بارسلونا و رئال مادرید؛ باز هم مغلوب برابر فلسفه!


یک دهه پیش جنبش چولیسمو در اسپانیا فقط مختص به فوتبال نبود؛ سیمئونه تبدیل به یک نماد در جامعه اسپانیا شده بود.

بارسلونا و رئال مادرید؛ باز هم مغلوب برابر فلسفه!
یک دهه پیش جنبش چولیسمو در اسپانیا فقط مختص به فوتبال نبود؛ سیمئونه تبدیل به یک نماد در جامعه اسپانیا شده بود.

دیگو سیمئونه در سال 2017 با استفاده از جمله ای از وینستون چرچیل، تمام روح چولیسمو را اینگونه متبلور کرد: "انسان بدبین هر موقعیتی را دشواری، و یک فرد خوش‌بین هر شرایط سختی را به مثابه یک فرصت می بیند."

در دو دهه اخیر فوتبال اسپانیا چه در رده باشگاهی و چه ملی قادر به دستیابی به موفقیت های بزرگی بوده و بسیاری اشاعه سبک تیکی تاکا را عامل اصلی این شکوفایی می دانند (گرچه گواردیولا از این اسم متنفر بود و ترجیح می داد نام این سبک "فوتبال بر اساس موقعیت و شرایط" باشد)، اما در کل این روش فوتبال هژمونیکی بود که موفقیت های به دست آمده بر اساس بر آن، پناهی برای دفاع از تیکی تاکا در برابر انتقادات تلقی می شد.

بارسلونا و رئال مادرید؛ باز هم مغلوب برابر فلسفه!

حدود 9 سال پیش بارسلونا تحت هدایت پپ گواردیولا و در روزهای پایانی حضور این سرمربی روی نیمکت به اوج تبلور تیکی تاکا رسیده بود. همه چیز مهیای حضور دوباره این تیم در فینال لیگ قهرمانان برای سومین بار در چهار فصل بود و به نظر نمی رسید چلسی با روبرتو دی متئوی گمنام سدی در برابر بلوگرانای آماده با در اختیار داشتن لیونل مسی باشد. اما همه چیز در نوکمپ بر خلاف انتظار پیش رفت. پنالتی ستاره شماره 10 از دست رفت و در شب خراب کردن موقعیت های فراوان، بارسلونا ناباورانه در برابر نماینده انگلیسی حذف شد و تیم دی متئو به فینال رسید.

البته پیاده شدن این سبک در بارسلونا در دوره فرانک ریکارد آغاز شده بود که توسط گواردیولا ادامه یافت. همچنین تیم ملی اسپانیا بود که در یورو 2008 و جام جهانی 2010 با توسل به همین روش قهرمان شد و از نظر هوادارانش این روش معنای واقعی فوتبال بود؛ هر چیز دیگری هم ضد فوتبال محسوب می شود.

اتهامی که همیشه به مخالفان تیکی تاکا زده می شد، دقیقا همان مفهوم "ضد فوتبال" بود. در نبرد بین تیکی تاکای بارسا و ضد فوتبال چلسی، این رقابت بین هواداران دو سبک به اوج رسید؛ جنگی بین زیبایی و نتیجه گرفتن، هدف و وسیله.

بارسلونا و رئال مادرید؛ باز هم مغلوب برابر فلسفه!

اما چند ماه قبل و در دسامبر سال 2011، هافبک سابق اتلتیکومادرید به اسپانیا بازگشت تا آرزوهای خود در عرصه سرمربیگری را در لالیگا دنبال کند؛ مهد سبک تیکی تاکا. تنها موفقیت سیمئونه در مربیگری هنگام هدایت ریورپلاته رقم خورده بود. این دیگو چولو سیمئونه، یکی از رهبران اتلتیکومادریدی بود که در سال 1996 دبل کرده و قهرمان لالیگا و کوپا دل ری شد. چولو سیمئونه کارش را با این جمله مهم شروع کرد؛ "شما به سبک زندگی تان فوتبال بازی می کنید."

البته اتفاق جدیدی رخ نداده بود. اصولا هر شخصی وقتی قصد دارد باورهای خود را تبیین کند، ارزشی بالاتر از واقعیت برای آن قائل شده و در واقع تلاش می کند به شکلی شنیدنی و خواندنی آن را به مخاطب عرضه کند. در دهه گذشته اصطلاح جدیدی ساخته شده که به فوتبال اسپانیا هویت بخشیده است: "چولیسمو"، این نوعی فوتبال زمخت و البته سبک عملگرای مورد علاقه دیگو سیمئونه است. در واقع ساخته شدن این واژه ناشی از موفقیت سبکی است که به "تیکی تاکا" معروف شده، اصطلاحی که شامل تمام سبک های فوتبال مبتنی بر مالکیت توپ و دقت در پاس کوتاه است.

آنخل کاپا که مدتی طولانی با سزار لوئیس منوتی کار کرده و در مقطعی دستیار خورخه والدانو بود، مقاله ای به زعم خود در مورد مفهوم عرف "فوتبال و ضدفوتبال" در ال پایس نوشته و دومی را متهم کرد که ورای قوانین عرف بوده و مانند تقلب کردن است. او برای قانع کردن خواننده، از تشبیه شطرنج استفاده کرده و گفت: "مثل این است که با لگد زدن به صفحه شطرنج وانمود کنید حریف را مات کرده اید و و اینگونه حمله رعدآسایی انجام دهید. ضد فوتبال فقط "قدرت و سرعت" بود، در حالی که تاکی تاکا فوتبالی مبتنی بر "ضرورت های اساسی در فوتبال" است."

بارسلونا و رئال مادرید؛ باز هم مغلوب برابر فلسفه!

آندرس مونتس، روزنامه نگار فقید اسپانیایی اولین بار از عبارت تیکی تاکا برای ستایش سبک بازی اسپانیا در طول جام جهانی 2006 استفاده کرد. لوئیس آراگونس در شیوه بازی لاروخا انقلاب کرده، بازیکنانی با توانایی فنی بالا و علاقمند به ارائه فوتبال مالکانه را انتخاب کرده و شخصیت های مهم گذشته را حذف کرد.

البته تیکی تاکا به نوعی هم برگرفته از تئوری های رینوس میشل و یوهان کرایف و برداشت آنها از توتال فوتبال بود و بارسلونا تلاش کرد هویت سبک خاص خود را بر اساس آن بنا کند. بزرگترین موفقیت های این سبک آن بین سالهای 2009 و 2010 اتفاق افتاد. بارسای گواردیولا هر شش جام ممکن را به دست آورده و اسپانیا نیز به مقام قهرمانی جام جهانی رسید. اما به تکرار تاریخ، همیشه هنگام به اوج رسیدن یک فکر و سبک، گروه های مخالف برای به چالش کشیدن آن متولد شده و تلاش می کنند.

بارسلونا و رئال مادرید؛ باز هم مغلوب برابر فلسفه!

پس سیمئونه دوران موفق خود را در اتلتیکو آغاز کرده و همان اوایل دو عنوان اروپایی به دست آورد. ابتدا اتلتیکو در فینال لیگ اروپا برابر بیلبائو تحت هدایت هموطنش مارسلو بیلسا به موفقیت دست یافته و در آگوست در سوپر جام 4-1 چلسی را مغلوب کرد. اینگونه روندی آغاز شد که برخی آن را انقلابی در فوتبال اسپانیا می دانند: چولیسمو.

اصطلاح اسپانیایی چولیسمو در سال 2012 توسط ماریو تورجان روزنامه نگار ابداع شد و به سبک بازی اتلتیکو تحت هدایت سیمئونه اشاره داشت. از تعریف انواع سبک فوتبال در اسپانیا، این روش از اهمیت ویژه ای برخوردار بود، زیرا در تقابل مستقیم با فرهنگ تیکی تاکا قرار داشت.

در فوتبال مدرن این دوگانگی تحت هدایت دو مربی بزرگ به نام های سزار منوتی و کارلوس بیلاردو نمایان می شود. از یک طرف اصطلاح "منوتیسمو" نمایانگر ابتکار بازیکنان و تملک توپ و از سوی دیگر "بیلاردیسمو" تجسم نظم و تاکتیک تاکتیکی بود و بی درنگ بازیکن را در خدمت تیم قرار می داد.

بارسلونا و رئال مادرید؛ باز هم مغلوب برابر فلسفه!

منوتیسمو به نوعی بیانگر آرمانهای گواچو، یک روستایی مستقل و شورشگر بود که به اقتدار احترام نگذاشته و از آن پیروی نمی کرد. اما جالب اینجاست فوق ستاره ای مانند مارادونا حتی این نظم را هم بر نمی تافت، زیرا اوج بیلاردیسمو در جام جهانی 1986 با درخشش دیگو مارادونا رقم خورد و بازی های آرژانتین در آن دوره شاید دلپذیرترین نمایش در تاریخ فوتبال باشد.

البته دو گانه منوتیسمو و بیلاردیسمو کمی هم به تلاقی های طنزآلود در تاریخ اجتماعی و سیاسی آرژانتین گره خورده است. به عنوان مثال، آرژانتین تنها دو بار قهرمان جام جهانی شده که یکی با هدایت منوتی در سال 1978 و دیگری با بیلاردو در جام 1986 بوده است.

منوتی کمونیست بود و در دوره دیکتاتوری موفق به کسب جام شد. اما اگرچه بیلاردو آشکارا از سلطه نظامی دفاع می کرد، در دوران دموکراسی جام قهرمانی را فتح کرد. پس به نظر می رسید که هر دو در لحظه های حیاتی بر خلاف روند طبیعی رفتار می کنند.

بارسلونا و رئال مادرید؛ باز هم مغلوب برابر فلسفه!

به همین ترتیب، چولیسمو نیز در یک مقطع حیاتی در تاریخ اسپانیا ظاهر شد: از یک سو، تسلط پایدار رئال مادرید و بارسلونا هواداران سایر باشگاه ها را خسته کرده بود و از طرف دیگر بحران اقتصادی شرایط جامعه را دشوار ساخته بود. هر دو موقعیت، تغییر جهت ضروری به نظر می رسید.

سیمئونه چندین بار به تاثیر فراوان آموزه های بیلاردو در سبک فوتبال مورد علاقه اش، هنگامی که زیر نظر او در در فصل 93-1992 در سویا بازی کرده، اذعان کرده است. این وابستگی، چولیسمو را با با دو قطبی تاریخی فوتبال آرژانتین پیوند می دهد. برای بیلاردو و سیمئونه، فرد باید در خدمت منافع جمعی باشد. به قول خود سیمئونه، در یک سیستم جمعی "هر جزء مانند قطعه ای از دستگاه کار می کند، اما در صورت اهمال هر عضوی، عملکرد باقی دستگاه دیگر ارزشی ندارد".

چولیسمو در زیر سایه بحران اقتصادی جهان که باعث ایجاد بحران هویت ملی در اسپانیا شد، ظهور کرد. استفاده از اصطلاح "چولیسمو" در سال 2013 چنان گسترده بود که موسسه RAE آن را در بین نامزدهای کلمه مهم سال انتخاب کرد. در حقیقت، این اصطلاح در طیف وسیعی از حوزه های فرهنگی نیز رواج پیدا کرد و دیگر مخالفان سیاسی، بازیگران و دیگر چهره های نمادین به تدریج خود را "چولیست ها" نامیدند. در مقابل بحران های اقتصادی و سیاسی، چولیسمو بیانگر سبک جدیدی از زندگی تلقی می شد.

یکی از مهمترین لحظات چولیسمو در ساعت 9 شب روز 18 می 2014 و بعد از اولین قهرمانی سیمئونه در لالیگا در در مادرید رخ داد. هواداران برای جشن قهرمانی گرد هم آمده بودند و هنگامی که گوینده نام سیمئونه را اعلام کرد، هیجان بی نظیری بین آنها ایجاد شد. دیگو در پیامی شورانگیز و نمادین پشت بلندگو گفت: "این فقط یک قهرمانی در لالیگا نبود، بلکه پیام خیلی مهمتر بوده که این بچه ها به همه شما آموختند اگر شما ایمان داشته و تلاش کنید، می توانید به هر هدفی برسید." این نقل قول در سال 2017 در تونل استادیوم جدید اتلتیکو، واندا متروپولیتانو، به عتنوان یک نقطه عطف تاریخی نوشته شده است.

بارسلونا و رئال مادرید؛ باز هم مغلوب برابر فلسفه!

سبک رفتار سیمئونه بر اساس فلسفه مکس وبر بوده و خود او این ویژگی اینگونه شرح داده است: "من روزهایم در فوتبال و زندگی را با نهایت شدت و حدت سپری می کنم. من روی اهدافی که تعیین کرده ام تمرکز کرده و 24 ساعت شبانه روز خود را به آنها اختصاص می دهم. برای من هیچ مسئله دیگری وجود ندارد. خودم را وقف کارم می کنم، به هیچ کس تعهدی ندارم و تنها تعهد من پیروز شدن است."

در تضاد با شکل طبیعی فوتبال که از نبوغ و آزادی فردی دفاع می کند، چولیسمو سبکی از فوتبال بر پایه تلاش و فداکاری کامل را بنا نهاده و عمل گرایی را در میدان پیاده کرد که تاثیر قابل توجهی در شرایط جامعه گذاشت.

بعضی اوقات تفکرات اجتماعی و سیاسی می تواند تببین کننده فوتبال بوده، در پاره ای از موارد نیز این فوتبال است که می تواند تفکر اجتماعی و سیاسی یک دوره تاریخی را شرح دهد. اتلتیکوی سیمئونه یک بار دیگر در یک پیج تاریخی در بطن تغییرات مهم در جهان، در دوران شیوع ویروس کرونا و بهم خوردن نظم اجتماعی موجود موفق به فتح لالیگا شد. شاید این اتفاقات تصادفی نیست و برای تماشایی موفقیت بعدی سیمئونه باید در انتظار یک همه گیری جهانی دیگر هم باشیم.

آریا فاطمی مقدم



گزارش؛/ از رونالدو تا آداما؛ تغییر شکل باورنکردنی فوتبالیست ها