یادداشتهای طنز نویسنده دشتستانی در «لبخندستان» منتشر شد.
به گزارش شیرین طنز، به نقل از اتحاد خبر-ساناز دانشگر : بانو بوشهری نویسنده برازجانی روز پنج شنبه چهارم شهریور از اولین کتاب خود با مضمون طنز “لبخندستان” در هفته نامه اتحاد جنوب رونمایی کرد. به همین مناسبت وی در گفتگویی با خبرنگار اتحاد خبر از ایده و محتوای کتاب “لبخندستان”، درخواست حمایت از مسئولین، در خصوص نام مستعار بانو بوشهری، “نامه های پست نشده” و … گفت که شما را به ماحصل این گفتگو دعوت میکنیم.
بانو بوشهری متولد شهریور ۱۳۶۵ در شهر برازجان است. وی نویسنده است و بیشتر نوشته های او در قالب طنز است.
راز اسم مستعار بانو بوشهریاین نویسنده برازجانی در خصوص اسم مستعار بانو بوشهری میگوید: پدرم متولد آبادان و پدربزرگم از طرف پدری اصالتی چاهکوتاهی دارد و خودم متولد و بزرگ شده برازجان هستم. مادربزرگم از سمت پدری اسم شناسنامه ای اش بانو بود. در خانواده قبل از من سه پسر بوده که من به دنیا میآیم که پدرم تصمیم میگیرد نام مادرش که فوت شده بود را روی من بگذارد.
چون بانو صفت است اداره ثبت احوال اجازه نمیدهد و اسم من را اعظم میگذارند تا معنای بزرگ بودن و خانم بودن را برساند و تا سال ها من را اعظم بانو صدا میکردند. به همین دلیل نام هنری ام را بانو بوشهری انتخاب کردم که سالها میشود من را با نام بانو بوشهری در فضای مجازی و رسانه ها میشناسند.
بانو بوشهری با اشاره به چاپ کتاب لبخندستان میگوید: این کتاب اولین اثر چاپی در قالب طنز من است؛ مجموعهای از نوشتههای طنز من در طول سه الی چهار سال است که با نشریه اتحاد جنوب کار کردم. قبل از ورودم به اتحاد جنوب با مجموعه رادیویی شهریاران کار کردم. میتوان گفت شروع کار من از طریق آنجا بود و با رادیو شهریاران دیده شد. از مجموعه اتحاد جنوب با من تماس گرفتند و درخواست همکاری با صفحه طنز را داشتند. آن زمان دبیر این صفحه عبدالخالق عبداللهی بودند.
با نوشتن مطالب طنز با گویش دشتستانی شروع کردموی در خصوص مطالب طنزی که نوشته میگوید: در ابتدا واقعاً ذوقی و دلی مینوشتم و وقتی که شروع به نوشتن کردم معمولاً کارهای گویشی و مسائل روزمرهای که در اطرافم وجود داشت و کمی بداهه طنز در وجودم داشتم که ترکیبی از اینها شد. به مرور که جلوتر رفتم آثار بقیه را خواندم و از دیگران سوال میکردم و نوشتههایم را نقد میکردند.
کم کم بعد از چندین شماره متوجه شدم که نوشتههایم در حال دیده شدن است که برخی نقد میکردند و برخی تشویق میکردند و خیلیها دوست داشتند ببینند بانو بوشهری چه کسی هست چون مطلب دیده شده بود. به مرور احساس کردم متنهای گویشی در فضای مجازی افرادی بودند که متعلق به استان ما نبودند و اصطلاحات گویشی را متوجه نمیشدند و این شد که کم کم به سمت نوشتن فارسی معیار آمدم که برای همه قابل فهم باشد.
همکاری با سایر مطبوعاتبانو بوشهری در ادامه میگوید: پس از آن با صفحه طنز ندای هرمزگان بندرعباس برای مدتی همکاری کردم. خیلی از دوستان اصرار داشتند که شما چرا نوشتههایتان را کتاب نمیکنید. هدفم چاپ کتاب بود ولی در این برهه زمانی چون احساس میکردم زود است ولی یک مرتبه متوجه میشوی کاملاً دیر شده است. تصمیم گرفتم مجموعه را جمع آوری کنم که حاصل آن مجموعه لبخندستان شد که با انتشارات عصر جوان کار کردم.
وی با اشاره به مطالب جدی که درباره زنان قلم زده است میگوید: بعد از یکسال و نیم که طنز نوشتم با روزنامه بامداد جنوب کار کردم و به طور ناخودآگاه بیشتر سوژههایی که برایشان نوشتم درباره زنان بود که کار کاملاً جدی بود که خیلی دیده شد.
آغاز طنز با رادیو شهریاراننویسنده جوان از ابتدای فعالیت اش با مجموعه رادیو شهریاران اینگونه میگوید: با رادیو شهریاران به عنوان گوینده که کار می کردم در کنارش نویسندگی میکردم چون مجموعه میدانستند مینویسم از من خواستند در مورد خرما یک مجموعه بنویسم چون نمیخواستم به آن ها نه بگویم پس برای مجموعه نوشتم که کار به صورت صوتی ارائه و دیده شد. سه شماره با محوریت خرما مطلب نوشتم که فکر میکنم گویندگی آن بر عهده آقای شعبانی بود که این دیده شدن کار برایم جالب بود.
دست نویسنده در کارهای طنز بازتر استبانو بوشهری بین کار طنز و جدی کار طنز را انتخاب میکند و میگوید: من به شما حرفی میزنم و بعد میگویم که شوخی کردم. در کار طنز دست نویسنده خیلی بازتر است.
در طنز میتوانی با طعنه و کنایه در سبکهای تلخ حرف خود را به مسئولین بزنید و سپس بگویید این طنز است. شخصاً در قالب طنز دستم خیلی بازتر است کما اینکه واقعاً سخت است چون سوژههایی بوده که تلخ بوده و میخواستم به طنز بنویسم که نوشتن آن برایم درد آور بوده که یک ربع نوشته ام و سردرد گرفته ام چون بسیار سوژه تلخ بوده که به لحاظ نوشتن سخت ولی در قلم راحت تر هستم.
لبخندستان بر وزن دشتستان استوی در ادامه به مدت زمانی که برای کتاب و نام آن سپری شده میپردازد و میگوید: حدود هفت الی هشت ماه قبل شروع به ویرایش و کم و زیاد کردن نوشته هایم کردم و سعی کردم نوشته های تاپ تر را انتخاب کنم و کمی آن ها را به روز رسانی کردم. واژه های گویشی را حذف کردم. حدود دو الی سه ماه قبل به دست انتشاراتی دادم که رفت و برگشت هایی که با صفحه آرا داشتیم. روی طرح جلد حساسیت هایی داشتم. دغدغه اسم کتاب را خیلی داشتم؛ فکر میکنم انتخاب اسم سخت ترین کار است.
کتاب مثل بچه آدم می ماند و برای انتخاب اسم کتابم خیلی اذیت شدم و بسیار فکر کردم و با خیلی ها تماس گرفتم که در آخر همه گفتند خودت باید اسم را باید برای کتاب انتخاب کنی. به این نتیجه رسیدم که لبخندستان را انتخاب کنم چون یک جورهایی بر وزن دشتستان بود و طنز قرار نیست از ما خنده بگیرد. قرار است ما لبخند بزنیم؛ لبخندی که گاهاً تلخ و از سر افسوس است. این شد که اسم لبخندستان را انتخاب کردم.
“نامه های پست نشده” کتاب بعدیم استبانو بوشهری با اشاره به کار جدی که در حال حاضر مینویسد اشاره ای دارد و میگوید: موضوعات اجتماعی در پیج شخصی اینستاگرام نوشته و همچنین با روزنامه ها کار کرده ام که یک کتابی که خیلی دوست دارم به چاپ برسد و خیلی برایم غمگین است و اگر بخواهم روزی درباره این کتاب صحبت کنم خیلی برایم غمگین است؛ “نامه های پست نشده” است که در حال حاضر مینویسم که منتظر هستم به تعداد معینی برسد که انشاالله آن را کتاب کنم.
در نامه های پست نشده جدا از موضوع ادبی و دلتنگی خیلی از مسائل سیاسی و اجتماعی را وارد میکنم.
چرا هیچگاه تصویری از بانو بوشهری دیده نشده؟وی در پاسخ به این سال با تاکید به این نکته که قلم نوبسنده معرف او است و علاقه به دیده شدن با تصویر ندارم میگوید؟ حقیقتاً به مخاطب حق میدهم وقتی من مطلبم را به صفحه شخصی شما ارسال میکنم و مطالب من را هفتگی دنبال میکند و به نقد یا تشویق کردن مطالب میپردازد.
حق مسلم مخاطب است که من را به سن و سال، قیافه و اصالت بشناسد که واقعاً حق میدهم ولی از اول در فضای تصویر نبودم کما اینکه در کارهای رادیو شهریاران از من خواسته شد نقشی را بر عهده بگیرم قبول نمیکردم و به کار تصویر هیچوقت علاقه ای نداشتم.
چون کار نویسندگی انجام داده و هیچ زمانی کار تصویر نکرده ام حس میکردم نویسنده همیشه باید پشت صحنه باشد و قلم شما باید معرفتان باشد. خیلی اهمیتی ندارد و با قلمم باید حرفم را بزنم ولی یک جایی من نیستم ولی قلم من دست به دست میشود.
درخواست حمایت از مسئولین شهرستانیبانو بوشهری با درخواست از مسئولین برای حمایت از کتاب خود میگوید: چاپ کتاب دردسرهای خودش را دارد. بیشتر از افرادی که کتاب چاپ میکنند بخصوص کتاب اولیها با این گرانی کاغذ برای بازار فروش، باید حمایت شوند. تیراژ کتابم پایین بود ولی هزینه ای که نویسنده از جیب پرداخت میکند زیاد است. از اداره ارشاد و شهرداری و شورای شهر و سایر مسئولین تقاضا دارم این کتاب را حمایت کنند.
دوست دادم قلم من فراتر از استان برای بالا بردن نام دشتستان برودوی با اشاره به دغدغه هایی که در خصوص چاپ کتاب لبخندستان داشت میگوید: یک سری مطالب سیاسی، اجتماعی که مسائل روز جامعه بود در دولت قبل نوشته بودم که برایم خیلی اهمیت داشت که حتما قید شود. موردهایی هم بوده که اصلاح شد.
دغدغه ام این است که خیلی بهتر و بیشتر از این بتوانم بنویسم. شاید الان در حد شهر خودم و بین ادبیاتی ها دیده شده باشم ولی دوست دارم از طریق طنز قلمم خیلی فراتر از استان برود و اسم برازجان و دشتستان بالا بیاید وگرنه اسم من خیلی اهمیتی ندارد.
دیپلم ادبیات دارمبانو بوشهری با اشاره به این موضوع که بسیاری از افراد از من می پرسند تحصیلاتت چیست می گوید: من دیپلم ادبیات دارم. خیلی تعجب میکنند و من را نقد میکنند و میگویند قلمی که مینویسی برا فرد دیپلمه نیست. صرفاً سعی کرده ام کتاب زیاد بخوانم و اگر پیشرفتی حاصل شده معاشرت با افراد و نویسندگان زیاد است.
راه های خرید کتاب لبخندستانوی در این باره می گوید: با توجه به اینکه میخواستیم رونمایی کتاب به صورت حضوری باشد و تعداد بیشتری از نویسندگان شهر باشد ولی بخاطر شرایط کرونا نشد. فعلاً برای تهیه کتاب در صفحه اینستاگرام هماهنگی فرمایید.
مطالبم در هفته نامه اتحادجنوب هیچگاه ممیزی نخوردبانو بوشهری در خصوص همکاری اش با هفته نامه اتحاد جنوب میگوید: چون با جاهای دیگر نیز همکاری داشته ام قبل تر هم گفته بودم؛ من دورانی که مطالبم را برای آقای عبداللهی دبیر صفحه طنز اتحاد جنوب میفرستادم. خودم میدانستم یک جاهایی به لحاظ قلم و طنز تند رفته بودم که میگفتم اگر جایی ایراد دارد اصلاح کنید و طنزهایی که در مجموعه اتحاد نوشتم همه را چاپ کردند و هیچ زمانی ممیزی نخورد که مطلب ما سیاسی است کمااینکه در جاهای دیگر مطلب ساده تری میفرستادم و میگفتند برای ما دردسر دارد.
صحبت پایانیوی با تشکر از همه افرادی که برای چاپ این کتاب وی را همراهی کردند میگوید: از انتشاراتی که کتابم را چاپ کرده و از شما و مجموعه اتحاد جنوب نیز تشکر میکنم.