خبرگزاری مهر -گروه هنر-علیرضا سعیدی: کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطبان یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار میدهد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس با یک اثر تصویری دور میکند.
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروریبر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی که پس از آغاز و انتشار آن در نوروز ۱۴۰۰ استقبال مخاطبان، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
«خاطرهبازی با تیتراژهای ماندگار» عنوان سلسله گزارشی آرشیوی با همین رویکرد است که بهصورت هفتگی میتوانید در گروه هنر خبرگزاری مهر آن را دنبال کنید.
در سی و هشتمین شماره از این روایت رسانهای به سراغ موسیقی تیتراژ مجموعه تلویزیونی «امیرکبیر» به آهنگسازی کامبیز روشن روان و صدای علیرضا افتخاری رفتیم که به سال ۱۳۶۴ تولید و پس از پخش تبدیل به یکی محصولات ممتاز و محبوب رسانه ملی در حوزه سریالها شد. سریالی خوش ساخت به کارگردانی سعید نیک پور که به واسطه متن، ایدههای اجرایی و حضور تعدادی از بهترین بازیگران تئاتر و سینمای کشورمان آنچنان در دل و جان مخاطب نفوذ کرد که با وجود درونمایه ای تاریخی و محتوای متفاوت و کمتر تجربه شدهای که داشت اما به عنوان یکی از آثار پرمخاطب آن سالهای تلویزیون لقب گرفت.
سریال تلویزیونی «امیرکبیر» در سال ۱۳۶۴ به نویسندگی پرویز زاهدی و کارگردانی سعید نیک پور تولید و در قالب ۱۲ قسمت از آنتن شبکه یک سیما روی آنتن رفت. مجموعهای از بستر یک دوره تاریخی بسیار مهم سرزمین ایران که به نام صدراعظم مقتول ناصرالدین شاه قاجار به نام امیرکبیر و توطئههای دشمنانش ثبت شده و دربرگیرنده اتفاقات دراماتیکی بود که بازی درخشان بازیگرانش و کنشهای دراماتیک متن و کارگردانی سنجیدهاش در بستر ساخت یک مجموعه دهه شصتی صدا و سیمای آن دوران فضای پرمخاطبی را فراهم کرده بود. شرایطی که اگرچه محدود به شبکههای یک و دو شده بود و مخاطب انتخاب دیگری برای تماشای سریالها نداشت، اما اگر همین سریال دارای نکات ممتاز و بارزی نبود قطعاً با شکستی مواجه میشد که در همان دوران نیز نمونههای آن یافت میشود.
داستان سریال امیرکبیر از مرگ محمد شاه و آمدن ناصرالدین شاهده قاجار به تهران و تاجگذاری وی آغاز و به دوران صدارت امیرکبیر، فعالیتهای بسیار مهم او در سازندگی کشور، توطئههای دشمنانش، تبعید به کاشان و در نهایت قتل او میپردازد. فضایی به شدت کنش مند و پر از تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در تاریخ ایران که با هم آمیختگی درام توانست نمایش دهنده خوبی از یک برهه تاریخی مهم کشورمان باشد. چارچوبی معتبر و دارای ارزش که با بازی هنرمندانی چون سعید نیک پور، ایرج راد، فخری خوروش، محمد مطیع، ژیلا سهرابی، شمسی فضل اللهی، ژاله علو، پرویز پور حسینی، هادی مرزبان، رضا فیاضی، غلامرضا طباطبایی، فرزانه کابلی، هوشنگ بهشتی، سروش خلیلی و فخرالدین صدیق شریف، حمید مهرآرا، سعید اویسی، غلامحسین لطفی، علی رامز، محمد عمرانی، فرانک فرهادی، مریم خسروی، امیرکریمی، بهمن بهرامی، بابک اسکندری، امیر ولی نژاد و رضا شریفی رنگ و بوی متفاوت و تماشایی را پیش روی مخاطبان قرار داده بود که همچنان خاطرات پخش این سریال را در ذهنها نگه داشته است.
جالب اینکه سعید نیک پور در بخشی از خاطرات خود درباره این سریال گفته بود: «این سریال در زمان جنگ و موشک باران ساخته شد و ما در تولید آن خیلی سختی کشیدیم. آن زمان به یاد دارم برای تصویربرداری «امیرکبیر» در کاخ گلستان کار میکردیم که در همان حوالی پشت ساختمان شمسالعماره یک مینیبوس منفجر شد و آن روز واقعاً برایمان روز غمانگیز و فاجعهای بود، به همین خاطر اصلاً خاطرههای خوبی از آن زمان در ذهن ندارم. همچنین به یاد دارم یکی از روزهایی که مشغول ضبط سریال «امیرکبیر» بودیم طوفان آمد و تمام چادرها و لوکیشن ما را از بین برد»
اما از جذابیتهای دراماتیک سریال امیرکبیر که عبور کنیم میرسیم به یکی از نقاط عطف و خاطره ساز سریال امیرکبیر که به واسطه حضور هنرمندانی چون کامبیز روشن در مقام آهنگساز سریال، خواننده مهم و معتبری چون علیرضا افتخاری و تعدادی از نوازندگان درجه یک موسیقی ایرانی همچون محمد علی کیانی نژاد و دیگران تبدیل به یکی از خاطره ساز ترین و نوستالژیک بخشهای این سریال ماندگار و شاید سریالهای مختلف تلویزیون در دهه گذشته شده است. موسیقی که در برگیرنده نکات علمی و کارشناسی فراوانی است که به جهت ایده پردازیها و نبوغ موزیسین کارکشته و خوش اخلاقی چون کامبیز روشن روان میتواند در بخشهای مختلف مورد تحلیل و بررسی بیشتری قرار گیرد.
از جذابیتهای دراماتیک سریال امیرکبیر که عبور کنیم میرسیم به یکی از نقاط عطف و خاطره ساز سریال امیرکبیر که به واسطه حضور هنرمندانی چون کامبیز روشن در مقام آهنگساز، خواننده مهم و معتبری چون علیرضا افتخاری و تعدادی از نوازندگان درجه یک موسیقی ایرانی تبدیل به یکی از خاطره ساز ترین بخشهای این سریال ماندگار شده است اتفاقاً در این شرایط بود که از همان ابتدای ساخت موسیقی و تیتراژ اثر که آن هم قصه جالبی دارد، رویکردهای کارشناسی و تحلیل گرایانه متفاوتی از موسیقی این سریال در بخشهای مختلف رسانهای آن دوران منتشر شد و آنچنان هم مورد توجه قرار گرفت که سازندگان موسیقی این مجموعه ماندگار را بر آن داشت تا آلبوم موسیقی متن این سریال را نیز منتشر کنند.
موسیقی که علاوه بر استفادههای سنجیده و کارشناسی شده از مؤلفههای موسیقی کلاسیک و ارکسترال، به درستی از نشانهها و ابزارهای موجود در موسیقی ایرانی به واسطه حضور نوازندگان کارکشته موسیقی اصیل ایرانی استفاده کرد که تبلور آن در موسیقی متن و موسیقی تیتراژ سریال با صدای علیرضا افتخاری جلوه پیدا کرد. شرایطی که موجب شد تا این موسیقی تیتراژ تبدیل به یکی از مؤلفه ها و سکوهای پرتاب خوانندهای باشد که آن زمان تمام و کمال در خدمت موسیقی ایرانی بود و صدایش آنچنان مورد توجه قرار گرفت که تا مدتها شاخه گل خوشبوی سبد شنیداری خانوادههای ایرانی در تمام بخشها بود.
صدایی معتبر و دارای شاخصهها و ویژگیهای منحصر به فرد که با اتکا به آموزههای محضر استادی چون جلال تاج اصفهانی در موسیقی متولد شد و با ورود به فرآیند حرفهای تولید محصولات موسیقایی و همچنین همکاری با بزرگانی چون کامبیز روشن روان انچنان رشدی پیدا کرد که بدون تردید نام علیرضا افتخاری را در ردیف ممتازترین و بهترین خوانندگان موسیقی کشورمان قرار داده که بر قدرت و تکنیکش کمتر کسی است که بتواند ایراد و اشکالی را وارد کند.
نمود عینی و شنیداری این نوع نگاه را میتوانیم در موسیقی متن و تیتراژ سریال «امیرکبیر» ببینیم، آن زمان که وقتی صحنه به قتل رسیدن امیرکبیر در حمام فین کاشان به مخاطب ارائه میشود، این موسیقی متن کامبیز روشن روان و صدای علیرضا افتخاری آغشته با نوای سنتور است که تلخی مرگ یک بزرگمرد تاریخ ایران را برای ما دو چندان میکند. موسیقی که انگار خودِ میرزا محمد تقی خان فراهانی است که علیرضا افتخاری را نماینده خود برای بیان نوایی کرده که همچون آهی بر آمده از تاریخ خود را جلوه گر میسازد.
به گفته یکی نوشتارهای رسانهای که: «در این لحظات دیالوگی رد و بدل نمیشود. اما تلفیق تصویر با موسیقی به خوبی گویای آن چیزی است که در جریان است. دستان جلاد میلرزد، بخاری در فضا پخش میشود که به رنگ خون امیرکبیر آغشته است و در همین لحظات صدای سوزناک افتخاری را میشنویم که میخواند، «بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید در این عشق چو مردید همه روح پذیرید» و فضا بیش از پیش محزون میشود. موسیقی در حال پخش است، فضا در بخار سرخ محو میشود و بزرگ مردی در تاریخ برای همیشه جاودان میشود.»
البته علیرضا افتخاری چندی پیش بود که با حضور در برنامه «دورهمی» مهران مدیری در پاسخ به سوال وی مبنی بر نحوه حضورش در سریال «امیرکبیر» گفت: یکی از شبهایی که استاد محمدعلی کیانی نژاد (آهنگساز و نوازنده پیشکسوت نی) به استودیوی ضبط موسیقی سریال امیرکبیر میرفت به من گفت که من هم همراه او بروم.
این خواننده موسیقی ایران اضافه کرد: در استودیو بود که استاد کامبیز روشن روان به آقای کیانی نژاد گفت: «خواننده ای را سراغ داری که بتواند از پس خوانش بخشهایی از موسیقی متن و تیتراژ سریال برآید؟» در همین حین بود که آقای کیانی نژاد من را به آقای روشن روان معرفی کرد. من به آقای کیانی نژاد گفتم: «علی جان میدانی که پدرم ناراحت میشود اگر بداند که من خوانندگی میکنم، او اگر بفهمد که من آواز خواندهام چون در خانواده تعصبات دینی زیادی وجود دارد او از این کار من ناراحت خواهد شد.» جالب اینکه پدرم همیشه با لهجه اصفهانی غلیظش میگفت: «می خوای مطرب بشی؟ می خوای شب تا صبح بوخونی تا پلوت (پلو) بدن؟»
وی در ادامه افزود: خلاصه اینکه بنده دوباره به استودیو ضبط موسیقی سریال امیرکبیر مراجعه کردم و آنجا قطعه مورد نظر آوازی را خواندم. بار اول ضبطی صورت نگرفت اما از شب دوم قطعه را خواندم و بعد که با اتوبوس به اصفهان بر میگشتم، همسرم به من گفت: «یک آواز از تو پخش شد که چقدر هم خوب بود.» گویا آواز را هم همان شب از سریال پخش کرده بودند.
به هرحال همان گونه که اشاره شد، موسیقی متن این سریال تلویزیونی به قدری دربرگیرنده حال و هوای متفاوتی برای آهنگسازش بوده که تصمیم میگیرد از صدای علیرضا افتخاری در بخشهای مختلف سریال استفاده کند، بخشهایی که اوج آن در صحنه قتل امیرکبیر با قطعه آوازی سوزناکی پیش روی مخاطبان قرار گرفت و مرگ این مرد بزرگ ایران زمین را برای مردم سوزناکتر کرد. یک موسیقی دقیق در قالب ارکسترال به انضمام سازهای ایرانی که با وسواس بسیار دقیق کامبیز روشن روان، علیرضا افتخاری را به جامعه موسیقی ایران معرفی کرد که شاید بتوان او را به عنوان یکی از اولین خوانندگان تیتراژ سریالهای تلویزیونی در کنار دیگر رکوردهای ارزشمندی که از خود بر جای گذارده به حساب آورد.
توجه استادانه آهنگساز به ایجاد یک فضای معنوی موسیقایی در بخشهای که ارتباط احساسی بیشتری با تماشاگر دارد، انتخاب فضای «ماهور» با وجود محدودیتهای حسی این دستگاه موسیقی که برخی از صاحب نظران موسیقی روی آن بحث دارند، انتخاب درست اشعار و ملودی با تنظیم ارکستر سمفونیک، همکاری بسیار هوشمندانه آهنگساز با خواننده در القا بهتر ملودیهای سکانسهای مهم سریال، استفاده ازظرفیت های ناب موسیقی ردیف دستگاهی ایران در نهایت پختگی و تسلط کامل آهنگساز، نوازنده و خواننده برپایه یافتههای علمی و دانشگاه حوزه موسیقی نیز از دیگر مولفههایی هستند که میتواند درباره موسیقی متن و تیتراژ سریال امیرکبیر مورد توجه قرار گیرد.
پس با در نظر گرفتن این شرایط است که موسیقی متن و تیتراژ سریال «امیرکبیر» بدون هیچ تردیدی یکی از پیش قراولان و شروع کنندگان جریانی از ساخت موسیقی تیتراژ است که قبل از آن کمتر تجربه شده بود. شرایطی که قدرت ریسک پذیری بالایی داشت اما به واسطه حضور یک هنرمند جریان ساز و قدرتمندی چون کامبیز روشن روان و البته بهرهمندی از حضور تعدادی از استادان موسیقی ایران و البته صدای ناب و شش دانگی چون علیرضا افتخاری، موجب ظهور و بروز جریانی شد که بعدها در حوزه موسیقی متن سریالها انقلاب عظیمی را به پا کرد.
خبرگزاری مهر -گروه هنر-علیرضا سعیدی: کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطبان یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار میدهد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس با یک اثر تصویری دور میکند.
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروریبر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی که پس از آغاز و انتشار آن در نوروز ۱۴۰۰ استقبال مخاطبان، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
«خاطرهبازی با تیتراژهای ماندگار» عنوان سلسله گزارشی آرشیوی با همین رویکرد است که بهصورت هفتگی میتوانید در گروه هنر خبرگزاری مهر آن را دنبال کنید.
در سی و هشتمین شماره از این روایت رسانهای به سراغ موسیقی تیتراژ مجموعه تلویزیونی «امیرکبیر» به آهنگسازی کامبیز روشن روان و صدای علیرضا افتخاری رفتیم که به سال ۱۳۶۴ تولید و پس از پخش تبدیل به یکی محصولات ممتاز و محبوب رسانه ملی در حوزه سریالها شد. سریالی خوش ساخت به کارگردانی سعید نیک پور که به واسطه متن، ایدههای اجرایی و حضور تعدادی از بهترین بازیگران تئاتر و سینمای کشورمان آنچنان در دل و جان مخاطب نفوذ کرد که با وجود درونمایه ای تاریخی و محتوای متفاوت و کمتر تجربه شدهای که داشت اما به عنوان یکی از آثار پرمخاطب آن سالهای تلویزیون لقب گرفت.
سریال تلویزیونی «امیرکبیر» در سال ۱۳۶۴ به نویسندگی پرویز زاهدی و کارگردانی سعید نیک پور تولید و در قالب ۱۲ قسمت از آنتن شبکه یک سیما روی آنتن رفت. مجموعهای از بستر یک دوره تاریخی بسیار مهم سرزمین ایران که به نام صدراعظم مقتول ناصرالدین شاه قاجار به نام امیرکبیر و توطئههای دشمنانش ثبت شده و دربرگیرنده اتفاقات دراماتیکی بود که بازی درخشان بازیگرانش و کنشهای دراماتیک متن و کارگردانی سنجیدهاش در بستر ساخت یک مجموعه دهه شصتی صدا و سیمای آن دوران فضای پرمخاطبی را فراهم کرده بود. شرایطی که اگرچه محدود به شبکههای یک و دو شده بود و مخاطب انتخاب دیگری برای تماشای سریالها نداشت، اما اگر همین سریال دارای نکات ممتاز و بارزی نبود قطعاً با شکستی مواجه میشد که در همان دوران نیز نمونههای آن یافت میشود.
داستان سریال امیرکبیر از مرگ محمد شاه و آمدن ناصرالدین شاهده قاجار به تهران و تاجگذاری وی آغاز و به دوران صدارت امیرکبیر، فعالیتهای بسیار مهم او در سازندگی کشور، توطئههای دشمنانش، تبعید به کاشان و در نهایت قتل او میپردازد. فضایی به شدت کنش مند و پر از تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در تاریخ ایران که با هم آمیختگی درام توانست نمایش دهنده خوبی از یک برهه تاریخی مهم کشورمان باشد. چارچوبی معتبر و دارای ارزش که با بازی هنرمندانی چون سعید نیک پور، ایرج راد، فخری خوروش، محمد مطیع، ژیلا سهرابی، شمسی فضل اللهی، ژاله علو، پرویز پور حسینی، هادی مرزبان، رضا فیاضی، غلامرضا طباطبایی، فرزانه کابلی، هوشنگ بهشتی، سروش خلیلی و فخرالدین صدیق شریف، حمید مهرآرا، سعید اویسی، غلامحسین لطفی، علی رامز، محمد عمرانی، فرانک فرهادی، مریم خسروی، امیرکریمی، بهمن بهرامی، بابک اسکندری، امیر ولی نژاد و رضا شریفی رنگ و بوی متفاوت و تماشایی را پیش روی مخاطبان قرار داده بود که همچنان خاطرات پخش این سریال را در ذهنها نگه داشته است.
جالب اینکه سعید نیک پور در بخشی از خاطرات خود درباره این سریال گفته بود: «این سریال در زمان جنگ و موشک باران ساخته شد و ما در تولید آن خیلی سختی کشیدیم. آن زمان به یاد دارم برای تصویربرداری «امیرکبیر» در کاخ گلستان کار میکردیم که در همان حوالی پشت ساختمان شمسالعماره یک مینیبوس منفجر شد و آن روز واقعاً برایمان روز غمانگیز و فاجعهای بود، به همین خاطر اصلاً خاطرههای خوبی از آن زمان در ذهن ندارم. همچنین به یاد دارم یکی از روزهایی که مشغول ضبط سریال «امیرکبیر» بودیم طوفان آمد و تمام چادرها و لوکیشن ما را از بین برد»
اما از جذابیتهای دراماتیک سریال امیرکبیر که عبور کنیم میرسیم به یکی از نقاط عطف و خاطره ساز سریال امیرکبیر که به واسطه حضور هنرمندانی چون کامبیز روشن در مقام آهنگساز سریال، خواننده مهم و معتبری چون علیرضا افتخاری و تعدادی از نوازندگان درجه یک موسیقی ایرانی همچون محمد علی کیانی نژاد و دیگران تبدیل به یکی از خاطره ساز ترین و نوستالژیک بخشهای این سریال ماندگار و شاید سریالهای مختلف تلویزیون در دهه گذشته شده است. موسیقی که در برگیرنده نکات علمی و کارشناسی فراوانی است که به جهت ایده پردازیها و نبوغ موزیسین کارکشته و خوش اخلاقی چون کامبیز روشن روان میتواند در بخشهای مختلف مورد تحلیل و بررسی بیشتری قرار گیرد.
از جذابیتهای دراماتیک سریال امیرکبیر که عبور کنیم میرسیم به یکی از نقاط عطف و خاطره ساز سریال امیرکبیر که به واسطه حضور هنرمندانی چون کامبیز روشن در مقام آهنگساز، خواننده مهم و معتبری چون علیرضا افتخاری و تعدادی از نوازندگان درجه یک موسیقی ایرانی تبدیل به یکی از خاطره ساز ترین بخشهای این سریال ماندگار شده است اتفاقاً در این شرایط بود که از همان ابتدای ساخت موسیقی و تیتراژ اثر که آن هم قصه جالبی دارد، رویکردهای کارشناسی و تحلیل گرایانه متفاوتی از موسیقی این سریال در بخشهای مختلف رسانهای آن دوران منتشر شد و آنچنان هم مورد توجه قرار گرفت که سازندگان موسیقی این مجموعه ماندگار را بر آن داشت تا آلبوم موسیقی متن این سریال را نیز منتشر کنند.
موسیقی که علاوه بر استفادههای سنجیده و کارشناسی شده از مؤلفههای موسیقی کلاسیک و ارکسترال، به درستی از نشانهها و ابزارهای موجود در موسیقی ایرانی به واسطه حضور نوازندگان کارکشته موسیقی اصیل ایرانی استفاده کرد که تبلور آن در موسیقی متن و موسیقی تیتراژ سریال با صدای علیرضا افتخاری جلوه پیدا کرد. شرایطی که موجب شد تا این موسیقی تیتراژ تبدیل به یکی از مؤلفه ها و سکوهای پرتاب خوانندهای باشد که آن زمان تمام و کمال در خدمت موسیقی ایرانی بود و صدایش آنچنان مورد توجه قرار گرفت که تا مدتها شاخه گل خوشبوی سبد شنیداری خانوادههای ایرانی در تمام بخشها بود.
صدایی معتبر و دارای شاخصهها و ویژگیهای منحصر به فرد که با اتکا به آموزههای محضر استادی چون جلال تاج اصفهانی در موسیقی متولد شد و با ورود به فرآیند حرفهای تولید محصولات موسیقایی و همچنین همکاری با بزرگانی چون کامبیز روشن روان انچنان رشدی پیدا کرد که بدون تردید نام علیرضا افتخاری را در ردیف ممتازترین و بهترین خوانندگان موسیقی کشورمان قرار داده که بر قدرت و تکنیکش کمتر کسی است که بتواند ایراد و اشکالی را وارد کند.
نمود عینی و شنیداری این نوع نگاه را میتوانیم در موسیقی متن و تیتراژ سریال «امیرکبیر» ببینیم، آن زمان که وقتی صحنه به قتل رسیدن امیرکبیر در حمام فین کاشان به مخاطب ارائه میشود، این موسیقی متن کامبیز روشن روان و صدای علیرضا افتخاری آغشته با نوای سنتور است که تلخی مرگ یک بزرگمرد تاریخ ایران را برای ما دو چندان میکند. موسیقی که انگار خودِ میرزا محمد تقی خان فراهانی است که علیرضا افتخاری را نماینده خود برای بیان نوایی کرده که همچون آهی بر آمده از تاریخ خود را جلوه گر میسازد.
به گفته یکی نوشتارهای رسانهای که: «در این لحظات دیالوگی رد و بدل نمیشود. اما تلفیق تصویر با موسیقی به خوبی گویای آن چیزی است که در جریان است. دستان جلاد میلرزد، بخاری در فضا پخش میشود که به رنگ خون امیرکبیر آغشته است و در همین لحظات صدای سوزناک افتخاری را میشنویم که میخواند، «بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید در این عشق چو مردید همه روح پذیرید» و فضا بیش از پیش محزون میشود. موسیقی در حال پخش است، فضا در بخار سرخ محو میشود و بزرگ مردی در تاریخ برای همیشه جاودان میشود.»
البته علیرضا افتخاری چندی پیش بود که با حضور در برنامه «دورهمی» مهران مدیری در پاسخ به سوال وی مبنی بر نحوه حضورش در سریال «امیرکبیر» گفت: یکی از شبهایی که استاد محمدعلی کیانی نژاد (آهنگساز و نوازنده پیشکسوت نی) به استودیوی ضبط موسیقی سریال امیرکبیر میرفت به من گفت که من هم همراه او بروم.
این خواننده موسیقی ایران اضافه کرد: در استودیو بود که استاد کامبیز روشن روان به آقای کیانی نژاد گفت: «خواننده ای را سراغ داری که بتواند از پس خوانش بخشهایی از موسیقی متن و تیتراژ سریال برآید؟» در همین حین بود که آقای کیانی نژاد من را به آقای روشن روان معرفی کرد. من به آقای کیانی نژاد گفتم: «علی جان میدانی که پدرم ناراحت میشود اگر بداند که من خوانندگی میکنم، او اگر بفهمد که من آواز خواندهام چون در خانواده تعصبات دینی زیادی وجود دارد او از این کار من ناراحت خواهد شد.» جالب اینکه پدرم همیشه با لهجه اصفهانی غلیظش میگفت: «می خوای مطرب بشی؟ می خوای شب تا صبح بوخونی تا پلوت (پلو) بدن؟»
وی در ادامه افزود: خلاصه اینکه بنده دوباره به استودیو ضبط موسیقی سریال امیرکبیر مراجعه کردم و آنجا قطعه مورد نظر آوازی را خواندم. بار اول ضبطی صورت نگرفت اما از شب دوم قطعه را خواندم و بعد که با اتوبوس به اصفهان بر میگشتم، همسرم به من گفت: «یک آواز از تو پخش شد که چقدر هم خوب بود.» گویا آواز را هم همان شب از سریال پخش کرده بودند.
به هرحال همان گونه که اشاره شد، موسیقی متن این سریال تلویزیونی به قدری دربرگیرنده حال و هوای متفاوتی برای آهنگسازش بوده که تصمیم میگیرد از صدای علیرضا افتخاری در بخشهای مختلف سریال استفاده کند، بخشهایی که اوج آن در صحنه قتل امیرکبیر با قطعه آوازی سوزناکی پیش روی مخاطبان قرار گرفت و مرگ این مرد بزرگ ایران زمین را برای مردم سوزناکتر کرد. یک موسیقی دقیق در قالب ارکسترال به انضمام سازهای ایرانی که با وسواس بسیار دقیق کامبیز روشن روان، علیرضا افتخاری را به جامعه موسیقی ایران معرفی کرد که شاید بتوان او را به عنوان یکی از اولین خوانندگان تیتراژ سریالهای تلویزیونی در کنار دیگر رکوردهای ارزشمندی که از خود بر جای گذارده به حساب آورد.
توجه استادانه آهنگساز به ایجاد یک فضای معنوی موسیقایی در بخشهای که ارتباط احساسی بیشتری با تماشاگر دارد، انتخاب فضای «ماهور» با وجود محدودیتهای حسی این دستگاه موسیقی که برخی از صاحب نظران موسیقی روی آن بحث دارند، انتخاب درست اشعار و ملودی با تنظیم ارکستر سمفونیک، همکاری بسیار هوشمندانه آهنگساز با خواننده در القا بهتر ملودیهای سکانسهای مهم سریال، استفاده ازظرفیت های ناب موسیقی ردیف دستگاهی ایران در نهایت پختگی و تسلط کامل آهنگساز، نوازنده و خواننده برپایه یافتههای علمی و دانشگاه حوزه موسیقی نیز از دیگر مولفههایی هستند که میتواند درباره موسیقی متن و تیتراژ سریال امیرکبیر مورد توجه قرار گیرد.
پس با در نظر گرفتن این شرایط است که موسیقی متن و تیتراژ سریال «امیرکبیر» بدون هیچ تردیدی یکی از پیش قراولان و شروع کنندگان جریانی از ساخت موسیقی تیتراژ است که قبل از آن کمتر تجربه شده بود. شرایطی که قدرت ریسک پذیری بالایی داشت اما به واسطه حضور یک هنرمند جریان ساز و قدرتمندی چون کامبیز روشن روان و البته بهرهمندی از حضور تعدادی از استادان موسیقی ایران و البته صدای ناب و شش دانگی چون علیرضا افتخاری، موجب ظهور و بروز جریانی شد که بعدها در حوزه موسیقی متن سریالها انقلاب عظیمی را به پا کرد.