ذکر یونسیه چیست؟
ذکر یونسیه
ذکر یونسیه یعنی گفتن: «لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» (آیه 87، سوره انبیا)
ذکر ی که اثر بسیار عجیبی در رفع غم و اندوه دارد.
ختم چهل روزه (عجیب و شگفت آور) ذکر یونسیه که مرحوم کشمیری (ره) فرموده اند:
اول اینکه عامل (فردی که ختم را انجام می دهد) بر یگانگی خداوند ایمان داشته باشد، نه در زبان بلکه با تمام وجود. و با شناخت اندکی که دارد که سرلوحه همه آنها یکتایی و بی همتایی خداوند در تمام صفات ثبوتی و مبرا بودن او از تمام صفات سلبی است. توجه کامل به وجود بی همتای خداوند، و این که عامل بداند خداوند در همه حال ناظر بر عمل اوست. همان طور که هنگامی که با یک نفر صحبت می کنید تمام حواس شما به اوست در اینجا نیز باید حالتی مشابه داشته باشید. حال آنکه در هنگام گفتن این ذکر با سرچشمه وجود و هستی صحبت می کنید.
پشیمانی از گذشته سرشار از کوتاهی و ناسپاسی، زیرا که این ذکر طبق گفته بزرگان اهل معرفت خود نوعی توبه به درگاه باری تعالی است. نیاز نیست که تنها به معنی آیه اکتفا کنید، بلکه به رابطه مضموم آیه با خودتان نیز باید اهمیت بدهید. منظور اینکه در قسمت اول آیه که در یگانگی و یکتایی و منزه بودن خداوند گواهی داده می شود، به عظمت خداوند در جهان هم توجه شود. به نظم و هماهنگی در کره زمین و در سیارات و ستاره ها و خورشید یا حیات در خشکیها و دریاها و سایر نشانه های عظمت حق تعالی؛ و در قسمت بعدی ذکر گناهان و کوتاهی ها و ناسپاسی هایی که انجام شده به یاد آورده، مثل کفران نعمت یا کوتاهی در انجام اعمال پسندیده و…
و غرض این نیست که در هر بار خواندن ذکر تمام این مطالب دوره شود بلکه هر کدام از این دو قسمت را که باعث می شود شما بیشتر در آن لحظات، قرب به حضرت دوست پیدا کنید، انتخاب کنید؛ که اکثر اوقات به هر دو معنی توجه می شود. زمان مناسب بعد از عشاء است (حدودا ساعت ده به بعد) و دلیل ان هم قبلا ذکر شد.
در مورد تعداد این ختم هم باید از ۴۰۰ شروع شود و کم کم زیاد شود البته نیازی نیست حتما شما تعداد بشمارید بلکه از ۲۰دقیقه که زمان تقریبی ۴۰۰ ذکر است شروع کنید و ذره ذره (مثلا سه دقیقه یا پنج دقیقه) آن را زیاد کنید.
آیا نیاز نیست که انسانها بخشی از شبانه روز را به مناجات باری تعالی بپردازند؟ حال آنکه چنین نتایج عظیمی همچون:((( چشم برزخی،ارتباط با عالم ملکوت و را هیابی به دنیای ارواح، نورانی شدن قلب، زدودن لکه های سیاه گناه از روح آدمی و بسیار چیزهای دیگر))). حاصل این عمل گرانبها نزد علمای اهل معرفت و استادان و بزرگان است. از امام باقر (ع) روایت شده است که :یونس علیه السلام سه روز در شکم ماهی درنگ کرد و در تاریکی های سه گانه( تاریکی شکم ماهی، تاریکی شب، تاریکی دریا) ندا در داد و گفت:لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ(آیه 87، سوره انبیا) آنگاه خداوند دعایش را اجابت کرد و سپس ماهی وی را بر حال خود افکند.
مرحوم استاد علامه طباطبائی فرمودند که مرحوم قاضی ( استاد آنجناب عارف عظیم و سالک مستقیم حضرت آیت الله حاج سید علی قاضی تبریزی ) اول دستوری که می دادند ذکر یونسی بود لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ (آیه 87، سوره انبیا) که در مدت یک سال در وقت خاص به حالت سجده ات بازخوانده شود.
چرا این ذکر به یونسیه معروف شد ؟
به داستان حضرت یونس اشاره می کنیم :
حضرت یونس (ع) سالیان درازی در راه هدایت مردم کوشید و رنج فراوان کشید؛ ولی پاسخ مردم پافشاری در گمراهی و گریز از حق و عدالت بود. در مدت سی و سه سال تنها دو نفر به او ایمان آوردند. ایشان نیز از قوم خویش قطع امید کرد و چیزی نگذشت که از خداوند مجازات آن قوم خودخواه و جاهل را درخواست نمود. در صبحگاهی که مردم از خواب برخاستند، آثار غضب و عذاب الهی را در شهر خود مشاهده کردند. به نزد پیامبر خود حضرت یونس (ع) شتافتند و از او پوزش طلبیدند و درخواست عفو و مغفرت کردند؛ ولی فایده ای نبخشید و او با عصبانیت مردم را ترک کرد و از شهر خارج شد.
حضرت یونس (ع) نزد پروردگارش عزیز بود و بر این گمان بود که آنچه را که انجام می دهد مطلوب و مقبول درگاه الهی است و خداوند هیچگاه لطفش را از او دریغ نمی کند و بر او تنگ نخواهد گرفت. مردم با آن همه عجز و لابه، انتظار ترحم و گذشت را از حضرت یونس (ع) داشتند، اما اینگونه نشد. وقتی مردم از آن حضرت (ع) قطع امید کردند، سخت به درگاه خدا نالیدند. خداوند نیز عذاب را از آنان دور کرد.
یونس (ع) به کنار دریا رسیده بود. در حالیکه قطع داشت قومش هلاک شده اند، در کشتی سوار شد. طولی نکشید که کشتی در معرض طوفان قرار گرفت.
در بین راه ماهی غول پیکری به کشتی حمله کرد و به خواست خداوند متعال حضرت یونس را بدون اینکه به او آسیب برساند بلعید. حضرت یونس وقتی به هوش آمد متوجه اشتباه خود شد و با ناله و تضرع به درگاه خداوند توبه کرد، که توبه او در قرآن آمده است؛ و بخشی از آیه به عنوان ذکر یونسیه مشهور شده است که علما و عرفا خواص بی شماری را برای آن نقل می کنند :
«وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»
و یادآر حال یونس را، هنگامیکه از میان قوم خود خشمناک برفت و پنداشت که هرگز بر او تنگ نمی گیریم، انگاه در آن ظلمت ها فریاد کرد همانا خدائی بجز ذات یکتای تو نیست ، تو پاک و منزه هستی و من از ستمکارانم.
به برکت این ذکر، خداوند او را نجات داد. خداوند در قرآن می فرماید: «اگر از جمله تسبیح کنندگان نبود تا روز قیامت در شکم ماهی باقی می ماند». و نیز می فرماید: «…ونجیناه من الغم وکذلک ننجی المؤمنین؛(آیه 88، سوره انبیا) و ما مؤمنانی را که اینگونه به یاد ما باشند نجات خواهیم داد».
حضرت یونس (ع) بار دیگر به امر خداوند به سوی قومش بازگشت و همه آنها را سالم و مطیع یافت و تا آخر عمر در میان آنان با عزت زندگی کرد.
آثار و برکات ذکر یونسیه
1- پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله وسلم : هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى (بهبودى نیافت و) مرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالى که تمام گناهانش آمرزیده شده است .
2- رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم : آیا به شما خبر دهم از دعایى که هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن ادعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس که طعمه ماهى شد: «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین»
3- امام صادق علیه السلام : عجب دارم از کسى که غم زده است چطور این دعا را نمى خواند «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین» چرا که خداوند به دنبال آن مى فرماید: ما او را پاسخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤ منان را نجات مى دهیم .
4- برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات بسیار خوب است و برای رفع حجب و نورانیت موثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین از طرف خدا شامل گوینده آن می شود.
ختم های ذکر یونسیه
ختم های این ذکر شریف 400 /700/7000/4000/3000/1001/ بار گفته اند که بستگی به دستور استاد و قابلیت طالب دارد . اما عدد 400 برای همه آن هم شب ها بعد از نماز عشاء تا هر وقت شب در سجده نافع است .
چون این ذکر به معنی استغفار است در آن هیچ عوارضی نیست . برای دیدن حالات برزخی مؤثر است،
تجرد، با مداومت این ذکر حاصل می شود ، چنانکه برای مرحوم سید هاشم حداد سه روز حالت تجرد برزخی اتفاق افتاد که البته مکاشفه این طول زمانی را ندارد.
مرحوم آخوند ملا حسنقلی همدانی: هر قدر در هر وقت بتوانید این ذکر را بگوئید.
مرحوم سید هاشم حداد نقل کردند که ذکر یونسیه برای معرفت نفس و معرفت رب مؤثر است و خودش به ذکر یونسیه مشغول بود .
از وی سئوال شد در ایام فراغت همانند راه رفتن و نشستن چه ذکری برای نورانیت قلب و رفع حجب خوب است ؟ فرمود : ذکر یونسیه
می فرمود: عدد 3000 به بعد برای کاملین “سالکینی که از مراحلی و منازلی عبور کرده اند “می باشد. جناب استاد مدت زیادی در نجف 3000 مرتبه این ذکر را در سجده می گفتند.
از بسیاری از بزرگان این ختم با عدد 400 مرتبه در سجده خصوصا” در میان نماز مغرب و عشاء و یا قبل از اذان صبح و یا بین الطلوعین جهت افاضات روحانی نقل شده است و این یکی از ختوماتی است که معمولا” اساتید در ابتدای سلوک به شاگردانشان توصیه می کنند. ناگفته نماند که این ختم به منزله توبه ای حقیقی است. اگر خالصانه برای خدا بجای آورده شود اثر شگرفی در پیشبرد انسان دارد .
وقتی از مرحوم آیت الله کشمیری پرسیدند بهترین کار برای سالک در کدام یک از اعمال عبادی است؟ فرمودند : بهترین آن سجده است که ذکر یونسیه در آن گفته شود. و فرمودند : امان ذکر یونسیه موجب اتصال به ارواح و باز شدن چشم برزخی می گردد.
این ذکر شریف اثر بسیار عجیبی در رفع غم و اندوه دارد.
امام صادق علیه السلام فرمودند : تعجب می کنم از چهار کس که چهار نوع گرفتاری دارند چگونه به این چهار چیز پناه نمی برند.
از جمله اینها فرمودند : تعجب می کنم از کسی که دچار غم و اندوه شده است اما به این سخن پناه نمی برد، زیرا که حق تعالی در دنباله آن فرموده: ” وَ نَجَّیناهُ مِنَ الغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنجِی المُؤمِنینَ “ (آیه 88، سوره انبیا)
یعنی ما او را ” حضرت یونس را به سبب این سخن ” از غم و اندوه نجات دادیم و اینگونه ما مؤمنان را نجات می بخشیم.
بنابراین آیه شریفه دارای سه پیام اساسی و مهم می باشد:
1- علّت گرفتاری:فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ؛ چنین پنداشت که ما بر او تنگ نمی گیریم».
چه بسیار افرادی هستند که در وقت تنگ دستی و نداشتن امکانات مادی به خدا متوجه می شوند و به درگاه او سر بندگی فرود می آورند و به راز و نیاز می پردازند؛ ولی همین که به مال و منال، جاه و مقام، رفاه و شهرت، مسکن و مکنت ظاهری می رسند، اسیر این امور و زندانی آنها می گردند و خود را در حصار آنها قرار می دهند و چنین می پندارند که این امور برای آنها جاودانه است و هیچگاه از آنها گرفته نخواهد شد و از اینکه ممکن است روزی بیاید و این امور را نداشته باشند، کاملاً غافل اند و دچار غرور و تکبّر و عجب و خودبینی گردیده اند در حالی که شایسته آنست که انسان شکرگذار باشد و هیچگاه صاحب نعمت را از یاد نبرد و در پیشگاه او اظهار کند که: خداوندا! این نعمت از آن توست و ما از باریدن رحمت تو سرسبز و خرم هستیم و هر وقت که بخواهی می توانی آن را بگیری که در آن صورت ما پژمرده و ناتوان خواهیم شد.
حضرت یونس (ع) احساس ایمنی می کرد؛ زیرا می پنداشت که مقام بس ارجمندی نزد خدا دارد و همواره او در پناه رحمت خدا خواهد بود و پروردگار بر او تنگ نخواهد گرفت و از این رو هر چه قومش از او خواستند برگردد، قبول نکرد و آنان را رها کرد و به راه خود رفت. خداوند به خاطر این پنداشت، او را در دل ماهی گرفتار کرد تا متنبّه گردد.
2- سبب نجات: «لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»
پس از آنکه حضرت یونس (ع) را به دریا افکندند، ماهی عظیمی او را بلعید و به امر خداوند در دل خود، برای حضرت یونس (ع) پناهگاهی قرار داد. شبها و روزها می گذشت و یونس (ع) در دل ماهی و ماهی در دل دریا به شکافتن و پیمودن ظلمتهای قعر دریا مشغول بود در آن زندان عجیب و غم انگیز، اندوهی بزرگ بر یونس (ع) غالب شد و با حال غم و افسردگی ندا برآورد «لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ؛ خدایی جز تو نیست و تو از هر عیب منزهی و من از ستمکارانم».
حضرت یونس (ع) با این ذکر به درگاهی شتافت که پناهگاه بی پناهان و یاور غم دیدگان است؛ زیرا خداوند دارای رحمتی فراگیر و همه جانبه است. پس از آن خداوند دعای او را مستجاب کرد و یونس (ع) را از غم و گرفتاری نجات داد و به ماهی الهام کرد تا یونس (ع) را در کنار دریا بگذارد. خداوند در آیه دیگری در باب قدرت وقوت این ذکر می فرماید: «اگر یونس این تسبیح را نمی داشت تا قیامت دردل ماهی می ماند». بنابراین سبب نجات یونس (ع) این ذکر شریف است که از آن به عنوان «ذکر یونسیه» یاد می شود.
3- قانون کلی: «وَ کَذلِکَ نُنجِی المُؤمِنینَ» ؛ وبدین سان مؤمنان را نجات می دهیم».
خداوند این داستان را در کتاب جاودانه خویش قرآن کریم می آورد تا راه روشنی را فراروی همه مؤمنان در تمام زمانها بگشاید؛ زیرا قرآن کریم، کتابی که فقط به نقل حوادث و رویدادها بپردازد نیست، بلکه کتاب هدایت و رحمت است و غرض اصلی از نقل رویدادهای تاریخی، قراردادن چراغی فروزنده فراراه انسانهاست که همگان در طول تاریخ از آن بهره مند گردند و برای همیشه درس سازندگی و زندگی برای انسان باشد. روی این جهت خداوند در پایان داستان یونس (ع) بیان می دارد که بدین سان ما مؤمنان را نجات می دهیم. یعنی در سراسر تاریخ تکرار این تسبیح و ذکر باعث نجات می گردد. از این روی بزرگان اهل معرفت و معنا گفته اند: این ذکر در راه سیر سلوک معنوی و طی درجات روحانی مقامی بس والا و موقعیتی ممتاز دارد و تکرار آن موجب رهیدن از هر غم و غصه و رسیدن به هر مقصد است.
منبع:
– اقتباس از کتاب راهنمای گرفتاران
– عصر انتظار به روایت بحارالانوار جلد3
– سایت رهبران شیعه
– سایت راسخون
فضیلت و خواص ذکر یونسیه
ذکر یونسیه چیست؟
حضرت یونس علیه السلام مدت ها در میان قومش به ارشاد مردم پرداخت ولی در مدت سی و سه سال فقط دو نفر به او ایمان آوردند او هم قوم خود را نفرین کرد و خداوند به او وعده داد که در فلان تاریخ عذاب خود را بر آنان خواهد فرستاد یونس از شهر خارج شد اما یکی از دوستانش در شهر ماند و مردم را از عذاب خدا ترساند و از آنها خواست توبه کنند و آنها که نشانه های عذاب وعده داده شده را دیدند از ترس عذاب توبه و ناله کردند تا خدا عذابش را از آنان بر گرداند یونس به امید اینکه مردم نابود شده اند به شهر بازگشت و وقتی دید همه چیز عادی است و مردم به کارشان مشغول عصبانی شد و شهر را بدون اجازه خداوند ترک کرد و با یک کشتی راهی دریا شد.
در بین راه ماهی غول پیکری به کشتی حمله کرد و به خواست خداوند متعال حضرت یونس را بدون اینکه به او آسیب برساند بلعید حضرت یونس وقتی به هوش آمد متوجه اشتباه خود شد و با ناله و تضرع به درگاه خداوند توبه کرد که توبه او در قرآن آمده است و بخشی از آیه به عنوان ذکر یونسیه مشهور شده است که علما و عرفا خواص بیشماری را برای آن نقل میکنند .
قرآن میفرماید : «وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»1 ؛ ذوالنون 2 را ، آنگاه که خشمناک برفت و پنداشت که هرگز بر او تنگ نمی گیریم و در تاریکی ندا داد : هیچ خدایی جز تو نیست ، تو منزه هستی ومن از ستمکاران هستم.
ذکر یونسیه یعنی گفتن: «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین»
آثار و برکات ذکر یونسیه
1- پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله وسلم : هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى (بهبودى نیافت و) مرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالى که تمام گناهانش آمرزیده شده است .
2-. رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم : آیا به شما خبر دهم از دعایى که هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن ادعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس که طعمه ماهى شد: «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین»
3- امام صادق علیه السلام : عجب دارم از کسى که غم زده است چطور این دعا را نمى خواند «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین» چرا که خداوند به دنبال آن مى فرماید: ما او را پاسخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤ منان را نجات مى دهیم .
4- مرحوم کلینى نقل مى کند: مردى خراسانى بین مکه و مدینه در ربذه به امام صادق علیه السلام برخود و عرضه داشت : فدایت شوم من تا کنون فرزند دار، نشده ام ، چه کنم ؟حضرت فرمود: هرگاه به وطن برگشتى و خواستى به سوى همسرت روى آیه ( 78 سوره انبیا) را بخوان انشاء الله فرزند دار خواهی شد .
ختم های ذکر یونسیه
ختم های این ذکر شریف 400 /700/7000/4000/3000/1001/ بار گفته اند که بستگی به دستور استاد و قابلیت طالب دارد . اما عدد 400 برای همه آن هم شب ها بعد از نماز عشاء تا هر وقت شب در سجده نافع است .
چون این ذکر به معنی استغفار است در آن هیچ عوارضی نیست . برای دیدن حالات برزخی مؤثر است،
برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات بسیار خوب است وبرای رفع حجب و نورانیت موثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین از طرف خدا شامل گوینده آن می شود.
تجرد، با مداومت این ذکر حاصل میشود ، چنانکه برای مرحوم سید هاشم حداد سه روز حالت تجرد برزخی اتفاق افتاد که البته مکاشفه این طول زمانی را ندارد.
مرحوم آخوند ملا حسنقلی همدانی: هر قدر در هر وقت بتوانید این ذکر را بگوئید.
مرحوم سید هاشم حداد نقل کردند که ذکر یونسیه برای معرفت نفس و معرفت رب مؤثر است و خودش به ذکر یونسیه مشغول بود .
از وی سئوال شد در ایام فراغت همانند راه رفتن و نشستن چه ذکری برای نورانیت قلب و رفع حجب خوب است ؟ فرمود : ذکر یونسیه
می فرمود : عدد 3000 به بعد برای کاملین ” سالکینی که از مراحلی و منازلی عبور کرده اند ” می باشد .جناب استاد مدت زیادی در نجف 3000 مرتبه این ذکر را در سجده می گفتند.
از بسیاری از بزرگان این ختم با عدد 400 مرتبه در سجده خصوصا” در میان نماز مغرب و عشاء و یا قبل از اذان صبح و یا بین الطلوعین جهت افاضات روحانی نقل شده است و این یکی از ختوماتی است که معمولا” اساتید در ابتدای سلوک به شاگردانشان توصیه می کنند . ناگفته نماند که این ختم به منزله توبه ای حقیقی است اگر خالصانه برای خدا بجای آورده شود اثر شگرفی در پیشبرد انسان دارد .
وقتی از مرحوم آیت الله کشمیری پرسیدند بهترین کار برای سالک در کدام یک از اعمال عبادی است؟ فرمودند : بهترین آن سجده است که ذکر یونسیه در آن گفته شود . و فرمودند : امان ذکر یونسیه موجب اتصال به ارواح و باز شدن چشم برزخی می گردد. 3
این ذکر شریف اثر بسیار عجیبی در رفع غم و اندوه دارد
امام صادق علیه السلام فرمودند : تعجب می کنم از چهار کس که چهار نوع گرفتاری دارند چگونه به این چهار چیز پناه نمی برند.
از جمله اینها فرمودند : تعجب می کنم از کسی که دچار غم و اندوه شده است اما به این سخن پناه نمی برد، زیرا که حق تعالی در دنباله آن فرموده: ” و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤمنین ” یعنی ما او را ” حضرت یونس را به سبب این سخن ” از غم و اندوه نجات دادیم و اینگونه ما مؤمنان را نجات می بخشیم.
ختم چهل روزه (عجیب و شگفت آور)ذکر یونسیه از مرحوم آیت الله کشمیری ………………………………………………………………………………………………………… |
هو الرحمن الرحیم
ختم چهل روزه (عجیب و شگفت اور)ذکر یونسیه که مرحوم کشمیری (ره)فرموده اند
لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ اول اینکه عامل(فردی که ختم را انجام میدهد) بر یگانگی خداوند ایمان داشته باشد نه در زبان بلکه با تمام وجود و با شناخت اندکی که دارد که سرلوحه همه انها یکتایی و بی همتایی خداوند در تمام صفات ثبوتی و مبر بودن او از تمام صفات سلبی است. توجه کامل به وجود بی همتای خداوند و این که عامل بداند خداوند در همه حال ناظر بر عمل اوست همان طور که هنگامی که با یک نفر صحبت میکنید تمام حواس شما به اوست در اینجا نیز باید حالتی مشابه داشته باشید حال انکه در هنگام گفتن این ذکر با سرچشمه وجودو هستی صحبت می کنید. پشیمانی از گذشته سرشار از کوتاهی و ناسپاسی زیرا که این ذکر طبق گفته بزرگان اهل معرفت خود نوعی توبه به درگاه باری تعالی است.نیاز نیست که تنها به معنی ایه اکتفا کنید بلکه به رابطه مضموم ایه با خودتان نیز باید اهمیت بدهید .منظور اینکه در قسمت اول ایه که در یگانگی و یکتایی و منزه بودن خداوند گواهی داده می شود به عظمت خداوند در جهان هم توجه شود به نظم و هماهنگی در کره زمین و در سیارات وستاره ها و خورشید یا حیات در خشکیها و دریاها وسایر نشانه های عظمت حقتعالی و در قسمت بعدی ذکر گناهان و کوتاهی ها و ناسپاسی هایی که انجام شده به یاد اورده مثل کفران نعمت یا کوتاهی در انجام اعمال پسندیده و… و غرض این نیست که در هر بار خواندن ذکر تمام این مطالب دوره شود بلکه هر کدام از این دو قسمت را که باعث می شود شما بیشتر در ان لحظات قرب به حضرت دوست پیدا کنید انتخاب کنید که اکثر اوقات به هردو معنی توجه میشود. زمان مناسب همانطور که قبلا گفته شد بعد از عشاء است (حدودا ساعت ده به بعد). در مورد تعداد این ختم هم باید از 400 شروع شود و کم کم زیاد شود البته نیازی نیست حتما شما تعداد بشمارید بلکه از 20دقیقه که زمان تقریبی 400 ذکر است شروع کنید و ذره ذره (مثلا سه دقیقه یا پنج دقیقه)انرا زیاد کنید.قبلا گفته شد یکی از دوستان چگونه ختم گرفته بود او حدود20 دقیقه این ذکر را می خوانده و بعد انقدر می خوانده تا در سجده خوابش می برده است بسیاری از انها هم که این ختم را تجربه کرده اند این را توصیه می کنند اینجانب نیز همین طور. زیرا مرحوم کشمیری این را فرمودند. شاید کمی دشوار به نظر آید اما آیا نتیجه کار انقدر ارزشمند نیست که این سختی ها را بجان خرید؟ آیا نیاز نیست که انسانها بخشی از شبانه روز را به مناجات با باریتعالی بپردازند حال انکه چنین نتایج عظیمی همچون:((( چشم برزخی.ارتباط با عالم ملکوت.و راهیابی به دنیای ارواح. و نورانی شدن قلب. و زدودن لکه های سیاه گناه از روح آدمی. و بسیار چیزهای دیگر))) حاصل این عمل گرانبها نزد علمای اهل معرفت و استادان و بزرگان است. ________________________________________ از امام باقر (ع) روایت شده است که :یونس علیه السلام سه روز در شکم ماهی درنگ کرد و در تاریکی های سه گانه تاریکی شکم ماهی تاریکی شب تاریکی دریا ندا در داد و گفت:لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ آنگاه خداوند دعایش را اجابت کرد و سپس ماهی وی را بر حال افکند. ________________________________________ مرحوم استاد علامه طباطبائی فرمودند که مرحوم قاضی ( استاد آنجناب عارف عظیم و سالک مستقیم حضرت آیت الله حاج سید علی قاضی تبریزی ) اول دستوری که می دادند ذکر یونسی بود لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ که در مدت یک سال در وقت خاص به حالت سجده ات بازخوانده شود. یا مهدی ادرکنی |
ذکر یونسیه چیست؟/سفارش امام صادق (ع) به گفتن ذکر یونسیه
به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران، حضرت یونس علیه السلام مدت ها در میان قومش به ارشاد مردم پرداخت ولی در مدت سی و سه سال فقط دو نفر به او ایمان آوردند او هم قوم خود را نفرین کرد و خداوند به او وعده داد که در فلان تاریخ عذاب خود را بر آنان خواهد فرستاد یونس از شهر خارج شد اما یکی از دوستانش در شهر ماند و مردم را از عذاب خدا ترساند و از آنها خواست توبه کنند و آنها که نشانه های عذاب وعده داده شده را دیدند از ترس عذاب توبه و ناله کردند تا خدا عذابش را از آنان بر گرداند یونس به امید اینکه مردم نابود شده اند به شهر بازگشت و وقتی دید همه چیز عادی است و مردم به کارشان مشغول عصبانی شد و شهر را بدون اجازه خداوند ترک کرد و با یک کشتی راهی دریا شد.
در بین راه ماهی غول پیکری به کشتی حمله کرد و به خواست خداوند متعال حضرت یونس را بدون اینکه به او آسیب برساند بلعید حضرت یونس وقتی به هوش آمد متوجه اشتباه خود شد و با ناله و تضرع به درگاه خداوند توبه کرد که توبه او در قرآن آمده است و بخشی از آیه به عنوان ذکر یونسیه مشهور شده است که علما و عرفا خواص بیشماری را برای آن نقل میکنند .
قرآن میفرماید : «وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»1 ؛ ذوالنون 2 را ، آنگاه که خشمناک برفت و پنداشت که هرگز بر او تنگ نمی گیریم و در تاریکی ندا داد : هیچ خدایی جز تو نیست ، تو منزه هستی ومن از ستمکاران هستم.
ذکر یونسیه یعنی گفتن: «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین»
آثار و برکات ذکر یونسیه
1- پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله وسلم : هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى (بهبودى نیافت و) مرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالى که تمام گناهانش آمرزیده شده است .
2-. رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم : آیا به شما خبر دهم از دعایى که هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن ادعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس که طعمه ماهى شد: «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین»
3- امام صادق علیه السلام : عجب دارم از کسى که غم زده است چطور این دعا را نمى خواند «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین» چرا که خداوند به دنبال آن مى فرماید: ما او را پاسخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤ منان را نجات مى دهیم .
4- مرحوم کلینى نقل مى کند: مردى خراسانى بین مکه و مدینه در ربذه به امام صادق علیه السلام برخود و عرضه داشت : فدایت شوم من تا کنون فرزند دار، نشده ام ، چه کنم ؟حضرت فرمود: هرگاه به وطن برگشتى و خواستى به سوى همسرت روى آیه ( 78 سوره انبیا) را بخوان انشاء الله فرزند دار خواهی شد .
برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات بسیار خوب است وبرای رفع حجب و نورانیت موثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین از طرف خدا شامل گوینده آن می شود.
ختم های ذکر یونسیه
ختم های این ذکر شریف 400 /700/7000/4000/3000/1001/ بار گفته اند که بستگی به دستور استاد و قابلیت طالب دارد . اما عدد 400 برای همه آن هم شب ها بعد از نماز عشاء تا هر وقت شب در سجده نافع است .
چون این ذکر به معنی استغفار است در آن هیچ عوارضی نیست . برای دیدن حالات برزخی مؤثر است،
برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات بسیار خوب است وبرای رفع حجب و نورانیت موثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین از طرف خدا شامل گوینده آن می شود.
تجرد، با مداومت این ذکر حاصل میشود ، چنانکه برای مرحوم سید هاشم حداد سه روز حالت تجرد برزخی اتفاق افتاد که البته مکاشفه این طول زمانی را ندارد.
مرحوم آخوند ملا حسنقلی همدانی: هر قدر در هر وقت بتوانید این ذکر را بگوئید.
مرحوم سید هاشم حداد نقل کردند که ذکر یونسیه برای معرفت نفس و معرفت رب مؤثر است و خودش به ذکر یونسیه مشغول بود .
از وی سئوال شد در ایام فراغت همانند راه رفتن و نشستن چه ذکری برای نورانیت قلب و رفع حجب خوب است ؟ فرمود : ذکر یونسیه
می فرمود : عدد 3000 به بعد برای کاملین ” سالکینی که از مراحلی و منازلی عبور کرده اند ” می باشد .جناب استاد مدت زیادی در نجف 3000 مرتبه این ذکر را در سجده می گفتند.
از بسیاری از بزرگان این ختم با عدد 400 مرتبه در سجده خصوصا” در میان نماز مغرب و عشاء و یا قبل از اذان صبح و یا بین الطلوعین جهت افاضات روحانی نقل شده است و این یکی از ختوماتی است که معمولا” اساتید در ابتدای سلوک به شاگردانشان توصیه می کنند . ناگفته نماند که این ختم به منزله توبه ای حقیقی است اگر خالصانه برای خدا بجای آورده شود اثر شگرفی در پیشبرد انسان دارد .
وقتی از مرحوم آیت الله کشمیری پرسیدند بهترین کار برای سالک در کدام یک از اعمال عبادی است؟ فرمودند : بهترین آن سجده است که ذکر یونسیه در آن گفته شود . و فرمودند : امان ذکر یونسیه موجب اتصال به ارواح و باز شدن چشم برزخی می گردد.
این ذکر شریف اثر بسیار عجیبی در رفع غم و اندوه دارد
امام صادق علیه السلام فرمودند : تعجب می کنم از چهار کس که چهار نوع گرفتاری دارند چگونه به این چهار چیز پناه نمی برند.
از جمله اینها فرمودند : تعجب می کنم از کسی که دچار غم و اندوه شده است اما به این سخن پناه نمی برد، زیرا که حق تعالی در دنباله آن فرموده: ” و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤمنین ” یعنی ما او را ” حضرت یونس را به سبب این سخن ” از غم و اندوه نجات دادیم و اینگونه ما مؤمنان را نجات می بخشیم.
شرح ابیات تبری علامه حسن زاده آملی ( قسمت سوم)
بحمدالله تا حدودی با مطالب مصراع اول و مخصوصا این ذکر شریف (ذکر یونسیه) و شرایط گفتنش و همچنین لطائف و دقائق پیرامونش آشنا شدیم ، حال به شرح مصراع دوم میپردازیم. حضرت علامه در این مصراع میفرمایند (حاجت بخواین خدا جواده یارون). مطالب عمده در این مصراع دعوت به خواستن حاجت از خداوند متعال و جواد بودن وی است. ان شاء الله به بیان گوشه ای از مطالب نهفته در آن خواهیم پرداخت.
حاجت درونی حضرت یونس
پیشتر عرض نمودیم که حضرت ذالنون وقتی در ظلمات سه گانه محبوس گشت حالت تنبه و بیداری و حال دعا به او دست داد و به این مطلب پی برد که به خطا(نه به معنای عرفی آن) رفته است. از این رو به محضر حق متعال ندا در داد :((فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ)) در این آیه شریفه میباید دقت بسیار نمود.با اینکه ظاهر آن درخواست و دعا نیست و فقط خبر به توحید و پاکی خداوند و گنه کاری بنده است، لیکن در واقع، معنا و هدف از گفتن این ذکر، دعا و درخواست است.
برای مثال عرض میکنم که اگر کسی در بیابان راه را گم کرده باشد و دست به دعا بر دارد و بگوید ای کسی که مخلوقات را هدایت میکنی. من راه گم کرده ام. معنای این جمله این است که مرا نیز هدایت کن و راه را به من نیز نشان ده.
در ذکر یونسیه نیز می گوییم: خدایی جز تو نیست و تو پاک و منزهی ، من از ظالمینم. معنای آن این است که ای خدایی که پاک و منزهی مرا که از ظالمین هستم و در حجاب ظلمت به سر میبرم را نجات بده و از این حجاب برهان و پاک کن.خداوند متعال نیز در ادامه میفرماید: فاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّینَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ(الأنبیاء/89)ما دعای او را به اجابت رساندیم؛ و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم؛ و این گونه مؤمنان را نجات میدهیم!
آن دعایی از حضرت یونس که به اجابت رسید و خداوند درباره آن فرمود (فاستجبنا له) خروج از ظلمت حجاب و رجوع به مقام عبودى قبلیش بوده است. ظاهرا این نحوه دعای مودبانه و پر شرم را خداوند متعال پسندیده است و آن را از باب تعلیم در قران کریم ذکر نموده و میفرماید هر کسی که به غمی دچار شده و حاجتی دارد به این ذکر پناه ببرد زیرا در ادامه داریم:(َکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ).
حضرت علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرمایند :((یونس (علیه السلام ) تنها کسى است که در بین انبیاء چنین دعائى کرده که در آغاز آن کلمه رب به کار نرفته ، پس از این اقرار، ماجراى خود را که قومش را پس از نزول عذاب و هلاک نشدن آنان ، ترک گفته بود به یاد آورده و ظلم را براى خود اثبات نموده و خداى سبحان را از هر چیزى که شائبه ظلم و نقص در آن باشد منزه کرده و گفت : ((سبحانک انى کنت من الظالمین )). یونس (علیه السلام ) در این مناجات حاجت درونى خود را که عبارت بود از رجوع به مقام عبودى قبلیش اظهار نکرد، گویا خود را لایق براى چنین درخواستى ندید و به خود اجازه تقاضاى چنین عطائى نداد، و خود را مستحق آن ندانست و خلاصه خواست رعایت ادب کرده و بگوید من غرق در عرق خجالت و شرمنده هستم .
دلیل اینکه یونس چنین تقاضائى در دل داشت این است که خداى تعالى بعد از آیه سابق مى فرماید: ((فاستجبنا له و نجیناه من الغم )) و دلیل بر اینکه حاجت درونیش عبارت بود از بازگشت به مقام و منصب قبلیش این است که خداى تعالى فرمود: ((فنبذناه بالعراء و هو سقیم . و انبتنا علیه شجره من یقطین . و ارسلناه الى مائه الف او یزیدون . فامنوا فمتعناهم الى حین )).)
حال تو ای سالک طریق بندگی ، در دل ظلمات شب با خدای خویش نجوا کن و اقرار به ظالم بودن خویش نما و با عرق شرم از حجاب گناهانی که موجب بعد بین تو و مولایت شده به پیشگاهش عرضه دار خدایی جز تو نیست . تو پاک و منزهی و من از ظالمینم و بدان اگر با حالت پشیمانی و شرم و خلوص به این امر مبادرت ورزی ندای فاستجبنا له و نجیناه من الغم را با گوش جان خواهی شنید.
یک صبح به اخلاص بیا بر در ما
گر کام تو بر نیامد آنگه گله کن
حاجت رندان راه
حضرت یونس سلام الله علیه حاجتی جز وصل یار و بازگشت به مقام قرب سابق نداشتند. شکم ماهی و ظلمات و بیماری و … حاجاتی نیست که غرض حقیقی ایشان بوده باشد. در حقیقت حاجت رندان راه جز وصل یار نیست زیرا که چو صد آمد نود هم پیش ماست.اگر انسان خدا داشته باشد ، همه چیز دارد و اگر او را نداشته باشد ، هیچ چیز به کارش نخواهد آمد.حضرت علامه در این رابطه در دیوان اشعارشان میفرمایند :
همتى اى جان من سیر سماوات را
گوى خدا و مجوى کشف و کرامات را
حاجت رندان راه نیست بجز وصل یار
تا تو چه حاجت برى قبله حاجات را
کشف و کرامت و مقامات و مناصب دنیوی و اخروی شاید خوب باشد اما حاجت رند راه مافوق اینهاست. باید بلند همت بود و به آن سعادت حقیقی چشم دوخت. وصال یار برتر از همه اغیار است هرچند غیری نیست .
همت بلند دار که مردان روزگار
از همت بلند به جایی رسیده اند
جناب حافظ شیرین سخن در غزلی بسیار زیبا حق مطلب را در اینباره ادا نموده است که به زمزمه آن مترنم میشویم:
وصال او ز عمر جاودان به خداوندا مرا آن ده که آن به
به شمشیرم زد و با کس نگفتم که راز دوست از دشمن نهان به
به داغ بندگی مردن بر این در به جان او که از ملک جهان به
خدا را از طبیب من بپرسید که آخر کی شود این ناتوان به
گلی کان پایمال سرو ما گشت بود خاکش ز خون ارغوان به
به خلدم دعوت ای زاهد مفرما که این سیب زنخ زان بوستان به
دلا دایم گدای کوی او باش به حکم آن که دولت جاودان به
جوانا سر متاب از پند پیران که رای پیر از بخت جوان به
شبی میگفت چشم کس ندیدهست ز مروارید گوشم در جهان به
اگر چه زنده رود آب حیات است ولی شیراز ما از اصفهان به
سخن اندر دهان دوست شکر ولیکن گفته حافظ از آن به
آری. جوانا سر متاب از پند پیران. به این دستور حضرت علامه عامل باش که میفرمودند بعد از هر نماز سر به سجده آور و از خدا خودش را طلب کن و بگو :اللهم ارزقنا حلاوت ذکرک و لقائک و الحضور عندک.و در دل شب به این مناجات الهی ذاکر باشد که:
الهى ذوق مناجات کجا و شوق کرامات کجا .
الهى اگر بهشت شیرین است بهشت آفرین شیرین تر است
الهى شیدایى جانان را با حور و غلمان چه کار .
حاجت علامه حسن زاده آملی
در حقیقت وصال یار جز به معرفت نخواهد بود زیرا : وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ(الذاریات/57). عبادت حق متعال فرع بر معرفت و شناخت اوست. پس هدف از خلقت شناخت حق است و این شناخت ، علم است که جز از ناحیه صاحبان حقیقی آن اعنی انسان های کامل افاضه نخواهد شد. اگر شخصی حقیقتا طالب وصال است میباید طالب علم باشد زیرا معرفت و شناخت اوست که حب و محبت و عشق می آورد و شخص هر چه بیشتر علم بیاموزد واصل تر میشود و به مبداء خویش که اوست مقرب تر میگردد. حضرت علامه در این رابطه خاطره شیرینی را بیان میدارند که ذکر آن خالی از لطف نیست:
((در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى که در مسجد جامع آمل سرگرم به صرف و تهجد عزمى راسخ و ارادتى ثابت داشتم ؛ در رؤیاى مبارک سحرى به ارض اقدس رضوى تشرف حاصل کردم و به زیادت جمال دل آراى ولى الله اعظم ، ثامن الحجج ، على بن موسى الرضا – علیه و على آبائه و ابنائه آلاف التحیه و الثناء – نائل شدم .
در آن لیله مبارکه قبل از آن که به حضور باهر النور امام (علیه السلام ) مشرف شوم ، مرا به مسجدى بردند که در آن مزار حبیبى از احباء الله بود و! من فرمودند: در کنار این تربى دو رکعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه که بر آورده است ، من از روى عشق و علاقه مفرطى که به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم .
سپس به پیشگاه والاى امام هشتم ، سلطان دین رضا – روحى لتربه الفداء، و خاک درش تاج سرم – رسیدم و عرض ادب نمودم ، بدون آیین که سخنى بگویم ، امام که آگاه به سر من بود و اشتیاق و التهاب و تشنگى مرا براى تحصیل آب حیات علم مى دانست فرمود: نزدیک بیا !
نزدیک رفتم و چشم به روى امام گشودم ، دردم با دهانش آب دهانش را جمع کرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود که : بنوش ، امام خم شد و من زیانم را در آوردم و با تمام حرص و رلع که خواستم لب هاى امام را بخودم ، از کوثر دهانش آن آب حیات را بوسیدم و در عمان حال به قلبم خطور کرد که امیرالمؤمنین على (علیه السلام ) فرمود: پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله ) آب دهانش را به لبش آورد و من آن را بخوردم که هزار در علم و از هر درس هزار در دیگرى به دوى من گشوده شد.
پس از آن امام (علیه السلام ) طى الارض را عملا به من بنمود، که از آن خواب نوشین شیرین که از هزاران سال بیدارى من بهتر بود به در آمدم ، به آن نوید سحرگاهى امیدوارم که روزى به گفتار حافظ شیرین سخن به ترنم آیم که :
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحرى بود و چه فرخنده شبى
آن شب قدر که این تازه براتم دادند ))
جود الهی و اسم جواد حق متعال
در این بیت زیبا حضرت علامه حق متعال را با اسم جواد یاد میفرمایند و روا نمودن حاجت بنده را ناشی از جود حق متعال میدانند.در قرآن کریم اسم جواد برای حق متعال به کار نرفته است اما در ادعیه و روایات بسیاری به آن اشاره شده است و از آن جمله دعای عظیم الشاءن جوشن کبیر میباشد. به فرازهایی از این دعا تبرک میجوییم:
((یا اَجْوَدَ مِنْ کُلِّ جَوادٍ!)).((اى بخشنده تر از هر بخشنده !)).((یا ذَاالْجُودِ وَالسَّخاء!)).((اى بخشنده و بلند نظر!)). ((یا ذَاالْجُودِ وَالاْحْسانِ!)).((اى دارنده بخشش و نیکى !)) ((یا ذَاالْجُودِ وَالنِّعَمِ!)).((اى صاحب بخشش و نعمت !)).((یا مَنْ اَکْرَمَ بِجُودِهِ!)).
((اى کسى که با جود و بخشش ، گرامى مى دارد!)).((یا مَنْ جادَ بِلُطْفِهِ!)).((اى کسى که به سبب لطفش مى بخشد!)).((یا جَواداً لا یَبْخَلُ!)).((اى بخشنده اى که تنگ نظرى نمى کند!)).
((جود)) به معناى ((سخاوت و بخشندگى )) است . کسى که داراى چنین صفتى است ، مایل است از آنچه دارد به دیگران ببخشاید و آنها را از داشته هاى خویش بهره مند سازد. خداوند ((جواد)) است به این معنا که از هیچگونه بخشش و دِهِشى به مخلوقات و بندگان خود دریغ ندارد.در حقیقت جود از آن خداوند است و مخلوقات دیگر بالعرض جوادند زیرا :
اولاً: این صفت را خداوند به آنان بخشیده است
ثانیا: آنچه را هم که به وسیله آن جود و بخشش مى کنند، خداوند به آنان داده است .
حضرت علامه در این مصراع میفرمایند ای یاران بروید و از خداوند حاجت بخواهید زیرا که او جواد است و این فرمایش ایشان ناظر به فرازی از ((مناجات شعبانیه )) است که حضرت میفرمایند:((اِلهى جُودُکَ بَسَطَ اَمَلى !)).((بارالها! جود تو آرزوى مرا گسترانیده است )).
یعنی جود حق متعال و وسعت آن باعث میشود که من حاجات و آمال خویش را وسعت ببخشم و آن را در امور نازل و کوچک محدود نکنم. به تعبیری آنقدر این خواسته هایم را بسط دهم که از تو خودت را طلب کنم زیرا این منتهی آمال العارفین است.الهى حسن آملى مالامال آمال بود در راه یک امل همه را پایمال کرد یا منتهى امل الاملین دیگر خود دانى .(الهی نامه)
عارفان بزرگوار را معرفت عمیقی نسبت به جود حق متعال است که این معرفت و شناخت موجب شده است که بزرگترین حاجات را از وی طلب کنند و چیزی اعم از حجب ظلمانی و نورانی مانع آنان نشود. از این باب است که در دعای ابوحمزه ثمالی میخوانیم:((فَوَعِزَّتِکَ یا سَیِّدى ! لَوْ نَهَرْتنى ما بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ وَلا کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ، لِمَا انْتَهى اِلَىَّ مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِجُودِکَ وَکَرَمِکَ)).
((به عزتت قسم اى سرورم ! که اگر مرا از خود برانى و دور کنى ، هرگز از درگاهت نخواهم رفت و از خواهش و تملق به درگاهت دست برنخواهم داشت ؛ زیرا به جود و کرمت آگاهم و معرفت آن به من رسیده است )).
و از طرفی در دعای حضرت ابى عبداللّه (علیه السّلام ) در دعاى روز عرفه مىخوانیم:((اَنْتَ الَّذى بِجُودِکَ اَغْنَیْتَنى !)). ((خدایا! این تویى که با جودت مرا غنا بخشیدى !)).
معرفت به جود حق متعال موجب میشود تا انسان از وی درخواست نماید و به واسطه این ابراز فقر و نیاز به غنا برسد.
شاید این سوال پیش آید که آیا هیچ شرطی برای تعلق جود خداوند به ما وجود ندارد؟ یعنی هیچ پیش نیازی برای این امر نیست که حضرت علامه ما را به آن دعوت نموده است؟ در پاسخ میباید عرض کنم که تنها یک شرط برای این امر وجود دارد و آن را در مناجات عرفانی شعبانیه میخوانیم:((یا جَواداً لا یَبْخَلُ عَمَّنْ رَجا ثَوابَهُ!)).((اى بخشنده اى که از امیدوار به ثوابت ، دریغ نمى کنى !)).
یعنى یکى از شرایط لازم براى رسیدن به جود الهى آن است که آدمى به پاداش و دِهِش پروردگار متعال ((امیدوار)) باشد، بنابراین ، کسى که به هر دلیلى از درگاه بارى تعالى ناامید است ، نمى تواند منتظر بخشش خداوند باشد.حضرت علامه در این دو بیتی در صدد امید بخشیدن به یاران سیر و سلوکی خویشند و آن ها را امید وار به بخشش و جود الهی میفرمایند.
همانطور که پیشتر عرض نمودیم حاجت حقیقی هر انسانی وصال یار و قرب به اوست که از ناحیه اسم جواد حق متعال افاضه میگردد. در دعاى کمیل ،حضرت چنین مى فرمایند:((اَسْئَلُکَ بِجُودِکَ اَنْ تُدنِیَنى مِنْ قُرْبِکَ)).((به جود و بخششت از تو مى خواهم که مرا به قرب خویش نزدیک سازى )).و هیچ گناه و حجابی نیست که از جود خداوند بزرگتر باشد و انسان را از رحمت وی نا امید سازد زیرا در دعاى شریف ابى حمزه میخوانیم :((وَاَىُّ جَهْلٍ یارَبِّ لا یَسَعُهُ جُودُکَ!)).((و کدامین جهالت و نادانى است خدایا! که جود تو آن را فرا نگیرد و شامل نشود)).
یعنى همه خلافها و گناهاى ما انسانها، نوعى جهالت و نادانى محسوب مى شود، اما جود پروردگار متعال آنقدر فراوان و وسیع است که مى تواند تمام این جهالتها را فرا بگیرد.حضرت یونس به توجه به این مطلاب به جود حق متعال دست انداخت و به خدای خویش عرضه کرد لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین. یعنی اقرار به ظلم خویش نمود و با امید و رجاء به جود وی خویش را به او عرضه کرد و در نتیجه از غم رهایی یافت. اللهم ارزقنا
شرح ابیات تبری علامه حسن زاده آملی ( قسمت دوم)
دستور مورد تاکید آخوند ملاحسینقلی همدانی
ذکر یونسیه از اذکاری است که بسیار مورد تاکید بزرگان دین مخصوصا عارفان بزرگوار واقع شده است. عارف و عالم بزرگوار حاج میرزا جواد تبریزی (ره) در دستورالعملی جامع به محقق کم نظیر شیخ محمد حسین اصفهانی معروف به کمپانی می فرماید: ((جناب اخوند ملاحسینقلی همدانی) مى فرمودند که در سجده ذکر یونسیه یعنى در مداومت آن که شبانه روزى ترک نشود، هر چه زیادتر توانست کردن اثرش زیادتر، اقل اقل آن چهارصد مرتبه است خیلى اثرها دیده ام . بنده خود هم تجربه کرده ام چند نفر هم مدعى تجربه اند)
لازم به ذکر است که جناب آخوند ملاحسینقلی همدانی از اعجوبه هایی بوده اند که سیصد تن از اولیاء الله را پرورش داده اند و در این سلسه شاگردان و پرورش یافتگان مکتبشان ، ستاره های درخشانی چون مرحوم محمد بهاری و جناب میرزا جواد آقا ملکی تبریزی و عارف کامل مرحوم سید علی قاضی و علامه طباطبایی و علامه حسن زاده و … خودنمایی میکنند.
درباره مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی هم میباید عرض کنم که ایشان ازشاگردان آن مرحوم و صاحب کتب المراقبات و اسرار الصلاه هستند و سمت استادی مرحوم امام خمینی را دارا بودند و داستان مکاشفه علامه حسن زاده آملی در قبرستان شیخان (محل دفن مرحوم میرزا جواد آقا) در رابطه با شناخت این بزرگوار بسیار خواندنی است.
برترین عمل در سیر و سلوک
ایشان(میرزا جواد آقا ملکی تبریزی) درکتاب شریف المراقبات میفرمایند: (مرا نیز در روزگار تحصیل در نجف اشرف شیخ بزرگواری بود که پیشوا و پناه پارسیان و سالکان بود، از او خواستم که برترین عمل را که او خود آزموده و تأثیر نیکوهش را در بهبود حال سالک تجربه کرده، برایم بازگوید، او مرا سفارش کرد: اینکه در هر شبانه روز سجودی طولانی به جا آورم و در آن، این ذکر را به تکرار باز گویم: «لا اله الاّ أنت سبحانک اِنّی کنت من الظالمین» (خدیا به جز تو خدایی نیست، تو پاکی و این منم که بر خویش ستم کرده ام) و قصد و نیتم از این ذکر این باشد که خدایا اینک جان من در زندان طبیعت گرفتار است و با زنجیرهی هوا و هوس بسته شده است، و من خود با رفتار ناروایم خویش را بدین زندان و زنجیرها گرفتار کرده ام، و هرگز درباره تو چنین پندار ناروایی نمی برم که بگویم تو با من چنین کرده ای، و تو مرا بدین زندان و زنجیرها درافکنده ی، هرگز، تو از این پندارها پاکی، و این منم که خویش را به بلا گرفتار ساخته ام.)
مداومت یک ساله شاگردان آیت الله قاضی بر ذکر یونسیه
شایسته است یادی از حضرت آیت الله حاج سید على قاضى تبریزى که جزو کملین قرن معاصر و از اعجوبه های عرفان اسلامی محسوب میشوند نیز بنماییم. ایشان عصاره و نتیجه مکتب عرفانی آخوند ملاحسینقلی همدانی بودند که حق بزرگی بر گردن عرفان اصیل اسلامی دارند به طوری که عرفان و عارفان بعد از ایشان همگی مدیون این بزرگوار میباشند . این بزرگمرد وادی سیر و سلوک نیز مانند سلسله اساتیدشان به این ذکر شریف اعتنای خاصی داشتند.(ایشان به دو واسطه به مرحوم آخوند همدانی متصل میشوند) حضرت علامه حسن زاده آملی در برخی آثارشان میفرمایند :((مرحوم استاد علامه طباطبایى فرمودند که مرحوم قاضى (استاد آن جناب عارف عظیم و سالک مستقیم حضرت آیت الله حاج سید على قاضى تبریزى ) اول دستورى که مى دادند ذکر یونسى بود لا اله الا الله انت سبحانک انى کنت من الظالمین ، که در مدت یک سال در وقت خاص به حالت سجده (ت ) باز خوانده شود. ))
در توضیح این عبارت میباید عرض نمایم که مداومت چهل روزه و یک ساله بر اینگونه اذکار و هر دستورالعملی ریشه روایی و علمی دارد که ان شاء الله در مطالب آتی بدان پرداخته خواهد شد. آنکه فرمود این ذکر به تعداد (ت) بار خوانده شود به این معنی است که 400 بار قرائت شود و شاید دلیل اینکه ایشان(یا ناقل مطلب ایشان) به جای این عدد معادل حرفی آن را آورده است این باشد که از نظر ایشان این ذکر با این شرایط عام نیست و محتاج اذن و اشراف استاد است که در ادامه در این رابطه بحث خواهیم نمود.
دستورالعمل علامه حسن زاده آملی در ذکر یونسیه
جناب علامه حسن زاده آملی در رابطه با ذکر یونسیه همان سیره جناب آخوند ملاحسینقلی همدانی را دارند و در دستورالعملهای خویش به شاگردان بر این ذکر با شرایط خاصی تاکید میفرمایند. جناب استاد عارف واصل حجت الاسلام و المسلمین مهدی سمندری که یکی از بزرگترین شاگردان ایشان میباشد در صفحه 173 کتاب عرشی اسرارالصلاة یا معراج عشق میفرمایند 🙁 اما دستور حضرت استادمان جناب آقای حسن زاده آملی (روحی فداه) این است که شبانه روز یکبار در ساعت معین چهارصد مرتبه ذکر یونسی را در سجده بخوانید. در آغاز کار چهل روز پی در پی و بعد برای هممیشه و به طور مداوم آن را داشته باشید. این عبدالله گوید: بهتر است در شب و در ساعت معین تنها باشد و توجه کند که چه میگوید و با که می گوید؟)
تجلی ظلمانی ذکر یونسیه
جناب استاد مهدی سمندری در ادامه میفرمایند: ( اینکه برای حضرت یونس لا اله االّا انتَ،سبحانک دیرتجلی کردوتحقق یافت،لذابه اقراروعُذرتقصیر،زبان گشودکه(إنّی کُنتُ مِنَ الظّالمین)ومسئلۀ یونس رااهل معرفت ،تجلّی ظلمانی گویند،ولی تَجلّی تَجلّی است ومعراج،ولودرظلمات(فَنَجَّیناهُ مِنَ الغَمّ)معراج شهود است وهرمؤمن گرفتارظلمت راباتسبیح وتضرّع.(وَکَذالِک نُنجِی المؤمنین)درپی است:
بامن بودی منت نمی دانستم یامن بودی منت نمی دانستم
رفتم چومن ازمیان تورادانستم تامن بودی منت نمی دانستم
یعنی من پرتوومخلوق تواَم ومرا وجود خودی نیست وهمه تویی.)
توضیح این مطلب اینکه حجب در مسیر سیر و سلوک بر دو گونه است. حجب نورانی و ظلمانی. به وزان این حجابها دو نحوه تجلی و خرق حجاب نیز مطرح میشود که شامل تجلی ظلمانی و روحانی باشد.در حدیث معروفی آمده است: «إنّ لله سبعین ألف حجاب من نور و ظلمة».شرح و بیان بیشتر این حجب و تجلیات رساله بلکه رساله های مستقلی میطلبد که برای مطالعه بیشتر میتوانید به موثر 101 از کتاب مآثر آثار مراجعه نمایید..
خاصیت عدد چهل
توصیه اکید عرفای بزرگوار این است که حداقل زمانی که میباید بر ذکر یونسیه مداومت شود یک اربعین میباشد و در عدد چهل اسرار بسیاری نهفته است که به گوشه ای از آن اشاره مینمایم.
در کتاب «إحیاء العلوم» ، ج 4، ص277از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم روایت میکند که: إنّ اللهَ خَمَّرَ طینَةَ آدمَ بِیَدهِ أربعینَ صَباحًا.(خدای متعال طینت و سرشت و ذات انسان را در مدّت چهل روز بپرداخت)
اینکه طینت انسان به دست خداوند متعال که همان اسماءجمالی و جلالی او باشند در چهل صباح ساخته شد نشان از این دارد که مدت زمان تکامل انسان بر مبنای چهل است همانطور که این اصل در تکامل نطفه به علقه و مضغه و جنین نیز لحاظ شده است.
از طرفی در قران میخوانیم :حَتىَّ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً (و هنگامی که انسان به مرحله رشد و شکوفائی تامّ رسید و چهل سال بر او بگذشت) (الأحقاف/16)
در آیه تصریح میشود که مدت زمانی که انسان به بلوغ عقلی و رشد فکری میرسد چهل سال است و بر این مبنا است که تمام پیامبران در سن چهل سالگی به نبوت مبعوث شده اند.
حضرت علامه در ماثر آثار میفرمایند ((از شرافت اربعین آنست که مدت اطوار از نطفه و علقه و مضغه و جنین و مافوق آنها برای خلقت است چه اینکه حق تعالی فرمود ( لقد خلقکم اطوارا)… این اطوار در اربعین قرار گرفته شده است . در چهل روز و شب نطفه علقه می گردد و در چهل روز و شب دیگر علقه مضغه می گردد و در اربعین دیگر مضغه جنین می شود . همچنانکه عقل نیز در چهل سالگی به کمال می رسد .
همانطوری که انسان را بلوغ صوری ظاهری است که با انقضای پانزده سال ظهور می یابد همچنین وی را بلوغ معنوی و رشد باطنی است که غالباً در حد اربعین و چهل سالگی حاصل می گردد و به کمال می رسد .
در ادامه میفرمایند: و هر عمل و ذکری که کمتر از اربعین باشد چندان اثر بارزی ندارد و خاصیت اربعین در ظهور فعلیت و بروز استعداد و قوه و حصول ملکه امری مصرحُ به در آیات و اخبار است.))
و البته داستان اربعین کلیمی حضرت موسی شاه بیت این غزل است که اساس اربعینات در دستورالعملهای عرفانی را میتوان از آن استنباط نمود.حضرت علامه در این رابطه در مآثر آثار در موثر 124 میفرمایند:( بعد از آنکه فرعون هلاک شد، حق تعالی با کلیمش [موسی] علیه السلام بنای مواعده گذاشت. چنانکه از [ آیات] کریمه 50 و 51 بقره مستفاد است. قوله تعالی:
و اذ فرقنا بکم البحر فانجیناکم و اغرقنا آل فرعون و انتم تنظرون و اذ واعدنا موسی اربعین لیلة
پس: تا فرعونِ نفس را نکشتی، از اربعینِ کلیمی، لوحی بر موسیِ روح، لائح نخواهد شد.)
البته در برخی از روایات زمان حضور حضرت یونس در شکم ماهی را چهل شبانه روز ذکر فرموده است و در روایات دیگر زمانهای متفاوتی ذکر شده است. اگر بپذیریم که حضرت در شکم ماهی چهل شبانه روز ماندند روشن میشود که ایشان یک اربعین بر این ذکر شریف مداومت داشتند.
در کنار عدد چهل در برخی رواایات آمده که بر یک عمل و دستور میباید حد اقل یک سال مداومت نمود و دلیل این امر را ادراک شب قدر ذکر فرموده اند که خوانندگان عزیز مستحضرند شب قدر را مراتبی است از این شب ظاهری گرفته تا مراتب بسیار شریف تر که در همین کتاب شرح داده خواهد شد. ان شاء الله تعالی
ده وجه برای نیازمندی به استاد سیر و سلوک
در توصیه های بسیاری از عرفا وارد شده است که بی اذن استاد به سراغ دستورالعمل ها نباید رفت زیرا تبعات نامناسبی خواهد داشت. عرض حقیر این نیست کسی این ذکر را نگوید. این آیه شریف قرآن بسیار ذکر مفید و با ارزشی است منتهی مداومت چهل روزه و یک ساله بر آن و با شرایط خاصش مانند سجده و … ممکن است گرفتاریهایی درست کند و چه گرفتاری بزرگتر از اینکه مکاشفه ای به شخص دست دهد و در آن مکاشفه میزان حق و باطل نداشته باشد و خدای ناکرده مکاشفه شیطانی را به حساب رحمانی بگذارد؟ از این رو توصیه اکید بر این است که زیر نظر انسان راه رفته ای این دستورات انجام شود.
عالم عامل ملا احمد نراقی (قدس سره) در کتاب خزائن خود فرمود: «بعض از عرفا در بیان احتیاج به شیخ گفته که به ده وجه احتیاج به آن است:
اول آنکه راه ظاهر به کعبة صورت بی دلیل راه شناس نمی تواند رفت با آنکه هم دیدة راه بین دارد و هم قوّت قدم و هم راه معین.
دوّم آنکه همچنان که در راهِ صورت، قطاع طریق بسیار است هم چنین در راه حقیقت «زُیِّنَ للنِّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النّساء و البَنینَ و القَناطیرِ المُقَنطره…» چگونه بی بدرقه توان رفت؟
سیم آنکه در این راه زلّات و شبهات بسیار است چنانکه فلاسفه به تنها روی به ورطه چندین شبهات افتادند و دین و ایمان به باد دادند و هم چنین دهری و طبیعی و مشبهه و معطّله و غیر هم مگر آنکه در حمایت ولایت مشایخ کمّل سلوک کردند و به توسط ایشان از آن زلّات عبور کردند.
چهارم آنکه روندگان از ابتلاء و امتحان که در سرتاسر راهست وقفات و فترات بسیار افتد صاحب تصرفی باید که به لطایف حیل قبض و فسردگی از طبع او دفع کند و به عبارات و اشارات لطیفه داعیه شوق و گرمی طلب در او پدید آورد.
پنجم رونده را در این راه علل و امراض نفسانی پدید آید و موادّ فاسد غالب گردد و به طبیب حاذق احتیاج افتد که به ادویه صالحه معالجه کند.
ششم آنکه سالک در راه به بعض مقامات روحانی رسد که در آنجا روح از لباس بشریت بیرون آید و پرتوی از ظهور آثار و صفات حق در او پدید آید و چون آئینه دل صفا یافته است پذیرای نور تجلّی گردد و در این وقت اگر تصرف ولایت شیخ کامل نباشد بیم زوال ایمان و افتادن به ورطه حلول و اتّحاد باشد و شیخ مرتبه بالاتر به آن می نماید تا از اینجا خلاص شود.
هفتم آنکه سالک را در راه نمایشها از غیب پدید آید که هر یک اشارتی بود از غیب به نقصان و زیاده مرتبه سالک و نشان صفا و کدورت دل و احوال شیطانی و نفسانی و رحمانی و دیگر معانی معالجه ای که در حصر نیاید و مبتدی بر آن اشارات وقوف ندارد. زبان غیب را اهل غیب داند پس شیخی باید تا معانی را بیان نماید تا از آن معانی محروم نماند.
هشتم آنکه هرگاه سالک به سیر قوّت قدم خویش رود سالها مسافت یک مقام را طی نتواند کند و بعضی مقامات است که به طیران توان عبور نمود.
نهم آنکه سلوک راه به ذکر شود و ذکر بی تلقین شیخ مؤثر نباشد
دهم آنکه تحصیل مناصب ظاهریه از شاه و شاهان صورت بی حمایت مقرّبی، میسّر نگردد پس هم چنین رسیدن به مناصب حقیقی از پادشاه حقیقی.
طریقه شناسایی استاد حقیقی در سیر و سلوک(مشخصات استاد)
جناب ملا احمد نراقی (قدس سره) در کتاب خزائن در ادامه مطالب فوق در رابطه با تشخیص استاد حقیقی و شیادان و ناواصلان میفرمایند :(( هم چنین ایشان برای اینکه سالک مبتدی برای کشف استاد حقیقی این راه، به اشتباه درنیفتد و بیگانه ای از حق را به مرادی نپذیرد برای شیخ و مرشد و مقامات و ارکانی ذکر می کند تا سالک با شناخت صحیح کسی را به استادی خود برگزیند. او در این زمینه می فرماید:
بعض عرفا در مقامات شیخ و صفات او گفته قال الله سبحانه «فَوَجَداً عبداً مِّن عِبادنا آتیناهُ رَحْمةً مِن عِندنا و عَلّمناه مِن لَدُنّا عِلْماً از اینجا پنج رکن مقام رکنیت به دست می آید:
اول: عبدیّت حق که در بند هیچ چیز بجز خدا نباشد.
دوّم: استحقاق قبول حقایق از حقتعالی بی واسطه.
سوّم: خصوصیت دریافت رحمت خاص از مقام عبدیّت.
چهارم: تعلّم علم از خدا بی واسطه.
پنجم: تعلّم علم لَدنّی بی واسطه و مراد از علم لدنی علم به ذات و صفات آن حضرت است بی واسطه وسائط .
و علاوه بر این پنج ارکان بیست صفت دیگر باید در او موجود باشد:
1ـ به قدر حاجت از علم شریف باخبر باشد 2ـ آنکه اعتقاد اهل بدعت را نداشته باشد 3ـ عقل معاش 4ـ سخاوت 5 ـ شجاعت تا از ملامت خلق نیندیشد 6 ـ عفّت تا محل تهمت نشود 7ـ علو همّت که به دنیا و اهل آن التفات نکند 8ـ شفقت بر مرید و سایر ناس 9ـ حلم، به هر حرکت زود خشم نبود 10ـ عفو 11ـ حُسن خلق12ـ ایثار 13ـ کرم 14ـ توکــــل 15ـ تسلیم 16ـ رضا به قضـــاء 17ـ وقـار 18ـ طمأنینه در امور 19ـ ثبات قدم و عزیمت 20ـ هیبت. )
ادامه دارد
شرح ابیات تبری علامه حسن زاده آملی ( قسمت اول)
ذکر یونسی باب مراده یارون
حاجت بخواین خدا جواده یارون
شکار غافل صید صیاده یارون
دنیا صیاد و شیطون شیاده یارون
شرح
محوریت بحث در این دو بیتی زیبا ذکر یونسیه است.در سوره انبیاء به داستان حضرت یونس و این ذکر اشاره شده است که به ذکر آن تبرک میجوییم:
وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ(الأنبیاء/88)و ذاالنون [= یونس] را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت؛ و چنین میپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ (اما موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها(ی متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودی نیست! منزهی تو! من از ستمکاران بودم!»
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّینَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ(الأنبیاء/89)ما دعای او را به اجابت رساندیم؛ و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم؛ و این گونه مؤمنان را نجات میدهیم!
داستان حضرت یونس در المیزان
در ابتدای شرح این دو بیتی زیبا به بیان اجمالی داستان حضرت ذاالنون میپردازیم. حضرت علامه طباطبایی در تفسیر عظیم الشان المیزان میفرمایند:(یونس علیه السلام یکى از پیامبران بود که خدا وى را به سوى مردمى که جمعیتبسیارى بودهاند، گسیل داشت .آمارشان از صدهزار نفر تجاوز مىکرد . آن قوم دعوت وى را اجابت نکردند و به غیر از تکذیب، عکسالعملى نشان ندادند .
تا آن که عذابى که یونس علیه السلام با آن تهدیدشان میکرد، فرا رسید و یونس علیه السلام خودش از میان قوم بیرون رفت . همین که عذاب را با چشم خود دیدند، همگى به خدا ایمان آورده و توبه کردند .
خدا هم آن عذاب را که در دنیا خوارشان مىساخت، از ایشان برداشت . اما یونس علیه السلام وقتى خبردار شد که آن عذابى که خبر داده بود از ایشان برداشته شده، گویا متوجه نشده بود که قوم او ایمان آورده و توبه کردهاند، لذا دیگر به سوى ایشان برنگشت و از آنان خشمگین و ناراحتبود . همچنان پیش رفت .
در نتیجه ظاهر حالش بسان کسى بود که از خدا فرار مىکند و به عنوان قهر کردن از اینکه چرا خدا او را نزد این مردم خوار کرد، دور مىشود و نیز در حالى مىرفت که گمان مىکرد دست ما به او نمىرسد .
سوار کشتى پر از جمعیتشد و رفت . در بین راه نهنگى بر سر راه کشتى آمد . چارهاى ندیدند جز اینکهیک نفر را نزد آن بیندازند تا سرگرم خوردن او شود و از سر راه کشتى به کنارى رود .
به این منظور قرعه انداختند و قرعه به نام یونس در آمد . او را به دریا انداختند، نهنگ او را بلعید و کشتى نجات یافت . آنگاه خداى سبحان او را در شکم ماهى چند شبانه روز زنده نگهداشت و حفظ کرد .
یونس علیه السلام فهمید که این یک بلا و آزمایشى است که خدا وى را بدان مبتلا کرد و این مؤاخذهاى است از خدا در برابر رفتارى که او با قوم خود کرد . لذا از همان تاریکى شکم ماهى فریادش بلند شد به اینکه:
«لا اله الا انتسبحانک انى کنت من الظالمین» [انبیاء 88]. خداى سبحان این ناله او را پاسخ گفت و به نهنگ دستور داد تا یونس را بالاى آب [بیاورد] و کنار دریا بیفکند . نهنگ چنین کرد . یونس وقتى به زمین افتاد مریض بود .
خداى تعالى بوته کدویى بالاى سرش رویانید تا بر او سایه بیفکند . همین که حالش جا آمد و مثل اولش شد، خدا او را به سوى قومش فرستاد و قوم هم دعوت او را پذیرفتند و به وى ایمان آوردند .
در نتیجه با اینکه اجلشان رسیده بود، خداوند تا یک مدت معین عمرشان داد . روایاتى که از طرق امامان اهل بیت علیهم السلام در تفسیر این آیات وارد شده، با اینکه بسیار زیاد است و نیز بعضى از روایاتى که از طرف اهل سنت آمده، هر دو در این قسمت مشترکاند که بیش از آنچه از آیات استفاده مىشود، چیزى ندارند .)
مقایسه سیره حضرت یونس و پیامبران اولوالعزم
حال که با سرگذشت این پیامبر بزرگ خدا تا حدودی آشنا شدیم لازم است به دو آیه از آیات قرآن بپردازیم که خطاب به رسول خدا در جایی میفرماید مانند پیامبران اولوالعزم(مخصوصا نوح) صابر باش و در جای دیگر میفرماید چون یونس مباش.
پیامبران اولوالعزم و حضرت یونس سلام الله علیهم اجمعین را داستان های خواندنی بسیاری در سیر و سلوک انسانی است .
خداوند سبحان صبر پیامبران اولوالعزم مانند نوح علیه السلام را که بیش از نه قرن با رنج امت خود ساخت، میستاید و از پیامبر خاتم میخواهد تا چون پیامبران اولوالعزم شکیبا باشد:
فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ (الأحقاف/35)پس صبر کن آنگونه که پیامبران «اولو العزم» صبر کردند، و برای (عذاب) آنان شتاب مکن!
و از او میخواهد تا چون یونس نباشد که نسبت به امت خود صبوری نکرد: فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُنْ کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَکْظُومٌ(القلم/48) پس صبر کن و منتظر فرمان پروردگارت باش، و مانند صاحب ماهی [= یونس] مباش (که در تقاضای مجازات قومش عجله کرد ) در آن زمان که با نهایت اندوه خدا را خواند.
حضرت یونس پیامبر معصوم خداست که گرد گناه و خطا و حتی سهو و نسیان بر دامنش ننشسته است منتهی حسنات الابرار سیئات المقربین. در آن مقامات مافوق چه لطائف و حساسیت هایی وجود دارد الله اعلم. آن جایگاه و آن مقام مافوق گناه و خطا و سهو و نسیان است. این امور نازله و مبتذل برای عوامی چون ماست.
خداوند رسول خویش را به صبری چون صبر پیامبران اولوالعزم مخصوصا نوح نبی دعوت مینماید و او را از کم صبری و از داستان حضرت یونس بر حذر میدارد. این دستور حق متعال در حقیقت فرمان به همه انسان هاست.
تناسب حال هر انسانی با داستان یکی از انبیا
هر کدام از انسان ها دارای سرگذشت و حالات و پیش آمدهای متفاوتی میباشند و از دل این حوادث و اطوار گوناگون میباید به سر منزل مقصود خویش برسند. انسان دارای اطوار و حالات مختلفی است. وَقَدْ خَلَقَکُمْ أَطْوَارًا(نوح/15).
قرآن کتاب داستان نیست که صرفا داستانی نقل کند. قرآن کتاب خودشناسی و خوسازی است. تمام داستانهای قرآنی را میباید در قالب تفسیر انفسی در نفس انسانی پیاده نمود. برای مثال یونس به تعبیری همان نفس انسانی است که در دل ظلمات طبیعت گرفتار شده است و به ذکر خدا پناهنده گردیده و از این ظلمت طبیعت به ملکوت عروج میکند. تمام داستانهای قرآن بیان سرگذشت انسان و حالات گوناگون و جورواجور جان آدمی است. حضرت علامه حسن زاده آملی در کلمه نود و پنج رساله صد کلمه در معرفت نفس میفرمایند :(آن که در منزل یقظه قدم نهاد و عارف به منطق وحی است، برای او شایسته است یک دوره قرآن کریم را به دقّت به این عنوان قرائت کند.
اسمائی را که پروردگار متعال بدانها خویشتن را وصف می فرماید، و نیز آنچه را ملائکه او را بدانها نداء می کنند و نیز دعای انبیاء و اولیاء را که خداوند سبحان در پیش آمد شدائد اوضاع و احوال آنان از زبانشان نقل فرموده است که در آن شدائد احوال و اوضاع خدای تعالی را به اسمی خاص و دعائی مخصوص خوانده اند انتخاب کند.
چه اینکه نمو نة آن شدائد احوال برای دیگران به فراخور قابلیت و شرائط زمانه و روزگار آنان پیش می آید، و کأنّ هر یک از آن اشخاص و حالات عنوان نوعی دارد که در هر کوره و دوره و در هر عصرو زمان در دیگران طوری ظهور و بروز می نماید، این کس نیز در پیش آمدهای زندگی خود که مشابه با آن حالات است خداوند را بدان اسم و دعا و ذکر و مناجات بخواند و آن را وسیلت نجات و سعادت خود قرار دهد، چنانکه از تدبر و غور در بسیاری از آیات، و تأمل و دقّت در بسیاری از روایات حثّ وتحریص بدین دستورالعمل استفاده می شود، و ر ساله ” نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکو ر” ما را در این مطلب اهم، اهمیت بسزا است. مثلاً چون انسان یونسی مشرب شده است خدای جلّ جلاله را به ذکر یونسی بخواند که:لا إِله إِلاَّ أَنْت سبحانَک إِنِّی کُنْت مِنَ الظَّالِمِینَ
و چون ایوبی مشرب شده است حق تعالی را به ندای ایوبی نداء کند که:(رب أَنِّی مسّنِی الضُّرُّ وأنْت أرحم الرَّاحِمِینَ) و علی هذا القیاس. )
شباهت بین نفس و حضرت یونس
انسان در زندگی خویش گاهی یونسی مشرب میشود و گاهی یوسفی مشهد. گاهی در گیر و دار چاه و برادران گرگ صفت قرار گرفته و گاهی در آتش نمرود افکنده میشود .داستانهای قرآنی هر یکی را با حالات و مقامات و اطوار نفس انسانی مشابهت و تناسب های حیرت آوری است. جناب ابن عربی در کتاب شریف فصوص الحکم این داستان ها را مد نظر قرار داده و تناسب آن ها با نفس انسانی را در قالب 27 فص بیان داشته اند. ایشان فص یونسی را به حکمت نفسیه در کلمه یونسیه عنوان داده است. شاگرد بزرگوار ایشان جناب قیصری در شرح این کتاب عرفانی در بیان اختصاص حکمت نفسیه به کلمه یونسیه مطلبى شریفی دارند.ایشان میفرمایند نفس را با حضرت یونس شباهت هاست و به بیان چند مورد از این شباهت هامیپردازند.
1. همانگونه که خدای تعالی یونس را به ماهی در دریا مبتلا ساخت، نفس را به تعلق در جسد مبتلا نموده است.
2-چنانکه یونس را در ظلمات ندا کرد که : لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین و خداوند در حق او فرمود : و نجیناه من الغم و کذلک ننجى المؤمنین و همچنین نفس در عین ظلمات طبیعت و بحر هیولانى و جسم ظلمانى به رب خود توجه نموده است , پس وحدانیت و فردانیت حق براى او منکشف شده است و به آن اقرار نموده است و به عجز و قصور خود اعتراف کرده است , پس خداوند او را از مهالک طبیعت نجات داده و در انوار شریعت و طریقت و حقیقت داخل نموده است که این سه در مقابل آن ظلمات ثلاث که ظلمات طبیعت و بحر هیولانى و جسم ظلمانى مى باشند مقابله کرده است . حدیث رسول الله صلى الله علیه و اله و سلم است که : الشریعه اقوالى , و الطریقه افعالى و الحقیقه احوالى و خداوند به نفس ناطقه نعیم روحانى را در عین جحیم جسمانى روزى کرده است .
3-و نیز مقارنه کلمه یونسى با حکمت نفسى از مناسبات دیگر بین نفس و یونس است که حوت رحم , نطفه مشتمل بر روحانیت نفسى که انوار آن مجرد است را مى بلعد و در ظلمات ثلاثى که یکى رحم و دیگر مشیمه و دیگر پوست نازکى است که در آن جنین قرار مى گیرد.
یونسی مشرب بودن علامه حسن زاده آملی
حال که به تناسب میان نفس و حضرت یونس تا حدودی آشنایی یافتیم لازم به ذکر است که در این دو بیتی زیبا حضرت علامه به یاران خویش ذکر یونسیه را توصیه میفرمایند. ایشان معتقدند که ذکر یونسیه باب مراد میباشد و سالکان برای برآورده شدن مراد خویش (خروج از ظلمات عالم ماده و قرب الی الله) اگر به این ذکر پناه ببرند به نتیجه مطلوب خواهند رسید.در حقیقت کسی تا دارای حقیقتی نشود نمیتواند آن را به دیگران نیز عرضه کند. گمان حقیر بلکه یقین این کمترین این است که حضرتشان انسانی الهی و یونسی مشرب میباشند که از دل این ماهی عروج نموده اند و به دیگران نیز ندای تعالوا سر میدهند.ایشان به دارایی این مقام و این ذکر نائل آمده اند و از باب دستگیری آن را به دیگران نیز توصیه میفرمایند.حضرتشان در ابیات زیبایی که در کلمه 227 کتاب شریف هزار و یک کلمه درج شده است به گوشه ای از زندگی نامه خویش اشاره نموده اند. در آنجا میفرمایند: (بیا مى پرس از ایران بى نون / ازین مولد این یونس ذوالنّون )
مراد از ایران بی نون روستای ایراء ، زادگاه حضرتشان میباشد که این انسان یونسی مشرب را پرورش داده است و البته همانطور که عرض نمودیم انسان را میتواند مشارب و اطوار گوناگونی باشد به وزان فصوص بیست و هفت گانه فصوص الحکم از این رو حضرت علامه در ادامه میفرمایند
(چه باشد مشربم یعقوبى اى دوست که نیش و نوش آن هر دو چه نیکوست
مر آن مشرب مرا آورده در راه که اشکوا بثّى و حزنى الى الله )
آری انسان در یک موطن و حالی یونسی مشرب است و در شرایطی دیگر یعقوبی مشرب. گاهی یوسفی مشرب گشته و گاهی موسوی مشرب و شرح این اطوار سر دراز دارد.
اسراری از نون
همانطور که پیشتر عرض نمودیم خداوند در قرآن حضرت یونس را ذالنون نامیده است و در سوره قلم آمده (ن وَالْقَلَمِ وَمَا یسْطُرُونَ(القلم/2). حضرت علامه نیز در بیتی که در شرح زندگی نامه خویش سروده اند میفرمایند (بیا مى پرس از ایران بى نون ازین مولد این یونس ذوالنّون). شایسته است به مناسبت این مطلب بهانه ای بگیریم و عرایضی را در رابطه با نون تقدیم عزیزان نماییم منتهی چون شرح و بسط این مطلب با هدف این کتاب که شرح ابیات تبری است چندان مربوط نیست به اختصار بسنده مینماییم و طالبان را به کتاب نور علی نور و رساله لوح و قلم و نصوص الحکم بر فصوص الحکم حضرت علامه ارجاع میدهیم.
روایات بسیاری در تفسیر نون وارد شده است که عصاره آن در قالب یازده شماره تقدیم میشود.
1-نون صادر اول و مقدم بر قلم است
2-حقیقت محمدیه است که همان صادر نخستین می باشد.
3-یکی از اسماء پنجگاه رسول الله در قرآن است.
4- مدادی است که همه کلمات وجودی از آن نوشته میشود و از جنس نور است.(مداد حروف کتبى مرکب است که بهترین آن مرکب سیاه است)
5-نون حوت است که زمین بر پشت او قرار گرفته است.(بدانکه جمیع عالم جسمانى نسبت به ماوراى طبیعت ارض است بلکه هر مرتبه نازل وجود نسبت به ما فوق خود ارض است و ما فوق آن آسمان آن)
6-حوت در اضطراب میباشد چونکه حوت حیوة صرف است و ان الدار الاخرة لهى الحیوان لو کانوا یعلمون ( عنکبوت 65 ) و حیات را قرار و سکون نیست .
7-از حوت دریا مرکب گیرند و نویسند .
8-حیات حوت به آب است و کان عرشه على الماء . آن مداد را تعبیر به نهر فرمودند.
9-نون حوت است که اگر گویی رق منشور است که این همه کلمات وجودى بر آن مسطور است , مقبول است .
10-اول ما خلق الله , القلم و الحوت.
11-صادر نخستین قلم الاقلام بود و ن دوات.
اجمالا عرض میکنم که اولین حقیقتی که از حق متعال صادر شده است را صادر نخستین یا حقیقت محمدیه گویند که آن را در روایات به اسم (ن) هم ذکر فرموده اند.صادر اول به مانند لوح و پرده ای است که تمام مخلوقات بر آن منتقشند پس کل مخلوقات عالم بر نون نقش بسته اند و نون در کلام عربی به معنای حوت و ماهی است و مراد از اینکه عالم بر پشت حوت است همین معناست که جمیع عوالم بر وی استوارند و این صادر اول در حقیقت مداد است که مداد همان مرکب میباشد و به وسیله این مرکب تمام کلمات وجودی نوشته میشوند و چه عجب که از حوت دریا نیز مرکب گیرند و این مداد (معنای مداد مرکب است) را به نهر تعبیر نموده اند زیرا کان عرشه على الماء و آب حقیقت همه موجودات است و ماده المواد محسوب میگردد .
اسرار بی نهایتی در این مطلب نهفته است که نیاز به تدبر بسیاری دارد و اهلش میدانند ارزش این مطالب تاچه حد است.ذوالنون بودن حضرت یونس یعنی چه؟ از اینکه ایران فاقد نون است و حضرت علامه ذو النون است چه میتوان فهمید؟خویش و شما را به تدبر در این مطلاب دعوت میکنم. به بحث خویش باز گردیم.
تاریکیهای سه گانه حضرت یونس
حضرت یونس بر اساس برخی از روایات در ظلمات ثلاث فرو رفتند که به این تاریکیهای سه گانه در نماز غفلیه اشاره شده است. این تاریکیهای سه گانه عبارتند از :1- تاریکی دریا ، 2-تاریکی شب ، 3-تاریکی دل ماهی
حضرت ذا النون از دل این ظلمت ها به تسبیح خداوند متعال پرداختند و فرمودند: لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ.
و چه عجیب است تاثیر تاریکی و ظلمت در عروج های ملکوتی. همه مخلوقات از دل تاریکی به کمال خواهند رسید زیرا یخرجهم من الظلمات الی النور.درباره شب و آثار آن در حالات انسانی در ذیل بیت (نصف شو که پُرسُمه گیرمه و ضوء خومّه نماز کمُه چى پروازها با اینکه بی پر هسمه) به طور مبسوط بحث شده است.
اجمالا عرض کنم که لیل غیب است و انسان را به غیب و باطن مى کشاند و مى رساند. از جناب آیة الله آسید على قاضى قدس سره نقل شد که مى فرمود: خداوند زبان حالى دارد که مى فرماید: (( اللیل لى )) شب براى من است .
تاریکی و دل شب انسان را ملکوتی مینماید و انسان در دل تاریکی از خواب غفلت بیدار میشود همانطور که حضرت یونس در دل تاریکی فهمید به خویش ظلم نموده است.
در قران کریم میخوانیم :«یَخْلُقُکُمْ فى بُطُونِ اَمَّهاتِکُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقِ فى ظُلُمات ثَلاث»(الزمر/7)(شما را در شکم مادرانتان مى آفریند آفرینشى پس از آفریدن در تاریکیهاى سه گانه)
به نظر حقیر بین این تاریکهای سه گانه انسانی که در آن خلق میشویم و تاریکهای سه گانه ای که حضرت یونس در آن فرو شد تناسبی است به وزان تناسبی که پیشتر ذیل عنوان (شباهت بین نفس و حضرت یونس) بیان نمودیم.
جناب قیصری معتقد است نفس در سه ظلمت به سر میبرد :(ظلمات طبیعت و بحر هیولانى و جسم ظلمانى ) و از این سه ظلمت با سیر وسلوک انسانی به سوی سه نور خارج میشود که عبارت از (انوار شریعت و طریقت و حقیقت ) باشد
به گمانم نفس انسانی از بدو تولد یونسی مشرب است و در دل سه ظلمت قرار میگیرد و او در حقیقت ظالمی است که به خویش ظلم نموده و به واسطه این ظلم در این دنیا و ظلماتهای سه گانه آن هبوط کرده است و ماجرای این ظلم را از داستان حضرت آدم باید جست.
تاثیر زمان بر ذکر و دعا
حضرت ذا النون پس از آنکه در دل ماهی فرو رفت حال دعا و مناجات بر وی مستولی شد. در روایات وارد شده است که ایشان ندای تسبیح و ذکر مخلوقات اعماق دریا را شنیدند و با آن ها در تسبیح خدا هم صدا گشتند.حضرت علامه در رساله نور علی نور میفرمایند :(( اوقات را در تاثیر دعا و احوال داعى , دخلى بسزا است و اگر ابن الوقت و بالاتر از آن ابو الوقت شده اى طوبى لک و حسن ماب . مطلقا شب را در ادعیه و اذکار و خلوت و فکر شانى شایان است )
تاثیر و اجابت ادعیه و اذکار در دل تاریکی شب بیش از ادعیه روز می باشد و از طرفی حالات خوش و ملکوتی در دل شب را با روز قیاس نتوان کرد.
حضرت یونس برای اینکه آن حال روحانی را کسب کند میباید در مکان و وقت مناسب خویش قرار بگیرد و چه مکانی بهتر از خلوت و چه زمانی بهتر از تاریکی شب؟
در شلوغی و در اجتماع پراکندگی و تفرقه بسیار است و آن وحدت برای شخص چندان حاصل نمیگردد. از این رو در دستورات ائمه معصومین به خلوت و عزلت( نه به معنای مردود آن) بسیار توجه شده است.
تو ای سالک دل آگاه از داستان حضرت یونس بیاموز و برای خویش خلوتی فراهم نما و در دل شب با خدای خویش خلوت کن تا به شنیدن تسبیح مخلوقات متنعم گردی و با آنها مسبح خدا شوی و از غم رهایی یابی.اللهم ارزقنا
مراد از ذکر یونسیه
قبل از پرداختن به نحوه انجام ذکر یونسیه و نظر بزرگان راجع به این ذکر شایسته است هدف و مراد از این ذکر تبیین شود. حضرت علامه ذکر یونسیه را باب مراد دانسته اند. جا دارد پرسیده شود مراد چیست که با این ذکر به آن خواهیم رسید؟بهترین منبع برای پاسخ به این سوال خود قرآن کریم است که در ادامه میفرماید (فَاسْتَجَبنَا لَهُ وَنَجَّینَاهُ مِنَ الغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنجِی المُومِنین)ما دعای او را به اجابت رساندیم؛ و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم؛ و این گونه مؤمنان را نجات میدهیم!
خاصیتی که بر این ذکر شریف مترتب است خلاصی از غم می باشد.حضرت علامه در این رابطه میفرمایند:((ذکر شریف: (لا اِلهَ اِلاّ اَنّت سُبحانَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظّالمین) معروف به ذکر یونسیه است که حضرت ذوالنون، یونس علیهالسلام به این ذکر از غم نجات یافت، و هر مومنی به ذکر آن از غم نجات مییابد.)امام صادق علیهالسلام فرمودند: در شگفتم از کسی که اندوهی به او دست دهد و غمی به او روی آورد و به این کریمه (ذکر شریف یونسیه) پناه نبرد.
غم دارای مراتب بسیاری است منتهی غم حقیقی غم هجران یار است. حافظ چه زیبا سروده است:
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم
غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم
دلِ بیمارْ شد از دست؛ رفیقان مددی!
تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم
در دل شب باید دست بر آورد دعایی کرد و این غم هجران را چاره نمود. میباید به سراغ طبیب روحانی رفت و این درد را درمان کرد. حضرت یونس نیز در دل شب با ذکر یونسیه این غم هجران ناشی از ترک قوم خویش را دوا کرد و به لطف الهی از غم رهایی یافت زیرا او مجیب الدعوات است. پس مراد اصلی از ذکر یونسیه غم هجران یار است.
آثار ذکر یونسیه
این ذکر شریف دارای خواص و آثار بسیاری است که در آیات و روایات و فرمایشات اولیاء الهی به برخی از آن تصریح شده است. از آن جمله به هفت مورد اشاره مینمایم:
1-برای رهایی از غم و هر گرفتاری نافع است. البته شایسته است بلند همت باشیم و غم حقیقی را مد نظر خویش داشته باشیم که عبارت از غم هجران است.
2-برای شفای بیماری اعم از بیماریهای جسمی و روحی نافع می باشد.
3- برای دیدن حالات برزخی موثر است. به فرموده اهل سیر و سلوک در حال سجده و در حین قرائت این ذکر مکاشفات بسیاری برای اهل استقامت و طلب رخ خواهد داد.
4-برای رفع حجب و نورانیت موثر است.(البته عمدتا حجب ظلمانی.)
5 – برای استجابت دعا نافع است.استجابت دعا یکی از خواص اصلی این ذکر است که بلافاصله بعد از این ذکر وعده آن داده شده است. (فاستجبنا له)
6 – برای به دست آوردن مقام تجرد مجرب است. تجرد مقامی است که شخص در آن از احکام ماده عاری گشته و قدرت تسلط بر ماده را دارا میشود.
7 – موجب معرفت نفس ناطقه انسانی میشود. یکی از مهمترین خواص این ذکر معرفت نفس انسانی است که انسان با صفا و نورانیت ناشی از این ذکر به آن نائل خواهد شد ان شاء الله تعالی.
رسول خدا(ص): آیا به شما خبر دهم از دعایى که هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن دعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس که طعمه ماهى شد: لا اله الا انت سبحانک إنّى کنت من الظالمین.
عقیق:ذکر یونسیه چیست ؟
ذکر یونسیه یعنی گفتن: لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین.(آیه 87، سوره انبیا)
آثار و برکات ذکر یونسیه
1-پیامبر گرامى(ص): هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى (بهبودى نیافت و) مرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالى که تمام گناهانش آمرزیده شده است .
2-.رسول خدا (ص): آیا به شما خبر دهم از دعایى که هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن دعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس که طعمه ماهى شد: لا اله الا انت سبحانک إنّى کنت من الظالمین.
3- امام صادق(ع): عجب دارم از کسى که غم زده است چطور این دعا را نمى خواند لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین چرا که خداوند به دنبال آن مى فرماید: فاستبجنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجى المؤ منین (ما او را پــاسـخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤ منان را نجات مى دهیم )
4-مرحوم کلینى نقل مى کند: مردى خراسانى بین مکه و مدینه در ربذه به امام صادق(ع) برخود و عرضه داشت : فدایت شوم من تا کنون فرزنددار، نشده ام ، چه کنم؟
حضرت فرمود: هرگاه به وطن برگشتى و خواستى به سوى همسرت روى آیه ، و ذالنون إذ ذهب مغاضبا فظنّ أن لن نقدر علیه فنادى فى الظلمات ان لا اله الا أنت سبحانک إنّى کنت من الظالمین را تا سه آیه بخوان إنشاء الله فرزنددار خواهى شد.
ختم های ذکر یونسیه
ختم های این ذکر شریف «400» «700» «1001» «3000» «4000» «7000» بار گفته اند؛ که بستگی به دستور استاد و قابلیت طالب دارد، اما عدد 400 برای همه، آن هم شبها بعد از نماز عشاء تا هر وقت شب در سجده، نافع است.
چون این ذکر به معنی استغفار است در آن هیچ عوارضی نیست. برای دیدن حالات برزخی مؤثر است.
برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات بسیار خوب است و برای رفع حجب و نورانیت مؤثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین، از طرف خدا شامل گوینده آن می شود.
مرحوم آخوند ملا حسنقلی همدانی: هر قدر، در هر وقت بتوانید؛ این ذکررا بگوئید.
مرحوم شیخ محمد بهاری در تذکره المتقین: سالک در اواسط کارش این ذکر را بگوید.
حضرت استاد از قول مرحوم سیدهاشم حداد نقل کردند که ذکر یونسیه برای معرفت نفس و معرفت ربّ مؤثر است، و خودش به ذکر یونسیه مشغول بود.
وقتی سـوال کردم در ایام فراغت، همانند راه رفتن و نشستن، چه ذکری برای نورانیت قلب و رفع حجب خوب است؟
فرمود: ذکر یونسیه.
می فرمود: عدد 3000 به بعد برای کاملین «سالکینی که از مراحلی و منازلی عبور کرده اند» می باشد.
جناب استاد مدت زیادی در نجف 3000 مرتبه این ذکر را در سجده می گفتند.
ازبسیاری از بزرگان این ختم با عدد 400 مرتبه در سجده خصوصاً در میان نماز مغرب وعشاء و یا قبل از اذان صبح و یا قبل از اذان صبح و یا بین الطلوعین جهت افاضات روحانی نقل شده است، و این یکی از ختوماتی است که معمولاً اساتید در ابتدای سلوک به شاگردانشان توصیه می کنند. ناگفته نماند که این ختم به منزله ی توبه ای حقیقی است اگر خالصانه برای خدا بجای آورده شود، اثر شگرفی در پیشبرد انسان دارد.
وقتی از مرحوم آیةالله کشمیری پرسیدند بهترین کار برای سالک در کدام یک از اعمال عبادی است؟ فرمودند: بهترین آن سجده است که ذکر یونسیه در آن گفته شود. و فرمودند: امان ذکر یونسیه موجب اتصال به ارواح و باز شدن چشم برزخی میگردد.
این ذکر شریف اثر بسیار عجیبی در رفع غم و اندوه دارد.
امام صادق (ع) فرمودند: تعجب می کنم از چهار کس که چهار نوع گرفتاری دارند چگونه به این چهار چیز پناه نمی برند. از جمله اینها فرمودند: تعجب می کنم از کسی که دچار غم و اندوه شده است اما به این سخن پناه نمی برد، زیرا که حق تعالی در دنباله آن فرموده: «و نجیناه من الغم و کذلک ننجی الموءمنین» یعنی ما او را «حضرت یونس را به سبب این سخن» از غم و اندوه نجات دادیم و اینگونه ما مؤمنان را نجات می بخشیم.
سوال:در باره ی سحرخیزی چه توصیه ای دارید؟ پاسخ: وقت خواب دو رکعت نماز حاجت بخوانید و سپس آیه آخر سوره کهف (قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا) را بخوانید و بخوابید. بیدارتان می کنند.
سوال: آیا بدون استاد می توان در مسیر سیر و سلوک قدم نهاد؟ پاسخ: نخیر. سلوک بدون استاد گرفتاریها و انحرافات دارد و همچنین دخالتها و تصرفات شیاطین بسیار زیاد است. بنابراین راه و پیشنهاد ما “کمک و راهنمایی گرفتن از استاد به اضافه ۱۴ معصوم علیهم السلام” است.
سوال: خواندن چه دعایی را در قنوت نماز توصیه می کنید؟ پاسخ: ربنا لا تزغ قلوبنا بعد إذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمة إنک أنت الوهاب. این دعا قلب را آرام می کند.
سوال: گفتن ذکر یونسیه (لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین) چه اثری دارد و آیا باید با اذن استاد باشد؟ پاسخ: بله، باید زیر نظر استاد انجام بگیرد. هم چنین دستور ما و مرحوم جناب شیخ (رجبعلی خیاط) این است که ادامه اش یعنی (فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین) نیز حتماً گفته شود. زیرا گفتن یونسیه بدون فاستجبنا … عوارض دارد و مردم نمی توانند عوارض و پیامدهای ذکر را که می گوید: “من خطا کارم مرا تنبیه کن” تحمل کنند. خداوند تخفیف داده و در ادامه “فاستجبنا … ” را آورده است. ما هم می گوییم ذکر یونسیه تا “ننجی المومنین” اقدام شود.
سوال: بهترین ذکر چیست؟ پاسخ: استغفار (۷۰ تا بعد از نماز صبح و ۷۰ تا بعد از نماز عشاء) و صلوات زیاد. (اخیراً دستوری دادم به دوستان. گفتم بیایید این برنامه را که می گویم برای خودتان به “یک برنامه همیشگی”تبدیل کنی. دیگر به هیچ چیز نیاز پیدا نمی کنید. چون در این برنامه طرف شما خداست و حضرات معصومین علیهم السلام. نه من و نه این و آن. و آن این است که هر روز دو رکعت نماز بخوانید و هدیه کنید (به آن معصومی که در آن روز صلوات ها را به آن هدیه می کنید) و سپس ۱۰۰۰ تا صلوات بفرستید. این ۱۰۰۰ تا صلوات را هر روز به یکی از ۱۴ معصوم (علیهم السلام) تقدیم کنید. و در این کار از پیغمبر گرامی اسلام (صلوات الله علیه و آله) شروع کنید. اگر ختم ۱۴روز تمام شد فعالیت را از نو شروع کنید. این برنامه تا آخر عمر کفایتتان می کند و بی نیاز از هر چیزی می شوید. چون سررشته کار را در این برنامه داده اید به حضرات معصومین (علیهم السلام). آیا به درخواستها و صلواتهای شما رسیدگی نمی کنند؟ در این برنامه بدون نیت و حاجت عمل نکنید. اگر حاجتتان برآورده نشد باز از نو شروع کنید. آن قدر ادامه بدهید تا به نتیجه برسید که ان شاء الله به نتیجه خواهید رسید. اگر حاجتتان روا شد نیتی دیگر و حاجتی دیگر را در نظر بگیرید و برنامه را شروع کنید. ما هیچ چیزی بالاتر از صلوات نداریم. در صلوات شما به دستور “سدالابواب الا بابه” عمل می کنید. موحد کامل می شوید.
سوال: نظر شما در باره سالکانی که این در و آن در می زنند چیست؟ پاسخ: سالکان باید فقط متوسل به خدا و ۱۴ معصوم (علیهم السلام) باشند و دیگر به در و آن در نزنند. و با توسل به خدا و ۱۴ معصوم از این در و آن در زدن بیایند بیرون. راه خدا رفتن سرگردانی ندارد، بل که صبر و استقامت می طلبد.
سوال: شما کدام ادعیه و زیارتهای خاصی را توصیه می فرمایید؟ پاسخ: حضرت صاحب الامر (علیه السلام) فرموده اند: “عاشورا عاشورا ، جامعه (کبیره) جامعه (کبیره)”. ما و دیگران روی توصیه امام زمان (علیه السلام) چه می توانیم بگوییم.
سوال: برای طالبان معرفت چه رهنمودی دارید؟ پاسخ: از حضرات معصومین (علیهم السلام) استمداد بگیرند.
سوال: از حضرتعالی دستوری می خواهم، امید آن که مرا محروم نکنید؟ پاسخ: همیشه به یاد خدا باش. و برنامه صلوات را که در بالا گفته شد عمل نمایید.
دیگر فرمایشات استاد:
انسان های عملگرا و جدی و کوشا و پر همت در این مسیر موفق ترند. به میزانی که اهل عمل و اهل باور باشی موفق تری. باید قانع باشی. قانع به این که شک نکنی. شک از نفس است. نفس هم هیچ وقت قانع نمی شود. پس قانع بودن فهم و کمالات است. فهم و کمالات می خواهد. و فهم و کمال به سواد نیست. با سواد می توانی کسب و کار و معیشت کنی. با سواد می توانی به دنیا برسی. ولی با سواد نمی توان رو به بالا رفت. نمی توان به فهم رسید. برای فهم باید تفکر کرد. همان است که گفته اند یک ساعتش از هفتاد سال عبادت برتر است. با تفکر و عمل آدم حرف شنو می شود. باید بلند شوی خودت کار کنی. ترک دستور دادن و ترک هوا بکن. آن موقع خدا استعداد فهم و فهیم شدن را بهت می دهد. استعداد قانع بودن را بهت خواهد داد. استعداد رشد یافتن را بهت می دهد. بیا و دست بردار از فرعونی کردن. فرعونی کردن هم درجات دارد و تو یک فرعون کوچکی. برای دور شدن از هوا یک راه میان بر وجود دارد. و راه عاشقی کردن است. راه و روش ولایتی است. سالک در این روش عاشق مولای خود می شود. عاشق خدا و رسول و آل رسول می شود. عاشق آل علی می شود. عاشق حسین می شود. عاشق امام زمان می شود. عاشق امام رضا می شود. عاشق موسی بن جعفر می شود. عاشق امام جواد می شود. عاشق پیر خود می شود. این عاشقی اکسیر عجیبی است. محاسبات دو دو تا چار تا را از آدمی می گیرد. آدم را جسور و شجاع می کند. ترس آدمی را زمین گیر می کند. عشق آدمی را پرّان می کند. راه چند دهه را چند شبه و نهایتاً چند ساله می کند. در عاشقی فرد ملتزم و وفادار می شود. مثل سگ که صفتش وفاداریه و دست از صاحبش نمی کشد وفادار می شود. در سلوک باید وفادار باشید. بعضی موفق می شوند ترک هوا کنند ولی چون وفادار نیستند مجدداً به اعمال نفسانی بر می گردند. دارو وفاداری است. وفاداری عاشقی است. عاشق و وفادار شوید. عاشق شاه رگ خود را هم بدهد دست از عهد و وفا و پیمان و میثاق خود نمی کشد.
آقا جان خداوند خودش همه را درست می کند. صبر داشته باش. آرام باشید و تعجیل نکنید. این مثل یک غذایی می ماند که باید آرام آرام تهیه شود و مواد آن را یکی یکی تامین کرد. کسری هایش را هم فهمید و تا آن جا که راه دارد برطرف کرد. ان شاء الله درست می شود. یک کارهایی هم هست که از عهده ما خارج است و تنها خدا و حضرات معصومین می توانند انجام بدهند. پس توسل را رها نکنید تا به مقصودتان برسید.
نکاتی در مورد ذکری شگفت آور و گره گشا : ذکر یونسیه
وبلاگ > مؤذن جامی، محمدهادی – شایسته است که انسان نازل در منزل یقظه و عارف به منطق وحى یکدوره قرآن کریم را به دقت به این عنوان قرائت کند که اسمایى را که خداوند سبحان بدانها خویشتن را وصف مى فرماید، و نیز آنچه را ملائکه او را بدانها نداء مى کنند، و نیز دعاى انبیاء و اولیا را که خداوند سبحان در پیش آمد شدائد اوضاع و احوال آنان از زبانشان نقل فرموده است که در آن شدائد احوال و اوضاع خداى تعالى را به اسمى خاص و دعائى مخصوص خوانده اند، انتخاب کند.
بدیهى است که نمونه آن شدائد احوال براى دیگران به فراخوار قابلیت و شرائط زمانه آنان پیش مى آید و کأن هر یک از آن اشخاص و حالات عنوان نوعى دارد که در هر کوره و دوره و درهرعصر و زمان در دیگران طورى ظهور و بروز مى نماید، این کس نیز در پیش آمدهاى زندگى خود که مشابه با آن حالات است خداوند را بدان اسم و دعا و ذکر و مناجات بخواند و آن را وسیلت نجات و سعادت خود قرار دهد مانند ذکر بونسیه….
رساله نور على نور در ذکر و ذاکر و مذکور (اینجا)
شایسته است که انسان نازل در منزل یقظه و عارف به منطق وحى یکدوره قرآن کریم را به دقت به این عنوان قرائت کند که اسمایى را که خداوند سبحان بدانها خویشتن را وصف مى فرماید، و نیز آنچه را ملائکه او را بدانها نداء مى کنند، و نیز دعاى انبیاء و اولیا را که خداوند سبحان در پیش آمد شدائد اوضاع و احوال آنان از زبانشان نقل فرموده است که در آن شدائد احوال و اوضاع خداى تعالى را به اسمى خاص و دعائى مخصوص خوانده اند، انتخاب کند.
بدیهى است که نمونه آن شدائد احوال براى دیگران به فراخوار قابلیت و شرائط زمانه و روزگار آنان پیش مى آید و کأن هر یک از آن اشخاص و حالات عنوان نوعى دارد که در هر کوره و دوره و در هر عصر و زمان در دیگران طورى ظهور و بروز مى نماید، این کس نیز در پیش آمدهاى زندگى خود که مشابه با آن حالات است خداوند را بدان اسم و دعا و ذکر و مناجات بخواند و آن را وسیلت نجات و سعادت خود قرار دهد چنانکه از تدبر و غور در بسیارى از آیات و تامل و دقت در بسیارى از روایات حث و تحریص بدین دستور العمل استفاده مى شود. و ما در این مطلب مهم به تمسک یک آیت و یک روایت تبرک مى جوییم که خردمند را بسند است :
مثلا خداوند سبحان در فضیلت ذکر یونسى در سوره مبارکه انبیاء فرموده است : و ذاالنون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادى فى الظلمات ان (( لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین )) فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجى المؤمنین
در تأثیر این ذکر شریف یعنى لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین به سه جمله فاستجبنا له ، و نجیبناه من الغم ، و کذلک ننجى المؤمنین دقت بسزا اعمال گردد، به خصوص به جمله اخیر که مفاد آن عام است که وعده فرموده است شامل همه مؤمنان مى باشد، و با جمع محلى به الف و لام و فعل مضارع که دال بر تجدد زمان و حصول تدریجى آن براى ابد است تعبیر فرموده است ، فتبصر.
و نیز به عنوان مثال در این روایت شریف که جدا از غرر روایات است دقت لازم بعمل آید: شیخ صدوق – رضوان الله تعالى علیه – در مجلس دوم ((امالى ))، حدیث دوم آن را به اسنادش روایت کرده است عن هشام بن سالم و محمد بن حمران عن الصادق (علیه السلام ) و نیز در تفسیر ((مجمع البیان )) طبرسى – قدس سره – آمده است که روى هشام بن سالم و ابان بن عثمان عن الصادق (علیه السلام ) قال :
عجبت لمن فزع من اربع کیف لایفزع الى اربع ؟! عجبت لمن خاف کیف لایفزع الى قوله : ((حسبنا الله و نعم الوکیل ))، فانى سمعت الله عزوجل یقول بعقبها: فانقلبوا بنعمه من الله و فضل لم یمسسهم سوء.
و عجبت لمن اغتم کیف لایفرع الى قوله : ((لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین ))، فانى سمعت الله عزوجل یقول بعقبها: فنجیناه من الغم و کذلک ننجى المومنین .
و عجبت لمن مکربه کیف لا یفرع الى قوله : ((افوض امرى الى الله ان الله بصیر بالعباد))، فانى سمعت الله عزوجل یقول بعقبها: فوقیه الله سیئات مامکروا.
و عجبت لمن اراد الدنیا و زینتها کیف لا یفزع الى قوله : ((ماشاء الله لا قوه الا بالله ))، فانى سمعت الله عزوجل یقول بعقبها: ان ترن انا اقل منک مالا و ولدا فعسى ربى ان یوتین خیرا من جنتک . و عسى موجبه .
چنانکه ملاحظه مى فرمایید امام (علیه السلام ) از آیات یاد شده استنباط گسترش تأثیر اذکار مذکور براى ابد مى فرماید که اختصاص به مقام خاص و مورد مشخص ندارند. هر کس براى نجات از غم به ذکر یونسى ذاکر باشد مشمول رحمت و کذلک ننجى المؤمنین مى شود، و به همین وزان در رهائى از خوف و مکر سوء و در روى آوردن دنیا و زینت آن به کریمه هاى یاد شده .
تبصره : نکته دیگرى در این حدیث شریف است که چرا امام (علیه السلام ) نفرموده است قال الله عزوجل بلکه مکرر فرموده است فانى سمعت الله عزوجل ، سر آن چیست ؟ در حدیث کب از چهل حدیث نکته 717 ((هزار و یک نکته )) (ص 565 – 567 ط 1) اشاراتى در بیان این سر مستسر آورده ایم شاید ممدى باشد. و بالاخره در نیل به اینگونه حقایق صادره از بیت عصمت و وحى به لسان انسانهاى کامل ، استاد زبان فهم باید زیرا که بیان اسرار به گفتار نیاید و اگر پاره اى به زبان آید زیان به بار آرد لذا فرموده اند: عارف سَر مى دهد و سِرّ نمى دهد.
به موضوع بحث برگردیم : این کمترین وقتى توفیق یافته است که به قرائت یک دوره قرآن کریم ، آیاتى را به همان نحوه که گفته شده است استخراج کرده است که به ذکر برخى از آنها که یک اربعین است با اشارات به بعضى از لطائف نکات در ضمن بعضى از آیات به عنوان تبصره در این صحیفه تبرک مى جوید هر چند قرآن تمامى آن ذکر است چنانکه یکى از نامهاى شریف آن ذکر است : ص ، و القرآن ذى الذکر.
1- و علم آدم الاسماء کلها ثم عرضهم على الملائکه فقال انبئونى باسماء هولاء ان کنتم صادقین # قالوا ((سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا انک انت العلیم الحکیم )) (بقره : 23)
2- فتلقى آدم من ربه کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم (بقره : 28) و یا آدم اسکن انت و زوجک الجنه – الى قوله سبحانه – قالا ((ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفرلنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین )) (اعراف : 23)
تبصره : فیض در ((تفسیر صافى )) در آیه نخستین آورده است که :
فى الکافى عن احدهما (علیه السلام ): ان الکلمات :
لا اله الا انت سبحانک اللهم و بحمدک عملت سوءا و ظلمت نفسى فتب على فاغفرلى و انت خیر الغافرین .
لا اله الا انت سبحانک اللهم و بحمدک عملت سوءا و ظلمت نفسى فاغفرلى و ارحمنى انک انت ارحم الراحمین .
لا اله الا انت سبحانک اللهم و بحمدک عملت سوءا و ظلمت نفسى فتب على انک انت التواب الرحیم
و روایات دیگر نیز در تفسیر آن آمده است به موضوع یاد شده ((تفسیر صافى )) و مجلد 14 ((وافى )) ص 86 و به ((تحف العقول )) رجوع شود.
سیوطى در ((جامع صغیر)) از حضرت رسول (صلى الله علیه وآله ) روایت کرده است : دعوه ذى النون اذ دعا بها و هو فى بطن حوت ((لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین )) لم یدع بها رجل مسلم فى شى ء قط الا استجاب الله له .
تبصره : شیخ عارف محیى الدین عربى فص یونسى ((فصوص الحکم )) را به حکمت نفسیه در کلمه یونسیه عنوان داده است . و فص یونسى به مناسبت ذکر یونسى در ذکر و ذاکر و مذکور است . شارح قیصرى در بیان اختصاص حکمت نفسیه به کلمه یونسیه مطلبى شریف دارد که مضمون آن به ترجمه این کمترین چنین است :
نفس ناطقه انسانى چون حاوى صفات الهى و صفات کونى و معناى کلى و جزئى است مظهر اسم شریف جامع الهى است ، و چون نفس ناطقه انسانى به این لحاظ مظهر اسم جامع است برزخ صفات مذکور است و از این جنبه برزخیت تعلق به ابدان گرفته است چه برزخ آنى است که در او صفت طرفین جمع است طرفى که روحانى محض است و طرفى که جسمانى صرف ، لذا خلیفه الله است .
کلمه یونسیه را با حکمت نفسیه از این رو مقارن کرده است که نفس را با یونس (علیه السلام ) شباهت ها است : چنانکه خداوند یونس را در دریا به حوت مبتلا کرد نفس را به تعلق در جسم مبتلا نمود است چنانکه یونس در ظلمات ندا کرد که : لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین و خداوند در حق او فرمود: و نجیناه من الغم و کذلک ننجى المومنین ، همچنین نفس در عین ظلمات طبیعت و بحر هیولانى و جسم ظلمانى به رب خود توجه نموده است ، پس وحدانیت و فردانیت حق براى او منکشف شده است و به آن اقرار نموده است و به عجز و قصور خود اعتراف کرده است ، پس خداوند او را از مهلک طبیعت نجات داده و در انوار شریعت و طریقت و حقیقت داخل نموده است که این سه در مقابل آن ظلمات ثلاث که ظلمات طبیعت و بحر هیولانى و جسم ظلمانى مى باشند مقابله کرده است – حدیث رسول الله (صلى الله علیه وآله ) است که : الشریعه اقوالى ، و الطریقه افعالى ، و الحقیقه احوالى – و خداوند به نفس ناطقه نعیم روحانى را در عین جحیم جسمانى روزى کرده است .
و نیز مقارنه کلمه یونسى با حکمت نفسى از مناسبات دیگر بین نفس و یونس است که حوت رحم ، نطفه مشتمل بر روحانیت نفسى که انوار آن مجرد است را مى بلعد، و در ظلمات ثلاثى که یکى رحم و دیگر مشیمه و دیگر پوست نازکى است که در آن جنین قرار مى گیرد. و نیز از جهت دیگر مناسباتى که آن را راسخون در علم مى دانند.
*****************************************************
فقد قالها نبی الله یونس “ذا النون ” وهو فی بطن الحوت
[الأنبیاء : 87]
والنتیجة کانت
(فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنجِی الْمُؤْمِنِینَ)سورة الانبیاء،ایة 88
فنجاه الله من ثلاث ظلمات و هى ظلمة اللیل وظلمة البحر وظلمة بطن الحوت
وفما ورد من الأثر
عن سعد بن أبی وقاص رضی الله عنه عن النبی علیه الصلاة والسلام قال” دعوة ذی النون إذ هو فی بطن الحوت ( لا إله إلا أنت سبحانک إنی کنت من الظالمین ) لم یدع بها مسلم ربه فی شیء قط إلا استجاب له”
الراوی: سعد بن أبی وقاص المحدث:الألبانی – المصدر: صحیح الجامع – الصفحة أو الرقم: 3383
خلاصة حکم المحدث: صحیح
وهذه العبارة العظیمة تحوی ثلاثة أقسام
1. توحید : لا إله إلا أنت
2. تنزیه لله جل جلاله : سبحانک
3. إستغفار وتوبة وندم : إنی کنتُ من الظالمین (اینجا)
لها فائدة کبیرة فی إجابة الدعاء و تفریج الکروب لکل من حافظ علیها
فاجعلها من أذکارک الیومیة
واجعل لسانک رطباً بذکر هذه العبارة فی البیت / فی المواصلات / وانت تتصفح الشبکة أو الفیس بوک / فی منامک .. فی کل وقت وحین
اسأل الله العلی العظیم ان یفرج هم کل مکروب ،،
*********************************************************
آثار و برکات ذکر یونسیه (اینجا)
1- پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله وسلم : هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى (بهبودى نیافت و) مرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالى که تمام گناهانش آمرزیده شده است .
2-. رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم : آیا به شما خبر دهم از دعایى که هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن ادعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس که طعمه ماهى شد: «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین»
3- امام صادق علیه السلام : عجب دارم از کسى که غم زده است چطور این دعا را نمى خواند «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین» چرا که خداوند به دنبال آن مى فرماید: ما او را پاسخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤ منان را نجات مى دهیم .
4- مرحوم کلینى نقل مى کند: مردى خراسانى بین مکه و مدینه در ربذه به امام صادق علیه السلام برخود و عرضه داشت : فدایت شوم من تا کنون فرزند دار، نشده ام ، چه کنم ؟حضرت فرمود: هرگاه به وطن برگشتى و خواستى به سوى همسرت روى آیه ( 78 سوره انبیا) را بخوان انشاء الله فرزند دار خواهی شد .
ختم های ذکر یونسیه
ختم های این ذکر شریف 400 /700/7000/4000/3000/1001/ بار گفته اند که بستگی به دستور استاد و قابلیت طالب دارد . اما عدد 400 برای همه آن هم شب ها بعد از نماز عشاء تا هر وقت شب در سجده نافع است .
چون این ذکر به معنی استغفار است در آن هیچ عوارضی نیست . برای دیدن حالات برزخی مؤثر است،
برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات بسیار خوب است وبرای رفع حجب و نورانیت موثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین از طرف خدا شامل گوینده آن می شود.
تجرد، با مداومت این ذکر حاصل میشود ، چنانکه برای مرحوم سید هاشم حداد سه روز حالت تجرد برزخی اتفاق افتاد که البته مکاشفه این طول زمانی را ندارد.
مرحوم آخوند ملا حسینقلی همدانی: هر قدر در هر وقت بتوانید این ذکر را بگویید.
مرحوم سید هاشم حداد نقل کردند که ذکر یونسیه برای معرفت نفس و معرفت رب مؤثر است و خودش به ذکر یونسیه مشغول بود .
از وی سؤال شد در ایام فراغت همانند راه رفتن و نشستن چه ذکری برای نورانیت قلب و رفع حجب خوب است ؟ فرمود : ذکر یونسیه
می فرمود : عدد 3000 به بعد برای کاملین ” سالکینی که از مراحلی و منازلی عبور کرده اند ” می باشد .جناب استاد مدت زیادی در نجف 3000 مرتبه این ذکر را در سجده می گفتند.
از بسیاری از بزرگان این ختم با عدد 400 مرتبه در سجده خصوصا” در میان نماز مغرب و عشاء و یا قبل از اذان صبح و یا بین الطلوعین جهت افاضات روحانی نقل شده است و این یکی از ختوماتی است که معمولا” اساتید در ابتدای سلوک به شاگردانشان توصیه می کنند . ناگفته نماند که این ختم به منزله توبه ای حقیقی است اگر خالصانه برای خدا بجای آورده شود اثر شگرفی در پیشبرد انسان دارد .
وقتی از مرحوم آیت الله کشمیری پرسیدند بهترین کار برای سالک در کدام یک از اعمال عبادی است؟ فرمودند : بهترین آن سجده است که ذکر یونسیه در آن گفته شود . و فرمودند : ذکر یونسیه موجب اتصال به ارواح و باز شدن چشم برزخی می گردد. (آفتاب خوبان اثر استاد علی اکبر صداقت).
این ذکر شریف اثر بسیار عجیبی در رفع غم و اندوه دارد
امام صادق علیه السلام فرمودند : تعجب می کنم از چهار کس که چهار نوع گرفتاری دارند چگونه به این چهار چیز پناه نمی برند.
از جمله اینها فرمودند : تعجب می کنم از کسی که دچار غم و اندوه شده است اما به این سخن پناه نمی برد، زیرا که حق تعالی در دنباله آن فرموده: ” و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤمنین ” یعنی ما او را ” حضرت یونس را به سبب این سخن ” از غم و اندوه نجات دادیم و اینگونه ما مؤمنان را نجات می بخشیم.
منبع: اقتباس از کتاب راهنمای گرفتاران
****************************************************************
فردی از قول یکی از روحانیان معتبر شهرمان بافق (یزد) طریقه زیر را گفته:
شب جمعه وضو بگیرید و بعد به سجده بروید و به مدت 45 دقیقه فقط بگویید ” لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین”
و اضافه کرده :خیلی مجرب است من تجربه کردم سخت است ولی ارزش داره و حاجتم را گرفتم.
*****************************************************************
جمله پرمعنى کذلک ننجى المؤمنین نشان مى دهد آنچه بر سر یونس آمد از گرفتارى و نجات یک حکم خصوصى نبود، بلکه با حفظ سلسله مراتب ، جنبه عمومى و همگانى دارد، بسیارى از حوادث غم انگیز و گرفتاریهاى سخت و مصیبت بار، مولود گناهان ما است ، تازیانه هایى است براى بیدار شدن ارواح خفته ، و یا کوره اى است براى تصفیه فلز جان آدمى ، هر گاه انسان در این موقع به همان سه نکته اى که یونس توجه کرد توجه پیدا کند، نجات و رهایى حتمى است :
1- توجه به حقیقت توحید و این که هیچ معبود و هیچ تکیه گاهى به جز الله نیست .
2- پاک شمردن و تنزیه خدا از هر عیب و نقص و ظلم و ستم و هر گونه گمان سوء درباره ذات پاک او.
3- اعتراف به گناه و تقصیر خویش .
حدیثى است در درالمنثور، از پیامبر اسلام (ص ) نقل شده است که فرمود: یکى از نامهاى خدا که هر کس او را با آن بخواند به اجابت مى رسد و هر گاه با آن چیزى را طلب نماید، به او مى دهد، دعاى یونس است . شخصى عرض کرد: اى رسول خدا، آیا او مخصوص یونس بود یا شامل جماعت مسلمانان نیز مى شود. فرمود: هم مربوط به یونس و هم همه مومنان ، هنگامى که خدا را به آن مى خوانند. آیا گفتار خداوند را در قرآن نشنیده اى و کذلک ننجى المومنین . این دلیل بر آن است که هر کس چنین دعایى کند، خداوند اجابت آن را تضمین فرموده است .( تفسیر نمونه ، ج 13، ص 489)
مداومت در ذکر یونسیه (اینجا)
عالم بزرگوار حاج میرزا جواد ملکى تبریزى گوید: مداومت ذکر یونسیه در شبانه روز ترک نشود، هر چه زیادتر، اثرش هم زیادتر. اقل اقل آن چهار صد مرتبه است ، خیلى اثرها دیدم ، بنده هم تجربه کرده ام ، چند نفر هم مدعى تجربه اند.( مجله حوزه علمیه ، شماره 4، ص 68)
ذکر یونسیه در کلام عارفان
مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکى تبریزى (ره ) مى نویسد: من استادى داشتم بزرگوار، عارف ،عامل و کامل (مراد او آخوند ملاحسینقلى همدانى است ) که نظیر او را ندیده ام ، از او درباره عملى که مجرب ، و در اصلاح قلب و تحصیل معارف مؤ ثر باشد، سؤال کردم .
ایشان در پاسخ فرمودند: براى این امر، هیچ کارى مانند مداومت بر یک سجده طولانى در هر شبانه روز یک مرتبه که در آن لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین گفته شود، نیست .
انسان این ذکر را بگوید، در حالى که خود را در زندان طبیعت زندانى و مقید به قید و بندهاى این اخلاق رذیله ببیند، و اقرار داشته باشد که ((خداوندا، تو مرا گرفتار این پستى ها نکردى ، و در حق من ظلم روا نداشتى ، و تنها من به خویشتن ستم کردم .))( سیماى فرزانگان ، ص 234)
ذکر بعد از نماز مغرب و عشاء در شب جمعه
امام صادق (ع ) دعایى را از حضرت امام محمد باقر (ع ) و آن حضرت از امام زین العابدین (ع ) و آن حضرت از امام حسین بن على (ع ) و آن حضرت از امیرالمومنین (ع ) و آن حضرت از رسول خدا (ص ) و آن حضرت از جبرئیل – صلوات الله علیه – و جبرئیل هم از خداوند بزرگ ، گرفته است ، براى شفاى هر دردمند و گرفتارى نقل فرموده است .
آن دعا این است که در شب جمعه بعد از نماز مغرب و عشاء بگوید: لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین (خدایا، جز تو خدایى نیست ، تو از همه بدیها و عیبها منزه و پاکیزه اى . من بودم که در حق خود ستم کردم ).(بحارالانوار، ج 95، ص 10).
تکرار ذکر در سجده اى طولانى
یکى از بزرگان – آیت الله امینى (ره ) – مى گوید: در شبانه روز یک سجده طولانى انجام بده و به مقدارى که حال دارى و با حضور قلب این ذکر را تکرار کن : لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین . ادامه این سجده طولانى مجرب است و آثار خوبى را در بردارد.
از بعضى از سالکین نقل شده که در سجده چهار هزار مرتبه این ذکر را تکرار مى نموده است .(همراه با فرزانگان ، ص 273 )
*************************************************************
امام حسین (ع ) در دعاى عرفه این گونه زمزمه مى کند:
لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین جز تو خدایى نیست ، ذات تو منزه است و من از ستمکارانم .
لا اله الا انت سبحانک انى کنت من المستغفرین جز تو خدایى نیست ، ذات تو منزه است و من از آمرزش خواهانم .
لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الموحدین جز تو خدایى نیست ، ذات تو منزه است و من از یکتا پرستانم .
لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الخائفین جز تو خدایى نیست ، ذات تو منزه است و من از هراسناکانم .
لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الوجلین جز تو خدایى نیست ، ذات تو منزه است و من از وحشت زدگانم .
لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الراجین جز تو خدایى نیست ، ذات تو منزه است و من از امیدوارانم .
لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الراغبین جز تو خدایى نیست ، ذات تو منزه است و من از مشتاقانم .
لا اله الا انت سبحانک انى کنت من المهلّلین جز تو خدایى نیست ، ذات تو منزه است و من از خدا گویانم .
لا اله الا انت سبحانک انى کنت من المسبحین جز تو خدایى نیست ، ذات تو منزه است و من از تسبیح گویانم .
لا اله الا انت سبحانک انى کنت من المکبرین جز تو خدایى نیست ، ذات تو منزه است و من از تکبیر گویانم .
لا اله الا انت سبحانک ربى و رب آبائى الاولین جز تو خدایى نیست ، ذات تو منزه است ، اى خداى من و پیشینیان من .
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید:
ذکر یونسیه چیست | آثار و برکات ذکر یونسیه همراه متن و فضیلت و خواص