بانوان واقعه کربلا؛ زنان هاشمی همراه امام حسین(ع) در صحرای غمبار نینوا
شفقنا- «تاریخ کربلا، یک تاریخ و حادثه مذکر ـ مؤنّث است. حادثه اى است که مرد و زن، هر دو، در آن نقش دارند؛ ولى مرد، در مدار خودش و زن، در مدار خودش» سکینه (س)، دختر امام حسین (ع) سکینه (س) دختر حسین بن علی بن ابیطالب (ع) و مادرش رباب دختر امری القیس بن عدی بن اوس بن […]
شفقنا- «تاریخ کربلا، یک تاریخ و حادثه مذکر ـ مؤنّث است. حادثه اى است که مرد و زن، هر دو، در آن نقش دارند؛ ولى مرد، در مدار خودش و زن، در مدار خودش»
سکینه (س)، دختر امام حسین (ع)
سکینه (س) دختر حسین بن علی بن ابیطالب (ع) و مادرش رباب دختر امری القیس بن عدی بن اوس بن جابر است. نامش را امینه و امیمه و آمنه ذکر کردهاند و به سکینه (س) مشهور است.
سکینه (س) همراه همسرش عبدالله بن حسن (ع) (پسر عمویش) در کربلا حاضر بود. شوهرش در رکاب امام (ع) به شهادت رسید. سکینه (س) هم به همراه کاروان عاشورا به کوفه و دمشق برده شد و پس از آن راهی مدینه شد. پس از آن سکینه (س) با مصعب بن زبیر ازدواج کرد و رباب به دنیا آمد. بعد از مصعب، عبدالله بن عثمان بن عبدالله بن خویلد همسر زینب شد و حکیم و عثمان به دنیا آمدند. سپس سکینه (س) به نکاح زید بن عمرو بن عثمان بن عفان در آمد.
سکینه (س) بانویی فصیح و بلیغ بود و از بهترین شاعران زمان خویش به شمار میآمد و مقامی رفیع داشت و کسی جرأت توهین به او را نداشت. عمر رضا کحاله مینویسد: «دختر عثمان بن عفان در برابر سکینه (س) گفت: «من دختر شهید هستم.» سکینه (س) سکوت کرد. ناگاه مؤذن گفت: «اشهد ان محمداً رسولالله (ص). سکینه (س) گفت: «این پدر من است یا تو؟» آن زن گفت: «هرگز به شما فخر نخواهم فروخت»
طبق گفته اکثر مورخان سکینه (س) در ۵ربیع الاول سال ۱۱۷ (ه.ق) در مدینه در زمان خلافت خالدبن عبدالملک رحلت فرمود. خالد اجازه تدفین او را نداد و چون خود میخواست نماز میت را بخواند، گرمای هوا را بهانه کرد. مردم تا شب منتظر شدند. سرانجام به منازلشان رفتند و اطراف جنازه عود و عطر پخش کردند. فردای آن روز والی اجازه داد و نماز برپا شد و در مدینهی جدش رسول الله (ص) دفن شد. لازم به ذکر است مقبرهای که در دمشق به حضرت سکینه (س) منسوب است، در حقیقت متعلق به سکینه دیگری است وروی آن نوشته شده: سکینه بنت الملک.
رقیه (س)، دختر امام حسین (ع)
بر اساس گزارشات، امام حسین (ع) شش پسر و دختر داشتهاند که دختران عبارتاند از سکینه (س ) دختر رباب، فاطمه دختر ام اسحاق و زینب خواهر فاطمه. در بیشتر منابع نام این سه دختر آورده شده و از رقیه کمتر نامی دیده میشود. احتمال دارد رقیه نام دیگر زینب باشد. این که از رقیه نقش مؤثر و فعالی در کربلا گزارش نشده به نظر میرسد به سبب کودکی او باشد؛ زیرا او در سال ۵۷ (ه.ق) در مدینه زاده شده بود. دختر سه، چهارسالۀ اباعبدالله (ع) که در سفر کربلا همراه کاروان بود، در مکانی کنار باب الفرادیس شام که در آن زمان خرابهای بود، استقرار یافت. شبی پدر را به خواب دید و پس از بیدار شدن بسیار گریست و پدر را خواست. به دستور یزید سر امام حسین (ع) را نزد آن کودک بردند. او از آن منظره بیشتر ناراحت و رنجور شد. پس از چند روز بر اثر غم و اندوه فراوان در خرابه شام جان سپرد. پیکر کوچک او را در مقبرهای عمومی به نام «باب الفرادیس» به خاک سپردند.
رباب، همسر امام حسین (ع)
رباب دختر امروی القیس بن عدی بن اوس بن … کلب و مادرش میسور دختر عمرو بن ثعلبه بن حصین بن صصم است. پدر رباب در زمان خلافت عمر نزد وی آمد و اسلام آورد. پیش از آن نصرانی بود. امری القیس در همان روز اول مسلمانی، امیر مسلمانان قبیله قضاعه شد و بعد از افتخار مسلمانی، افتخار دیگری به دست آورد و از ۳ دختری که در خانه داشت یکی را به علی بن ابیطالب (ع) ، دیگری را به حسن بن علی (ع) و کوچکتر از همه را که رباب باشد به امام حسین (ع) تزویج کرد و پدر زن این سه امام بزرگوار شد. سکینه و عبدالله حاصل ازدواج رباب و امام حسین (ع) بودند . در حادثۀ کربلا این بانوی شرافتمند شاهد و شریک همهی مصیبتها و رنجهای وارد شده بر حسین (ع) و خاندان و حرمش بود و همه را تحمل کرد. رباب نظارهگر شهادت کودک شیرخوارهاش علیاصغر (ع) و شهادت همسر و سالار و امامش اباعبدالله الحسین (ع) بود. بعد از آن رنج و مشقت اسارت را تحمل کرد تا به مدینه بازگشت. در مدینه شبانه روز در شهادت امام حسین (ع) گریه میکرد و در سوگ آن حضرت اشعاری سرود.[۳]
در مجلس ابن زیاد هنگامیکه سر مقدس امام (ع) را پیش ابن زیاد نهادند. رباب از میان زنان برخاست. سر را برداشت، بوسید و در دامن گذاشت و گفت: واحسینا! من هرگز فراموش نمیکنم و نخواهم کرد که لشکر کفر با نیزهها با پیکر حسین (ع) چه کردند و از یاد نمیبرم که جنازهاش را در کربلا روی خاک رها کرده و دفن نکردند، او را تشنه کشتند. خداوند هیچوقت کربلا را سیراب نسازد.
عاتکه، همسر امام حسین (ع)
عاتکه دختر زید بن عمرو بن نفیل از شاعرههای عرب که زنی عاقله، با کمال و زیبا بود. عبدالله بن ابیبکر بن ابی قحافه و به قول ابن عبدربه در استیعاب، زید بن خطاب او را به ازدواج خود در آورد. اما زید در روز یمامه کشته شد. سپس با عمر ازدواج کرد. طولی نکشید که عمر نیز مقتول شد. پس از آن زبیر بن عوام او را تزویج کرد. او هم مقتول شد. پس از آن امیرالمؤمنین او را خواستگاری کرد. عاتکه برای آن حضرت پیغام فرستاد که ای پسر عم رسول خدا (ص) بر شما از قتل خائفم. حضرت امیر (ع) فرمود: «کسی که شهادت رادوست بدارد حاضراست با عاتکه ازدواج کند.» این وقت حضرت سیدالشهدا او را تزویج کرد. عاتکه پس از شهادت آن حضرت دیگر شوهری اختیار نکرده است.
فضه النوبیه
فضه خدمتکار حضرت زهرا (س)، دختر گرامی رسول خدا (ص) است. فضه با ابی ثعلبۀ حبشی ازدواج کرد و پسری به دنیا آورد. بعد از ابوثعلبه با ابوملیک عطفا ازدواج کرد. فضه از نظر ایمان و تقوا و زهد در درجهی عالی قرار داشت و محبتش به اهلبیت (ع) معروف و مشهور است. بلاغت کلام و نیکویی کلامش بر کسی پوشیده نیست. نقش او فقط کمک در کار منزل نبود بلکه شاگرد فاطمه (س) و پیوسته ملازم آن حضرت بود. فضه آنقدر با قرآن مأنوس بود که فقط با آیات قرآن تکلم میکرد. داستان برخورد فضه با آن مرد بیابانگرد در بحارالانوار جلد ۸ آمده است.
زینب بنت فواز میگوید: فضه از بانوان عاقله صادق بود. بعد از شهادت حضرت فاطمه در خدمتگزاری حضرت زینب (س) تلاش کرد و به همراه آن بانو به سرزمین کربلا رفت و در محنتهای اهلبیت شریک بود. وی پس از بازگشت به مدینه، بهاحتمال زیاد دوباره همراه حضرت زینب (س) به شام برگشت و پس از وفات در باب الصغیر (سوریه کنونی) دفن شد.
شهربانو، مادر محمدبن ابی سعید
در روز عاشورا طفلی از سراپرده بیرون آمد. دو گوشواره از مروارید در گوش داشت. از وحشت و حیرت به جانب چپ و راست نگاه میکرد. چنان از آن واقعه هولناک در بیم و اضطراب بود که گوشوارههایش از لرزش سر و تن او لرزان. در این حال به ناگاه هانی بن ثبیت بر او حمله کرد و او را با شمشیر قطعه قطعه کرد. در وقت شهادت آن طفل شهربانو ایستاده و مدهوشانه نظر میکرد و یارای سخن گفتن و حرکت کردن نداشت. آن طفل محمدبن ابی سعید بود.
فکیهه
زوجهی عبدالله بن اریقط بود. فکیهه در خانۀ رباب همسر امام حسین (ع) خدمت میکرد و از عبدالله پسری آورد به نام قارب که در کربلا شهید شد. فکیهه هم به همراه رباب به سلک اسیران به شام رفت.
حسنیه
امام حسین (ع) حسنیه را از نوفل بن حارث بن عبدالمطلب خریده و او را به مردی که سهم نام داشت تزویج کرد. حاصل این ازدواج منجح بود. حسنیه در خانهی امام زینالعابدین (ع) خدمت میکرد تا اینکه با پسرش منجح به همراه حضرت سیدالشهدا (ع) به کربلا آمد. منجح در کربلا به شهادت رسید و مادرش با اهلبیت (ع) در مصائب سهیم و شریک بود.
رمله، همسر امام حسن ( ع) و مادر حضرت قاسم بن حسن (ع) و ابوبکر بن حسن (ع)
محلاتی مینویسد: «رمله مادر قاسم بن حسن (ع)، از بانوان دشت کربلا است. مجلسی مینویسد قاسم فرزند رمله در جنگی دلاورانه به شهادت رسید. این سخن از قاسم است که در شب عاشورا گفت:«مرگ برای من شیرینتر از عسل است.» در حالی که در روز عاشورا به سن بلوغ نرسیده بود. ابوبکر برادر دیگر قاسم نیز در کربلا به شهادت رسید.
زنان عاشورایی، زهرا یزدان پناه قره تپهاى، ص ۳۹تا ۴۲
همان، ۴۴ و ۴۵
همان، ۴۶ و ۴۷
تاریخ عاشورا، محمدابراهیم آیتی، علی اکبرغفاری، ص ۱۵۶ و ۱۵۷
زنان عاشورایی، زهرا یزدان پناه فره تپهاى، ص ۴۹
همان، ص ۴۹
همان، ص ۵۰
همان، ص ۵۰ و ۵۱
همان، ص ۵۲تا ۵۴
همان، ص ۵۴و ۵۵
همان، ص ۵۶