همشهری آنلاین _ مژگان مهرابی: اما خودش چرا. میدانست و یقین داشت که اگر تلاش کند و با عشق پی ورزش برود حتماً موفقیتهای پی در پی در انتظارش خواهد بودو هدفش هم محقق شد. نوری با پشتکار زیاد توانست گوی سبقت از دیگر ورزشکاران ملی را برباید و توانست با کسب مدال طلا در مسابقات پاراالمپیک پرچم ایران را به اهتزاز درآورد. حالا در هر گوشه و کناری از این مملکت صحبت از حماسهآفرینی اوست. کسی که برای ایران افتخار آفرید. او به جوانان میهنش نشان داد که با کمترین امکانات و حتی نقص جسمی هم میتوان جاودانه شد. نوری مردانه در عرصه ورزش گل کاشت چراکه میدانست چشم امید مردم به او و دیگر کسانی است که در مسابقات المپیک و پاراالمپیک شرکت کردهاند. برای همین هم سنگ تمام گذاشت با به کار گرفتن همه توان خود نامش را در فهرست قهرمانان جهانی ثبت کرد. آقای قهرمان، چند روزی میشود که از مسابقات توکیو برگشته است. برای گفتوگو و تبریک به او مهمان خانه مادرش شدیم و پای صحبتش نشستیم.
بالای سردر خانه نقلی مادرش بنر بزرگی نصب شده که کار دوستان و آشنایان است. مضمون بنر تبریک موفقیت «وحید نوری» در مسابقات المپیک توکیو است. تعدادی مهمان جلو در ایستاده و وحید مشغول بدرقه کردنشان است. البته داخل حیاط هم به تعداد قابل توجهی کفش به چشم میخورد که نشان میدهد هنوز چند نفری از مهمانها نرفتهاند. شادی و شعف در چهره فامیل موج میزند و بیشتر از همه پدر و مادر سالخوردهاش هستند که با کسب این موفقیت خستگی روزگار از تن به در کردهاند. تا وحید از راه برسد فرصتی پیش میآید تا مادرش «سمیه رستمی» و خواهرش مریم چند کلامی صحبت کنند. «مادر میگوید: «وقتی خواست به توکیو برود حال عجیبی داشتم. خیلی دعا کردم. نذر کردم. روز مسابقه هم من و پدرش از ساعت ۵ صبح پای تلویزیون نشسته بودیم.
وحید که مبارزه میکرد من روی پابند نبودم. وسط مسابقه او از شدت هیجان و اضطراب حالم بد شد. فقط خدا را صدا میزدم که وحید را یاری کند. مرتب صلوات میفرستادم. وقتی مسابقه را برد فقط گریه کردم پدرش هم همینطور اشک شوق بود. خیلی خوشحال بودم.» مادر در پوست خود نمیگنجد، از این ته تغاریاش توانسته باعث سرافرازی ایرانیها شود. مریم هم حال خوشی دارد. برادر کوچکش با پیروزی که کسب کرده علاوه بر خانواده، همه دوستان و آشنایان را سرفراز کرده است. او درباره وحید میگوید: «او بچه بازیگوش و شیطونی بود. یک لحظه آرام و قرار نداشت. جلو خانهمان زمین بکری بود که آن جا با بچههای محله بازی میکرد. یکبار در حین بازی سرش شکاف عمیقی برداشت. خلاصه روزی نبود که او زخمی نشود.» بدرقه کردن وحید تمام میشود. میآید تا از خاطره خوش موفقیتش بگوید. جوان پر تلاشی به نظر میرسد. از ظاهرش نمیتوان پی برد چرا برای شرکت در مسابقات پاراالمپیک انتخاب شده است. اما قرار معلوم کمبیناست و بهطور مادرزادی پارگی شبکیه چشم دارد. میگوید: «در نور زیاد و کم دید ندارم. برای همین در مسابقات جودوی کمبینایان شرکت کردم.»
پسرک بازیگوش محله غیاثیبرای نوری لذتبخشترین لحظه زندگی، شکست حریف و پیروزی در مسابقات پاراالمپیک است. او میگوید: «وقتی روی سکوی افتخار ایستادم پرچم ایران در صدر قرار گرفت غروری وصفناپذیر وجودم را فراگرفت. همه حضار به احترام سرود ملی ما ایستادند. احساس کردم در آسمان سیر میکنم. کسب مقام قهرمانی بهترین هدیهای بود که به مردم کشورم و هممحلهایهایم دادم. اما اینکه وحید چطور به مسابقات پاراالمپیک دعوت شده و کلا از کی ورزش جودو را آغاز کرده، موضوعی است که با بیان آن به ذکر خاطرات گذشته برمیگردد. وحید میگوید: «من بچگیام را در همین محله گذراندهام. با بچهها زیاد بازی میکردیم. خیلی هم بازیگوش بودم. با برادران لطیفی و امیر و شهرام نوشآبادی دوست بودم. با آنها کشتی میگرفتم.
تا اینکه توسط یکی از دوستانم به باشگاه جودو رفتم آن موقع ۱۶ سال داشتم. اول برای تماشا رفتم و کمکم خوشم آمد. با دوستم به باشگاه میرفتیم وتا ۱۸ سالگی زیر نظر استاد کیهان تعلیم دیدم. ورزش جودو هزینه بر است برای اینکه هزینه آن را جور کنم تابستانها در کارگاه تولیدی پدرم کار میکردم. البته این خاصیت بچههای جنوب شهر است. تابستان را به بطالت سپری نمیکنند. با کار کردن هم حرفهای را یاد میگیرند و هم پولی به دست میآورند. من هم دسترنجم را خرج کلاس جودو میکردم. البته استادانی هم بودند مثل صادق حریری که خرج مکمل غذایی و لباس بچهها را تقبل میکرد. یا امیر و شهرام نوشآبادی که اتفاقاً هممحلهای هستیم باشگاه جودو دارند و هزینهای از بچهها نمیگیرند.»
۷ مدال طلانوری برای رسیدن به موفقیت فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشته است. به گفته خودش برای تکمیل دوره آموزشی جودو در کلاس استاد مجلسی ثبتنام میکند و به دلیل استعدادی که داشته زودتر از تصور استاد پیشرفت کرده و برای مسابقات کشوری انتخاب میشود. در سال ۸۸ نخستین مدال طلای خود را به دست آورده و همین انگیزهای میشود تا بارها در مسابقات استانی و کشوری شرکت کند و مدال قهرمانی را بر گردن بیندازد. باقی ماجرا را از زبان خودش میشنویم: «تا سال ۹۵ با افراد معمولی بازی میکردم. گارد گرفتن افراد معمولی با کمبینا فرق میکند برای همین به توصیه یکی از استادان عضو تیم کمبینایان جودو شدم. سال ۲۰۱۸ در مسابقات جاکارتا مدال طلا گرفتم. همان سال در مسابقات قهرمانی کشور پرتقال شرکت کردم و مدال برنز به دست آوردم. سال بعد هم در مسابقات قزاقستان و جایزه بزرگ باکو طلا گرفتم. ۳ ماه پیش هم در مسابقات باکو باز نقره گرفتم.» او ۷ مدال بینالمللی در رشته کمبینایان دارد. به گفته خودش موفقیتهای پی در پیاش باعث شد تا برای مسابقات پاراالمپیک انتخاب شود.»
لحظه رقابتبه باور قهرمان ملی کشورمان، سختترین لحظه زندگی، زمانی بوده که میخواسته در فینال مسابقات پاراالمپیک توکیو حضور پیدا کند. او در اینباره میگوید: «قدرت حریف از یک سو و اینکه مربیان انتظار پیروزی از من داشتند از سوی دیگر باعث شده بود تشویش داشته باشم. حریفم قدر بود و همین من را نگران میکرد. شب قبل از مسابقه تا نزدیکیهای صبح بیدار بودم. آقای خسروی وفا رئیس ملی کمیته پاراالمپیک به دیدنم آمد کلی دلداریام داد. حرفهایش به من آرامش میداد. با خودم گفتم که یاریکننده خداست و فقط توکل به او میتواند به من کمک کند. برای همین با خدا عهد بستم که اگر مدال به دستم آورم مبلغی را بهعنوان کمک خرج زندگی چند خانواده نیازمند اهدا کنم. همچنین بخشی از مایحتاج یک پرورشگاه را هم تقبل کنم.»
سرانه ورزشی منطقه ۱۴ کم استصحبت ما به پایان میرسد. نوری گلهمند از کمبود سرانه ورزشی منطقه ۱۴ بهخصوص در رشتههای رزمی است. او میگوید: «منطقه ۱۴ از ظرفیت بالایی برخوردار است، اغلب نوجوانان و جوانان آن توانایی شرکت در مسابقات را دارند. و میتوانند مدالآور شوند. ورزشگاه سعیدی و باشگاه تکاور در بوستان بسیج تنها مکانهایی است که برای ورزشهای رزمی در نظر گرفته شده است. ورزشگاه سعیدی یکی از بزرگترین ورزشگاههای منطقه است که فقط زمین چمن دارد در سالن آن هم ورزش رزمی و هم کشتی آموزش داده میشود. حمایت از نخبههای ورزشی کار مسئولان است نه اینکه مربی بخواهد برای رشد من و امثال من هزینه کند. مصداق آن صادق حریری است. هزینه لباس بچهها و حتی مکملهای غذایی را خودش میداد. یک دست لباس جودو در حدود ۷ میلیون تومان است و تهیه آن برای بعضی از خانوادهها امکانپذیر نیست. برای همین نوجوان یا جوان جودوکار نمیتواند ادامه دهد و میان راه از ورزش کردن منصرف میشود. همین سرخوردگی میتواند او را به بیراهه بکشاند.»
تاریخچه ورود جودو به ایرانورزش جودو برخواسته از کشور ژاپن است و در زمره هنرهای رزمی کاراته، تکواندو و کونگ فو قرار دارد با این تفاوت که در این رشته ورزشی مشت زدن و لگد زدن در مسابقات ممنوع است. منشأ جودو از هنر رزمی جوجیتسو است. لغت جوجیتسو در قرن ۱۶ میلادی در ژاپن به وجود آمد. این کلمه به همه هنرهای رزمی که با دست خالی انجام میگرفت اطلاق میشود. جودو قبل از آنکه در المپیک سال ۱۹۶۴ بهعنوان یک رشته ورزشی پذیرفته شود سیستمی از دفاع شخصی بود که توسط جیگوروکانو بنیانگذاری شده بود. در سال ۱۸۸۲ جیگوروکانو باشگاهی را برای آموزش هنر رزمی خود به وجود آورد. او نام این باشگاه را باشگاه جودو نامید. در آن به ورزشکاران آموخت که از درگیری پرهیز کنند و به دنبال معتدلترین راهحل برای همه درگیریها باشند.
با رونق این رشته ورزشی، جودو بهعنوان نخستین هنر رزمی برای نخستین بار در سال ۱۹۶۴ وارد بازیهای المپیک توکیو شد. در حال حاضر در حدود ۱۷۵ کشور در این رقابت ورزشی حضور دارند و این امر باعث شده تا این ورزش در بازیهای المپیک تبدیل به دومین ورزش جنجال برانگیز شود. اما اینکه چطور این رشته رزمی به ایران آمد داستان جالبی دارد. در اواخر دهه ۱۳۳۰ دو نفر افسر پلیس به نام «بهروز سرشار» و «انوشیروان شهیدی» برای بازدید به آکادمی پلیس سوئد اعزام شدند و در آنجا با تمرینات جودو که توسط دانشجویان انجام میشد آشنا شدند.
سرشار بعد از مراجعت به ایران، با تمهیداتی توانست موافقت مسئول تربیتبدنی شهربانی وقت را برای آموزش جودو بگیرد. سپس به سفارت ژاپن رفت و درخواست مربی ژاپنی کرد. این اتفاق در سال ۱۳۴۵ محقق شد و ایکیدا و ناکامورا ۲ مربی ژاپنی به ایران آمده و درسالن ورزش دانشگاه پلیس با انجام نمایشهایی جودو را برای افسران دانشگاه که ورزشکار بودند و تنی چند از کارکنان سایر نیروها معرفی کردند. کمکم جودو در ایران رواج پیدا کرده و نخستین کلاس جودو در سال ۴۹ با حضور ۶۰ نفر از کارکنان ورزشکار نیروی مسلح تشکیل شد.
در سال ۱۳۵۱ نخستین مسابقات جودو رسمی بین دانشجویان دانشگاهها برگزار شد که تیم دانشکده افسری شهربانی به مقام قهرمانی رسید. در سال ۱۳۵۲ مربی بسیار خوبی از پلیس ژاپن به نام آقای هاتاناگا به ایران آمد که برای جودو ایران و پلیس زحمت زیادی کشید. با گذشت زمان و تلاش بیوقفه جودوکاران، در سال ۵۴ فدراسیون جودو ایران رسمیت پیدا کرده و آقایان بهروز سرشار و فکرت بهعنوان مسئولان فدراسیون انتخاب شدند. «سید محمود میران»، «آرش میراسماعیلی»، «صادق بقایی»، «آیدین دهشتی»، «مهدی روستازاده» و «امیرناصر دوگوهرانی» از جمله قهرمانهای جودوکار ملی هستند.