پدرم همیشه حرف اش را شفّاف میزد، با کتک!
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو “پیرسوک”- شیرازنقّاش خوبی بود، راه اش را “کشید”و رفت!
تا مطمئن شوم ارباب رجوع از ته دل راضی نیست، رشوه نمیگیرم!
تیرت به سنگ خورد، دلم شکست!
با گم شدنِ گوشی ام، تمام دوستان دخترم پَر!
با این گرانیِ گوشت، دیگر در محضرِ هیچ گوسفندی، پاهایم را دراز نمیکنم!
من حتی بیشتر از وای فایِ بدون مرز، دوستت دارم، بفهم!
داشت برایم”خواب”میدید، “بیدار”اش کردم!
ناخن کاشته بود، دیمی!
زخمی شد، وقتی یک”گاز”گرفتم از پرستار!
برای”کشیدن”یک نَفَسِ عمیق، کاغذ کم آوردم!
فرهاد به کمک عزراییل، حلوای”شیرین”را خورد!
وقتی آدمِ بلند قدّی مینشیند، میگویند: “دراز نشست”!
بلد نیستم نگهدارم تو را، آدم باش خودت نرو!
هر از گاهی اطرافیانم را عصبانی میکنم، تا ببینم چه حرف های ناگفته ای دارند!
شوهری”دو دل”داشت، با یک زنِ اضافه!
پدرم همیشه حرف اش را شفّاف میزد، با کتک!
لام تا کام است، الفبای سکوت!
قولت را “قاب” گرفتم، وقتی”عکس”شد!
پدرم گفت: “برای توّلدت “اَپِل” خریده ام، بیا بخور”!
بخاطر بدآموزی، هرگز جلوی خودم خجالت نمیکشم!
خودم هم میترسم، وقتی جیغ میزنم!
“آبی”هستم، امّا وقتی خجالت میکشم”سرخ”میشوم!
جز”خاطره”، هر که رفت دیگر نیآمد!
ماه ها است بی خواب ام کرده، قهوه ای را که با هم نخوردیم!
دانلود کتابهای ابوالقاسم صلح جو #gallery-1 { margin: auto; } #gallery-1 .gallery-item { float: right; margin-top: 10px; text-align: center; width: 100%; } #gallery-1 img { border: 2px solid #cfcfcf; } #gallery-1 .gallery-caption { margin-left: 0; } /* see gallery_shortcode() in wp-includes/media.php */من ( ابوالقاسم صلح جو ) در بیست و سوم مُرداد ماه سال یک هزار و سیصد و سی ، از در ورودی این زندگی مجازی به شهر راز ، شیراز وارد شده ام ، ولی نمیدانم در چه زمانی ، برای ورود به زندگی حقیقی ، از در خروجی این زندگی مجازی خارج شده و متولد میشوم. اگر به تناسخ باور داشتم حتماً برای آمدن دوباره به این دنیای مجازی ، جنینی را انتخاب میکردم که بتوانم در زندگی ، استاد پرویز شاپور را تکرار کنم.
کاریکلماتور، عضوی از خانواده طنز به شمار میرود که امروزه بهسرعت جای خود را در ادبیات باز و با رشد چشمگیر خود، پیروان زیادی یافته است.
کاریکلماتور، مانند اشانتیونی از یک عطر خوب است و دارای دو ویژگی است: ۱- کوتاهی ۲- وارونه دیدن
کاریکلماتور، برداشتی است کاریکاتوریستی و طنزآلود از زندگی روزمره که بیشتر مبتنی بر بازیهای زبانی است، یعنی پیش از آنکه برخاسته از مفاهیم باشد، متّکی به واژهها است که از بهکارگیری آرایههای ادبی، به موقعیت طنز میرسد.