رویا صدر : در مکتب «گل آقا» تحصیل کردم و طنز را یاد گرفتم


رویا صدر : در مکتب «گل آقا» تحصیل کردم و طنز را یاد گرفتم

هنرمندان، نویسندگان و ورزشکاران بسیاری در «اکباتان» زندگی می‌کنند، چهره‌های نام آشنایی که کوله باری از تجربه با خود دارند، از جمله آنها می‌توان به... ادامه مطلب نوشته رویا صدر : در مکتب «گل آقا» تحصیل کردم و طنز را یاد گرفتم اولین بار در پایگاه خبری شیرین طنز. پدیدار شد.

هنرمندان، نویسندگان و ورزشکاران بسیاری در «اکباتان» زندگی می‌کنند، چهره‌های نام آشنایی که کوله باری از تجربه با خود دارند، از جمله آنها می‌توان به «رویا صدر»، طنزنویس و پژوهشگر طنز، اشاره کرد.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از همشهری آنلاین _ مهدی اسماعیل پور: از جمله آنها می‌توان به «رویا صدر»، طنزنویس و پژوهشگر طنز، اشاره کرد. نویسنده و طنزنویس چیره‌دست و قدیمی که علاوه بر آثار متعدد طنز، برای علاقه‌مندان و مخاطبان مجله‌های محبوب و پر طرفدار «گل آقا» و «زن‌روز» نامی آشنا است. با این چهره هنری درباره آثار و نگاهش به محله گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

ساکن کدام محله‌ها بوده‌اید و چه شد که به اکباتان آمدید؟

متولد سال ۱۳۳۹ هستم و دوران بچگی‌ام را در محله «نارمک» گذراندم. در آن زمان، نارمک با نارمکی که امروز می‌شناسیم، بسیار تفاوت داشت. یک شهرک تازه‌ساز و بسیار آرام با خانه‌های ویلایی بزرگ بود. تا سال ۱۳۶۵ یعنی زمانی که ازدواج کردم، در این محله زندگی می‌کردم.

پس از ازدواج به محله «شهرآرا» آمدیم و با همسرم در یک ساختمان چند طبقه که خانواده همسرم نیز در آنجا سکونت داشتند، زندگی متاهلی را آغاز کردیم. پس از شهر آرا در سال ۱۳۷۹ به اکباتان آمدیم و تاکنون در این محله زندگی می‌کنیم. اینکه چرا به اکباتان آمدیم و این محله را برای سکونت انتخاب کردیم، دلیل خاصی ندارد. البته بیشتر اعضای خانواده‌ام در این محله بودند.

نویسندگی و طنزنویسی را چگونه و از کجا آغاز کردید؟

از بچگی خواندن و نوشتن را دوست داشتم و به مطالعه علاقه‌مند بودم. وقتی از من می‌پرسیدند که می‌خواهی در آینده چه کاره شوی، در پاسخ می‌گفتم که دوست دارم نویسنده شوم. از همان ابتدا در درس «انشا» بسیار قوی بودم. به خوبی به یاد دارم که وقتی فصل امتحانات می‌رسید و نوبت امتحان انشا می‌شد، برای بچه‌های دیگر نیز انشا می‌نوشتم. از همان زمان به نویسندگی علاقه داشتم.

زمانی که «انقلاب فرهنگی» شد و دانشگاه‌ها را تعطیل کردند، من در رشته «ریاضی کاربردی» دانشگاه «تهران تحصیل» می‌کردم. پس از انقلاب فرهنگی جذب بازار کار شدم و از همان زمان (سال ۱۳۵۹) نویسندگی را آغاز کردم. در ابتدا با کار مطبوعاتی وارد این حوزه شدم و در مجله زن روز به‌عنوان «خبرنگار» فعالیت داشتم. پس مدتی صفحه طنز به مجله افزوده شد و من در آنجا می‌نوشتم. در واقع طنزنویسی را از همان روزها، یعنی سال ۱۳۶۳ که ۲۱ یا ۲۲ سال داشتم، آغاز کردم. همزمان عضو شورای سردبیری این مجله نیز بودم.

#gallery-1 { margin: auto; } #gallery-1 .gallery-item { float: right; margin-top: 10px; text-align: center; width: 100%; } #gallery-1 img { border: 2px solid #cfcfcf; } #gallery-1 .gallery-caption { margin-left: 0; } /* see gallery_shortcode() in wp-includes/media.php */ تاکنون چند جلد کتاب از شما چاپ و منتشر شده است و آیا موفق به کسب به جوایزی شده‌اید؟

۱۴ عنوان کتاب دارم که به مرور از سال ۱۳۷۶ به بعد این کتاب‌ها منتشر شده‌اند. یکی از آثارم که برنده جایزه نیز شد، کتاب «فرهنگ زنان پژوهشگر در علوم انسانی» است که برنده جایزه «پژوهش» دانشگاه «الزهرا» (س) شد. چند مجموعه از کتاب‌های طنزم با عنوان‌های «تفاهم» و «خبرنامه محرمانه»، چندین کار پژوهشی در حیطه طنز با نام‌های «۲۰ سال با طنز»، «برداشت آخر» و «زنان در نشریات طنز» با عنوان «شکرستان» و مجموعه گفت‌وگو در ارتباط با طنز با عنوان «اندیشیدن با طنز» و «یک دو سه طنز» که برگزیده و نقدی بر آثار طنزنویسان است، منتشر شده‌اند.

هم‌چنین چاپ دوم کتاب ۲۰ سال با طنز که به تازگی منتشر و به مدت یک ماه است که روانه بازار شده است. کتاب ۲۰ سال با طنز برنده جایزه پژوهش نخستین جشنواره «پروین اعتصامی» شده است. ۲ بار نیز برنده جشنواره «مطبوعات» در ارتباط با طنز شده‌ام. از سال ۱۳۷۰ به‌صورت مستمر و جدی کار طنز را ادامه دادم و با نشریه گل آقا همکاری داشتم. از آن سال به بعد همه فعالیت تخصصی و مطبوعاتی‌ام را بر طنز متمرکز کرده‌ام.

برای نویسندگی در کلاس یا کارگاه خاصی شرکت کرده‌اید؟

من در هیچ کلاس داستان‌نویسی شرکت نکرده‌ام. چون محدوده فعالیت من تنها داستان‌نویسی نبود و بیشتر بر روی طنز و طنز مطبوعاتی متمرکز بودم. طنزنویسی تنها بخشی از داستان‌نویسی است و البته کلاس داستان‌نویسی کمک می‌کند تا آدم نگاه فنی‌تری نسبت به ادبیات و هنر داشته باشد، اما من در هیچ کلاسی شرکت نکرده‌ام و خودآموز بوده‌ام. یعنی تلاش می‌کردم که آثار طنزنویسان معاصر را مطالعه کنم و با آثار نویسندگان آشنا شوم. ارتباط نزدیک با اهالی طنز به من کمک کرد تا بتوانم قالب‌های مختلف طنز را ببینم، بخوانم و امتحان کنم.

از سال ۱۳۷۰ با مجله گل آقا همکاری می‌کردم و از طریق این مجله توانستم به دریافت جدیدی از طنز برسم و این نتیجه برخورد دلسوزانه مرحوم «کیومرث صابری» مدیر مسئول نشریه بود که موجب پیشرفتم شد. برخوردی که ایشان با ما و با نسل ما داشتند، برخوردی معلم‌گونه بود. بر کار ما نظارت داشتند، نظر می‌دادند، سوژه می‌دادند و همکاری نزدیک ما با ایشان یک کلاس درس بزرگ بودم. من اگر بخواهم بگویم که کلاس طنز کجا رفتم و چگونه توانستم به نگاه مشخصی در طنز برسم، می‌توانم بگویم که در مکتب «گل آقا» تحصیل کردم و طنز را یاد گرفتم.

چرا اکباتان این همه نویسنده و هنرمند دارد؟

اینکه اکباتان چرا این همه هنرمند و نویسنده دارد، من به درستی نمی‌دانم و نمی‌توانم این محله را با محله‌های دیگر تهران مقایسه کنم و اطلاعات آماری در این زمینه بدهم که آیا اکباتان بیش از محله‌های دیگر نویسنده و هنرمند دارد یا خیر. البته می‌توان بر روی این موضوع فکر کرد. باید بگویم از محاسن و خوبی‌های اکباتان این است که در اینجا هرکسی می‌تواند فارغ از دغدغه‌های جمعی زندگی شخصی خود را داشته باشد. البته اختلاط فرهنگی نیز در اینجا مانند دیگر بخش‌های تهران وجود دارد. به‌ویژه وقتی برخی از ساکنان قدیمی رفته‌اند و افراد تازه‌ای به این محله آمده‌اند.

نگاه شما به‌عنوان یک نویسنده و طنزنویس به محله اکباتان چگونه است؟

در اکباتان روابط بین آدم‌ها برآیندی از روابط آدم‌ها در هر بخش و محله‌ای دیگری از شهر تهران است. بیشتر ساکنان محله از قشر متوسط هستند. این محله نیز مانند همه محله‌ها مشکلاتی دارد. برای مثال، خودخواهی‌هایی که آدم‌ها دارند یا عدم رعایت فرهنگ آپارتمان‌نشینی، که از هرکدام از این مشکلات می‌توان نگاه طنزگونه‌ای داشت و اثری طنز خلق کرد. به هر حال آدم‌ها هر جا که بروند خصلت‌های خود را با خود می‌برند و این خصلت‌ها در برخورد با آدم‌های دیگر می‌توانند دستمایه طنز قرار بگیرند.

تاکنون پیش آمده که برای نوشتن از اکباتان و محله‌های آن الهام گرفته باشید؟

داستانی برای صفحه طنز روزنامه «شرق» نوشتم که از نیمکت‌های خالی محوطه شهرک، الهام گرفته بودم. گاهی وقت‌ها آقا یا خانمی را می‌بینم که ساعت‌ها به تنهایی بر روی این نیمکت‌ها نشسته‌اند و این موضوع دستمایه‌ای برای نوشتن یک طنز تلخ بود. «کرونا» نیز که از سال گذشته پیش آمده برای من سوژه خوبی است. من از این موضوع استفاده کردم و از نگاه یک آدم که سال‌ها دوره کرونا را گذرانده است به موضوع نگاه کردم. اینکه یک آدم مسن که اکنون کهنسال شده است چه نگاهی می‌تواند به قضیه داشته باشد؟ هر ۲، یک طنز تلخ است که درون مایه آن تنهایی و ارتباط بین ۲ آدم بود.

#gallery-2 { margin: auto; } #gallery-2 .gallery-item { float: right; margin-top: 10px; text-align: center; width: 100%; } #gallery-2 img { border: 2px solid #cfcfcf; } #gallery-2 .gallery-caption { margin-left: 0; } /* see gallery_shortcode() in wp-includes/media.php */ اما ویژگی‌های مثبت و منفی اکباتان از دیدگاه طنزنویس هم‌محله‌ای چیست؟

رؤیا صدر می‌گوید: «اگر بخواهم از نکات مثبت اکباتان بگویم، می‌توانم به فضای سبز آن اشاره کنم. تقریباً هر روز برای پیاده‌روی از بیرون می‌روم. بسیاری از محله‌ها چنین فضای سبزی ندارند تا افراد بتواند با لذت، پیاده‌روی و ورزش کند. در واقع پیاده‌روی در شهرک اکباتان لذت دیگری دارد. تأسیسات و خدمات این محله نیز خوب است. اکباتان از امنیت بالایی برخوردار است و ساکنان به راحتی می‌توانند از خانه خارج شوند یا در خانه تنها بمانند.

از دیگر نکات مثبت محله، ساخت‌وساز اصولی و مهندسی خانه‌های این شهرک است. اگر از کمبودهای محله بخواهم بگویم می‌توانم به نبود پمپ بنزین اشاره کنم. با توجه به جمعیت اکباتان نیاز است که پمپ بنزینی در اینجا راه‌اندازی شود یا لازم است امکاناتی مانند رستوران و شیرینی‌فروشی و مواردی از این دست بیشتر شود.

باید به این نکته نیز اشاره کنم که کسی که در خانه‌های شخصی زندگی کرده باشد، وقتی ساکن خانه‌هایی مانند خانه‌های اکباتان می‌شود، به‌گونه‌ایی در ابتدا نمی‌تواند احساس تعلق خاطر کند. من در روزهای نخست که به اینجا آمده بودم وقتی وارد مجتمع می‌شدم احساس می‌کردم که وارد هتل شده‌ام. احساس تعلق خاطر در خانه شخصی، بیشتر است.»


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

مرد جوان پسر مورد علاقه مادرزنش را به قتل رساند!