در این قسمت 4 انشا ادبی و صمیمانه در مورد مدرسه و خاطرات مدرسه را قرار داده ایم و امیدواریم از خواندن این انشاها لذت ببرید.
انشا در مورد مدرسه
مدرسه بنای نسبتا بزرگ شامل حیاط و ساختمان می باشد . در داخل حیاط مدرسه سرویس بهداشتی ، بوفه و زمین های ورزشی قرار گرفته و داخل ساختمان مدرسه کلاس های درس ، آزمایشگاه ، نمازخانه و کتابخانه قرار دارد .
مدرسه محلی است که دانش آموزان برای آموختن علم به آن وارد می شوند . در مدرسه نظم خیلی مهم است و دانش آموزان می بایست در ساعت مشخصی از صبح در مدرسه حضور داشته باشند . مسئولین مدرسه اندازه ناخن ها و موهای دانش آموزان را بررسی می کنند و در صورتی که دانش آموزی وضعیت بهداشت مناسبی نداشته باشد به او تذکر می دهند تا وضعیت خودش را اصلاح کند . اگر دانش آموزی به تذکرات مسئولین توجهی نکند ، تنبیه خواهد شد و این تنبیه هم معمولا با کم شدن نمره انضباط اعمال می شود .
در مدرسه ساختمان های مختلفی مانند : کلاس ها ، آزمایشگاه ، بوفه ، کتابخانه ، سرویس بهداشتی و نمازخانه وجود دارد .
دانش آموزان اکثر ساعات را در کلاس حضور دارند و دروس علمی مانند زبان فارسی ، ریاضی ، تاریخ و …. یاد می گیرند . بعضی از درس ها مانند فیزیک و شیمی نیاز به وسایل مخصوصی برای انجام دادن به صورت عملی دارند که این وسیله ها همگی در آزمایشگاه مدرسه وجود دارد . کتابخانه مدرسه ساکت ترین مکان مدرسه و پر از کتاب های کمک درسی و غیر درسی است . دانش آموزان به راحتی می توانند در کتابخانه عضو شده و کتاب ها را برای مدت مشخصی به امانت بگیرند و یا اینکه در همان محل ساکت کتابخانه مطالعه کنند .
بوفه مدرسه پر از خوراکی های خوشمزه و مقوی است و خیلی از دانش آموزان در هنگام زنگ استراحت برای تهیه خوراکی به بوفه مراجعه می کنند . نماز خانه مدرسه محل مناسبی برای خواندن نماز ظهر به جماعت می باشد هم چنین در نمازخانه تعداد زیادی قرآن برای علاقه مندان وجود دارد .معلم ها که سال ها تجربه درس دادن در مدرسه را دارند خیلی خوب می توانند دانش خود را به دانش آموزان منتقل کنند . هم چنین بعضی درس ها مانند فیزیک و شیمی به صورت عملی و در آزمایشگاه تدریس می شود که این موضوع درک درس را برای دانش آموز بسیار ساده می کند . هم چنین کتاب های کمک درسی که در کتابخانه مدرسه موجود است به دانش آموزان کمک بسیار زیادی در فهمیدن دروس می کند .
انشای زیبا در مورد علم آموزی و کسب دانش در مدرسه
به نام آنکه علم را آفرید تا ریشه اش در قلبمان جوانه بزند . مدرسه زیباست،زشتی های آن تقصیر ماست. مدرسه همان کتابی است که می توان از هر ورقش علم آموخت. آری،من مدرسه را با جان و دل دوست دارم.درست است،به خاطر رفیق های فابریک،معلم های عزیز،علم هایی که در آن می آموزم،شاید علم آموزی دشوار باشد ولی لذتش آن دشواری را می سوزاند.
شاید همین علم آموزی باشد که قلبم حس خاصی به مدرسه دارد.نمی دانم.. نمی دانم ..!! خودم هم گم شدم.آن روزی که نظام الملک مدرسه تاسیس کرد نمی دانست زمانی خواهد رسید که بچه هفت ساله با عشق و شوق به مدرسه برود.☆کتاب و کیف و دفتر، دست دختر و پسر
☆همه سوی مدرسه، هم قدم و همسفر
☆مدرسه سنگر ماست، تفنگ ما قلمهاست
☆با جهل می ستیزیم، اسلام یاور ماست
انشا در مورد خاطرات مدرسه
وقتی کوچیکتر بودم دوست داشتم سریع تر بزرگ بشم وبه مدرسه برم . همیشه مدرسه و درس توی ذهنم یه تصویر کلی و جذاب داشت به احتمال زیاد هم به همین دلیل بود که دلم میخواست سریع تر مدرسه شروع بشه بالاخره بعد از چند سال انتظاری که برای مدرسه رفتن داشتم رسیده بود.
منم باچه ذوقی کیف ولوازم مدرسه خریده بودم واین بارمنتظرروزیک مهربودم وحالاروزاول مهربود٬ومنم برای اولین باربعدازشش سال می خواستم به مدرسه برم.
حس خوبی داشت اون روزا؛با مدرسه رفتن آدم احساس می کردکه بزرگترشده چون یادمه هروقت که به مامانم می گفتم که کی من میخوام برم مدرسه؟مامانم میگفت هروقت که بزرگ بشی.
وقتی که وارد مدرسه شدم بچه های هم سن وسال خودم روداخل می دیدم همه برام ناآشنابودن ولی بااین حال هم روزخوبی بود.
معمولا روزاولی که میری مدرسه یه خورده همه چی برات عجیب وغریبه!بعدازچندروزی که مدرسه می رفتیم دیگه کمترنقاشی می کشیدیم و مدرسه به روال درس دادن ودرس خوندن برگشته بودولی بازم برای من فضای خوبی بود.خلاصه چندسال بودکه مدرسه رفتنی که تاچندسال قبلش برام آرزوبوددیگه کم کم داشت عادی میشد٬هرچی به کلاس بالاترمی رفتیم درسته بزرگترمی شدیم ودرکمون بهترولی درساسخترمیشدن وصفای اون سال های اول رونداشت وبرای هردرسی وامتحانی نگران نمره اش بودیم وراستشم بخوایدمدرسه رفتن شده بودیک معضلی برای مادانش آموزانیی که سال های اول دوست نداشتیم مدرسه تموم بشه ولی حالاکه درسها سخترشده بودن دوست داشتیم مدرسه هرچی سریع ترتموم بشه وتابستون بیاد.
حالاماهم شده بودیم جریان همون انسان هایی که طاقت سختی ومشکل روندارن وهمیشه فکرمی کنن راه درست زندگی کردن بدون سختی ومشکلات است درصورتی که ازقدیم گفته اند:«گرصبرکنی ز غوره حلواسازی.»وبادیدمثبت به زندگی نگاه نمی کنند.
درواقع دید مثبت زندگی همان ایمان واعتقاد داشتن به سختی و مشکلات زندگی است که آنرا شیرین ترجلوه می دهد.
مطلب پیشنهادی: انشا در مورد شهید + 4 انشای زیبا در مورد شهادت و مقام شهید
انشا زیبا در مورد حیاط مدرسه
مقدمه : خاطرات و لحظات شیرین و خوب و بد ما در حیاط بزرگی است که در آن سالیان سال حضور داشتیم.
جایی که اولین بار با لباس دانش آموزی در آن قدم گذاشته ایم و سال به سال با پیشرفت به مقاطع بالاتر ارتقا یافته ایم.
بدنه انشا : حیاط مدرسه خلوتگاه و آرامش دهنده و گاهی پراضطراب ترین لحظات دوران درس و مدرسه ی یک دانش آموز را تشکیل داده است.
زمانی که در حیاط مدرسه قدم زده،درس خوانده،بازی کرده،خندیده،گریه کرده و گاهی از شادی زیاد و اخذ نمرات خوب،بالا و پایین رفته و اشک شوق ریخته است.
حیاط مدرسه ی ما جایی است پراز درختان سنوبر و کاج که زیر سایه ی آن می نشینیم،و با دوستانمان گل می گوییم و گل می شنویم.
زمین فوتبالی دارد و با تیرک دروازه که همیشه عده ایی از بچه ها در حال بازی در آنجا هستند و توپ را ازاین سمت به آن سمت می برند و گاهی میخندند و گاهی دعوا می کنند.
زمین والیبالی دارد با تور والیبال که همیشه تیم والیبال در حال تمرین هستند تا برای بازی های استانی آمادگی لازم را داشته باشند.
حیاط مدرسه ما پراز گل های نوشکفته ایی است که هر کدام عطر و بوی خاصی دارند به اسم عطر نوجوانی!
گل هایی که روزی باز می شوند و هرکدام به سمت و سویی مختلف می روند تا آینده ساز این مملکت باشند.
بله این گل ها همان دانش آموزانی هستند که هر ساله عده ایی با آن خداحافظی می کنند و عده ایی سلام!
نتیجه گیری : بیاییم همیشه از مدرسه و حیاط مدرسه خود مراقبت کنیم تا برای آیندگان نیز حیاط مدرسه پراز حال خوب و حس خوب تازگی را داشته باشند.