اکثر بزرگان ـ و از جمله حقیرـ همواره در سخنان خود به کرّات، دعوت به سنجیده سخن گفتن کرده ایم که اگر خیلی ها به گوش گرفته بودند؛ در خیلی مواقع، هر حرف چرتی را نمیزدند. به خصوص کسانی که مثل پسته بی مغز، چون لب گشایند، رسوا شوند.
از آنجا که کار از محکم کاری عیب نمیکند، مگر چطور بشود؛ فلذا مجدداً و برای بار چندم، به سهم خود حرف های دیگری در همین راستا عرض میکنیم. باشد که به درد خورد.
شیوه های سنجش کلامبرای سنجیده صحبت کردن، هزار و یک راه و روش مختلف الاضلاع وجود دارد که در اینجا فقط یک چندتایش جا میشود. کسی جا داشت، خبرمان کند تا الباقی را نیز ذکر کنیم.
و اما چند شگرد ایزو ۲۰۰۰ برای سنجیده حرف زدن:
۱ـ مشورت با ماشور کردن با دیگران، اگر شورش را در نیاورند، خیلی چیز مفیدی است. بعضی ها مثل ما (یا حتی شما!) ذاتاً سنجیده سخن میگویندـ بهتر از حتی مسؤولین سازمان سنجش کشورـ از ای نرو اگر قبل از هر سخنی، به خصوص چنانچه طولانی شود و شکل سخنرانی پیدا کند؛ یک زنگی به ما یا دفتر ما بزنید و با ما هماهنگ کنید؛ مطمئن باشید که چون طبق استانداردهای مورد قبول ما حرف خواهید زد، در نتیجه سنجیده حرف خواهید زد.
در این صورت، صحبت های شما حرف نخواهد داشت و در غیر این صورت ممکن است هزار تا حرف و حدیث از لابلای حرفهای شما در آورده شود.
۲ـ استفاده از اندیشهفکر کردن، خواص بی شماری دارد و لاغرکننده است. اگر عادت کنید که قبل از هر سخنی، یکبار زبانتان را در جهت عقربه های ساعت دور دهانتان بچرخانید، خیالتان تخت باشد که کلام شما سنجیده و شنونده کلام شما نرنجیده خواهد شد. این مطلب را قدیمی های سر به زیر تیره تراب فرو برده و برنیاورده هم تأیید کردند و از بیخ مجرّب است.
۳ـ خلوت کردنانسان عصر ماشین و موبایل و تبلت و اینترنت، که به قول محمد علی بهمنی عزیز، گاهی دلش برای خودش تنگ میشود؛ آنقدر گرفتاری از سرو کولش بالا میرود که به ندرت فرصت میکند با خودش و سایه اش خلوت کند و دو نفری بنشینند راجع به اندیشه ها و گفتارها و کردارهای خود بازنگری اصلاحی کنند و این خیلی بد است.
حتماً که نباید این فرصت و فراغت و خلوت به زور و ناخواسته قسمت آدم گردد که متوجه نسنجیده بودن خیلی از حرفهایی که تا به حال زده است بشود و از داخل زندان، به اینترنت وصل شود و وبلاگش را به روز کند و در آن فضای مجازی توضیح بدهد که در گذشته سخنان نسنجیده ای زده است که الان تازه پی به مزایای سنجیده سخن گفتن برده و به شدت دارد حالش را میبرد.
۴ـ پرهیز از مدیریتاز آنجا که شغل مدیریت ـ به خصوص در سطوح بالا و بالاترش ـ بیش از حد انسان را گرفتار و آچمز میکند و فرصتهای معمول زندگی را از او میگیرد؛ چنان که گاهی حتی نمیرسد سرش را بخاراند و مجبور است از منشی استفاده کند؛ لهذا تا جایی که برایتان امکان دارد از قبول هرگونه مدیریت (چه ثابت، چه پروازی) احتراز نمایید و این فرصت طلایی برای خدمت کردن را به دیگرانی که بیشتراز شما تشنه خدمت هستند، بسپارید. مطمئن باشید که به قول برادر متعهدمان چارلی چاپلین عزیز، در این دنیا برای همه مان، جا و جایگاه هست.
۵ـ حرف نزنیدبهترین راه برای اجتناب از ناسنجیده سخن گفتن، حرف نزدن یا کم حرف زدن است. همچنان که عزیز دلم، سعدی بزرگوار که سالها از محضرش کسب فیض کردم، به ظرافت به این نکته اشاره دارد و میفرماید:
زبان بریده به کنجی نشسته صمُ بکم
به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم
زبان در دهان آدم، به کلید در گنج صاحب هنر میماند که چون درش بسته باشد، چه داند کسی که گوهر فروش است یا پیله ور یا شغل دیگری دارد؟… مگر این که کسی به حرف زدن معتاد باشد و اگر حرف نزند، میمیرد؛ که این یکی استثنائاً بگذارید حرف بزند. شنونده باید عاقل باشد، جدی نگیرد. درست عین خیلی از همین حرفهای امروز ما و امثال ما!…
نویسنده : رضا رفیع در روزنامه اطلاعات