آب شدم وقتی دریادلیاش را دیدم.
کاریکلماتور تلخ کامی بعضی آدم ها از شیرین عقلیشان است. بعضی ها هرجا گیر می افتند از دیوار حاشا بالا می روند. آب شدم وقتی دریادلیاش را دیدم. بعضیها برای اینکه برنده شوند با آبروی دیگران بازی میکنند. وقتی گفتی دلم برای دیدنت بال بال میزند، عقل از سرم پرید. برای اینکه آب پاکی را روی دستش بریزم، دسته گلش را نشانش دادم. برای جلوگیری از دست به سر شدن، هیچ گاه کلاهم را از سر بر نمی دارم. مداد را هر جور قلم کنند، از حرفش کوتاه نمی آید! در دنیای پر از قفس جایی برای کلاس پرواز نیست. بعضی ها از بیکاری در حال کندن چاه برای دیگران هستند. پزشک نیستم، اما بیشتر کم اشتهایی آدم ها بخاطر خوردن از دوستان است. همیشه احترام وجدانش را دارد چون آن را زیر پا نمی گذارد! معرفی نویسنده : اصغر رضایی گماریمتولد ۶۳، خوزستان _ گتوند، کارشناس ارشد تاریخ ایران باستان، دبیر جغرافیا
چاپ مجموعه شعر لبان مرا ربوده اند۸۸ انتشارات داستانسرا
مسئول انجمن دکترقیصرامین پور از سال ۸۶ تا ۹۲
برگزیده و داور در جشنواره های استانی و کشوری از جمله فجر و همایش شعرخلیج فارس و عاشورایی و… (منبع : چوک)
کاریکلماتور چیست؟کاریکَلِماتور نامی است که پرویز شاپور در سال ۱۳۴۷ بر نوشتههای خود که در نشریه خوشه به سردبیری احمد شاملو چاپ میشد گذاشت. این واژه حاصل پیوند دو واژه «کاریکاتور» و «کلمه» است. به دید شاملو، نوشتههای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست. ویکیپدیا