همشهری آنلاین_راحله عبدالحسینی: او راه هنر را انتخاب کرد. هنرمند هممحلهای ما ناشنواست. او تاکنون در گالری فرهنگسراهای نیاوران و ارسباران و چند گالری دیگر نمایشگاه نقاشی برگزار کرده است. در آستانه ۸ مهر (۳۰ سپتامبر)، روز جهانی ناشنوایان درباره هنر نقاشی و ارتباطش با دنیای پیرامون گپ زدیم. او که در محله ستارخان زندگی میکند، معتقد است که بوم نقاشی جایی برای بروز اندیشه اوست.
بوم نقاشی عرصه خوبی برای ابراز احساسات ماست. حسنینژاد فراهانی با ما هم عقیده است. میگوید: «بوم، کاغذ یا هروسیله دیگر نقاشی جولانگاه و بستری است که من احساساتم را به تصویر درمیآورم و احساساتم را با مخاطبان به اشتراک میگذارم؛ این، خاصیت هنر است. زبان مشترکی بین همه انسانهاست. با قلممو، بوم و کاردک یا هر وسیله دیگری که برای نقاشی در دست میگیرم یکی میشوم. ما جسمی واحد میشویم تا بیواسطه حرف دل را به مخاطب بزنیم.
بهتر است بگویم که بوم و قلممو ۲ گویای خموش هستند که به واسطه آنها میشود زندگی را بهتر تجربه کرد. در کل هنر یعنی زندگی. پس کسی که میخواهد زندگی را بشناسد باید لباس هنر بر تن کند و اگر استعداد نقاشی دارد زود خود را با قلم و بوم آشنا کند که به دنیایی تازه وارد میشود و میتواند از دریچه هنر به زندگی نگاه کند.» او درباره سبک نقاشیاش میگوید: «در سبکهای گوناگون نقاشی کشیدهام. تجربههای خوبی هم داشتهام. اما بیشتر از همه در سبکهای اکسپرسیونیسم، امپرسیونیسم و سورئالیسم نقاشی میکشم.»
نقاشی از خانههای قدیمیهنرمند هممحلهای ما مجموعه آثاری دارد که در آن فقط از خانههای قدیمی نقاشی کشیدهاست.
او درباره علاقهاش به خانههای قدیمی میگوید: «بسیار به خانههای قدیمی علاقهمند هستم. چون گذشته گمشده را هویدا میکنند و بیانگر سنتهای فراموش شده هستند.» از دیدگاه او همین خانههای قدیمی که در کوچهپسکوچههای محله ما هنوز سرپا هستند و کمر خم نکردهاند، راهی برای شناخت هویت ماست. او تهران و جزئیاتش را سوژه خوبی برای نقاشان میداند و میگوید: «کلانشهر تهران بهخاطر رنگهای متعددی که در آن به چشم میخورد، جایی برای بروز اندیشه آدمی است که ابزار نقاشی را بردارد و طرحی روی بوم بزند.»
حسنینژاد فراهانی درباره اینکه تهران را چه رنگی میبیند هم نکته جالبی دارد: «سعی کردهام رنگهای سیاه، سفید و خاکستری شهرم را رنگی ببینم. چون دوست دارم شهرم را رنگی و بانشاط ببینم. اگر قرار بود من روی تهران رنگ میزدم و نقاشی میکردم تا کمی از خاکستری آن گرفته شود، حتماً رنگ آبی را انتخاب میکردم.»
او که از تهران هم نقاشی کشیده است ادامه میدهد: «من بهطور مشخص از محله خودم نقاشی نکشیدهام. اما محلههای قدیمی تهران در نقاشیهای من هست. تهران در نقاشیهای من به رنگ واقعی خودش است؛ طوسی! » صحبت که به تهران و دوست داشتنیهایش میرسد از او میپرسم که برای تفریح یا قدم زدن کدام نقطه تهران را دوست دارد. او پاسخ میدهد: «شمیران، کوهپایههای شمال تهران، بازار تجریش و بازار تهران و همینطور محلههای قدیمی تهران را خیلی دوست دارم. برای نقاشی هم از همین محلهها الهام میگیرم.»
حضور در نمایشگاه قلمهنقاش هممحلهای ما مدتی پیش در نمایشگاه گروهی با عنوان «قلمه» در نگارخانه دانشجو دانشگاه تهران حضور داشت. نمایشگاهی که آثار نقاشان درباره درختان بود. او میگوید: «نمایشگاه پرباری بود. چون تحول و زایش را در آن مشاهده میکردیم. احساس بسیار خوبی از این پروژه نمایشگاهی دارم.
زیرا در کنار بقیه دوستانم نگاهم را با موضوع درخت به تصویر کشیدهام. به نظر من درخت نمادی از زندگی و گذر عمر است که در ۴ فصل پویا بوده و هر بار به شکلی خود را نشان میدهد. گذشت عمر آدمی را در وجود درخت میتوان پیدا کرد. سعی کردم در نقاشیهایم آدمی را در چهارراه فصول خود نشان بدهم و درخت را آینه تمام قد گذر عمر دانستم؛ با این تفاوت که عمر انسان کوتاه است ولی عمر درخت اگر آفتی برایش پیش نیاید و تبری آن را لمس نکند، بسیار طولانی است و قصههای بسیار برای آدمها دارد.»
مراکز فرهنگی و بروز استعدادهابرای ارزیابی فعالیتهای مراکز فرهنگی منطقه چه کسانی بهتر از هنرمندان ساکن منطقه درست مثل حسنینژاد فراهانی. او میگوید: «هر بار که در مراکز فرهنگی منطقه حضور پیدا کردهام، رویداد تازهای دیدهام. بهطور کلی برنامهها پربار بود واستعدادهای خوبی از این مراکز فرهنگی راه خود را به عالم هنر باز کردهاند.» او تجربه تدریس در مراکز فرهنگی را هم دارد: «گاهی که بوم و رنگ و قلم به من استراحت میدهند فکر تدریس میافتم که تجربه خوبی هم است.»
ماسک و محدودیت لبخوانی برای ناشنوایانروزگار کرونا برای ناشنوایان مصائب مضاعفی را رقم زد. ناشنوایانی که با لبخوانی با دیگران ارتباط برقرار میکردند، حالا از پشت ماسکهایی که بر چهره گذاشته شده، راه ارتباطی خود را مسدود میبینند. حسنینژاد فراهانی، هنرمند ناشنوای محله ستارخان روزهای کرونا را برای حفظ سلامت خود بیشتر در خانه و پای بوم نقاشی گذرانده است. میگوید: «به نظر من بین بوم و نقاش هیچ مانع و حجابی نیست و ماسک تنها یک مخاطب است که از عطر رنگ و تصاویر روی نقش لذت میبرد. من هم این روزها وقتی از خانه خارج میشوم ماسک میزنم و موارد بهداشتی را رعایت میکنم. شرایط طوری است که همه باید رعایت کنیم. برای برخی هم البته سختتر است.»
تهران و نقاشیهای دیوارینقاشیهای دیواری سعی دارد تا حد و اندازه خودش رنگی روی روزمرگیها بپاشد و زندگی را برای شهروندان بانشاط کند. حتی دیوارهایی که زیر بار فرسودگی کمر خم کردهاند، جایی برای نقاشی دیواری شدهاند. حسنینژاد فراهانی درباره نقاشی دیواری میگوید: «گاهی نقاشیهای دیواری مکان به تصویر درآوردن آمال و آرزوهای شهروندان است. دریایی خروشان، پرواز دستهجمعی پرندگان و دشتهای پر از گلی که از آنها نشانی در تهران نیست، روی دیوارها به نمایش درمیآید و آرامش را به شکل انتزاعی میان دغدغهها و شلوغیهای تهران میآورد. این کار تا حد زیادی توانسته رنگ زندگی به تهران ببخشد و این شهر را از حالت ماشینی بودن و رنگهای تیره و خاکستری درآورد.»
آشنایی با نقاش هممحلیالهام حسنینژاد فراهانی مدرک فوق دیپلم نقاشی دارد. او از کودکی ناشنوا بوده. اما عرصه هنر را برای ارتباط با همنوعانش انتخاب کرده؛ عرصهای که در آن خوش درخشیده و تا به حال در چند نمایشگاه حضور داشتهاست. حدود ۲ دهه است که نقاشی را در محضر استادان بزرگی از جمله زندهیاد اسماعیل شیشه گران و استاد بهزاد شیشه گران آموزش دیدهاست و میگوید که هنوز افتخار شاگردی در کلاس استاد بهزاد شیشه گران را دارد. در نمایشگاههای نگارخانههای برگ سال ۱۳۷۷، سرو سال ۱۳۷۹، حجاب سال ۱۳۸۲، فرهنگسرای نیاوران سال۱۳۸۲، فرهنگسرای هنر سال ۱۳۸۷ و فرهنگسرای ارسباران سال ۱۳۹۶ حضور داشته و نمایشگاه گروهی قلمه در سال ۱۳۹۷ هم آخرین نمایشگاه او قبل از شیوع کرونا بود.