سفیر آمریکا در بیروت با رئیس جمهوری لبنان تماس گرفت و به وی وعده داد خط گاز و سوخت برای لبنان از راه اردن و سوریه تامین کند و بایدن مصوبه ای را تصویب کرد که چیزی حدود 40 ملیون دلار در اختیار ارتش لبنان قرار می داد.
با توجه به اینکه این تلاش آشفته سفیر آمریکا در بیروت موجب شکستن قانون تحریم سوریه موسوم به قانون قیصر می شد، تعدادی از نمایندگان کنگره آمریکا به بیروت سفر کردند تا به مقامات لبنانی تضمین دهند که حاضر هستند تحریم های سوریه را بشکنند اما لبنان از ایران سوخت نگیرد.
آنها همچنین اردنی ها را وادار کردند وزرای انرژی لبنان و سوریه و مصر را به اجلاسی دعوت کنند که در آن وعده وعید های آنچنانی برای تامین گاز و سوخت به لبنان وحتی سوریه داده شد.
این در حالی است که اردن جزو حامیان مخالفین دولت سوریه به حساب می آید.
آمریکایی ها همچنین چند شرکتی که در لبنان احتکار ذخیره وتوزیع سوخت را دارند تهدید کردند که اگر احیانا در مخازن خود پذیرای سوخت ایران باشند مورد تحریم آمریکا قرار خواهند گرفت و همچنین مدیران دولتی لبنان را تهدید کردند در صورت صدور مجوز ورود سوخت ایران به لبنان و یا پهلو گرفتن کشتی های ایرانی در بنادر لبنان آنها را مورد تحریم شخصی قرار میدهند.
همچنین آمریکایی ها – فرانسوی ها و سعودی ها و بالطبع پشت پرده اسرائیلی ها آدم های خود در لبنان را بسیج کردند تا علاوه بر راه اندازی یک کمپین تبلیغاتی بر علیه ایران و پذیرش سوخت ایران تلاش کنند جلوی ورود سوخت ایران به لبنان را بگیرد.
چرا؟
چون فروش سوخت ایران به لبنان یعنی یک بازار جدید برای سوخت ایران و یک شکست جدید برای تحریم های آمریکا.
چون آنها سالها است که تلاش می کنند با استفاده از تروریسم اقتصادی و آنچه "خفگی اقتصادی" به حساب می آید کاری کنند تا لبنانی ها به زانو در بیایند و آنها را به دلیل رای دادن به حامیان جبهه مقاومت در انتخابات مجلس لبنان تنبیه کنند.
حالا مجددا موقعیت سیاسی جبهه مقاومت در لبنان تقویت شده.
آنها همچنین تلاش دارند فضایی ضد ایرانی در لبنان ایجاد کنند تا ارتباط ایران- لبنان را قطع کنند.
اهمیت ارتباط موسوم به ایران-لبنان در این است که هر توطئه ای که آمریکایی ها و اسرائیلی ها بخواهند بر علیه ایران انجام دهند این خطر وجود دارد که متحدین ایران در لبنان اسرائیل را هدف قرار دهند.
اگر فضای عمومی لبنان ضد ایران و ضد جبهه مقاومت باشد طبیعتا هرگونه تحرکی برای ایران و جبهه مقاومت بر علیه اسرائیل اگر نگوییم غیر ممکن بلکه سخت خواهد شد.
همچنین پیروزی های جبهه مقاومت بر علیه اسرائیل و همچنین توطئه ها بر علیه سوریه و عراق موجب آن می شود تا دیگر کشورهای اسلامی و عربی از آنها الگو بگیرند و به دنبال پا گذاشتن جای پای جبهه مقاومت در لبنان باشند.
کما اینکه مشاهده کردیم در انقلاب های موسوم به بهار عربی و یا بیداری اسلامی بسیاری ایران و موفقیت جبهه مقامت در لبنان را الگوی خود قرار می دادند.
در حالی که آمریکا در افغانستان و دیگر نقاط جهان پشت متحدین خود را خالی می کند به یکباره صدایش در می آید که ایران همه ریسک ها را متحمل شده تا از متحدین خود حمایت کند.
همین بس کافی است که نه فقط موقعیت ایران در لبنان تقویت شود بلکه موقعیت ایران در کل جهان تقویت گردد.
وقتی ایران سد تحریم های ونزولا و یا کره شمالی را می شکند و برای آنها نیز سوخت ارسال می کند و امروزه همین کار را برای متحین خود در سوریه و لبنان انجام می دهد یعنی ایران متحدی قابل اتکا به آن است.
در حالی که وقتی آمریکا حتی متحدین اروپایی خود را در جریان توافق امنیتی سه گانه با استرالیا و انگلیس قرار نمی دهد و وقتی که در همه برنامه ها و ائتلاف ها حرف آمریکایی ها یکی است، آمریکا اول است، و متحدین آمریکا مشاهده می کنند چگونه آمریکا در حینی که دولت متحد آن در افغانستان بدون چون و چرا از دستورات آمریکا اطاعت می کرد، رفتند و با دشمن این دولت پشت پرده به توافق رسیدند و پشت متحد خود را در یک چشم به هم زدن خالی کردند.
بدیهی است موقعیت آمریکا در جهان و در میان متحدین امریکا تضعیف گردد.
به این دلیل می توان گفت نفتکش ایرانی که سد شکنی کرد و برای مردم لبنان سوخت برد نه فقط ضربه مهلکی به جایگاه آمریکا در سوریه و لبنان زد بلکه در کل جهان آمریکا را زیر سوال برد.
اسرائیل هم که زمانی برای لبنانی ها شاخ و شانه می کشید و بسیاری از شرکت های سوخت رسان از ترس حمله اسرائیل به آنها جرئت حمل سوخت به لبنان را نداشتند، مشخص شد که حساب هر کلمه ای که از طرف سید حسن نصر الله بیان می شود را دارد و متوجه است که به نفع اش می باشد با حزب الله لبنان در نیافتد.
پس یک بار دیگر می توان گفت ایران و متحدین اش موفق شدند شکست سنگینی را بر آمریکا و اسرائیل و متحدینشان وارد کنند و نمایش ورود سوخت ایران به لبنان خود نمایش شکست آمریکا و اسرائیل و فرانسه و عربستان سعودی در لبنان به حساب می آید.
نکات مطرح شده در این مقاله، نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده بوده و الزاماً عقاید هیئت تحریریه اسپوتنیک را بازتاب نمی دهد.