازی هم دوره ای ها و هم نسلی های خودشان دارند و دیگری تعصبی که ما نسبت به هم دوره ای ها و هم نسل های خودمان داریم. برای همین، من بررسی کردم، تا آنجا که توانستم فکر کردم راجع به این موضوع تا حق مطلب را ادا کنم. تنها در یکی دو مورد خاص که نمی توانم بگویم چه کسی، حق کسانی که تصور کردند ضایع شده یا کمتر از حق شان در بهترین های قرن لحاظ نشده است را عنوان کردم. در خدمت شما هستم.
کار دشوار است دیگر، از نسل های مختلف، شرایط بازی، امکانات. همه جوره کار سخته. ببینیم که این 11 مرد چطور در ترکیب قرار می گیرند و اولین انتخاب، پست دروازه بان.
ناصر حجازی؛ احمدرضا عابدزاده. در حالی که ما از نسل قبل از آن داشتیم در دهه سی، امیر آقاحسینی، دهه چهل عزیز اصلی، دهه 50 ناصر حجازی. عابدزاده بخش زیادی از فوتبال ایران را با رشادت، درخشش و تدبیر و مدیریتش در بر گرفت. می گویند دروازه بان فنوتیپ باید داشته باشد. تیپ و ظاهرش می تواند بر عملکرد مدیریت سازمانی اش بر ارکان تیم تاثیر بگذارد و سه مسائل فنی و تکنیکی است. من فکر می کنم در مسائل فنی و تکنیکی ناصر حجازی اگر دوستان قدیمی تر بازی ایران کره شمالی را یادشان باشد یا فیلمش را دیده باشند. به هر حال ما ناصر حجازی المپیک مونیخ و مونترال رفتیم. هر چند که خودش در نهایی مونیخ نیامد. جام جهانی رفتیم. در آسیا قهرمان شدیم. با درنظر گرفتن تمام امتیازات و تمام وجوه، حجازی و عابدزاده را در یک سطح می بینم، اما بخاطر اینکه احترامی هم گذاشته باشیم به روح آن فقید و یادآوری داشته باشیم بر آن رشادت ها، با عرض معذرت از احمدرضا، دوست عزیزم. انتخاب من ناصر حجازی است.
پس زنده یاد ناصر حجازی نامشان وارد لیست ما می شود. اما خب دو مدافع وسط می خواهیم تا خیال ناصرخان را در خط دروازه راحت کنند.
من با خودم کنار نیامدم، اما اینجا مجبورم بگویم هرکدام که شد. باز هم عرض می کنم که اینجا سعی کردم دوستان خودم را کنار بگذارم. علی پروین در 90 پکن هم مربی تیم ملی بود هم پرسپولیس. می گفت هرجا دو تا پرسپولیسی و استقلالی را هم سطح دیدم، پرسپولیسی را گذاشتم کنار و استقلالی را انتخاب کردم. حالا ما شاید منتسب به پرسپولیس هم هستیم ولی اولش در انتخاب ناصر حجازی نشان دادیم وقتی امتیازش با عابدزاده یکی شد، من مسائل فنی را انتخاب کردم.
محمد پنجعلی انتخاب قطعی است برای من. محمد پنجعلی با درایت، مسلط، از معدود دفاع های میانی است که با پای چپ عالی کار می کرد. چون اصلا مدافع چپ بود در اصل. باهوش. یک پل واقعا اصل و ستون بین دروازه و هافبک های پرسپولیس. مدبر در همه خطوط زمین. با اخلاق. خیلی چیزهای خوب گفتم از محمد آقا. کارش درست است.
من برای آن یکی مدافع میانی، ترجیح دادم یکی از مردان نسل امروز را بگذارم. به هر حال نسل امروز فوتبال ما تاثیر گذاری زیادی داشته بر تاریخ فوتبال ما و سیدجلال حسینی را انتخاب می کنم. سیدجلال حسینی در 39 سالگی، سنی که محمد پنجعلی از فوتبال رفت کنار. می گفتند چقدر حاج محمد صلابت داشت، چقدر دوران زیادی را از فوتبالش را در اوج بود و سپری کرد. ولی سیدجلال در همین امسال فکر می کنم 6 گل در لیگ برتر و لیگ قهرمانان زده است.
انصافا دوتا از باثبات ترین بازیکنان تاریخ فوتبال ما هستند.
سیدجلال قطعا تا بعد از 40 سالگی فوتبال بازی می کند. هرچند آثار خستگی مشهود است ولی با این استاندارد با این فیزیک بدنی و با این عملکردش در ساختار تیمی، من تصور می کنم ایشان می تواند 3 سال دیگر بازی کند.
اما خب دو دفاع چپ و راست می خواهیم که خط دفاعی ما تکمیل شود.
مدافع چپ، مجتبی محرمی. ما در دفاع چپ مهراب شاهرخی را داشتیم، آندرانیک اسکندریان اصلا در تیم منتخب جام جهانی 1978 قرار گرفت. بعد اصغر حاجیلو آمد. و خیلی از بازیکنان باهوش ما چپ پا بودند. یا چپ پا بودند یا در چپ بازی می کردند. مجتبی محرمی اصلا راست پا بود. ولی در چپ بهترین بود. در بازی های آسیایی 90 پکن، تیم ما خیلی خوب بود. ولی مجتبی محرمی خیلی از نقاط ضعف ما را پوشش داد. وقتی در بازی آخر محروم بود و به جای او محمدحسن انصاری فرد آمد، هرچند که انصاری فرد خودش نیز خیلی خوب بود. ولی ما بازی های خوبی نکردیم و با شانس توی ضربات پنالتی برنده شدیم. آن هم تازه در شرایطی که تیم حریف 10 نفره شده بود. مجتبی محرمی 4-5 سال از بهترین سال های عمرش را محروم بود. بعد که محرومیتش مادامالعمر است. هنوز محروم است بنده خدا. بعد از آن العربی معروف بود که مدام العمر محروم شد و هنوزم محروم. ولی در آن سال هایی که بود، چه در شاهین، چه در پرپسولیس، از بهترین ها بود و یادم است در فینال باشگاه های تهران سال 65، نبود که شاهین خیلی ضعیق بود جلوی پرسپولیس و بعدش هم آمد پرسپولیس و شاید یکی از معروف ترین شماره هشت های تاریخ ایران باشد و الگوی خیلی ها نیز باشد. مثلا هاشمی نسب می گفت من بخاطر مجتبی محرمی پرسپولیس را انتخاب کردم. البته بعد رفت استقلال.
یادی هم کنیم از دوست خوب مان، مهرداد میناوند، یادی هم کنیم از بازی خوب رضا شاهرودی و مدافعان سال های اخیر هم بد نبودند. ولی نقطع قوت فوتبال ما نبودند. در زمانی که مجتبی محرمی بود، نقطه قوت تیم اگر تشکیل می شد یکیش همین دفاع چپ بود.
خب. یک دفاع راست دیگر هم خط دفاعی ما را تکمیل می کند.
باز هم یادی کنیم از یکی از گذشتان فقید و دوست داشتنی. اولین کسی که توانست نفوذ را در فوتبال ایران به شکل انگلیسی خودش باب کند. خیلی از قدیمی ها این را می گویند. ابراهیم آشتیانی. خیلی خوب بود. من الان که فوتبال های قدیمی را تماشا می کنم، می بینم ابراهیم آشتیانی از معدود کسانی است که به فوتبال مدرن امروز خیلی نزدیک است. آن موقع سه روز در هفته فقط تمرین می کردند، چطور یک بازیکن اینقدر می تواند مدرن نفوذ کند، با علی پروین کارهای ترکیبی انجام بدهد. ولیکن ابراهیم آشتیانی در 30 سالگی فوتبال را کنار گذاشت. در حالی که ما مهدی مهدوی کیا را داشتیم که در سنین بالا بازی کرد. البته مهدی فوروارد بود. در موردش بگویم که در خرداد 73 توی یک هفته هم برای نوجوانان، هم برای جوانان، هم برای امیدها و هم برای بزرگسالان بازی کرد. برای 4 رده سنی در یک هفته بازی کرد. بعد هم با تدبیر محمد مایلی کهن آمد پیستون راست. در شرایطی که ما زرینچه و محمد تقوی را به هر دلیلی نداشتیم، مهدوی کیا آمد راست و بعدش هم وقتی که 352 فوتبال ایران تبدیل شد به 442 مدرن، تبدیل شد به دفاع راست و با توجه به جمیع جهات، من مهدی مهدوی کیا را برای این منطقه ترجیح می دهم.
بسیار خوب. ما برای خط هافبک 442 لوزی چیدیم، شما می توانید تبدیلش کنید به 4231 یا هر 442 که می خواهید.
ببینید ما یک وقت هست که دو بازیکن در یک منطقه داریم، که اگر بخواهیم در کل فوتبال بگوییم، بهترین ها هستند. ما یک نفر را تشخیص می دهیم و می گذاریم. مثلا ما در هافبک دفاعی، خیلی ها را داشتیم، پرویز قلیچ خانی هست، جواد نکونام، کریم باقری و خیلی های دیگر. حتی علی پروین می گوید که اگر محمد صادقی و ضبا عربشاهی نبودند زمانی که من فوتبال بازی می کردم، من نمی توانستم فارغ بال حمله کنم و به مهاجمان کمک کنم. با در نظر گرفتن جمیع جهات، من کریم باقری را انتخاب می کنم. خدا رحمت کند محمود یاوری را، اولی که کریم باقری در دفاع وسط بازی می کرد، گفته بود بهترین جانشین را برای پنجعلی پیدا کردیم. بعد در هافبک دفاعی بازی می کند و 50 تا گل در 87 بازی ملی انجام می دهد. آن هم در شرایطی که 7 سال و 8 ماه از تیم ملی دور بوده است. که اگر بود بازی هایش به 130-140 می رسید و تعداد گل هایش شاید به 70. کریم باقری یک هافبک دفاعی سوپراستار و همه چی تمام بود.
کسانی که من انتخاب می کنم، کسانی هستند که فوتبال شان را دیدم. حالا یا فیلمشان را یا حضوری، یا زمان خودم، یا زمان حال حاضر. من بر اساس شنیده ها عمل نمی کنم. بنابراین من از نسل WM فوتبال هیچکس را نمی گذارم. من واقعا فوتبال برومند را ندیدم. محمود بیاتی را ندیدم. البته آقا جواد خیابانی چند فیلم آرشیوی از دهه 30 صداوسیما آورده بود که خیلی گویا نبود. در واقع کسانی که من انتخاب می کنم، از دورانی است که فوتبال شان را از 1968 دیدم. هافبک راست گزینه زیاد داریم. من حیف است مجید نامجو مطلق را یاد نکنم زمانی که هافبک راست بود. شاهرخ بیانی هم در هافبک راست خیلی خوب بود. رضا نعلچگر بود.یک زمانی محمد مایلی کهن در هافبک راست بازی می کرد. خب این ها سطح هایشان کم و زیاد بود. به هر حال قابل اعتنا بود. من بیشتر زمانی را می گویم که خودم درک کردم فوتبال را. ولی در مجموع علی پروین را انتخاب می کنم. علی پروین هافبک راستی بود که در سن بالای 35 سالگی رفت مهاجم و آقای گل باشگاه های تهران شد. در جام بین المللی وحدت زمانی که دفاع وسط های پرسپولیس رفته بودند به مسابقات جهانی، آمد اصلا دفاع وسط بازی کرد. با کاظم سیدعلی خانی. علی پروین در چند بازی دوستانه برای پرسپولیس، دروازه بان ایستاد. با آن قدش والیبالیست خوبی هم هست. جزو نوابغ است دیگر. کسانی که در همه رشته ها در همه بخش های زمین می توانند بازی کنند. پروین هافبک میانی هم می توانست بازی کند. یک راست پای ایده آل. اصلا این با علی پروین باب شد که خودت ندو و توپ را حرکت بده. نمی دوید. در سال 62 پرسپولیس 2-1 عقب بود. 20 دقیقه مانده بود. علی پروین ناگهان بلند شد. تماشاگران تشویق های عجیب می کردند. رفت توی زمین. فکر می کنی چند چند تمام شد؟ 5-2 برد بازی را. یادم نمی رود دنیای ورزش تیتر زده بود که با آمدن سلطانی ضریب اطمینان دروازه بالاتر رفت، پروین بازی را برگرداند، آن خالق 3 گل و به وجود آوردنه چند صحنه خطرناک شد. نمی شود جای علی پروین را عوض کرد. مضاف بر اینکه اگر با المان های امروز فوتبال ایران کار می کرد، فکر می کنم علی پروین از خیلی از بازیکنان امروز سرآمدتر است.
علی پروین قبلا می گفت در فوتبال ایران مادر نزاد، اول پرویز قلیچ خانی، دوم علی پروین. پرویز قلیچ خانی را به عنوان هافبک هجومی. لطفا کسی تعجب نکند. فقط یاداوری می کنم که قبل از مسابقه ایران کره جنوبی در بوسان در مقدماتی جهام جهانی 1978، تیم ملی یک ذره مشکل داشت. حشمت خان از پرویز قلیچ خانی دعوت کرد برای خط حمله. بازیکنی که پست اصلی اش هافبک میانی است. بعد دارایی و تیم ملی بازیکن نداشتند یا داشتند، ما در دفاع میانی جعفر کاشانی، اکبر کارگرجم، مصطفی عرب، مجید حلوایی.4 هافبک میانی درخشان داشتیم. اما در بازی ها پرویز قلیچ خانی را در هافبک میانی می دیدم. در دارایی مهاجم بازی می کرد. من معدل می گیریم از این پست ها و از ایشان در پست هافبک هجومی بازی می گیرم که هر جا هست، دلش خوش است و سرش سلامت. به فوتبال ایران خدمت کرد.
من یک برنامه ای دارم، سعی می کنم این فوتبال ها را به هر حال یک جوری جور کنم و قبل از مرگ یه کاری کرده باشیم.
خب. با یک هافبک چپ خط میانی ما تکمیل می شود.
علی کریمی در همه پست ها بازی کرد. کریمی در بازی های آسیایی 1998 بانکوک ما دفاع چپ 5 تا داشتیم و هیچکدام نبودند. خدا رحمت کند منصور پورحیدری، کریمی را گذاشت دفاع چپ. در پرسپولیس هم مدتی در دفاع چپ بازی کرد و بعد رفت جلو. هافبک راست و چپ و هجومی. در آخرین سال های حضورش در پرسپولیس، دو سال مهاجم بود. اما به هر حال نمی توانیم تیمی تشکیل بدهیم که منتخب قرن باشد و اسم علی کریمی نداشته باشد.
این تیم ما 2 مهاجم می خواهد تا تکمیل شود
علی دایی هنوز دست نیافتنی است حتی برای رونالدو، علی دایی 109 گل زده است. شما فکر کن به مالدیو زده، خب رونالدو هم به سان مارینو و لیختن اشتاین گل زده است دیگر. در دوران قدیم هم اینطوری بود. حالا ما بیایید فکر کنیم که بالاتر از پله گل زده. فرانس پوشکاش، کرایف، ... علی دایی شاید زیاد بازی کرده بود اما تداوم داشته است. به هر حال تا روزهای آخر فوتبالش، حتی موقعی که مورد انتقاد قرار گرفت. نمی گویم کی این تیتر را زد ولی در جام جهانی 2006 وقتی که ایران 3-1 به مکزیک باخت و دایی خوب بازی نکرد، یکی از دوستان بسیار باسواد ما اعلام کرد که وجدان علی دایی به کمرش زد. اما همین آدم ماند و همان سال رفت سایپا و به عنوان بازیکن مربی سایپا را قهرمان کرد. و نکته جالب اینکه گل های ملی دایی از گل های باشگاهی اش بیشتر بود. چون به هر حال دوران سختی در باشگاه داشت. به هر حال علی دایی انتخاب من است به عنوان نفر اول.
یک مهاجم دوست داشتنی می خواهم بگویم. این را با اطمینان که اگر معیارهای امروز وجود داشت، این بازیکن خیلی در دنیای فوتبال دیده می شد. اصلا گل هایی که مارادونا و مسی همه را بر می داشتند و دریبل می کردند و می زدند توی گل. در فیلم فرار به سوی پیروزی، پله گفت زیکزاکی می رویم و می زنیم توی گل. ناصر محمدخانی اینطوری بود. فقط بازی 25 خرداد 1365 نبود. ناصر محمدخانی خیلی باهوش بود. او چند خصوصیت داشت. دو پا بود. چپ-راست. با ضربه سر گل می زد. همه را دریبل می کرد و می زد توی گل. ضربه کاشته. چین، اندونزی، ژاپن. برای پرسپولیس جلوی خیلی از تیم های دیگر کاشته می زد. مثل ماهی که از دست لیز می خورد. بعد ناصر محمدخانی کی ها را دریبل می کرد؟ آن موقع فوتبالیست قدری داشتیم در خط دفاع. آن موقع داورها مماشات بیشتری نیز داشتند. می دیدی در کل فصل فقط 3 نفر کارت قرمز گرفتند. بعد جلوی آن ها کی بودند؟ شکورزاده بود، شاهین بیانی، رضا رجبی، اصغر حاجیلو و ... البته بی احترامی نباشد. منظورم هیبت شان است. عرض می کنم خدمت تان که استاندارد فوتبال گذشته کمتر از امروز بود. بیایید تنها وجوه متناظر را بررسی کنم. با تمام این اوصاف، ناصر محمدخانی مکمل خوبی است در سیستمی که یک سر زن داریم و یک بازیکن تکنیکی و سابقه بازی روی زمین. هر چند که سر هم گل می زد. گل هایی که با زده است، جلوی چشمم است. بانک ملی به بوتان، پرسپولیس به پیام و نیروی هوایی.
ما یک انتخاب سخت تر داریم. از این 11 بازیکن برتر سه بازیکن می خواهیم به عنوان اولین، دومین و سومین بازیکن قرن.
من شاید انتخابم یک مقدار با دیگران فرق کند. قطعا نفر اول کریم باقری را می خواهم استفاده کنم، ناصر محمدخانی را هم بر می دارم و انتخاب سوم هم علی کریمی
آره. انصافا تفاوت داشتند با دیگران.
علی پروین و قلیچ خانی و علی دایی جایگاه ویژه ای دارند. چو شعر حافظ شیراز انتخاب ندارد. من واقعا شاید الان از اینجا بروم بیرون، دیدم عوض شود. من همه این توازن را در ذهنم آوردم ولی گفتم بروم آنجا تا با قلبم برگردم. بر اساس مصالح رای ندهم. فقط کوششی که گذاشتم برای اینجا، فکر می کنم به یکی دو نفر ظلم شده و تصور می کنم در انتخاب های شما کمتر پرداخته شده به آن ها و یکی دو مورد را تغییر دادم.
اما خب دو مربی می خواهیم که این ها را هدایت کند.
حشمت مهاجرانی، چون 4 بار ایران را قهرمانی آسیا کرده است. ایران را به المپیک مونترال برده است. این را به جام جهانی 1978 برده است. ایران را قهرمان جام ملت ها کرده است. در حالی که هنوز 41 سالش است. او اگر تا 50 سالگی می ماند دو تا جام جهانی دیگر، یکی دو تا المپیک و چه بسا قهرمانی جام ملت ها داشت.
برای مربی خارجی دوست داشتم رایکوف یا اوفارل اما دیدم اگر بخواهیم همه معیارها را حساب کنیم، برانکو نقش بیشتری در فوتبال ایران داشته است. یک جام جهانی داشتیم، یک قهرمانی بازی های آسیایی داشتیم و یک دوره جام ملت های خوب داشتیم که بدون شکست ما سوم شدیم. کره جنوبی را با استانداردهای بسیار بالا بردیم. کره جنوبی در سال 2002 تیم چهارم جهان شدیم. در همان سال به تیم ملی ایران باخت. دو سال بعد همین تیم 4 تا از تیم ملی ایران خورد. برانکو را انتخاب می کنم که پرسپولیس را بعد از یک دوره کاملا موفق برگرداند. استارت همه این موفقیت های پرسپولیس را برانکو زد.
بهترین داور قرن.
علیرضا فغانی. تعدد حضورش در بالاترین سطح جام جهانی، المپیک، جام باشگاه های جهان و ... هرچند که ما داوران زیادی داشتیم که در سطوح بالایی داوری کردند. از جمله سعید مظفری و قبل از آن هم محمد صالحی، محسن زمانی، منوچهر نظری را داشتیم. در نسل میانه هم داوران خوبی داشتیم. من فکر می کنم که علیرضا فغانی هم از همه بهتر بود. آقای جعفر نامدار در جام جهانی و المپیک سوت زدند. بازی ایتالیا و هائیتی. یک عکس معروف دارد که کاپیتان تیم ایتالیا، فاکتی و این ها ایستادند. خدا رحمت کند ایشان را.
داوود نصیری داور 5 رشته بود. فوتبال، وزنه برداری، شنا. خوب است یادی هم کنیم از نسل اول داوری ایران، مثل شریف زادگان که خدا روحشان را شاد کند.
برویم سراغ برترین تیم قرن
من الان خاطره انگیز فوتبال هایی که به یاد دارم، در دورانی که عاشقانه فوتبال را دنبال کردم، بازی 6-2 برابر کره و 3-0 جلوی عربستان. ما سال ها زنگ تفریحی عربستان بودیم و آمدیم کره ای را بردیم که با اسپانیا 2-2 کرده بود و آلمان به زحمت کره را 3-2 برده بود. من تیم ملی 1996 جام ملت ها را انتخاب می کنم.
خب. سه ورزشکار برتر قرن را می خواهیم
جهان پهلوان تختی انتخاب خیلی ها بوده است. من دوست داشتم که برترین برترین ها را تختی انتخاب کنیم. مجمع جهات، تکنیک، خارج از محیط ورزش، معیارهایی که می شود. من حس می کنم که باید هر دو وجهه را در نظر گرفت. منظورم در بخش ورزشی است. منظورم تکنیک و اعتبار و افتخار است. زمانی بوده است که ما مسابقات قهرمانی آسیا نداشتیم.
محمد نصیری را داشتیم. 5 مدال طلا، دو نقره، دو برنز. 9 مدال وزنه برداری. حمید سوریان را داریم که 7 مدال طلا دارد. عبدلله موحد و حسین رضازاده 6 طلا. محمد نصیری را البته می گویند 7 تا ولی 5 تا چون در المپیک سالی که برگزار می شد، مسابقات جهانی هم لحاظ می شد. مثلا محمد نصیری در مکزیکوسیتی طلا گرفته است و همان را به عنوان مسابقات جهانی در نظر گرفته اند.
نفر اول محمد نصیری. خواستگاه ایشان خانواده نبوده است. پدر و مادرش را نمی شناخت و در مرکز کودکان بی سرپرست نگهداری شده است. از آن جا می آید و قهرمان می شود و دلاور می شود. ورزشگاه ثریا که شد فرح را گذاشتند محمد نصیری و بعد از انقلاب شد ورزشگاه حیدرنیا. اولین ورزشکاری که نامش روی یک ورزشگاه قرار گرفت. آن موقع وزنه برداری سه حرکت بود، پرس، سک ضرب و دو ضرب. رقابتش با حریف مجار همیشه در ذهنم است.
حمید سوریان به عنوان نفر دوم. باز هم می گویم این تعداد طلاهاست. اگر کشتی گیری مثل رسول خادم در 27 سالگی کشتی را کنار نمی گذاشت، می توانست به 10 طلا برسد. به هر حال عرض کردم، تکنیک و فن به اضافه اعتبار و افتخار. مثلا تختی خیلی کشتی گیر بزرگی بود. ولی خب 3 طلا گرفته است. البته شرایطش را داشت که در المپیک 60 رم طلا بگیرد.
و نفر سوم نیز عبداللله موحد. 6 مدال طلای موحد متوالی بوده است. در 65 قهرمان جهان شده است. 64 تا 1966. خیلی کم بوده است کسی که این همه متوالی بوده باشد.
جناب آقای مهدی حدادپور عزیز. تاریخ نگار ورزش ایران. خیلی ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
من ممنون هستم از فرصتی که در اختیار من گذاشتید. این حرکت قشنگ را برای اولین بار دارید انجام می دهید. امیدوارم که معیار و مبنا و متراژی باشد برای ثبت آن که هست. فردا کسی نمی تواند چنین ادعایی داشته باشد. حرکت تان خیلی زیبا است. به شما تبریک می گویم. از شما و مجموع طرفداری و دوست بزرگوارم آقای مهدی هژبری عزیز تشکر می کنم.