در حقیقت نشانه هایی وجود دارد که با آن می شود پیش بینی کرد که روابط در شرف از هم پاشیدن است. یعنی به نظر می رسد که روابط به طور ناگهانی و غیر منتظره به هم ریخته است. به نظر می رسد بعضی از ارتباطات به طور غیر منتظره و ناگهانی به جدایی ختم می شوند. عمدتا روابط تدریجا با بن بست مواجه می شوند.

می توان جدایی و طلاق را اغلب پیش بینی کرد. اگر بخواهیم، چنین چیزی امکان پذیر است. مشکل اینجاست وقتی می خواهیم از جدایی پرهیز کنیم، اغلب آن را قطعی می کنیم. اگر صخره ها را ببینید و قبول کنید که وجود دارند، می توانید از آنها دوری کنید.

یک الگوی معمول در روابطی که به جدایی ختم می شود این است که وقتی یکی یا هر دو زوج ناراضی هستند، سعی می کنند با آن کنار بیایند. شاید کم کم تشخیص بدهند که در روابط خود الویتهای متفاوتی دارند. یکی بچه می خواهد، دیگری نه، یکی جاه طلب است دیگری نه و یا ممکن است طرف مقابل را دیگر جذاب نداند و شاید بعد از چند سال زندگی، علایق مشترک نداشته باشند.

به هرحال هیچ یک درباره احساسات خود حرفی نمی زنند و طوری رفتار می کنند که انگار اتفاقی نیفتاده است. بعد از مدتی نارضایتی به بی حوصلگی می انجامد و اینجاست که همسر ناراضی متوجه می شود اوضاع اصلا خوب نیست.شاید دعواهای جزیی پیش بیاید و ممکن است همسران بی حوصله باشند و یا از دردهای منظم مثل سردرد،دل درد و یا کمر درد رنج ببرند.

آگاهانه یا ناآگاهانه ممکن است به همسر خود بگویند احساس خوبی نداشته و به نوعی ضعف و ناراحتی خود را در روابط نشان دهند.اگر این مساله باعث نشود که رودرروی هم قرار بگیرند، ممکن است همسر ناراضی خارج از روابط خود، به دنبال رضایت خاطر بگردد. این می تواند به شکل یک کار جدید، دوستان یا سرگرمی های تازه یا همه آنها باشد. کسی که گاهی دارت بازی می کند، ممکن است ناگهان به یک تیم ملحق شود و به طور منظم در مسابقه ها شرکت کند. آنها ممکن است دست به کارهای داوطلبانه بپردازند، در یک کلاس شبانه ثبت نام کنند و یا دیگر اعضای خانواده را تشویق کنند که کاری را انجام دهند که به آنها کمک می کند. شاید به عنوان راه فرار به الکل یا مواد مخدر رو بیاورند. ممکن است اغلب با مسائلی سرگرم شوند یا آنقدر سرشان را شلوغ کنند که فرصت جر و بحث نداشته باشند. به هر حال چه کسی می تواند از همسری که به کارهای خیریه مشغول است یا بچه ها را به فعالیتهای خارج از مدرسه می برد، شکایت کند؟

در هر صورت در این مرحله یکی از دو طرف یا هر دو متوجه می شوند که آنها از هم دور می شوند و فاصله می گیرند و تمام این فعالیتها فاصله آنها را بیشتر می کند. ممکن است یکی یا هر دو سعی کنند که دوباره در کنار یکدیگر قرار بگیرند و دوباره با هم فعالیتهایی را انجام دهند. اگر این روش هم موثر نباشد، دوباره بداخلاقی وشکایت از سر گرفته می شود. در این مرحله که سرازیری به طرف طلاق است، زوج ناراحت و ناراضی ، دوباره به فعالیتهای خود می پردازد و وقتی هم که در خانه با هم به سر می برند، مرتب با هم جر و بحث می کنند. اینجاست که پای شخصی سومی به میان می آید و همسر ناراضی به دنبال فرد دلسوزی می گردد تا با او درددل کند و مشکلاتش را با او در میان بگذارد. کسی که شاید بتواند به او کمک کند. ممکن است آن شخص یک دوست یا عضوی از خانواده، شاید هم فرد حرفه ایی مثل دکتر خانوادگی، پرستار و یا مربی بهداشت یا مشاور مذهبی و یا یک وکیل باشد.به هر حال شخصی که بتوانند احساسات عاشقانه و رمانتیک خود را با وی در میان بگذارند. این شخص از دوست هم مهمتر است. و اغلب در جدایی مقصر شناخته می شود و طوری وانمود می کنند که اگر او نبود روابط آنها به هم نمی خورد.در حقیقت رابطه تازه به این دلیل شکل می گیرد که همسر ناراضی آماده است و اجازه می دهد که شخص دیگری وارد زندگی آنها شود.

وقتی این امر رخ می دهد، شخص ناراضی ممکن است متوجه شود که دیگر روابط با همسر اولش تمام شده است. شاید هنوز در کنار یکدیگر زندگی کنند، اما دیگر علاقه ایی به هم ندارند. فرد ناراضی ممکن است یک مرحله سوگواری را به خاطر از دست دادن روابط شان بگذراند و به پایان رابطه برسند. بعد ازاین، ممکن است رابطه تمام شود و همدیگر را ترک کنند. اما اگر جدایی مشکل باشد، فرد ناراضی ممکن است در این مرحله بماند. ازدواج سر جایش هست، اما روابط خارج از چهارچوب ادامه پیدا کرده و اسما در کنار یکدیگر زندگی کنند.

جدایی بدون در هم شکستن. سوزی هیمن
ترجمه: عفت حیدری