موسیقی احتمالاً از آغاز تمدن و فرهنگ مصر با آن عجین بوده است. نقاشیهای باقیمانده بر دیوارهای مقبرهها و قلعهها، انواع سازهای موسیقایی را در...
تاریخچه موسیقی در مصر
اشاره:
اولین فرهنگ عظیمی که کل جامعه خود را با جادوی موسیقی و رقص درآمیخت، مصر باستان بود. مصریان باستان از زندگی به تمامی استفاده میکردند و در مصر باستان جشنی برگزار نمیشد، مگر اینکه در آن موسیقی و رقص وجود داشت. در مهمانیها خوانندگان و رقصندهها، همنوا با صدای چنگ، عود، طبل، فلوت، دایرهزنگی، قاشقک و سنج برنامه اجرا میکردند. در جشنوارهها، جمعیت کف میزدند و میخواندند و با ریتم ارکسترهای مصری همنوایی میکردند، درحالیکه رقصندهها با حرکات حیرتانگیزی با آنها همراهی میکردند.
اغلب مصریان باستان بیدین بودند و زندگی روحانی آنها منحصر به اجرای موسیقی و رقص بود. این جنبه مهم زندگی روزمره مصریها به دوران قبل از تشکیل سلسلهها برمیگردد. معماری و وسایل سفالی باقیمانده از آن دوران نشان میدهد که موسیقی در مصر، حتی در دورههای بسیار کهن، از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. این اهمیت از تعداد فراوان سازهای دوران کهن مصر باستان که در موزههای مختلف دنیا وجود دارد نیز مشهود است.
در بسیاری از صحنههای ضیافتهایی که در آرامگاههای مصر باستان بر دیوارها تصویر شدهاند، غیردینی بودن مهمانیها بهخوبی مشاهده میشود. این تصاویر بیش از آنکه وقایع حقیقی را نشان دهند، نشانهای از آرمانها و ایدهآلهای مصریان باستان هستند. اجزای اصلی این صحنهها در طول تاریخ، در مصر تغییر چندانی نکرده و تا دوران پادشاهی نوین همچنان به همان شکل باقی مانده است.
در حدود قرن هیجدهم، تغییری بنیادین در کاراکتر در ترانهخوانی و رقص و مفهوم و حس کلی که از این صحنهها درک میشود، به وجود آمد. در این دوره، حس اروتیک در این هنرها به شکلی بارز جلوه میکند. گلهای نیلوفر آبی، مهر گیاه، کلاهگیسها و میوههای کاج و همچنین زنان و مردانی که لباسهای بدننما به تن دارند و حرکات و اطوارهای اغراقآمیز، این حس را در بیننده ایجاد میکنند. موسیقی، عشق و حساسیت در بیشتر تمدنها سینه به سینه منتقل میشود و این مسأله در دوران باستان هم مثل دنیای معاصر و در زمینههای مختلف دیده میشود. موسیقی در کلیت خود، جزء عمدهای از زندگی و بخش مهمی از زندگی روحانی و غیرروحانی بشر است.
احتمالاً بهترین نشانه لذتجویی مصریان باستان و ارزش موسیقی و رقص در تمدن مصر، نوعی پاپیروس کنایهآمیز است که در آن یک قاطر را در حال نواختن هارپ، شیر را در حال نواختن چنگ، تمساح را در حال نواختن عود و یک میمون را در حال نواختن دونی نشان میدهد.
رقص در مصر باستان
رقص فقط یک گذران لذتبخش در مصر باستان نبود. از روزگاران بسیار کهن تصاویری از زنانی که احتمالاً الهه یا راهبه هستند، به دست آمده است که آنها را در حال رقصیدن با دستهای کشیده رو به بالا نشان میدهد. در این دوران رقص بیتردید جزء مهمی از آیینهای مذهبی و اعیاد در مصر باستان بوده است.
مردم عادی بسیار در معرض موسیقی قرار میگرفتند. بردهها با ترانهها و سازهای کوبهای، با حرکات ریتمیک به صورتی موزون کار میکردند و افرادی در خیابانها میرقصیدند و رهگذرها را سرگرم میکردند. در زندگی عادی و روزمره، موسیقیدانها و رقصندهها بخش مهم و منسجمی از ضیافتها و جشنها بودند. گروههای رقصنده همیشه اجیر میشدند تا در مهمانیها، اقامتگاهها و معابدی که در آنها مراسم مذهبی اجرا میشد، برقصند. برخی از زنان حرمسراها هم ناچار بودند موسیقی و رقص را یاد بگیرند، اما هیچ مصری اصیل زادهای در معرض عام نمیرقصید. اشراف و بزرگان، خدمتکارها یا بردگانی را اجیر میکردند تا در ضیافتهایشان، مهمانان آنها را سرگرم کنند. الیزابت آرتمیس مورات(1)، استاد حرکات موزون، رقصهای مصر باستان را به شش دسته تقسیم میکند.
رقصهای غیرمذهبی و جشنوارهای
رقصهای ضیافتی رقصهای حرمسراها
رقصهای مبارزهای
رقصهای خیابانی
در مصر باستان رقصهای آیینی ویژهای وجود داشت که برای موفقیت آیینهای دینی و مراسم تدفین، جنبه حیاتی داشت. این موضوع، بهویژه در مورد رقصندههای مو(2) واقعیت داشت. آنها کسانی بودند که دامن مردانه میپوشیدند و تاجهای نیی بر سر میگذاشتند و در کنار تشییعکنندگان تابوت، برنامه اجرا میکردند.
با پیدایش آیین دینی واسیر(3) (در یونان اوسیریس(4))، رقص عنصری حیاتی در جشنوارههایی شد که برای او و آست(5) (در یونان ایسیس(6))، خواهر ـ همسرش برگزار میشد. این جشنوارهها در تمام طول سال ادامه داشت. رقص در جشنوارههایی هم که متعلق به آپیس(7) بود، اهمیت داشت.
رقص از موسیقی تفکیکناپذیر بود و بنابراین در تمام نقاشیهای مقابر فراعنه و معابد، رقصندهها همراه با گروه نوازندگان دیده میشوند و یا خودشان قاشقک میزنند تا ریتم را حفظ کنند. بین رقص و کاری که امروز بهعنوان آکروبات مطرح است، تفاوت زیادی وجود نداشت. بسیاری از رقصندههایی که در نقاشیهای معابد و مقابر تصویر شدهاند، حرکات ورزشی ازجمله پشتکوارو و امثال آنها را انجام میدادند.
حرکات رقصندههای مصری نامهایی چون «هدایت یک حیوان»، «به دست آوردن طلا» و «گرفتن پیروزمندانه قایق» را به خود گرفته بود.
در این نقاشیها هرگز رقصیدن زنان و مردان را با هم نمیبینیم، بلکه زنها بهصورت زوج میرقصیدند.
موسیقی احتمالاً از آغاز تمدن و فرهنگ مصر با آن عجین بوده است. نقاشیهای باقیمانده بر دیوارهای مقبرهها و قلعهها، انواع سازهای موسیقایی را در محیطهای مذهبی و غیر مذهبی نشان میدهند و بسیاری از موسیقیدانها، با سازهایشان دفن شدهاند. همین مسئله نشان میدهد که موسیقی در مصر نه تنها بخش مهمی از آئینهای آنها را نشان میدهد، بلکه بخش مهمی از زندگی روزمره و تفریح و سرگرمی مصریها هم بوده است. متأسفانه هیچ اثر مکتوبی از مصریها بر جا نمانده است و گمان نمیرود که نظام نتنویسی پیشرفتهای توسط مصریها اختراع شده باشد.
ظاهراً موسیقی هم مثل بسیاری از هنرها، در مصر باستان بهصورت سینه به سینه نقل میشده است. بسیاری از دانشگاهها و مؤسسات موسیقی در پی کشف واقعیتهای موسیقی باستانی مصر و تاریخچه سازهای بیشمار آنها هستند.
سازهای شناخته شده در مصر باستان هم دقیقاً به سازهایی که اغلب ملل متمدن اختراع کردهاند، شباهت دارند. عود، چنگ، فلوت، نی، شیپور، طبل، دایره زنگی و سایر سازهای کوبهای از این قبیل هستند. به مرور زمان، سازهای جدیدی از سوی مردمان ملل دیگر به مجموعه سازهای مصری افزوده شدند.
سنت موسیقایی عرب به شکلی که امروزه شناخته شده است در فاصله قرنهای هفتم تا سیزدهم میلادی در دربارهای خلفای اسلامی شکل گرفت. نخستین رنسانس بزرگ موسیقی عرب در سوریه و نواحی اطراف آن در دوران بنیامیه به وجود آمد (قرن هفتم ـ هشتم میلادی). در آن هنگام بغداد، مجمع بزرگ موسیقیدانها و نوازندگان بود. این توسعه و پیشرفت تا حد زیادی به طرز تفکر فرمانروای آنجا، هارونالرشید بستگی داشت.
موسیقی عرب، تا آنجا که مستندات تاریخی نشان میدهند، ریشه در موسیقی قرن سوم ایران و امپراتوری بیزانس (قرن 4 تا 6 میلادی) دارد. موسیقی این ملل هم به نوبه خود به آثاری از یونانیان ارتباط پیدا میکنند که عاشق شعر و موسیقی بودند.
در قرن دهم، موسیقیدان بزرگ ایرانی، فارابی، آثار بزرگ یونان باستان را به عربی ترجمه کرد. برخی از این آثار عبارتاند از: مسائل نوشته ارسطو، شرحی بر مسائل نوشته تمیستیوس1، هارمونی نوشته افلاطون و عناصر موسیقی نوشته اقلیدس. همین آثار، تأثیر عظیم موسیقی یونان را بر موسیقی عرب نشان میدهد؛ ولی در عین حال، بنیان محکمی را به دست فارابی برای موسیقی عرب، تدارک میبیند.
فارابی هم مثل اقلیدس، ریاضیدان و فیزیکدان بود و لذا میتوانست ساختار موسیقایی را از منظر علمی مورد بررسی قرار دهد. ولی از سوی دیگر، فارابی موسیقیدان هم بود و از نظر ذهنی به ابزار هنری مطالعه موسیقی مجهز بود و موسیقی را صرفاً از منظر سرد و بیروح ریاضیات نمیدید. او نه تنها بر علم صدا که بر جنبه زیباییشناسی و لذت بردن از موسیقی هم تکیه میکرد و این نکتهای بود که یونانیها از آن غافل مانده بودند.
ساختار موسیقی عرب
شکلهای موسیقایی در جهان اسلام و عرب، شکل ابتدایی موسیقی در مصر در تاریخ اخیر هستند (دو هزاره از نظر یک مورّخ، اخیر محسوب میشود!). در هر حال، عقیده راسخی در این مورد وجود دارد که شکلهای موسیقایی عربی، درواقع محصول شکلهای موسیقایی مصری هستند. شکلهای عربی موسیقایی به راحتی قابل دسترسی و مطالعه هستند و ویژگیهای اولیه آنها در طی قرون و اعصار، تقریباً دستنخورده باقی ماندهاند. موسیقی عربی، همچون بسیاری از شکلهای موسیقایی سنتی افریقا، تا حد زیادی مبتنی بر واریاسیون و بداههخوانی و بداههنوازی و یک تم اصلی هستند. این مسئله، موسیقی عرب را از نظر ساختاری، به موسیقی جاز، که آن نیز ریشههای عمیقی در موسیقی افریقا دارد، شبیه میکند. ساختار اصلی موسیقی عرب، یعنی مقامات را میتوان با سازهای مختلفی اجرا کرد. هرچند طبل و گیتار از همه متداولتر هستند.
در این چهارچوب، نوازندگان ملودیهای ناهماهنگی را به شکل دنبالهدار مینوازند، ریتم اصلی را تغییر میدهند و ریتمهایی را هم به شکل بداهه مینوازند.
یکی از عوارض جانبی و مداخلهجویانه موسیقی بداهه این است که استفاده از نُت در شکلهای سنتی موسیقی عرب، جایی ندارد. در موسیقی عربی، به طرز بسیار گستردهای از میکروتُن استفاده میشود که تنوع آنها از بسیاری از شکلهای موسیقایی غربی (غیر از جاز که از نظر تکنیک اجرا، یک استثناست) بیشتر است.
در اجرای موسیقی سنتی عربی، نوازندگان و تماشاچیان نقش دارند. تماشاچی ساکت، از نظر نوازنده عرب یعنی تماشاچی ناراضی! برخلاف اجرای موسیقی در غرب، تماشاچی تمامعیار عرب باید همراه با نوازنده کف بزند، آواز بخواند و از او بخواهد بخشهایی از قطعه را تکرار کند. غالباً این درخواستها در فاصله اجرای قطعات صورت میگیرند و در نتیجه، ممکن است اجرای یک آهنگ ده دقیقهای، نیم ساعت طول بکشد و نوازندگان، بارها قطعه درخواستی تماشاگران را تکرار کنند.
اجرای موسیقی سنتی عربی، میتواند کاملاً غیر رسمی و دوستانه باشد و یک قطعه موسیقی قبل از آنکه بهصورت نوار ضبط شود و در اختیار مردم قرار گیرد، بارها در قهوهخانهها اجرا میشود و مردم، آن را حفظ میکنند.
بیشتر بدانید : چگونگی و زمان پیدایش موسیقی
بیشتر بدانید : تاریخچه موسیقی پاپ
بیشتر بدانید : موسیقی در چین
بیشتر بدانید : اولین تمدنی که نت موسیقی را نوشتند؟
گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع : article.ir