شایان حاجینجف معتقده کسیکه یه دوست جنوبی داشته باشه، جنوبی حساب میشه
سهیلا عابدینی این صفحه با این منظور ساده که همه به طور نوستالژیک بگن «آآآ… اووو… ایییی…»، دکمه تماشای چند فریم عکس و معرفیِ چندخطی از عکاس را روشن کرد. وقتی 200 سال پیش اولین تصویر عکاسی مربوط به اصطبل و کبوترخانه ثبت شد، کسی فکرش را نمیکرد که عکاسی چه نقش مهمی پیدا کند و بعد از سیروسفر در بالا و پایین کره زمین به کُرات دیگر هم راه باز کند....
سهیلا عابدینی
این صفحه با این منظور ساده که همه به طور نوستالژیک بگن «آآآ… اووو… ایییی…»، دکمه تماشای چند فریم عکس و معرفیِ چندخطی از عکاس را روشن کرد. وقتی ۲۰۰ سال پیش اولین تصویر عکاسی مربوط به اصطبل و کبوترخانه ثبت شد، کسی فکرش را نمیکرد که عکاسی چه نقش مهمی پیدا کند و بعد از سیروسفر در بالا و پایین کره زمین به کُرات دیگر هم راه باز کند. شاید هم ۲۰۰ سال دیگر به اولین تصویر عکاسی ثبتشدهمان برگردیم که با اسب و کبوتر باشد، به طور نوستالژیکِ «همین الان یهویی».
نقطه فوکوس این صفحه: شایان حاجینجف
شایان حاجینجف از عکاسان و خبرنگاران جوان اهوازی است که کارش را از سال 93 شروع کرده.تحصیلاتش کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک بیوسیستم و عضو دفتر حفظ و هدایت استعدادهای درخشان دانشگاه شهید چمران اهواز است. عکاسی را به صورت خودآموز و تجربی یا گرفته. خودش در باره کارهایش میگوید «تمرکزم در پروژههای عکاسی، تولید مجموعههای مستند بهویژه در حوزه جنگ و کودکان است چون در خوزستان جنگ در زندگی روزمره مردم جریان دارد و هنوز تمام نشده. کودکان هم بهعنوان نسل آینده ایران در مجموعه عکسهایم جایگاه ویژهای دارند». او تا به حال تقریبا 10 مجموعه عکس کار کرده که البته برخی هنوز ناتمام است. مجموعه عکس «دفن کودکی زیر آوار جنگ» دربارۀ کودکان ایرانی است که در جنگ ایران و عراق در دزفول خوزستان به شهادت رسیدند. این مجموعه در سال 2018 جایزه عکس سال یونیسف را گرفت. مجموعههای «پرنسس صورتی»، «ملکهای مبتلا به سرطان» هم از کارهای او در حوزه کودکان مبتلا به سرطان است. شایان حاجینجف خیلی دوست دارد پیوندی میان جنگ، کودکان و صلح را در مجموعههایش به وجود بیاورد.
بحثهای محیط زیستی هم با توجه به مشکلات بیشمار خوزستان از خشکسالی و وضعیت تالابها و… از دغدغههای اوست که پروژه «مرگ تدریجی حیات» را در این زمینه کار کرده. او میگوید «در عکاسی یک سری دغدغههای شخصی و خانوادگی هم دارم. در این زمینه یکی از پروژههایی که منتشر شده «اتاق طیبه»، مربوط به زندگی مادربزرگم، است که سال 95 از دنیا رفت. همینطور مجموعهای با عنوان «چهار آذر-سه نسل» دارم که مربوط به زندگی، پدر، برادر و پدربزرگم است». از شایان حاجینجف پرسیدم آرزوی نوجوانیاش چه بوده، گفت «در باره رویای جوانی و آرزو باید بگم که هیچوقت رؤیا یا چیزی که بخوام اسمش رو بزارم آرزو نداشتم اما قدم گذاشتن در مسیر صلح شاید یکی از آرزوهام بوده و هست. بدون اینکه بخوام شعار داده باشم»، خدا را شکر که خودش هم میداند شعار داده. در ادامه میگوید «دوست دارم با هر ابزاری از هنر که در اختیار دارم حالا عکاسی یا شعر یا… بتونم تو مسیر صلح جهانی یه گام رو به جلو بردارم». اینجا دیگر مجبور شدیم بهش بگوییم که عینک ریبن را بردارد و درست و درمان بگوید که آرزوی نوجوانیاش چه بوده. میگوید «شاید سفر به ایتالیا و دیدار با بازیکنهای تیم فوتبال ایتالیا و همچنین آشنایی با فرهنگ این کشور». دیگر ما نگذاشتیم مجدد برود در خط و خطوط سخت و یادش برود که متولد 72 است نه 72 ساله. وقتی هم از حال و هوای جنوب میگفت، گفتم که چند دوست خوزستانی دارم. حاجینجف مثل یک رییس قبیله به من گفت هرکسی که یه دوست جنوبی داشته باشه، جنوبی حساب میشه.
چلچراغ 815