روان شناسی کوه نوردی


روان شناسی کوه نوردی

روان شناسی کوه نوردی

روان شناسی کوهنوردی
علی رضا احمدی
مقدمه
دلیل اصلی مطالعه و بررسی روان شناسی و ارتباط آن با کوه نوردی، شناخت توان ذهنی افراد در شرایط متفاوت صعود از ساده ترین تا سخت ترین صعودهای چند روزه زمستانی و در نتیجه افزایش آگاهی ذهنی کوه نوردان، مربیان و سرپرست برنامه ها جهت نیل و دست یابی به بالاترین کیفیت و ایمنی صعود و همچنین برنامه ریزی با توجه به توانمندی های ذهنی و جسمی افراد شرکت کننده در برنامه می باشد .
یادگیری مهارت های افزایش اعتماد به نفس و قوای ذهنی ، آمادگی و چگونگی رویایی با شرایط غیر منتظره و سخت در نتیجه ی کنترل و تعهد در افراد و لذت از کوه نوردی با کسب تجربیات غنی و سودمند در خلال برنامه ها و ارتقای توانمندی های ذهنی و روانی کوه نوردان عزیز مدنظر قرار گرفته است. در بحث روان شناسی و کوه نوردی بر جنبه های مختلف روانی و ذهنی افراد در جریان برنامه های کوه نوردی پرداخته و تاثیر شرایط جسمی بر عملکرد ذهنی و همچنین تاثیر توان و عملکرد روانی افراد را بر شرایط جسمی مورد بررسی قرار می دهد
تاثیر ورزش کوه نوردی بر سلامت جسمی افراد و پیشگیری از ابتلا به ساده ترین اختلالات ذهنی و روانی و همچنین بیان تفاوت های فردی و بروز واکنش های متفاوت توسط افراد در شرایط گوناگون مورد ارزیابی و در اختیار علاقه مندان و همنوردان گرامی قرار گرفته است. در بحث افزایش کارایی و توان ذهنی کوه نوردان که می توان گفت از اهمیت بسیاری برخوردار است راهکارهای ارتقای آن بیان و عملیاتی گردید. هدف اصلی این پژوهش معرفی و توصیف برجی جنبه های روان شناسی و ارتباط آن باورزش کوه نوردی است. این هدف می تواند جنبه های مختلف روانی افراد را در شرایط سخت بر عملکرد کوه نوردان بیان نماید. مباحثی شامل روان شناسی ، شخصیت، کوه نوردی ، تفاوت های فردی هیجان، استرس، فشار روانی، تاثیر جسم و روان بر یکدیگر ، تاثیر شرایط محیطی بر جسم روح افراد، روان شناسی ورزشی و همچنین افزایش اعتماد به نفس در ورزش کوه نوردی را شامل می شود. با توجه به عدم وجود کتاب منسجمی در ارتباط با روان شناسی کوه نوردی و پراکندگی مطالب ، اقدام به گردآوری مباحث مرتبط و کاربردی در این زمینه گردید. امید است که خوانندگان و هم نوردان عزیز در مطالعه این پژوهش با چشم پوشی از نواقص آن بتوانند هر چند ناچیز در ارتقای سطح علمی و توانایی روانی و جسمی خود بهره گیرند .

روان شناسی کوه نوردی


فصل اول
کوه نوردی چیست ؟

بیشتر کسانی که به طور جدی کوه نوردی می کنند، از ابتدا به کوه نوردی حرفه ای فکر نکرده اند بلکه به دلایل و بهانه های متفاوت به کوه کشیده شده و بعد با کوه نوردی واقعی آشنا شده اند. بد نیست بدانید کوه نوردی از کجا آغاز گردیده است . البته قبل از آن بهتر است تعریفی از کوه نوردی داشته باشم :
کوه نوردی آمیخته شدن با کوه ، لذت بردن از مواهب و زیبایی ها ، کنار آمدن و دست و پنجه نرم کردن با سختی ها و خشونت ها است، کوه نوردی آن نیست که به هر ترتیبی شده به قله ای صعود کنیم و از این که کوهی را فتح کردیم احساس غرور کنیم بلکه کوه نوردی سراسر کسب تجربه ، تعالی بخشیدن و پالایش روح ، ذهن و جسم با بهره گیری از کوه است.
کوه نوردی ورزشی است که قوانین و مقررات زیادی دارد که هیچکدام از آنها را انسان وضع نکرده بلکه آنها را کشف میکند. پس یک کوه نورد کسی است که سعی می کند قوانین و مقررات کوه را بشناسد و پس از هر بار کوه نوردی با کوله باری از تجربیاتی که در زندگی روزمره هم یاری اش می کنند در حالی از کوه باز گردد که جسم و روحش سالمتر از قبل است در یک کلام کوه نوردی درس زندگیست. حال باید دید کسانی که به کوه می روند چند دسته اند: بعضی ها با دیدن جلوه های زیبا ، دلفریب و بی نظیر کوهستان از طریق تصویر و فیلم یا از راه دور شیفته آن می شوند اما به این دیدار بسنده نکرده و تصمیم می گیرند که از نزدیک آن را حس کنند و به این ترتیب طبیعت گردی و کوه پیمایی را شروع می کنند.

تقریبا 30 درصد از این عده کوه را با همه جلوه هایش دوست دارند و از باد و طوفان و سرمای آن هم لذت می برند که پس از مدتی کوه پیمایی معمولی دیگر ارضاء نمی شوند و به فکر انجام صعود های دشوار و جدی تر می افتند و روز به روز بر تجربیات خود می افزایند و پس از مدتی بسته به استعدادشان کوه نورد شایسته ای می شوند خیلی ها هم برای فرار از قیل و قال شهر به کوه پناه می برند که کمتر از 5 درصد از این افراد از این طریق با کوه و کوه نوردی آشنا می شوند عده ای هم از همان ابتدا به دنبال جنبه های هیجان انگیز کوه نوردی هستند که ذاتا افراد کنجکاو، ماجراجو، شجاع و فعالی هستند. تقریبا 70 درصد این افراد که کمتر از 20 درصد کل کوه نوردان را تشکیل می دهند جذب کوه نوردی شده و کوه نورد قابلی می شوند. برخی هم به خاطر رها کردن خود از عقده های درونی و کمبودهای زندگی شان از کوه بالا می روند و در واقع فریادشان را بر سر کوه می کشند در این عده کوه روهای خوبی پیدا می شود اما کوه نورد خوب به ندرت. چون کوه نوردی ذهنی سالم و پویا می طلبد نه مردابی از ناملایمات روحی . در بین کوه نوردان افرادی هم هستند که اساسا بسیار متفکر ، خوشفکر و دارای ذهن پالاینده و پویایی هستند و روزانه ذهن خود را مشغول بسیاری از مسائل اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی و ... می کنند و ذات کوه نوردی را به خاطر سنخیتی که با روحشان دارد دوست دارند و کوه را محلی برای احیا و ترمیم ذهن خسته شان می یابند که اغلب کوه نوردانی موفق ، محقق و با علم می شوند به طوری که برجسته ترین کوه نوردان از این دسته اند. حال باید دید اگر به کوه می رویم جزو کدام دسته ایم و با کوهنوردی چقدر فاصله داریم .

کوه نوردی یکی از ورزش ها یا از جمله تفریحات است. برای برخی نیز کوه نوردی به عنوان شغل اصلی یا بخش الزامی شغل اصلی است. به بالا رفتن یا پایین آمدن به صورت پیاده از ارتفاعات طبیعی کوه پیمایی و در شرایط جدی تر کوه نوردی گفته می شود. کوه نوردی می تواند به صورت راهپیمایی، کوه روی ، کوهپیمایی و صعود به قلل و یا سنگ نوردی انجام گیرد .
کوه : به ارتفاعات بیش از 600 متر از زمین های اطراف هر منطقه کوه گفته می شود .
قله : بلندترین قسمت هر کوه را قله می گویند. یک کوه می تواند یک یا چند قله داشته باشد که در یک خط الراس قرار گرفته اند. معمولا به بلندترین قله ، قله اصلی گفته می شود و سایر قلل در یک خط الراس را قله فرعی می نامند. در کوه نوردی شرط سنی وجود ندارد. همچنین این رشته ورزشی سن بازنشستگی هم ندارد و هر کسی با هر توانایی می تواند به عنوان تفریح یا انجام کار حرفه ای به کوه برود.

کوه نوردی چیست ؟ آیا کوه نوردی ورزش است؟ در کوه نوردی برنده و بازنده کیست؟ ابعاد زمین کوه نوردی چقدر است ؟ آیا کوه نوردی یک تفریح است؟ آیا کوه نوردی برای تقویت قدرت بدن است ؟ آیا کوه نوردی برای تقویت اراده انسان است؟ آیا کوه نوردی برای ارتقاء روح بشر است ؟ آیا کوه نوردی برای شناخت ماوراء زمین است ؟ آیا کوه نوردان ماجراجویان روی زمین هستند؟ آیا کوه نوردی یک حرکت فردی است با یک حرکت اجتماعی است؟ آیا کوه نوردی فرار از زمین است به سوی بلندترین نقطه فرار که یک قدم دیگر ما را از زمین جدا کرده و به جای شاید بهتر از زمین سوق دهد؟ مگر بشر در زمین احساس غربت می کند؟
ما چقدر احساس امنیت می کنیم؟ آیا ما با محیط اطرافمان احساس غریبی می کنیم؟ یا احساس نزدیکی ، آیا ما با سنگ ، آسمان ، کوه، ستارگان ، گیاهان هم سنخیم؟ به سوال اول بر می گردیم که کوه نوردی چیست؟
ما می خواهیم به کمک یکدیگر بفهمیم که چرا به کوه می رویم و انگیزه ما از رفتن به کوه چیست؟
در اصل انگیزه های مختلفی ما را به سمت این پدیده می کشاند و هیچکدام از این انگیزه ها منطبق با افراد دیگر نمی تواند باشد به هر حال افراد با انگیزه های متفاوت جذب این پدیده می شوند و در امتداد زمان رشد می کنند و شاید هم به مرور زمان افراد مختلف دارای یک وجوه اشتراک خاصی شوند و یا با شخصیت های متضادشان به گونه های متفاوت ظاهر شوند. پدیده کوه نوردی به ما این امکان را می دهد که از محیط کوچک زندگی ماشینی و محیط بسته زندگی شهری و مصنوعی و زوایای تنگ و نظرگاه های تنگ مصنوعی که مغایر با روح بشر است به سوی دریچه ای به جهان باز حرکت کنیم و در این مسیر هیچ چیز نیست که از دید ما پنهان بماند.

روان شناسی کوه نوردی
در حقیقت شاید کوه نوردی یک تولد دیگر باشد برای بشر خفته در زوایای بسته و نظرگاه های تنگ جامعه شهر، تولد به معنای پای به عرصه جهان هستی گذاشتن. آیا کوه نوردان فراریان از تنگناهای موجود جوامع بشری هستند برای رسیدن به محیطی بزرگ که روح را بتوان در آن بسیط کرد و گسترانید؟ گمشده بشر در کجاست؟ در کجاست که انسان روحش به آرامش دست پیدا می کند، شاید انسان گاهی به دنبال آرامش می گردد تا از پلیدی های ظاهر و باطن دور شود، پدیده کوه نوردی شاید بهترین دریچه و بهترین راه باشد برای عبور از تاریکی ها به سوی مکانی که با جنسیت روح و ذات آدمی همسو است . شاید بگوییم ما دنبال این مسائل نیستیم ما دنبال تقویت جسم خود و یا هر چیز دیگری هستیم. ما دنبال هر چیز و از هر قشر جامعه ای که باشیم نمی توانیم خواسته های خودمان را در کوه نوردی به دست آوریم. این بیستگی به ظرف وجودی ما دارد. ما به اندازه ظرفیتمان از این دریا بهره می گیریم .
عشق در لانه است و من غواص و دریا میکده
سر فرو بردم به دریا تا کجا سر پر کنم
انسان هایی با افکار و خواسته ها و تمایلات متفاوت و انگیزه های مختلف به سمت کوه نوردی گرایش پیدا می کنند و از کانال این پدیده به اغنای روحی دست پیدا می کنند. افکار مختلف شخصیت های گوناگون، معیارهای خیر و شر ، گروه های سنی مختلف وارد عرصه کوه نوردی می شود و ما نباید توقع داشته باشیم که همه یکسان فکر کنند.
اینجا دنیا است ما متولد می شویم و در پیش روی ما بیکرانه های آسمان ها و زمین و ماورای زمین قرار دارد ما فکر می کنیم ، با شناختمان از محیط دنیا و تمایلات درونی معیارهایی از خوب و بد و از مثبت و منفی برای خودمان قرار داد می کنیم و سپس حرکت می کنیم به سوی آنچه تشخیص داده ایم که مثبت است. بنابراین به تعداد ابناء بشر طرز تفکر وجود دارد، شاید بعضی به هم نزدیک باشند ولی به هیچ وجه منطبق نیستند. تعدد ایده ئولوژی ها و طرز برداشت ها از امور مختلف به ما نشان می دهد که بشر نمی تواند منحنی کامل خلقت را رسم کند و به همین دلیل احساس غربت در زمین را با خود دارد.
ما غریبان خلقتیم از ابتدای کار تاکنون و در یک درد مشترکیم درد غر بت و درد هجران. ریشه ما در کجاست؟
چنانچه حضرت مولانا می فرماید :
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم
مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بوده است مرا وی از این ساختنم
من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم
آنکه آورد مرا باز برد تا وطنم
برای چه منظوری به مرتفع ترین نقاط کره زمین صعود می کنیم، برای قدرت نمایی این کار را نمی کنیم، برای مسابقه فعالیت نمی کنیم ، برای خرد کردن شخصیت دیگران مسابقه نمی دهیم. ما درد مشترکمان را با هم فریاد می کنیم و پشتیبان همدیگر در مسیر صعود و گذر در تنگنا های سخت زندگی هستیم ، ما به هم نوردانمان عشق می ورزیم، ما با آمدنمان به جمع و خانواده بزرگ کوه نوردان به دریای بزرگ عشق پای می نهیم. اگر خطرات موجود در محیط کوهستان تحت توجه و مراقبت قرار نگیرند ممکن است زندگی را به مخاطره بیندازند، دور کردن این مخاطرات و پیش گیری و مراقبت از آنها کار همیشگی ما کوه نوردان در تضمین صعودهای مان محسوب می شود. مسئولیت پیش گیری از حوادث وظیفه هر کسی در فعالیت های کوه نوردی می باشد. دور کردن این حوادث و جلوگیری از آنها در حقیقت کار همیشگی در زندگی و فعالیت های روزانه ما محسوب می شود و هر کسی که می خواهد در این وادی قدم بردارد و راحت و ایمن فعالیت و حرکت کند باید آداب و عاداتی را که به حفظ او و دیگران کمک می کند در خودش پرورش دهد.
کمبود اطلاعات و آموزش ، عدم تمرین و آمادگی ذهنی و جسمی، بی تفاوتی و کمی زمان ، تعجیل بی مورد ، حواس پرتی ، عدم حضور ذهن و کارها را دست کم گرفتن می تواند ضربه های مهلکی به ما بزنند. هر کس باید سعی کند عاداتی را که زندگی او و دیگران را به خطر می اندازد فراموش کند و کنار بگذارد و عاداتی را که دیگران و خودش را حفظ و صعودها را تضمین می کند در خود پرورش دهد.

ما باید برای حفظ سلامت و ایمنی خود و دیگران سه چیز را یاد بگیریم :
1ـ باید یاد بگیریم عوامل موجود را که به بروز حوادث کمک می کند. بشناسیم مثلا بدانیم که در فصل بهار سنگ های کوهستان سست هستند و در مناطق جغرافیایی این تحول و اتفاق دستخوش شرایط اقلیمی منطقه است و در این مواقع باید مواظب جای پا و گیره ها ، هر چند که به نظر محکم و مستقر هستند باشیم و آنها را امتحان کنیم و تمام وزن مان را روی آنها نیندازیم. برای عبور از مناطق بهمن خیز، شرایط تشکیل بهمن را بدانیم و بهمن را بشناسیم و روش عبور از پل های برفی را بدانیم و پنهان بودن شکاف ها را آشکار کنیم تا در دام آنها نیفتیم و بسیار خطرات نهفته و لحظاتی را که می تواند آبستن حوادث جبران ناپذیر باشند را شناسایی و روش مقابله با آنها را بیاموزیم و نتیجه آن که آگاهانه به کوهستان قدم بگذاریم.
دور کردن خطرات، عواملی که وقوع حوادث را آسان و یا آنها را امکان پذیر می سازند باید مورد پیش بینی قرار گیرند و تنها به این ترتیب است که می توان از تمام حوادث احتمالی جلوگیری نمود. مثلا در مسیری کوهستانی که بهمن دارد حتما قبل از گرم شدن هوا و طلوع آفتاب عبور کنیم و از سروصدا و عبور عرضی شیب های بهمن گیر اجتناب کنیم و سعی کنیم از مسیرهایی استفاده کنیم که احتمال خطرات آنها کمتر است و اگر قصد عبور از مسیری جدید را داریم دقت خود را افزایش دهیم. به طور خلاصه عادات بی خطر را جایگزین عادات خطرناک نماییم و بی مطالعه و شناخت دست به کاری نزنیم که غصه برآید و برای خود و دیگران مشکلاتی را فراهم سازیم.
باید یاد بگیریم چگونه در میان عواملی که قابل اجتناب نیستند فعالیت نماییم. در این گونه موارد ابتدایی ضروری ترین روشی را که می توان در برابر یک خطر معین در پیش گرفت پیدا نمود و آن را به کار بست. هیچ می دانید ریسک کردن و میزان شانس هم جزء عوامل غلبه بر طبیعت است اما نه همیشه بلکه از آخرین گزینه ها هستند. تهدیدهای بسیاری در طبیعت وجود دارند که شناسایی وپیشگیری از همه آنها کار مشکلی است ولی آمادگی ذهنی و جسمی ما می تواند بازتاب های به موقعی انجام دهد و از حوادث جلوگیری و یا ضایعات وقوع آنها را به حداقل برساند. برخی دیگر از این عوامل خطر ، خود ما هستیم چه از نظر فیزیکی و ترکیب بدن و آمادگی جسمانی و در فرم بودن و چه از نظر پوشاک و لباس مناسب که خود اینها می توانند عوامل خطرساز باشند، مثلا وزن زیاد، ضعیف بودن عضلات، دید و شناخت خوب نداشتن و یا نداشتن کفش و پوشاک مناسب و بسیاری عوامل جانبی دیگر.
احتیاط هیچ مغایرتی با صعود از مسیرهای سخت و دشوار ندارد و ما را ترسو بار نیاورده و از ارزش صعود ما نمی کاهد بلکه تضمین صعود ما را به دنبال خواهد داشت تا به هر چه سخت و دست نیافتنی است غلبه پیدا کنیم.
هر چند شمع رهروانم چون آفتاب
از احتیاط دست به دیوار می کشم
حمایت و هدایت روانی از طرف سرپرست و یا کوه یار و هم نورد آگاه نیز نقش بسیار بالایی در حفظ سلامت و عبور تیم و نفرات در مسیرها دارد و این میسر نمی شود مگر اینکه نحوه ی ارتباط با نفرات و زبان و الفبای آموزش را فرا گیریم .
در صعودهای طبیعی و عبور از مسیرهایی که همراه با دست به سنگ هستند درست است که آن چنان حمایت میانی و گاهی طنابی هم در کار نیست ولی گیره به گیره و نفر به نفر می شود متصل بود و نفرات، خود ، حمایت میانی و کارگاه های مطمئن هستند اگر ارتباط و فاصله معقول حفظ شده باشد و با حمایت روانی و عاطفی و هم نفش شدن به همدیگر متصل و پیوسته باشید. اگر نفرات رفتار و اخلاق کوه نوردی داشته باشند و هدف از کوه نوردی و ورزش های گروهی و تیمی را بدانند و فلسفه و اصل طلائی جایگاه ضعیف ترین فرد گروه و محل او را در تیم بدانند و وظایف نفرات قوی و افراد هم پا و هم گروه و هم نورد را بشناسد هیچ وقت این اتصال و این طناب محکم پاره نشده و ارتباط قطع نمی گردد و اتفاقی برای افراد گروه رخ نمی دهد. هر سنگ و جای پا به وسیله نفر اول یا سر قدم لمس و امتحان می گردد و به نفرات پشت سر می رسد پس باید سر قدم بداند که چه وظیفه سنگینی دارد، چه برای حفظ جان خودش و چه نفرات بدی.

پراکندگی در صعود لطماتی به تیم می زند که بعضی مواقع غیر قابل جبران است لذا داشتن صعودهای گروهی چیزی از ارزش کوه نورد نمی کاهد و همبستگی و دلبستگی به هم را نشان می دهد ، نه ترس و محتاج دیگران بودن را ، چرا که ایثار و فداکاری از خصلت بارز کوه نوردان است. اینها همه برمی گردد به نحوه نگرش ما به روابط اجتماعی و فرهنگی و تا وقتی در این روابط تامل نکنیم و فرهنگ جمعی آن را با آموزش مناسب و صحیح بالا نبریم همچنان باید شاهد صدمات و تلفات باشیم.
رقابت بی مورد و ایجاد هیجان در تیم کار مناسبی نیست و تفکر را از نفرات می گیرد و حالت غریزی و تقلید را مانند حیوانات تداعی می کند. کوه نوردی تمام فاکتورهای سرعت، استقامت ، قدرت ، انعطاف پذیری ، کشش، رفلکس و ... همه را با هم داراست و ورزش کامی است و در تمام وجود انسانی فعالیت دارد.
در صعود کرده ای و اصولا صعودهای طبیعی که نیاز به لوازم فنی دارد این طناب نیست که ما را بالا می برد، بلکه این ما هستیم که صعود می کنیم و طناب نقش و وزنی را تحمل نمی کند مگر اینکه پاندول بشویم و یا بخواهیم صعود مصنوعی انجام دهیم. در روزش هایی که همراه با توپ است هم این مورد صدق می کند، این توپ است که به وسیله ما به حرکت در می آید، ما هستیم که به توپ حرکت و جهت می دهیم. بازیکن خوب توپ را کنترل و در اختیار خود دارد، نه توپ بی جان او را به اختیار بگیرد حتی در اسب سواری هم که اسب جاندار جای توپ را گرفته است، چون ما اشرف مخلوقات هستیم و مغز کاملی داریم و برنامه ریزی می کنیم و توپ را و هر آنچه در اختیار داریم را جهت و حرکت می دهیم و به کنترل خود در می آوریم.
در کوه پیمایی و کوه نوردی هم این چنین است و سنگ بی جان و ساکن دخالتی در بروز حوادث ندارد بلکه در بروز اتفاقات و سوانح عوامل دیگر است که او را به حرکت در می آورد، این وزن ماست که به آن وزن و فشار وارد می کند و آن را از جا می کند و بر سر خود و یا دیگری فرود می آورد و ما را و دیگری را از حالت تعادل و سلامت خارج می کند، پس باید ابتدا درجه سختی مسیر و توانایی خودمان را در نظر بگیریم و سپس اقدام به صعود و عبور نماییم و هر چه مسیر سخت تر و فنی تر و طولانی تر باشد احتیاط را افزون تر می طلبد تا حادثه ای رخ ندهد چون ضایعه کوچک در ارتفاعات بالا به مراتب مشکل آفرین تر بوده و باعث زمین گیر شدن کوه نورد می شود.
عملکرد و توان هریک از اعضای گروه بر توفیق تمام تیم موثر بوده و عواقب گره ای که خوب زده نشده است، یک لغزش، یک تکه سنگ از جا کنده شده ، یا اعمال سهل انگارانه دیگر، بر کیفیت و روند موفقیت تیم تاثیر به سزایی دارد به همین دلیل اکثر کوه نوردان سعی می کنند با افرادی برنامه بروند که از آنها شناخت دارند و با آنها قبلا هم پا و هم طناب شده باشند و در غیر این صورت باید با احتیاط بیشتر عمل کرد. تاثیر ارتباط روانی و عاطفی به قدری حائز اهمیت است که وقتی والتر بوناتی کوه نورد نامدار و بزرگ ایتالیایی صعود انفرادی ماترهورن انجام می داد طبق قرار قبلی خانمش از دهکده یا کمپ پای کوه در طول شب با وی ارتباط داشته و از سلامتش و وضعیت روحی و جسمی اش با روشن و خاموش کردن چراغ باخبر می شده است، برخی این کار را کمک رسانی و صعود را به عنوان صعود انفرادی زیر سوال برده و اظهار کردند که به این وسیله به او کمک شده است. با مطالعه و تمرین و شرکت در کلاس های مختلف آموزشی تئوری و عملی ، توان فکری و جسمانی خود را در صحنه های کوهستان و در مواجه با خطرات و حوادث احتمالی تقویت کرده و افزایش دهیم.
کوه نوردی در تمام فصول سال شما با جاذبه های فریبنده طبیعت روبرو می سازد. در بهاران با گل ها و آبشارهای زیبا، در تابستان با هوای دل انگیز و در پائیز با رنگ های زیبا و در زمستان با قله ها و دامنه های سفید و مسحور کننده و درخشش قندیل ها ، از طرفی ، علاوه بر این زیبایی ها ، ورزش کوه نوردی خطراتی چون طغیان رودهای بهاری ، بهمن و سرمازدگی زمستان و ناراحتی ها و مشکلات ناشی از ارتفاع را به همراه دارد. کوه نوردی برای کسانی که بدون داشتن تجهیزات کافی و تمرین و آمادگی جسمانی و تجربه کافی پا در این عرصه می گذارند به استقبال خطر رفتن است.
امروزه گستره ی ورزش کوه نوردی در کشور ما فراگیر شده است. انجام یک برنامه کوه نوردی مناسب با ایجاد آگاهی و درک صحیح از خطرات و مشکلات و پیش گیری از آنها ، نیاز واقعی جامعه کوه نوردی بوده که روز به روز ملموس تر و محسوس تر می گردد.

تاریخچه کوه نوردی
ـ اتزی مرد یخی 5300 سال پیش 3000 متر در کوههای آلپ بالا رفته بود. بقایای او در این ارتفاع یافت شده است.
ـ در تاریخ سنتی ایران آمده است که آرش کمانگیر بر بالای قله دماوند رفت تا با پرتاب تیر، مرز ایران و توران را مشخص سازد.
ـ نخستین کوه نوردی ثبت شده در تاریخ مربوط به صعود سرداران ایرانی آرتاخه و بویراندا بر فراز کوه آتوس در زمان خشایارشاه ، جهت ثبت نقشه برداری ، برای ساخت دالانه یا کانال آبی است که کششی های نیروی دریایی از آن گذر کنند(منبع : تاریخ علم جورج سارتون)
ـ پادشاه رومی هادریان ، کوه اتنا (3350 متر) را بالا رفت تا طلوع خورشید را ببیند.
ـ آثار به جا مانده ، خبر از نشانه هایی از کوه نوردی پیشرفته در ایران در پایان قرن پنجم هجری (دوران سلجوقیان و اسماعیلیان) دارد. در کتاب خداوند الموت چنین آمده است. کوه پیمایان بعد از گردش اطراف کوه گفتند اگر بالای این کوه کسی نباشد و سنگ بر سرمان نبارد ما می توانیم از دامنه جنوبی بالا برویم و خود را به قله برسانیم و هنگام بالا رفتن، طنابی با خود می بریم که وسیله ارتباط ما با پایین کوه باشد و بوسیله آن طناب می توانیم چیزهای ضروری را برای نصب یک چرخ بالا ببریم و بعد از این که چرخ نصب شد، می توان از زمین چیزهای دیگر را بالا برد تا اینکه چندین چرخ بالای کوه نصب گردد و از آن پس بین پای کوه و قله آن ، رابطه بیشتری برقرار خواهد گردید و می توان سربازان را بوسیله چرخ بالا کشید. کوه پیمایان گفتند: ما با خود میله های آهنی چون پله می بریم و آنها را در دامنه کوه نصب می نماییم و صعود می کنیم تا اینکه به قله کوه برسیم.
ـ پیتر سوم در قرن سیزدهم از کوه کانیگو در پیرنه صعود کرد.
کوه اورست (8848 متر) برای اولین بار در 29 می سال 1953 توسط ادموند هیلاری و تنسینگ نورگی از سمت جنوبی آن در نپال فتح گردید.
ـ اهمیت کوه، کوه نوردی و سیر تاریخی آن
می دانیم کوه ها همواره مظهر استقامت ، پایداری و مکان پاک و مقدس وحی بود و در آن بزرگان ، اولیاء و پیامبران پرورش یافته و به پیامبری رسیده اند. به علاوه کوه ها در هر منطقه جغرافیایی، باعث خیر و برکت برای همه جانداران آن منطقه بوده و چون 90 درصد آب شیرین کوه زمین از کوهها سرچشمه می گیرد بیشترین تمدن ها ، آبادی ها و اکوسیستم ها در کوهپایه ها و دامنه کوه ها شکل گرفته اند.
همچنین بررسی ها نشان می دهد ساکنان مناطق کوهستانی به خاطر شرایط سخت ، آب و هوای پاک و فعالیت بدنی زیاد در عین صبوری و استقامت بالا از عمر طولانی تری هم برخوردارند، در واقع کوه نوردی یکی از رشته های برتر ورزشی می باشد که به دور از هیاهو و سروصدای جوامع شهری به انسان می آموز که در محیط پاک ، سرسخت و زیبای کوهستان چگونه پرورش یافته و زندگی کنند، بعلاوه باعق تقویت قوای جسمانی و پرورش روح آدمی شده و از بروز افسردگی ، پیری زودرس، بیماری های قلبی و عروقی ، فشار خون ، دیابت ، چاقی ، و ... پیشگیری می نماید، حتی در درمان بیماری های فوق هم بسیار موثر است. همچنین تنها ورزشی است که رقابت به معنی سایر رشته های ورزشی در آن وجود ندارد و بزرگترین افتخار بزرگان آن کمک به همنوردان و مساعدت افراد مبتدی و علاقه مند به کوه نوردی می باشد. در این ورزش است که انسان به معنای واقعی از خود گذشتگی ، ایثار ، جوانمردی ، اتکا به نفس ، پرورش توان مدیریت بر خود ، خانواده ، گروه و اجتماع را فرا می گیرد.
مسلما کوه نوردان بهتر می توانند در برابر سختی ها و ناملایمات روزمره زندگی دوام بیاورند و در عین حال فردی سالم برای خانواده و اجتماع خود باشند. لازم به ذکر است که در صورتی که به این ورزش علاقه مند شده اید، باید به کمک مربیان مجرب و پیشکسوتان این رشته ورزشی را به صورت علمی و عملی آموزش ببینید تا دچار حوادث و آسیب های خاص آن نشوید.
کوه ها زیباترین نقاط زمین، پناهگاه انسان برای فرار از فشارهای زندگی شهری ، محل رسیدن به آرامش روحی ، سکوت ، تفریح و عرصه ای مناسب برای ورزش های مختلف هستند. در عین حال کوه ها از آسیب پذیرترین اکوسیستم ها است. دلیل آن هم ویژگی های خاص و پیچیده مثل تغییرات سریع آب و هوا، درجه حرارت ، شیب و فرسایش می باشد. از نظر اعتقادات ، کوه در فرهنگ ایران مقدس، بارور و مهیاکننده آب علف و رمه است. پیامبران نور و آب از آن نزول می کرده اند تا دشت ها را سیراب کنند. مردم آزادی خواه به کوه ها پناه ها می برده اند. کوه ها چون یک دژ ، کشور و فرهنگ ایران را حفظ و تغذیه نموده اند. ورزش کوه نوردی با فراتر از آن برای تمام انسان ها همانند فلسفه است. همه انسان ها در دامن طبیعت از لذت زیبایی و قدرت خداوند بهره می برند. کوه نوردی هم نوعی فلسفه است چون شگفتی، کنجکاوی، جست و جوی مشکل ، محدودیت و سختی به همراه دارد. لذا کوه نوردی نوعی غلبه بر مشکلات و موانع است ، همان طور که لذت فلسفه در گذراندن کنجکاوی ها و مشکلات است. کوه نوردی ورزشی است که د ردامن طبیعت و در اعماق بی انتهای مجهولات و شگفتی ها انجام می شود و به از مرز عجایب گذشته به مرکز دانایی ختم می شود. انسان کوه نوردی می کند تا از نفسانیات به کمالات برسد این چنین است که کوه نوردان انسان هایی متعالی و سعادت پیشه اند.
کوه نوردی ورزشی است که دارای دو جنبه است : اول جسمانی که بایستی با فعالیت های فیزیکی سعی در پرورش آن داشت و جنبه دوم روحانی است که انسان با قدم گذاشتن در طبیعت ، ناخودآگاه شروع به پرورش آن نیز می کند. ایرانیان قدیم برای آفتاب و ماه و آتش و باد، در قله کوه ها قربانی می کرده اند و اهورا مزدا، مجسمه و معبد مخصوص نداشته است بلکه فقط در قله کوه ها ، محل هایی بوده که روحانیون زرتشت آتش مقدس را در آنجا روشن نگاه می داشته اند. روز بین المللی کوه ها فرصت مناسبی است تا در آن ضمن ارایه اطلاعات و آگاهی های لازم به مردم، چالش های پیش رو و تهدیدکننده تبیین و به گوش مردم و مسئولان رسانده شود. مناطق کوهستانی ، یک چهارم سطح خشکی های زمین را می پوشانند، این مناطق 12 درصد جمعیت جهان را در خود جای داده اند و از اهمیت فوق العاده ای برخوردارند. تنوع زیستی کوهستان، پایداری خاک را تضمین می کند، آب پاک و گوارا، غذا، داروهای گیاهی ، تفریح و تفرج غالب مردم را فراهم می سازد. حمایت از کوهستان و محافظت از منابع آن ، مستلزم انجام تعهد و احساس مسئولیت مشترک همه آحاد جامعه از جمله کارشناسان ، علاقه مندان محیط زیست ، دولت مردان و ساکنان این نواحی است. کوه ها از جمله سرمایه های ملی هر کشور هستند، توجه به آنها از ضرورت های حیاتی در شرایط کنونی می باشد. کوه و کوه نوردی ، با هم در یک واژه خلاصه می شوند : زندگی .
کوه در وجود ما انسانیت را تقویت کرده و به ما شهامت و پایداری در برابر دردها و نابسامانی های بسیار زندگی را یاد می دهد. هرچه بیشتر با کوه محشور شویم ، بهتر می فهمیم که کوهستان تا چه اندازه سودمند و قابل احترام است. باید کوه را دوست داشت که مظهر درخشان و بلند از طبیعتی است که دامن در گستره ی زمین کشیده ، و گردن تا اوج آسمان برافراشته ، و بهره گیری از آن را باید با نگهداری و حمایت از آن همراه دانست ، چنانکه خداوند در بیش از 9 جای قرآن اهمیت کوه ها را بیان می فرماید و پایداری و ثبات زمین را منوط به وجود آن ها می داند. سوره نباء آیه 7ـ سوره رعد آیه 3ـ سوره نمل آیه 61 ـ سوره حجر آیه 19 و ...
کوه نوردی ، زمینه ساز حرکت سازنده و پویایی در جامعه ، به ویژه در نهاد خانواده شده و پیام آور تندرستی و سلامتی همه آحاد جامعه گردیده است.
کوه پیمایی و خطر
در مورد کوه پیمانان تفننی و کوه گردان که بسیار پر جمعیت تر از کوه نوردان جدی هستند، بسته به این که شهر در چه ارتفاعی باشد و مبدا صعود چند متر ارتفاع داشته است و همچنین بسته به میزان دسترسی راههای پاکوب می توان یک حریم ارتفاعی تقریبی تعریف کرد و در درون این حریم ، نیروهای اطلاع رسانی و امدادی پرشماری را به کار گمارد. کوه پیمایی همگانی یا کوه گردی ، به طور کلی فعالیت پر خطری نیست و می توان گفت که از رانندگی در جاده های ایران هم کم خطرتر است. با این حساب ، می توان کوه پیمایی در مسیرهای دم دست و دارای پوشش متعارف امدادگر را به عنوان ورزشی سالم و مناسب برای همه ، توصیه کرد.
آموزش برای کوه پیمایان، شامل اصول پایه ی گردش گری در محیط های باز outdoor activities طبیعت پیمایی ، است. در این زمینه ، باید در کتاب های درسی و رسانه های همگانی موارد آموزشی گنجانده شود. همچنین لازم است که در ابتدای راه های کوه پیمایی تابلوهایی که در بردارنده ی اصول عام کوه پیمایی و حفاظت محیط زیست و هشدارها باشد نصب شود. اعلام رادیویی وضعیت هواشناسی در کاهش حوادث احتمالی بسیار موثر است ، اما درست همین است که هشدارها و اعلام خطرهای مکرر از روش مقام هایی که مسئول کوه نوردی یا جستجو، نجات و امداد هستند داده شود، این که عده ای به این هشدار توجه نخواهند کرد طبیعی است و نمی توان با استناد به آن نفس کار را نفی کرد. برعکس ، باید این گونه اطلاع رسانی را تشویق کرد زیرا در یک شرایط هوایی پر مخاطره شمار زیادی از مردم آموزش ندیده را از کوه دور می کند که این سبب کم شدن تعداد حادثه ها و در نتیجه موجب کاهش خطرآفرین بودن کوه نوردی می شود.
کوه نوردی جدی و خطرات احتمالی
کوه نوردی ، ورزش خطر پذیری (risk) کنترل شده است. این جمله ای است که در سرآغاز فصل «ایمنی و سرپرستی» کتاب Mountaineering , the freeom of the hills یکی از شناخته ترین و معتبرترین مرجع ها و درس نامه های کوه نوردی جهان آمده است. بهتر است (دست کم برای کوه نوردان ماجراجو و جدی) این جمله را به این شکل اصلاح کنیم که : کوه نوردی ، ورزش خطرپذیری شاید کنترل شونده است. واژه ی شاید را در این جا در هر دو مفهوم شایسته بودن، و محتمل بودن به کار می بریم به بیان دیگر نخست باید تاکید شود که شایسته و لازم است که خطرهای کوهستان را بشناسیم تا بتوانیم به استقبال آن ها برویم. دوم آن که محتمل است که بتوانیم خطرهای کوه را بشناسیم و آنها را از خود دور کنیم. لازم است در مورد این دو جنبه ی خطرهای کوهستان بیشتر سخن بگوییم. خطر را باید بشناسیم ، اما چنین می کنیم؟
فرض بر این است که آدم های عاق با شناخت کامل از محیط کوهستان، داشتن توانایی جسمانی و تجهیزات لازم ، رعایت کامل اصول ایمنی و صعود و با دور اندیشی و احتیاط راهی کوهستان می شوند. واقعیت اما این است که این فرض ها در مورد تقریبا نود درصد کوه نوردان جدی صدق نمی کند! منظور از کوه نورد جدی در این جا آن کسی است که خود را کوه نورد می خواند و عضوی از یک گروه یا محفل کوه نوردی است و (در یک برآورد حداقلی) بیشتر آخر هفته ها به کوه می رود و سالانه 5ـ4 برنامه ی کوه نوردی چند روزه اجرا می کند و احتمالا هر چند سال یک بار هم سری به کوه های بلند خارج از کشور می زند، گاه به تسامح این گونه افراد کوه نورد حرفه ای خوانده می شوند که درست نیست زیرا بیشتر این خیل از این راه نان نمی خورند و کوه نوردی حرفه شان نیست. کسانی که بیش از این به کوه می رود و جاه طلبی های بیشتر دارند، قطعا در معرض خطرهای بیشتر هستند چرا که روزهای بیشتری را با خطر به سر می برند.
تمایلی در میان علاقمندان هر رشته ی ورزشی یا ماجراجویانه هست که کار خود را کم خطرتر از آن چه هست ارزیابی یا معرفی کنند، این امری طبیعی است چرا که نخست سبب می شودکه خود فرد بیش از حد نترسد و بتواند فعالیت مورد علاقه خویش را ادامه دهد. دوم این که از خراب شدن وجهه ی آن فعالیت در جامعه می تواند به منفور شدن آن یا حتی غیر قانونی شدن آن رشته بیانجامد یا مانع برخورداری آن از حمایت های مختلف اجتماعی شود جلوگیری می کند. به یاد بیاوریم که هریک از ما کوه نوردان ، با چه ترفندهایی توانسته ایم بر جو بازدارنده ناشی از ترس پدر و مادر یا همسر از کوه نوردی چیره شویم !


در زمینه کوه نوردی جدی ، درست آن است که ضمن به رسمیت شناختن حق خطرپذیری در زندگی برای هر فرد پیوسته تحلیل های منطقی و کارشناسانه از عوامل خطرزا داشت تا حتی الامکان از خطرات جدی جلوگیری کرد. به علاوه سعی در تبیین و تعریف حدود مسئولیت و وظیفه های متقابل افراد شرکت کننده در یک برنامه ی کوه نوردی داشت تا مانع از آسیب دیدن دیگران شد. با وجود پیشرفت مهارت ها ، فنون و ابزار همه ساله تعدادی کوه نورد کشته می شوند. دوگ اسکات، کوه نورد برجسته ی جهانی می گوید: بسیاری از کوه نوردان با این عقیده موافق اند که رویارویی با شرایط بالقوه خطرناک ، در هر سطحی از مهارت ، اصلی مهم در این ورزش است. بدون عنصر خطر که در کمین کوه نوردان است، کوه نوردی جدی گیرایی و جذابیت خود را از دست می دهد. به بیان دیگ ر، اسکات می گوید که کوه نورد زندگی عادی خیوش و آن چه را که می تواند در کنار افراد دوست داشتنی به دست آورد را قربانی ماجراجویی هایی که او را شیفته کرده می کند. کریس بانینگتون، یکی دیگر از بزرگترین کوه نوردان معاصر است که استثنائاً با وجود آن که چند دهه کوه نوردی فوق دشوار را پشت سر گذاشته زمده مانده است. او هم می گوید: رضایت خاطر از کوه نوردی ، جسمی و روحی است یک جور هماهنگی که در هر کارورزی دیگر هم دیده می شود. اما در کوه نوردی عنصر اضافه خطرپذیری (risk) هم است. این عنصر یک چاشنی گرم و شکرآور است! شوری که طعم اعتیادآوری به بازی می دهد. چند سال پیش کوه نورد با تجربه ای که چهره شناخته شده و معقول در کوه نوردی ایران به شمار می رفت در مسیر جانپناه قله توچال به ایستگاه 7 تله کابین گم شد. جالب توجه اینکه او در حدود 25 سال تقریبا هر هفته به توچال رفته بود و مسیر را چون کف دست می شناخت خوشبختانه او توانست پس از 3 شب مانی ناخواسته و سخت، جان سالم به در برد. هنگامی که از او پرسیدند چرا در هوای طوفانی از دوستان خود جدا شد و به جای پیش گرفتن یال مشخص شیر پلا به آن سو رفت گفت که در آن دقیقه ها دلم می خواست تا می توانم به دل خطر بروم و ببینم که چه می شود! این میل به خطر را خود من ( و مطمئنم که هر کوه نورد دیگر) با درجه های متفاوت حس کرده اند، و این هم چاشنی سر گیجه آوری است که بانینگون می گوید. سید حمید صدیقیان در گزارش صعود به قله کمونیسم می گوید : با اینکه می دانستم دیر کرده ام، ولی به هیچ وجه حاضر نبودم به جز صعود به چیز دیگری فکر کنم گویی تمام وجودم مملو از قله شده بود همچون یک تکه آهنی بودم که در میدان مغناطیسی آهنربایی عظیمی قرارگرفته باشد. اینها نمونه هایی از رفتار نه غیر متعارف کوه نوردان جدی است که نشان می دهد آنان بر خلاف آموزه ای که اشعار می دارد (باید خطر را بشناسیم)، نسبت به آن غفلت می کنند. نتیجه آنکه اگرچه باید خطر را بشناسیم، اما معمولا در شناخت آن کوتاهی می کنیم و یا اصلا نمی خواهیم آن را بشناسیم. کسی که می خواهد سالها کوه نوردی جدی کند اگر فقط به خوش شانسی اکتفا کند ممکن است کارهای بزرگ سخت به انجام رساند، اما اگر عاقلانه از خطرپذیری های بزرگ دوری کند، ممکن است نتواند کارهای بزرگ در تاریخ کوه نوردی به ثبت رساند اما می تواند عمری طبیعی داشته باشد.
امکان شناخت خطر
بحث دیگر در ارتباط با اینکه گفتیم کوه نوردی ، ورزش خطرپذیری شاید کنترل شونده است، اینکه در کوهستان نه در کوه نوردی جدی، تا چه حد می توان خطر را شناسایی کرد تا بتوان آن را کنترل نمود. متداول است که خطرهای کوه نوردی را به دو دسته عینی (objective) و شخصی (subobjecive) تقسیم می کنند. خطرهای عینی ، مربوط به ماهیت کوهستان هستند. (بهمن ، تاریکی ، ارتفاع، سرما، طوفان، شکاف یخی، آذرخش ، ریزش سنگ و ...) و از توان انسان خارج است که بتواند آنها را کنترل کند. فقط به صورت نظری می توان گفت که امکان شناخت این دسته از خطرها را داریم و می توانیم که از آنها دوری یا خود را آماده مقابله با آنها سازی ماما در عمل و در جهان واقعیت ، هیچ کس نتوانسته است همه ابعاد این خطرها را بشناسد. به بیان دیگر ، صورت های گوناگون خطری که از هر کدام از این عامل ها می تواند بروز کند بر کسی شناخته نیست برای مثال چه کسی می داند که بهمن در چه زمان دقیقی فرو می ریزد یا شکاف یخ در کجای یخچال شکل می گیرد، یا در چه هوایی آذرخش پدید می آید؟ و دهه ها پرسش دیگر مانند این می توان طرح کرد. کتاب های درسی کوه نوردی ، و هر آن چیز دیگر که بر دانش و تجربه ی کوه نورد بیافزاید فقط می تواند راه هایی را برای کاهش (و نه حذف) خطرهای عینی نشان دهد.
آشنایی با چند عامل خطرزا
ـ در دسترس بودن کوه : کوه ها به دلیل جاذبه های گوناگون، انسان های بسیاری را به سوی خود می کشانند. هر قدر که کوه به یک مرکز پر جمعیت نزدیک تر باشد، شمار کسانی که به آن جا می روند بیشتر و در نتیجه قدر مطلق حادثه ها بیشتر خواهد بود. نمونه های بارز این گونه کوه ها صفه در جنوب اصفهان و توچال در شمال تهران است که از پر تلفات ترین کوههای ایران بوده اند.
ـ عادی شدن صعود: کسان بسیاری هستند که عادت دارند هر پنج شنبه یا هر جمع از یک مسیر مشخص بالا بروند در شکل افراطی این رفتار شبیه اعتیاد می شود در آن فرد نمی تواند در برابر حادثه یک ماده ایستادگی کند. زنده یادان مجید بنی هاشمی و جلال فروزان که حادثه هایی جداگانه (در 1378 و 1381) در دماوند جان باختند قربانی عادت به صعود یک روزه دماوند در روزهای جمعه شدند اینگونه کوه نوردان حاضر نیستند حتی در شرایط هوای خراب برنامه صعود خود را بهم بزنند.
ـ تعطیلات : خیلی ها برنامه های کوه نوردی چند روزه خود را به گونه ای تنظیم می کنند که بتوانند از تعطیلی ها یا مرخصی خود در یک تاریخ معین استفاده کنند در این حالت حتی اگر سازمان هواشناسی پیش بینی کرده باشد که هوا خراب خواهد شد معمولا آنها برنامه خود را تغییر نمی دهند. بدترین حادثه کوه نوردی ایران با 11 کشته در برنامه دره ی ادرسن در یک روز جمعه (21/5/84) رخ داد.
این برنامه در شرایطی برگزار شد که وقتی تیم در روز پنج شنبه وارد دره شد پیش بینی سازمان هواشناسی و هشدارهای ستاد حوادث غیر مترقبه حاکی از احت مال جاری شدن سیل های مرگبار بود. زنده یادان مهدی عزیزی و علیرضا سلیمانی هم در دی ماه 85 با وجود آن که پیش بینی هوا را داشتند اما زمان بندی خود را تغییر ندادند و در نتیجه روی گرده ی آلمان ها (علم کوه ) به هوای بد خوردند و جان باختند، به همین ترتیب زنده یاد مهران برنجی در شرایطی که او و همراهانش پیش بینی بارش برف را داشتند در بهمن 1387 به علم کوه رفته پیش از رسیدن به پناهگاه سر چال گرفتار بهمن شدند.
هزینه ها : به نظر می رسد که گاه فکر اینکه برای برنامه ای هزینه سنگین مالی و خانوادگی ـ اجتماعی شده و امکان تکرار آن بسیار کم است کوه نورد برخود فرض می داند که به هر قیمت ممکن به سوی قله برود. زنده یاد محمد اوراز با وجودی هوای خراب در ارتفاع نزدیک به 8000 متر همچنان راه قله گاشربروم یک را پیش گرفت و سرانجام سقوط کرد (26/5/82) به احتمال زیاد در اثر ریزش یک بهمن) همچنین زنده یاد سامان نعمتی در مسیر چادرگاه آخر به قله نانگاپاربات با وجود اسرار سرپرست و مسئول فنی برنامه حاضر نشد که همراه کسی یا به تنهایی به پایین برگردد.
تجهیزات کوهستان : ساختن پناهگاه ، نصب طناب ثابت ، میخ ، پیچ ، نصب میله های راهنمای پی در پی و کارهایی مانند این برخلاف آنچه که معمولا تصور می شود، ممکن است حادثه ها را بیشتر کند چرا که این توهم را دامن می زند که کوه عمومی و شناخته شده کوه بی خطر است بیشترین حادثه ها و مرگ و میرهای کوه نوردی ایران در مسیرهای مجهز روی داده است که نمونه شاخص آن مسیرهای توچال در شمال تهران است. یک نمونه اخیر مرگ زنده یاد بهنام کرمی در مسیر پناهگاه قله توچال به ایستگاه هفتم تله کابین (در بهمن ماه 87) بود که به احتمال زیاد علت مرگ او برخورد به میله های راهنمای این مسیر در شرایط باد شدید بوده است. در واقع می توان گفت که مشکل حادثه در کوهستان بیشتر باید از راههای نرم افزاری حل شود. تا با وسایل سخت افزاری یعنی با آموزش ، مراقبت در مسیرهای همگانی ، دادن هشدار ، تربیت امدادگران و جستجوگران کارآزموده ، تشویق و اجبار و پوشش های بیمه ای مناسب و ... می توان حادثه را کم کرد یا در صورت بروز آن قضیه را به خوبی مدیریت کرد.
کوه پیمایی، ورزش با فعالیت بسیار کم خطری است که از حیث رویارویی با عوامل حادثه ساز قابل قیاس با کوه نوردی نیست. بحث های نظری در این زمینه که می توان از خطرهای کوهستان دوری جست فقط تا آنجا صدق می کند که شخص نخواهد از مرزهای متعارف این فعالیت گذر کند به بیان دیگر یک کوه نورد نمی تواند بدون حدی از خطرپذیری کاری جدی در این عرصه انجام دهد. پذیرش این نکته و تسلط بر آن می تواند به پیش بینی پاره ای امور لازم (مانند بیمه حوادث و عمر، تعیین تکلیف با خانواده و محیط کار) کمک کند. از سوی دیگر به نظر می رسد که اطرافیان فرد کوه نورد به انتخاب آگاهانه و علاقه شخصی او احترام بگذارند و کلیت او را با در نظر داشتن خطری که تهدیدش می کند، بپذیرند.
فصل دوم
روان شناسی[1] و ورزش
روان شناسی علمی از قرن نوزدهم آغاز شده و روان شناسی ورزش که یکی از موارد استعمال خاص آن را تشکیل می دهد نمی تواند از سابقه بیشتری برخوردار باشد، هر چند که فلاسفه یونان از بحث درباره بازی هایی که در المپ ، دلف یا کورنت جریان داشت غافل نبوده اند.
در نظر داشته باشیم که می توان ملاحظه کرد که مطالعات اولیه بعضی رشته های روان شناسی با مطالعات شناسی ورزش همزمان و منطبق است.
کوبرتن معتقد است که تفکر و قضاوت در صورت تمرین ثمربخش ترند و نمی توانند از این نکته غافل باشند که نه تنها فرد ورزشکار هر لحظه برای ارزیابی و مسابقه و مقایسه فرا خوانده می شود، بلکه این عملیات باید در وجود او با سرعت هرچه تمامتر انجام شود، زیرا سرعت تصمیم گیری تقریبا همیشه اساس حرکت ورزشی به حساب می آید.
در اساس آنچه راکه می توان واقعا به عنوان روان شناسی تلقی کرد از چهار گروه نام می برند که در واقع روان شناسان جزو گروه اول می باشند، بعد هم پزشکان، فلاسفه و معلمین تربیت بدنی قرار دارند. پزشکان، پیشروان علمی قلمرو ورزشی بوده اند. خیلی منطقی بود که این گروه ضمن مطالعه بیولوژیک قهرمانان به جنبه روانی آن هم علاقه مند شود. اولین کنگره جهان روان شناسی ورزش ، در سال 1965 در رم به همت همین پزشکان تشکیل شد.
مسئولین انستیتوهای تربیت بدنی به منظور تامین دروس تعلیم و تربیت و روان شناسی، اغلب از فلاسفه استمداد کرده اند. این امر نشان می دهد که فلاسفه پرچمدار روان شناسی ورزش بودند. معلمین تربیت بدنی با توجه به شغل و حرفه خود مجبورند به مسائل روانی که فعالیت ورزشی مطرح می کند، توجه داشته باشد. بعد از جنگ جهانی دوم تحقیقات مربوط به روانشناسی ورزش در دانشگاه ها و مراکز ورزشی انجام شده است. بیشتر این تحقیقات در مرحله اول ، به روان شناسی تربیت بدنی و در مرحله دوم به روان شناسی ورزش مربوط بود. در حال حاضر در سراسر جهان، روان شناسی ورزش سازمانی افته و تعداد افراد متخصص در این رشته هم در حال افزایش می باشد. اولیه کنگره جهانی روان شناسی ورزش، در سال 1965 به ابتکار پزشکان و خصوصا فدراسیون ایتالیائی پزشکان ورزشی تشکیل شد. در جریان این کنگره انجمن بین المللی روان شناسی ورزش تشکیل و تاسیس یافت و یک روانپزشک ایتالیائی به نام دکتر فروچیو به ریاست آن انتخاب شد.
روانشناسی ورزشی
روان شناسی ورزش دارای موضوع مخصوص به خود می باشد.این دانش به مطالعه انسانو حرکات او در جریان تمرینات بدنی ، مسابقات ورزشی و فعالیت های بازی گونه در هوای آزاد می پردازد. روان شناسی ورزشی نتایج موثر این فعالیتها در فرد و گروه و تاثیر آن در ضعیف ترین و قوی ترین و پر استعدادترین فرد، در تمام زمینه های روانی ـ حرکتی و تربیت بدنی و ورزشی را مدنظر دارد. ورزش فعالیتی است مخاطره انگیز چه از لحاظ جسمانی و چه از لحاظ روانی. بنابراین اگر پزشک نقشی در این زمینه ایفا می کند، این امر در مورد روان شناس نیز صدق می کند. هر مسابقه ای حاوی نوعی استرس[2] شدیدی است که ممکن است تعادل فرد را بهم بزند و در آن اختلال ایجاد کند. آزمایش هایی که درباره اضطراب [3] حاصله از نزدیک شدن زمان دیدار ورزشی انجام شد تمام تلاش هایی را که ورزشکار سعی می کند برای کسب اطمینان خاطر بکار برد بدست داده است. اعمالی که از خرافات ناشی می شوند، از جمله آثار مترتب بر ایشیای مورد پرستش، رفتارهای جادوگرانه، تقدیر و غیره فراوان است. اگر ورزش وسیله ای در اختیار انسان بگذارد که ضمن تامین و تضمین پیروزی ، نگرانی ورزشگار را تقلیل دهد در این صورت ورزشکار بدنبال حرکات و عواملی می رود که به او اطمینان بدهند و نتیجه مسابقه رضایت بخش و مطلوب خواهد بود. ول یاز آنجا که ورزشکار خود را در برابر آزایشی قطعی احساس می کند، پس آنچه در اینجا مطرح می شود نگرانی نیست بلکه نوعی اضطراب می باشد. بنابراین به نظر بعضی افراد که نسبت به چنین فضای روانی خاص مسابقه حساس ترند، ممکن است ورزش سبب بعضی اختلالات روانی گردد.
روان شناسی ورزش که از دهه پنجم قرن بیستم به سرعت گسترش یافته ، یک شاخه علمی جدید در عملکرد ورزشی است. این شاخه از روان شناسی در جستجوی درک رفتار کسانی است که به ورزش و تمرین های بدنی می پردازند. اما به علت پاره ای از موانع آن طور که باید این رشته جایگاه خود را در کشور ما پیدا نکرده است این موضوع شاید بعلت عدم اطلاع رسانی صحیح و کامل از سوی متخصصان و یا عدم احساس نیاز به این رشته باشد.
روانشناسی علم مطالعه رفتار انسان و روان شناسی ورزشی مطالعه رفتار ورزشی کاربرد یافته های روانشناسی برای بهبود عملکرد و ارتقاء تندرستی است. بنابراین روان شناسی در ورزش، محدودهای از موضوعات شامل انگیزه پایداری و موفقیت ، ملاحظات روان شناختی در صدمات ورزش و توانبخشی ، روش مشاوره با ورزشکاران، ارزیابی استعدادها ، خودباوری برای موفقیت و روشهای بالا بردن کارایی و خود تنظیمی را در بر می گیرد. اگرچه روان شناسی ورزش به قلمروهای متفاوتی مانند ارزشیابی و آزمون ورزشکاران، شناخت و هدایت فرد به منظور اجرای تمرین های ذهنی برای بهبود عملکرد، تشکیل جلسه های گروهی با هدف افزایش کیفیت ارتباطی بین اعضای تیم و در نتیجه ، افزایش عملکرد همه اعضای تیم پوشش می دهد، اما آگاه کردن افراد نسبت به تاثیر ذهن بر عملکرد و تعامل تنگاتنگ بین ذهن و بدن، هسته اصلی روان شناسی ورزش را تشکیل می دهد.
روان شناس[4] ورزش
روان شناس ورزش به فردی گفته می شود که به پرورش ، افزایش و هدایت انرژی روانی و ذهنی ورزشکاران در زمینه های مختلف می پردازد. حیطه فعالیت روان شناس ورزش ، افراد سالمی هستند که برای رسیدن به یک هدف خاص، قابلیت خود را می باید افزایش دهند در حالیکه حیطه فعالیت روان پزشکی و روان شناسی بر اساس کمک به افرادی است که باید دخالت درمانی صورت گیرد تا در وضعیت نرمال قرار گرفته و به جامعه باز گردند.
هر فرد با توجه به نیازها ، توانایی ها، علایق ، استعداد و اهداف فردی می تواند در مورد یک حرفه تصمیم بگیرد. اگر فردی علاقه ای به ورزش و یا شرکت در فعالیت های ورزشی نداشته باشد احتمالا این حرفه مناسب او نیست. اما اگر فردی از کمک دیگران برای رسیدن به حداکثر توانایی هایشان ، حل مسائل پیچیده و کار کردن در قالب یک تیم لذت می برد احتمالا روان شناسی ورزش می تواند شغل مناسب برای او باشد.
همانطور که قبلا بیان گردید در هنگام پرداختن به فعالیت های ورزشی به خصوص در سطح حرفه ای ، ورزشکاران فشار روانی زیادی را تحمل می کنند، که این امر باعث افت عملکرد در ورزشکاران می شود. به عنوان مثال وقتی یک ورزشکار در صحنه رقابت ورزشی قرار می گیرد ممکن است دچار اضطراب و ترس شود این اضطراب یا ترس ممکن است در نتیجه عدم کسب نتایج مطلوب ، نگرش غلط ورزشکار نسبت به نقش خود و یا عوامل خارجی و محیطی باشد. در چنین مواقعی یک روانشناس ورزش ، بدنبال بکارگیری راهکارهای مناسب برای کنترل اضطراب و افزایش توان روحی ورزشکار در عرصه ورزش می باشد.
یک روان شناس می تواند با اتخاذ روشهای مناسب ، با اصلاح رفتار به تغییر نگرش و عملکرد ورزشکار اقدام کند تا انرژی روانی ورزشکار بجای تخریب قوای فکری و جسمی او باعث افزایش توان و کارایی شود.
جنبه های روانی ورزش
پایان بخشیدن به دوران فعالیت های ورزشی به دلایل متعدد چندان مهم نیست بلکه مسائلی دیگر از قبیل درگیرها و محرومیت های مختلف را نیز باید به آن اضافه کرد. ورزشکاری که سن و سالش او را ملزم یم سازد تا گروه و تیم ورزشی خود را ترک گوید، ناراحتی خود را پنهان می کند و آرامش و جبران این حالت را در سایر مسائل جستجو می نماید و به آغوش آن پناه می برد. چیزی نمی گذرد که به موجودی حساس و در عین حال شکننده و ضعیف تبدیل یم شود، برای اینکه مجددا وارد تیم خود شود طرح هایی می ریزد و به عالم رویا پناه می برد. معمولا و به طور کلی آن گاه که در مقام مقایسه با آنچه فکر می کند و ارزش گذشته خود را با معیار خود می سنجد، احساس می کند که فریب موقعیت های خود را خورده و از این لحاظ بازنده است . درام ورزشی همین خلاء بزرگ و همین سکوتی است که ناگهان بدنبال هیجان [5] شدید مسابقه ها و قهرمانی ها حاصل می شود. این لحظه بدترین لحظات عمر است که باید پشت سر گذاشته شود. ولی متاسفانه بعضی ها هرگز موفق نمی شوند آن را تحمل کنند و پشت سر بگذارند.
ماهیت پایان کار ورزشکاران، مسلما در فرایند تعادل مجدد شخصیت این افراد نقش مهمی ایفا می کند. بین ورزشکاری که به علت زخمی شدن مجبور می شود. به طور کلی ورزش و زمین ورزشی را برای همیشه ترک کند و کسی که به میل خود تصمیم می گیرد دست از فعالیت های ورزشی بردارد و ساکت و آرام در گوشه ای بنشیند، از لحاظ مسائل و مشکلات روانی حاصل در این دو مورد، تفاوت بسیاری است.
برای اینکه انسان توان مقاومت در برابر مشکلات را داشته باشد و در برابر سختی ها و مصائب پیروز گردد باید خود و زندگی را و این جهان را درست بشناسد و بداند که چه نقشی باید ایفاء کند؟ کوه نوردی به خودی خود چیز قابل توجهی نیست اما در مسیر کسب مهارت، آمادگی ، نیرومندی و در جهت هدفهای عالیه ، قداست پیدا می کند. همه اینها به نحوی به جنگ مشکلات رفتن، قبل از هجوم آنهاست. بالاتر از این ، اسنان از همین راه ها به مشکلات اعلام جنگ می دهد.او خود را از این نیرومندتر می بیند که از مشکلات بگریزد و در برابر آن صحنه خالی کند. می شود با برنامه هایی صحیح و مفید ،اوقات را پر کرد، تا هم گرفتار وقت گذرانی و هم بیهودگی و پوچی نشوند و هم از اوقات فراغت خود بهره های صحیح بگیرند و هم با تفریحات سالم ، نیرو و نشاط کسب کنند.
بسیاری از اختلافات خانوادگی و جنگ و دعواها و کتک کاری ها و جریانات سوء، معلول بی برنامگی در اوقات فراغت و نبودن تفریحات سالم و سرگرمی های مفید و متنوع دلنشین است.
نیازهای یک ورزشکار جوان به امنیت و آسایش باید کم و بیش ارضا شود تا او برای تلاش به سوی موفقیت یا فهمیدن مطالب انگیزه ،[6] مازلو از بزرگان علم روان شناسی بر این باوراست که عالی ترین انگیزه ، یعنی خود شکوفایی، تنها هنگامی تحقق می یابد که نیازهای دیگر برآورده شده باشند. ورزش و تمرین مجالی برآوردن این نیازها به دست می دهد، به سخن دیگر آنها سمت و سویی برای تحقق نیازها فراهم می گردد.
انگیزش[7] پیشرفت عبارت از انگیزه آدمی در مبارزه برای پیروزی است.این انگیزه او را قادر می سازد تا در برابر مشکلات و چه بسا شکست ایستادگی کند. انگیزه پیشرفت در ورزشکاران ویژگی ارزشمندی به شمار می رود و از همین و به این حوزه از روان شناسی توجه بسیاری شده است.
ضرورت روان شناسی ورزشی
آیا می دانید علت اینکه وزنه برداری در رده تیم ملی اعزامی به المپیک وقتی روی صحنه می رود فراموش می کند به دستان خود گچ مخصوص بزند چیست؟
آیا می دانید علت اینکه تکواندو کاری در رده تیم ملی اعزامی به المپیک وقتی روی تشک مسابقه می رود فراموش می کند کلاه مخصوص خود را بر سر گذارد چیست؟
آیا می دانید علت اینکه دو چرخه سواری در رده تیم ملی اعزامی به مسابقات آسیایی وقتی در ابتدای خط استارت قرار می گیرد چنان پاهایش می لرزد که نمی تواند روی پنجه رکاب دوچرخه نیرو وارد کند و از مسابقه باز می ماند چیست؟
آیا می دانید علت این که یک کوه نورد در هنگام صعود بر روی یک دیواره که دارای گیره های مناسبی هم هست فشار زیادی را تحمل می کند و با ترس و اضطراب شدیدی روبرو می شود، چیست؟
مسلماً پاسخ شما شامل توضیح مسائل فنی این رشته های ورزشی نیست و بر روی کلمه اضطراب متفق القول هستید. اضطراب یکی از مهمترین مسئله هایی است که انسان با آن دست به گریبان است بخصوص زمانی که پای رقابت در میان باشد.
آیا می دانید طبق تحقیقات به عمل آمده بسیاری از عدم موفقیت های ورزشی ریشه در علل روانی دارد؟ از آن رو تلاش می گردد تا با طرح سلسله مطالب روان شناسی و آموزشی نقش کوچکی در موفقیت های آتی ورزشکاران ایران عزیزمان داشته باشیم.
همانطور که ذکر شد روان شناسی علم مطالعه رفتار انسان و روان شناسی ورزشی مطالعه رفتار ورزشی و کاربرد یافته های روان شناسی برای بهبود عملکرد و ارتقاء تندرستی است. از حوزه های مهم مورد مطالعه روان شناسی ورزشی که به ویژه در آمادگی قهرمانان کاربرد دارد، آمادگی روانی برای عملکرد است که ورزشکار را برای تلاش پایانی آماده می سازد.
مرکز روان شناسی ورزشی آکادمی ملی المپیک و پاراالمپیک ، فرصتی را برای ورزشکاران تیم های ملی فراهم می سازد تا در کنار تقویت عوامل جسمانی و فن به تقویت آمادگی روانی در رشته ورزشی خود بپردازند و توانایی های خود رادر همه ابعاد تکامل بخشند.
این مرکز برنامه هایی را برای کمک به ارتقاء عملکرد ورزشکاران تیم های ملی طراحی نموده است این برنامه ها شامل برگزاری دوره های آشنایی با روان شناسی ورزشی برای مدیران ، مربیان و ورزشکاران تیم های مختلف، برگزاری جلسات مشاوره فردی و گروهی با ورزشکاران تیم های ملی و ارائه تمرینات و توصیه های روانشناختی برای بهبود آمادگی روانی و ارتقاء عملکرد ورزشی است.
همه ما با مراجعه به حافظه خود می توانیم لحظاتی را در میادین ورزشی به خاطر آوریم که تیم یا گروه با وجود آمادگی کامل جسمانی و فنی ، به دلیل شرایط نامناسب روانی از ارائه بهترین عملکرد خود ناتوان مانده است. ضعف آمادگی روانی در ورزشکاری که آمادگی جسمانی مطلوب دارد به مثابه اتومبیل آماده و پر سرعتی است که راننده ای ناشی و ناآماده در آن نشسته باشد. هر قدر هم که جسم آماده و ورزیده باشد، اگر ذهنی که آن را هدایت می کند فاقد ورزیدگی و آمادگی باشد جسم به درستی هدایت نخواهد شد. احتمالا در 30 سال پیش ، واژه آمادگی جسمانی برای مربیان و ورزشکاران قدری نامفهوم بوده است، اما امروز در پاسخ به مفهوم آمادگی جسمانی ، بی درنگ عوامل متشکله آمادگی جسمانی مانند: قدرت، استقامت و .... به ذهن خطور می کند. همانطور که آمادگی جسمانی مستلزم صرف زمان کافی برای تمرین و تقویت عوامل آن است، آمادگی روانی نیز از عواملی همچون مهارت در توجه، مهارت در کنترل اضطراب و استرس، حفظ انگیزش ، حفظ و افزایش اعتماد به نفس و ... تشکیل می شود. رسیدن به آمادگی روانی نیز به مرور و با صرف زمان امکان پذیر می شود و مستلزم این است که مدیران و مربیان آگاه چنین فرصتی را برای ورزشکاران فراهم آورند.
ورزش و سلامت روانی
در خلال 25 سال گذشته ، تعداد زیادی از مطالعات نشان داده اند که رویدادهای زندگی از هر نوعی که باشند (ازدواج ، طلاق ، تهیه مسکن ، از دست دادن شغل، تغییر به یک وضعیت جدید، انجام جراحی، مرگ و...) همگی عوامل فشار زای مهمی هستند که ما را به سوی مسائل و مشکلات سلامت جسمانی و روان شناختی قابل پیش بینی ، هدایت می کنند. در چند مطالعه اخیر، نشان داده شده است که چنین فشارهایی در زندگی اثر کمتری روی سلامتی افراد فعال داشته است. ورزش و تمرین های بدنی، تنها باعث کاهش اضطراب و افسردگی [8] و تقویت روحیه نمی شوند، بلکه تاثیر آنها بسیار فراتر از اینهاست. در اثر ورزش ، عزت نفس انسان نیز بهبود می یابد. در بسیاری از تحقیقات انجام گرفته ، نشان داده شده است که عزت نفس ، ارتباط نزدیکی با ورزش و فعالیت های بدنی دارد.
نتایج چند مطالعه نشان داده است که حافظه کوتاه مدت و عملکرد هوشی فرد ممکن است در خلال یا کمی پس از یک جلسه ورزش ، بهبود یابد. در عین حال، این موضوع نیازمند مطالعه و تفحص بیشتری است. چند مطالعه ای که اخیرا بر روی افراد بزرگسال انجام گردید. همگی نشان دادند که در افراد فعال توانایی اندیشیدن و واکنش های ذهنی بهبود یافته است. نظریه ای که اکنون مطرح است و با نظریه یونانیان باستان نیز همخوانی دارد، آن است که کسانی که ضمن بحث و صحبت پیرامون موضوعات مهم راه می روند، عملکرد ذهنی آنها بهبود خواهد یافت.
گروهی از محققان بر این باورند که برخی از فواید روانی ورزش ممکن است به آن حمایت اجتماعی مربوط باشد که بیشتر مردم از ورزش کردن با یکدیگر به دست می آورند. ورزش ، همچنین ممکن است بدان جهت که یک عامل فراموشی و یا یک جلسه دور شدن از دنیای واقعی کار یا مسئولیت محسوب می شود مفید باشد. محققان دیگری اذعان دارند که ورزش به دلیل افزایش درجه حرارت عمقی بدن، سبب کاهش تنش الکتریکی عضلات می شود. شواهدی در دست است که نشان می دهد افراد آماده از خواب بهتری برخوردارند. از همین رو، در طول روز احساس بهتری نیز دارند. شواهد دیگری نیز دال بر این نظر هستند که ورزش سببب افزایش حمل خون و اکسیژن به مغز می شود. دلایل زیادی در رابطه با اثر مثبت ورزش بر روی مغز وجود دارد، از جمله افزایش میزان بتاآندروفین ، افزایش قدرت امواج آلفای مغز و یا افزایش نروترانسمیتورهای مغزی.
اکنون می توانیم مطمئن باشیم که با ورزش ، در رویارویی با حملات ناخوشایند فشار روانی ، اضطراب و افسردگی های عصر جدید ، به سلاحی قوی مجهز هستیم. ورزش همانند یک ماده تامپونی در بدن عمل می کند و بدین ترتیب به کاهش تنش ها و رویدادهای فشارزا کمک می نماید.
همچنین، ورزش می تواند به تقویت مغز، کاهش اضطراب و افسردگی و در عین حال بالا بردن روحیه کمک کند. تحقیقات اولیه همچنین نشان دادهاند که به هنگام ورزش ، مغز ممکن است عملکرد روان شناختی بهتری داشته باشد. هر چند برای ارزیابی اثرات ورزش منظم بر روی عملکرد ذهن، به انجام تحقیقات بیشتری نیازمند است، با این حال شواهدی در دست است که نشان می دهد ورزش منظم نه فقط احساس بهتری به فرد می دهد ، بلکه باعث نتایج و فواید بسیار بیشتری می شود.این موضوع برای دانشجویان و کارگران شاغل به این معناست که پرداختن به ورزش و صرف زمانی برای آن، منافاتی با انجام وظایف شغلی آنها ندارد. یک جلسه نیم ساعته ورزش ، ممکن است باعث افزایش عملکرد ذهن در رابطه با افزایش استفاده موثرتر از زمان گردد.
بنابراین ، اختصاص اوقاتی از زمان تحصیل دانش آموزان به برنامه تربیت بدنی ، نمی تواند صدمه ای به پیشرفت تحصیلی آنان وارد سازد. همان گونه که هم اکنون در برخی از دانشکده ها نیز به تدریس آن مشغول هستند. ورزش برای کارکنان اداراتی که ماهیت کار آنها در حالت سکون است ، می تواند باعث افزایش بهره وری شغلی کارکنان گردد.
شخصیت[9]
عوامل گوناگونی روی رفتار اشخاص تاثیر می گذارند که از جمله آن ها می توان به ژن ها ، طرز تربیت ، استعدادهای درونی، قابلیت ها ، زمینه های فرهنگی ، مقاطع زمانی مکانی و موقعیت های ویژه توجه نمود. انسان منبع ذخیره رفتاری بسیار بزرگی دارد. وقتی در یک مصاحبه استخدامی شرکت می کنیم، یک رفتار را به نمایش می گذاریم و زمانی که در یک کنسرت راک شرکت کرده ایم، رفتار دیگری را از خود بروز می دهیم. وقتی در کنار افراد خانواده قرار می گیریم، طرز برخوردمان در مقایسه با زمانی که کنار دوستانمان هستیم تفاوت می کند. علتش این است که هر موقعیتی رفتاری را می طلبد. اما این بدان معنا نیست که شخصی ما در هر مورد تغییر می کند. برعکس ، ما در شرایطی با واکنش های خود به خود و خودکار متفاوتی رو به رو برمی گردیم. طوری رفتار می کنیم که راحت باشیم. با این حال توجه به این نکته ضرورت دارد که شخصیت اشخاص در شرایط مختلف از همخوانی و سازگاری قابل ملاحظه ای برخوردار است.
دو سوال بسیار مهم برای تعیین این که آیا شما درون گرا و یا برون گرا هستید از این قرار است:
کدام یک به من انرژی بیشتری می دهد: تبادل با سایر اشخاص یا با خود بودن؟ می خواهم انرژی ام را کجا صرف کنم: در دنیای بیرون اشخاص و اشیا یا در دنیای درون ایده ها و اندیشه ها ؟
برون گراها «دیگران محور» هستند. به عبارت دیگر آن ها انرژی خود را از دیگران می گیرند و آن را به دیگران هم می دهند. می توانید برون گراها را اشخاصی در نظر بگیرید که با رادارهای خود پیوسته محیطشان را اسکن می کنند. این اشخاص هرچه با سایرین تبادل بیشتری برقرار کنند، انرژی بیشتری می گیرند. اما درون گراها خود محور هستند. البته این بدان معنا نیست که خود خواهند، به جای آن بیشتر به خودشان متکی هستند. درون گراها، دارایی هایشان را متوجه درون خود می کنند زیرا ترجیح می دهند از تجربیات و دانستههای خود استفاده کنند. درون گراها برای دریافت جواب به درون خود توجه می کنند برون گراها از خود می پرسند (به طور ناخودآگاه ) من با دیگران و با اشیای بیرون از خود چگونه رابطه برقرار می کنم؟ و حال آن که درون گراها از خود می پرسند (باز هم به طور ناخودآگاه) دیگران با من در چه رابطه ای هستند؟
از آن جایی که برون گراها از این که در کنار مردم باشند انرژِ می گیرند، در مقایسه با درون گراها، بیشتر به سراغ سایرین می روند. برون گراها اغلب دوستان و معاشران فراوان دارند. در حالی که برون گراها مایلند به آن چه در پیرامونشان می گذرد توجه کنند، درون گراها می خواهند خودشان را غرق در کاری کنند که به آن علاقه مند هستند. این توجه به درونه و موضوع مورد علاقه اغلب سببی است تا آن ها از آن چه در پیرامونشان می گذرد بی خبر باشند.
اشخاص با توجه به تیپ ترجیحی خود در دنیا کارهای متعددی انجام می دهند. برون گراها ترجیح می دهند از هر کاری علم و اطلاعی داشته باشند. به همین دلیل این اشخاص در هر زمینه اطلاعی دارند. برخلاف برون گراها، درون گراها ترجیح می دهند تنها به یکی دو موضوع بپردازند و در آن به تبحر لازم برسند. ما در زندگی روزانه خود به هر دو گرایش احتیاج داریم . هم کسانی را می خواهیم که به طور نسبی همه چیز دان باشند و هم به کسانی احتیاج داریم که از عمق مطالب به طور تخصصی آگاهی داشته باشند. برون گراها به موضوعات متعدد می پردازند، از موضوعی به موضوع دیگر پرش می کنند.برون گراها به همان دلیل که به موضوعات مختلف می پردازند، نمی توانند در هیچ مورد تعمق کافی داشته باشند و بنابراین اطلاعاتشان کم عمق و سطحی است و همان طور که گفته شد درون گراها به موضوعات محدود می پردازند ، اما در زمینه های محدود اطلاعات عمیق به دست می آورند.
برون گراها اغلب پر سروصداتر از درون گراها هستند. وقتی اشخاص به طور گروهی دور هم جمع می شوند تشخیص این امر ساده تر می گردد. برون گراها نه تنها پر حرف تر هستند، بلکه میزان صدایشان بلند تر است ، به خصوص اگر مجبور باشند برای صحبت کردن رقابت و تلاش کنند. از سوی دیگر ، آن دسته از اعضای گروه که به گوش دادن راغب تر هستند و برای ثابت کردن و به کرسی نشاندن حرفشان تلاش نمی کنند، اغلب درون گرا می باشند. در حالی که برون گراها به مقدار زیاد بیش از درون گراها حرف می زنند، استثنائاتی هم هست. وقتی درون گراها درباره موضوع مهمی صحبت می کنند می توانند صحبت را در انحصار خود بگیرند و حتی ممکن است به این توجه نداشته باشند که میدان داری آن ها روی طرف دیگر چه تاثیر بر جای می گذارد.
این تمایل دقیق نشدن روی اشخاص و شرایط محیطی سبب می شود که درون گراها در شرایطی عجیب و غریب به نظر برسند. از این برون گراها اغلب در شرایط اجتماعی راحت ترند و می توانند به راحتی حرف بزنند. از جمله مشاغلی که توجه درون گراها را به خود جلب می کند می توان به کارهای هنری ، نقاشی ، کامپیوتر ، برنامه نویسی ، کتاب داری، مهندسی ، معماری ، حسابداری ، نویسندگی و فعالیت های پژوهشی اشاره کرد.
ورزش و شخصیت
در مطالعه اسکار (1977) هر چند که اختلاف نسبتا کمی بین ورزشکاران و غیره ورزشکاران به چشم می خورد اما تفاوت بین بازیکنان رشته های تیمی و انفرادی قابل ذکر بود، بازیکنان رشته های تیمی در مقایسه با ورزشکاران انفرادی مضطرب تر و برون گرا تر بودند. کلانیگ من و هیلارد (1987) به این نتیجه رسیدند . ورزشکارانی که در رشته های استقامتی موفق اند، اغلب دارای انگیزه موفقیت بالا ، خودکار، مصمم و گریزان از آسیب دیدگی هستند. مگیل و سایرین (1986) با مطالعه صخره نوردان به این نتیجه رسیدند که ، آنان افرادی با حس جستجوگری بسیار بالا و اضطراب کمتر هستند. رویکرد صفات در شخصیت ، تا حدودی با نتایج مجذوب کننده ای همراه است و با محدودیت کاربرد در روان شناسی ورزش روبروست. ما نمی توانیم در صفات شخصیتی فرد تغییر ریشه ای ایجاد کنیم تا او را برای یک ورزشکار موفق بسازیم. پس استفاده از صفات شخصیتی به عنوان راهی برای انتخاب ورزشکاران شیوه ای خیلی معقول نخواهد بود. مشاهده عملکرد مردم، یک آزمون بسیار خوب برای تشخیص توانایی آنان خواهد بود. یکی از راههایی که می تواند مفید واقع شود، طراحی نیم رخ شخصیتی ورزشکاران است که روان شناسان ورزشی می توانند مشکلاتی که ورزشکاران با آن مواجه اند، تشخیص دهند. نیم رخ شخصیتی شامل تعدادی از مقیاسهای شخصی ورزشکار و در واقع یک تصویر از نقاط قوت و ضعف اوست ، برای مثال هنگامی که با یک ورزشکار امیدبخش در نیم رخ مواجه هستیم، تقویت شده و اگر در انگیزش موفقیت یا اضطراب رقابت ضعیف باشد، مربی می تواند با بکارگیری این اطلاعات رفتار خود را با ورزشکار تنظیم کند البته بهترین نیم رخ ها ، آنهایی هستند که علاوه بر اندازه گیری صفات شخصیتی بتوانند سایر عوامل روان شناختی را نیز ارزیابی کنند.
ما می دانیم که می توان نیم رخ شخصیتی ورزشکاران را رسم کرد، اما تنها با این کا رنمی توان موفقیت ورزشکار را پیش بینی کرد. البته مدل تعاملی ، یک زاویه و امکان دیگری را در رسم نی رخ در اختیار ما قرار می دهد. ما بجای اندازه گیری صفات شخصیتی مهم افراد، می توانیم خلق و خوی آنان را در هنگام اجرای فعالیت های ورزشی اندازه گیری کنیم بنابراین خلق و خوی ورزشکاران در هر زمان حاصل شخصیت و موقعیت آنهاست. پس این روش یک اندازه گیری کاملا معتبر از حالات روحی او در هنگام اجرای مهارت است.
به نظر روان شناسان یادگیری اجتماعی، شخصیت چیزی نیست که ما آن را با خود به دنیا بیاوریم بلکه به طور ساده باید گفت که یک مجموعه الگوهای رفتاری یاد گرفته شده است. لذا برخی از این الگوهای رفتاری آموخته شده ، می تواند ویژه محیط ورزشی باشد، نحوه تفسیر رفتار خشن افراد در طول ورزش ، با توجه به اینکه شاید همان افراد در سایر شرایط چنین رفتاری نداشته باشند، در این دیدگاه مورد توجه قرار گرفته است.
این واقعیت و اصل مهم را باید پذیرفت که کودکان مایلند رفتار مرتبط با ورزش بزرگسالان را تقلید کنند با این وصف ورزشکار در دید کلی یک الگو برای کودکان محسوب می شود. فرض مسلم این که اکثریت قاطع ورزشکاران رفتارشان قابل تحسین و منظم برای جوانان است که از جمله می توان به اهمیت سخت کوشی، استقامت و پشت کار، تعاون، همکاری و روحیه ورزشی اشاره کرد.دنیای ورزش می تواند یک قالب کلی را که ، شامل زمینه و دانشی برای توسعه سلامتی و بهداشت جوانان است رسم کند. اگر چهره های محبوب در ورزش رفتار ناشایستی را انجام دهند و از آن رفتار به نفع خود و تیم استفاده کنند کودکان احتمالاً تقویت مشاهده ای دریافت و آن رفتار نامناسب وی را تقلید خواهند کرد.
هر چند که شخصیت ما به طور وسیع و بر اساس باور نظریه های صفات تحت تاثیر عوامل ارثی قرار دارد، اما تجارب دوران کودکی نیز در تشکیل الگوهای رفتاری نقش اساسی دارند. بر اساس دیدگاه روان شناسان ورزش، نظریه یادگیری اجتماعی برخلاف رویکردهای صفات و تعاملی ، از این امتیاز خیلی مهم و محکم برخوردار است که شخصیت ورزشکاران را منعطف و قابل تغییر فرض می کند. بدین معنا که ما می توانیم در الگوهای رفتار ورزشی ورزشکاران دخالت ودست کاری کنیم. همچنین ما می توانیم از ورزش به عنوان یک عامل اجتماعی شدن عمومی در کمک به تکامل سلامت روانی کودکان استفاده کنیم. باورهای ما اغلب قالبی هستند، برای مثال ممکن است ما در خصوص افرادی که در یک رشته ورزشی خاص شرکت می کنند، رویکردی کلیشه ای داشته باشیم.
کودکان به مشاهده و تقلید رفتار از الگوهای خود مایل هستند. بنابراین کودکان دوست دارند که نگرش خود را نسبت به ورزش از راه مشاهده والدین خود کسب کننند. کودکان همچنین تقویت کننده های خیلی قوی که در پاسخ به نگرشهای خود دریافت می دارند، نگرش های خود را شکل می دهند. یادگیری اجتماعی می تواند در تغییر نگرش ها به شرکت در ورزش یا تماشای آن کمک کند. ما می توانیم سناریویی را تصویر کنیم که کودکی با مشاهده رفتار پدرش، که در حال تماشای مسابقه فوتبال است و در هنگام دریافت امتیاز توسط تیم مورد حمایت اش فریاد شادی سر می دهد، پسر به احتمال خیلی قوی رفتار پدرش را تقلید می کند. این احتمال قوی نیز وجود دارد که پدرش بدین ترتیب پاسخ دهد که ، نکات زیبای مسابقه را برای کودک تشریح کند و بدین وسیله رفتار وی را تقویت کند.
اختلال شناختی نوعی احساس ناخوشایند است که در هنگام مواجه با شرایط یا قصد رایج در جامعه و در عین حال ناسازگار با نگرش هایمان تجربه می کنیم. برای مثال، ممکن است بر این باور باشیم که داشتن وقت آزاد و پرداختن به ورزش در طی هفته حداقل به مدت سه ساعت خیلی مهم است. اما ممکن است در هفته آتی این امکان را به دلیلی تعطیلی و یا کار خیلی شدید بدست نیاوریم. پس در آن صورت باور و قصد با یکدیگر ناسازگارند و ما در این شرایط احساس ناخوشایند خواهیم داشت.
ورزش شاید تنها محیطی باشد که در آن نه تنها رفتار پرخاشگرانه را تحمل می کنیم، بلکه ممکن است برای اجرای آن تشویق شده و لذت ببریم. بنابراین یکی از دلایل این پدیده مبهم و دو پهلو بودن پرخاشگری در ورزش است، که ممکن است آن را در ورزش ، متفاوت از سایر محیط ها تفسیر کرد. پرخاشگری نه رقابت است و نه عصبانیت. رقابت یک نگرش و عصبانیت یک احساس است. با این حال عصبانیت و و رقابت هر دو در پرخاشگری مشارکت دارند. پرخاشگری نوعی رفتار است که به انجام فعالانه برخی اعمال ناخوشایند در بروز برخی افراد اطلاق می شود. رفتار پرخاشگرانه ممکن است به اشکال مختلف بروز کند و دامنه آن شامل به کار بردن کلمات رکیک ( به منظور ایجاد ناراحتی روحی ) تا خشونت فیزیکی باشد.
ورزش برای کاهش پرخاشگری مفید است زیرا ، ورزش امکان برطرف کردن ناکامی های ما را مهیا می کند. اکثریت ما موافقیم که تمرین و ورزش هنگام ناکامی و بدخلقی، می تواند احساس خوبی را در ما ایجاد کند. ورزش با کمک به ایجاد خویشتنداری در افراد، موجب کاهش پرخاشگری می شود. از دیدگاه یادگیری اجتماعی، اگر با ورزش های خشن مخالفت نشود، جامعه به سمت یادگیری رفتارهای پرخاشگرانه پیش خواهد رفت.
اضطرابی که در هر زمان احساس می کنیم، حاصل ساخت روان شناختی ما و ویژگی های محیطی است که ما خود را در آن احساس می کنیم.
ورزشکاران ماهر، اغلب عادات صحیح و ورزشکاران مبتدی عادات نادرست دارند. بدین دلیل مبتدیان تحت شرایط استرس زا مرتکب اشتباه می شوند. اهمیت کاربرد مفاهیم مذکور آن است که اگر مبتدیان بخواهند ، مهارت های بهتری را کسب کنند، آنان باید تحت شرایط انگیختگی [10] کمتری تمرین کنند. وقتی ورزشکار اضطراب شناختی بالایی را تجربه می کند (از جمله احساس نگرانی) مختصر افزایش در انگیختگی او به وجود می آید و او را به آن سوی سطح مطلوب انگیختگی هدایت می کند و در نتیجه یک افت ناگهانی در عملکرد او ظاهر می شود.
هر ورزشکار برای خود یک سطحی از اضطراب را ترجیح می دهد، که در آن نقطه عملکرد مطلوبی خواهد داشت و در غیر این صورت سطح عملکردش بدتر خواهد شد. سطح اضطرابی که ورزشکار ترجیح می دهد منطقه مطلوب کارکردی وی است.
یکی از دلایلی که ما در تنظیم سطح انگیختگی خود به طور آگاهانه خوب عمل نمی کنیم، این است که ما چگونگی انگیخته شدن خودمان را درک نکرده ایم . نشانه های انگیختگی ( ضربان قلب ، فشار خون و درجه حرارت پوست) برای قضاوت ما خیلی مشکل اند. اگر اطلاعات دقیقی را پیرامون سطح انگیختگی خودمان دریافت کنیم، می توانیم به طور ارادی آن را کنترل کنیم. یکی از ساده ترین راه هایی که بتوان، میزان انگیختگی را مشخص کرد، اندازه گیری حرارت پوست با استفاده از بیودوت است. بیودوت ها صفحه های کوچکی هستند که بر اساس درجه حرارت پوست تغییر رنگ می دهند. هنگام آرامش کامل درجه حرارت پوست، در بالاترین حد خود قرار می گیرد. با مشاهده تغییر رنگ بیودوت ، که نشانگر تنش یا آرامش شماست، می توانید بتدریج یاد بگیرید که چگونه آرام بشوید ، و یا تنش خود را افزایش بدهید.
ارتباط تیپ شخصیتی و نوع ورزش
از جمله مشاغل مورد علاقه برون گراها می توان از بازاریابی ، روابط عمومی ، بازیگری ، فروشندگی ، مدیریت ، مددکاری اجتماعی و سخنرانی برای عموم نام برد.
در زمینه انتخاب رشته های ورزشی مورد علاقه ، درون گراها اغلب به ورزشهای انفرادی جذب می شوند که از جمله می توان به شنا کردن ، دویدن، بازی تنیس و یا گلف اشاره کرد. اما برون گراها ورزش های دسته جمعی را ترجیح می دهند زیرا می توانند با دیگران در تماس باشند.
به روشنی آشکار است که محدودیت هایی در زمینه تشخیص ویژگی های اشخاص بر اساس نوع تفریح و این که اوقات فراغت خود را چگونه می گذرانند وجود دارد. باید توجه داشت که همه مردم در زندگی در جستجوی تعادل هستند و بسیاری از اشخاص برای رسیدن به این تعادل جنبه مخالف شخصیت خود را به بازی می گیرند. این امر به خصوص در مورد کسانی که به درون میانسالی می رسند، صدق می کند.
ضرورت آمادگی روانی
بسکتبالیستی که در ترمین همه پرتاب های پنالتی را تبدیل به گل می کند، چه می شود که در مسابقه از به ثمر رساندن یک پنالتی ناتوان می ماند؟ آیا وضعیت او با تمرین جسمانی و مهارتی بیشتر ، بهتر خواهد شد؟ بعید به نظر می رسد، زیرا او مهارت لازم را دارد و این را در تمرین نشان می دهد. ممکن است مشکل او ناتوانی در حفظ توجه و کنترل اضطراب ناشی از هیجان مسابقه باشد. این مسئله با هدایت وی به سمت تمرینات توجه و تمرکز و یا مهارت کنترل اضطراب قابل حل است وگرنه انجام تمرینات جسمانی بیشتر ، مشکل او را حل نخواهد کرد.
امروزه قهرمانان سطوح عالی و المپیک بخشی از زمان تمرینات خود را صرف تمرینات آمادگی روانی می کنند. در بسیاری از رشته های ورزشی تا 10 نفر اول مسابقات جهانی، به لحاظ فنی و جسمانی در یک سطح اند و آنچه نفرات برتر را متمایز می سازد، آمادگی روانی آنهاست (تفاوتی که ایجاد تفاوت می کند) در دنیای امروز رقابت دیگر فقط بر سر تکنیک برتر نیست ، ورزشکاری پیروز است که از آمادگی روانی بالاتری برخوردار باشد.
بنابراین روان شناسی ورزشی به عنوان وسیله ای است که می توان با اتکاء به آن عملکرد ورزشکاران را افزایش داد و با مشارکت روشهای دیگر باعث پیشرفت ورزشکاران در عرصه ورزش شد. بر این اساس اگر ما بخواهیم از این نظر در ورزش کشور موفق باشیم، باید زمینه لازم برای آموزش فراهم شود و از سوی دیگر فرهنگ مخصوص به آن را نیز پدید آوریم.
سلامت یا بهداشت روانی ، یک اصطلاح عام و کلی است که نه تنها به نبود اختلال های روانی مثل جنون، افسردگی ، حملات ناگهانی و انواع حالات ترس (فوبیا) بلکه به توانایی در مواجهه صحیح با مسائل روزمره زندگی و برخوردهای اجتماعی اش برمی گردد.
افسردگی ، چیزی بیشتر از یک حالت مالیخولیایی است. افسردگی شدید با یک احساس مداوم و نامطلوب غمگینی، بی علاقگی کامل نسبت به تمام فعالیتها و ایجاد تغییراتی در الگوهای خور و خواب و گهگاه افکار متمایل به خودکشی، مشخص می شود . بودجه ای که هر ساله به امر مراقبتهای بهداشت و سلامت روانی افراد در پاره ای از کشورها اختصاص داده می شود، چیزی بالغ بر 75 بیلیون دلار می باشد.
در میان تمام امراض روانی ، اختلالهای ناشی از اضطر اب شایعترین اختلال ها به شمار می روند و همچنین اختلال های ناشی از مسائل عاطفی ، نظیر افسردگی ـ نیز بسیار رایج و جهان شمول شده است. مطالعات متعدد نشان داده است که در هر زمان، بین 9 تا 20 دردص جمعیت کشورها علایم و نشانه هایی از افسردگی را به همراه دارند. رویدادها و وقایع حساس زندگی ، فشارهای کاری مزمن ، تراکم مسائل و مشکلات روزانه زندگی و فشارهای محیطی (مانند افزایش جمعیت شهری و شهرنشینی ، آلودگی هوا و صدا) همگی در افزایش تدریجی فشارهای روانی دخیلند. حالتهای فرد می تواند اثرهای عمیق بر روی سلامت جسمانی او داشته باشد به طوری که بسیاری از بررسیهای به عمل آمده نشان داده است که مزمن شدن اضطراب ، افسردگی یا پریشانی های عاطفی، ریشه در اختلال های عمومی سلامت دارد.
عوامل فشار در همه جا هست. هر چند برخی از این عوامل اجتناب ناپذیرند با این حال می توان با کاهش و تعدیل و دوری از بخشی از آنها تا حد زیادی جلو این عوامل را گرفت، به گونه ای که بتوان به هدفهای زندگی نایل شد به عنوان مثال ، در صورتی که قصد دارید به قله بلندی صعود کنید، این کار از 2 طریق برای شما میسر است یکی آن که با زحمت بسیار و با سرعتی زیاد، با انداختن یک کوله پشتی سنگین بر دوش، این سفر را آغاز کنید و دوم در کمال آرامش و لذت، با راه رفتن همراه با کوله باری سبک و حرکتی آرام و یکنواخت مسیر را طی نمایید. همان هدف، همان مسیر اما تجربه ای کاملا متفاوت.
یکی از مهمترین عادت هایی که هر فرد می تواند در راه بهبود روحیه و کنترل فشارهای روانی خود بیاموزد، عادت به انجام ورزش به طور منظم می باشد. همان گونه که دکتر جان فارکهار از دانشگاه اتسانفورد می گوید از طریق به کارگیری منظم و نظامدار و با احتیاط بدن خود، می توانید سلامتی بیشتری را حس کنید و انرژی یی به مراتب زیادتر همراه با آرامش بیشتر و نگرشی راحت تر نسبت به فشارها و مشکلات روزانه ای که تجربه می کنید ، داشته باشید.
جان اف. کندی، این نظریه یونانی را با بیان این جمله مجدداً مطرح نمود : آمادگی جسمانی نه تنها یکی از مهمترین راههای دستیابی به بدن سالم است، بلکه اساس فعالیت ، هوش خلاق و پویا است. هوش و مهارت ، تنها زمانی می توانند در اوج ظرفیتشان عمل کنند که بدن قوی باشد. روحیه و روان سخت و افکار منجمد معمولا بدن های سالم را به تسخیر خود در می آورد.
در یک بررسی که در رابطه با آمادگی جسمانی توسط لوئیس هریس و همکارانش در سال 1978 انجام گردید و سروصدای زیادی را بر پا کرد، نشان داده شد که مردان و زنان متمدن امروزی ، قویا به نظریات یونانیان ( عقل سالم در بدن سالم است) اعتقاد دارند. در این بررسی ، مشخص گردید افرادی که به ورزش کردن اعتقاد شدیدی دارند، از احساس راحت و آرامشی بیشتر ، خستگی کمتر ، نظم و انضباط بیشتر جذابیت بالقوه ، اعتماد به نفس بیشتر ، بهره وری بالاتر و مولد بودن در کار و در تمام شئون زندگی برخوردارند.
در بررسی آقای کمپیل که در سال 1988 درباره سلامتی در کانادا انجام شد معلوم گردید که مردم فعال و پر تحرک نسبت به افراد غیر فعال دارای افسردگی کمتر و احساس مثبت تری از سلامتی هستند. وقتی از افراد فعال سوال شود چرا ورزش می کنید اکثر آنها یک جواب مشترک دادند : به خاطر داشتن احساس بهتری از نظر جسمی و روحی.
در بررسی دیگری که توسط مجله دنیای دوندگان انجام شد، چنین دریافت گردید که هر چند بیشتر مردم دویدن را برای بهبود آمادگی بدنی شروع می کنند، با این حال اکثر آنها دویدن را برای بهبود آمادگی روانی و رهایی از فشارهای مختلف ادامه می دهند. آنچه مسلم می باشد این است که فعالیت بدنی با سلامت روانی خوب ـ به خصوص با روحیه مثبت ـ سلامت عمومی، افسردگی و اضطراب پایین ارتباط مستقیم و مثبتی دارد.
تمرین بدنی و تصویرسازی ذهنی
مطالعات متعددی وجود دارد که نشان می دهد تمرین بدنی به همراه تصویرسازی ذهنی برای عملکرد مناسب موثر است. تمرین ذهنی به مراتب موثرتر از تمرین بدنی است، هر چند که آثار آن در مقایسه با تمرین در شرایط واقعی کمتر است.
در مجموع این نشان می دهد که تصویرسازی ، اغلب برای ورزشکاران زبده مفیدتر است در مقایسه با ورزشکاران مبتدی، زیرا که در تصویرسازی ذهنی نیز مهارت کسب کرده اند.
ما همه تحت تاثیر سایرین قرار می گیریم. به عنوان یک کودک ما با رفتار ورزشی اجتماعی و تحت تاثیر خانواده ، دوستان، اعضای تیم، معلمان و مربیان قرار گرفته ایم. فرهنگ در ماهیت فرایند اجتماعی شدن ما نقش اساسی و حساسی را یافا می کند. ورزش نه تنها حاصل اجتماعی شدن است ، بلکه خود به عنوان عامل اجتماعی کننده نیز می باشد. شرکت در ورزش آثار مهمی در تکامل ما دارد. رفتار و عملکرد ما به وسیله اعضای گروه و تیم تحت تاثیر قرار می گیرد. انسجام گروهی نقش با ارزشی در عملکرد ما ، به عنوان عضوی از تیم دارد. حضور دیگران خواه به عنوان یک رقیب، تماشاگر یا هم تیمی، می تواند اثر تسهیل اجتماعی وسیعی را داشته باشد، که این آثار هم مثبت و هم منفی بر عملکرد است. سرپرست ها می توانند آثار عمیقی در عملکرد و رفتار تیمی داشته باشند. روش های مختلفی در رهبری وجود دارد که هر کدام، تحت شرایط خاص محیطی کارآمد است. همچنین به نظر میرسد که صفات خاص شخصیتی در کمک به سرپرستی کاراتر ، کمک کننده باشند.
انگیزش بیرونی نتیجه پاداش های بیرونی است. انگیزش درونی از درون خود شخص حاصل می شود. هم انگیزش درونی و هم انگیزش بیرونی در ورزش حائز اهمیت اند. در روان شناسی ورزش با به کارگیری هر دوی آنها می توان، عملکرد افراد را بهبود بخشید. انگیزه های درونی در ورزش شامل تهیج، مفرح بودن، دوست داشتن حرکت و تغییر در نشانه ها و مهارت های ما و به طور خلاصه و در یک کلام می توان گفت که انگیزش درونی به معنای لذت بردن از ورزش است.
عموما در ورزش نقش عوامل درونی بیش از عوامل بیرونی است ، هر چند که برانگیزاننده های بیرونی به منظور افزایش درونی مورد استفاده قرار می گیرند. اصل جمع بندی بیان می دارد که انگیزش درونی هر ورزشکار در سطح پایین قرار داردو با به کارگیری و دریافت برخی ازانگیزش های بیرونی ، انگیزه درونی او نیز بهبود می یابد. رقابت استرس زا و شدید، ممکن است به کاهش انگیزش درونی منجر شود. فورتایر و همکاران او سطح انگیزش درونی ورزشکاران کانادایی را که به صورت تفریحی ورزش می کردند، با افراد دانشگاهی که در مسابقات دانشگاهی شرکت می کردند، مقایسه کردند. ورزشکاران دانشگاهی که اغلب هدفی جز پیروزی نداشتند، انگیزش درونی کمتری در مقایسه با شرکت کنندگان دیگر که به منظور تفریح ورزش می کردند، نشان دادند.
ارتباط بین انگیزه پیشرفت و موفقیت ورزشی کاملا روشن است. برای مثال کسی که برای پیشرفت در رشته ورزش کوه نوردی انگیزه بالایی دارد، می تواند از یک سرمایه عظیم در استمرار تلاش و تمرین برای صعود سود ببرد. همه مشارکت ها در ورزش ، دربرگیرنده پیشرفت است، هر چند که شما صعود را خیلی مهم تلقی کنید. احتمالا از این موضوع آگاه هستید که عملکردتان با تنظیم اهداف موفقیت شخصی ، در مقایسه با اهداف پیروزی پیشرفت خواهد کرد. برخی روان شناسان انگیزه پیشرفت را امری ذاتی و فطری می دانند و در مقابل ، برخی دیگرآن را پدیده ای می پندارند که با تمرین و تجربه قابل آموختن است. برخی باور دارند که عوامل بسیار مهمی در پیشرفت وجود دارد که می توان به انگیزه دوری از شکست اشاره کرد. انگیزه درونی ورزشی ، همانند انگیزه پیشرفت است. آنچه که در مقابل این انگیزه درونی عمل می کند، انگیزه دوری از شکست است. هنگام مواجهه با یک تکلیف از جمله ورزش ما با رهیافت دوری از مبارزه روبرو هستیم. در این رویکرد برای کسب موافقیت برانگیخته شده ایم. در عین حال برای دوری جستن از شکست ، شاید به عدم شرکت در آن برانگیخته شویم.
انسان ها نیازهای متعددی دارند، و برخی از آن ها می تواند با ورزش برطرف شود. یک تقسیم بندی مهم در بحث انگیزش، درونی و بیرونی بودن آن است. تحقیقات اخیر نشان می دهد که انگیزش درونی عامل بسیار مهمی برای شرکت در ورزش محسوب می شود. بر اساس شرایط محیطی، انگیزه های بیرونی شاید انگیزش درونی را افزایش دهد و یا در مقابل آن قرار گیرد. مازلو نظریه ای در زمینه انگیزش انسان طراحی کرد که دامنه وسیعی را در بر گرفته است و سعی دارد که کلیه انگیزش های انسانی را تحت پوشش قرار دهد. یکی از انگیزه های مهمی که با ورزش همراه است، نیاز به پیشرفت است. نظریه هایی که سعی در تفسیر این انگیزه دارند عبارتند از : اتکینسون و مک گلند، آنها اظهار داشتند که به وسیله دو نیاز اساسی برانگیخته می شویم ، یکی نیاز به پیشرفت و دیگری نیاز به دوری از شکست. تمامی افراد در هر ورزش و در هر سطحی که شرکت می کنند، بخوبی می دانند که سطح معینی از کارایی را در آن ورزش ، دارا هستند، شما نیز باید بدانید که به عنوان یادگیرنده یک ورزش در هر سطح، باید مهارت های جدید را کسب کنید و آن ها را توسعه دهید. ورزش کوه نوردی نیازمند دامنه وسیعی از مهارت هاست. در کل می توان گفت : همه ما مجموعه ای از توانایی های بدنی را دارا هستیم و توانایی هایی ماند سرعت و قدرت در مهارت حائز اهمیت اند. بنابراین هنگامی که ما یک مهارت ورزشی را توسعه می دهیم هدف ما ، کسب سرت، توان ، دقت و اقتصادی عمل کردن و در عین حال کاستن از خطاهای ناگهانی تا حد امکان است. دستیابی به سطح ت انایی بالقوه نهایی یک فرد، یعنی دستیابی به همه نقاط مطلوب به طور همزمان و در ک/نار یکدیگر است ، بازخورد در مهارت آموزی حائز اهمیت است ، زیرا اطلاعاتی را در خصوص آنچه که انجام داده­ایم فراهم می کند و ما را قادر می سازد تا در خصوص آن عمل و آنچه را که می خواستیم انجام دهیم، قضاوت و در صورت نیاز تصحیح کنیم. بازخورد می تواند به دو شکل درونی و بیرونی باشد.بازخورد درونی به طور مستقیم از حواس ما دریافت می شود. بازخورد بیرونی از سایرین دریافت می شود.
ویژگی های افراد موفق
کسانی که انگیزه دستیابی به موفقیت در آنان زیاد است ، ویژگی
احتیاط هیچ مغایرتی با صعود از مسیرهای سخت و دشوار ندارد و ما را ترسو بار نیاورده و از ارزش صعود ما نمی کاهد بلکه تضمین صعود ما را به دنبال خواهد داشت تا به هر چه سخت و دست نیافتنی است غلبه پیدا کنیم.
های زیر را دارند.
ـ به دنبال چالش اند.
ـ کمال جوی هستند و عملکرد سطح بالایی دارند.
ـ زمان بیشتری مقاومت می کنند.
ـ برای بازخورد از جانب دیگران اهمیت قائل اند.
ـ نشان دادن توانایی هایشان ، آنجا که در معرض ارزیابی قرار می گیرند، برایشان خوشایند است.
ـ از شکست نمی هراسند.
ـ عملکرد خود را به عوامل درونی نسبت می دهند، مثلا موفقیت را حاصل تلاش خود و شکست را نتیجه ضعف تمرکز می دانند.
رفتارهایی که انگیزه درونی دارند:
آنهایی که فرد برای احساس شایستگی و خودمختاری به آن می پردازد.
بنابراین ، انگیزش درونی از انگیزش بیرونی متفاوت است، زیرا خود به خود پدید می آید و لازم نیست دیگران آن را فراهم آورند. بر پایه این دیدگاه انگیزش درونی مانند هر سائق دیگر هرگز کاملا ارضا نمی شود و از این رو فرد برای یافتن فرصت هایی به منظور ارضای این نیازها به جستجوی خود ادامه می دهد. به گفته دیگر ، انگیزش درونی می تواند بسیار با دوام باشد. بنابراین ، مربیان باید بکوشند تا در برابر انگیزش بیرونی، انگیزش درونی را پرورش دهند.
ماهیت ورزش چنان است که پاداش های بیرونی بسیاری را در برمی گیرد. این پاداش ها ممکن است عینی و ملموس باشند، مانند جوایز مادی یا نامحسوس باشد، مانند شهرت و تحسین که تقویت اجتماعی به شمار می روند. این پاداش ها که عاملی انگیزه دهنده دانسته می شود، احتمال تمایل افراد را به انجام رفتارهایی که پاداش می یابند، افزایش می دهند. پاداش درونی و بیرونی ، هر دو می توانند انگیزش را افزایش دهند. بنابراین اگر به کسی که برای بهبود عملکردش انگیزش درونی دارد، پاداش بیرونی (مانند جایزه) دهیم، انتظار می رود که انگیزش او باز هم افزایش یابد. با این همه ، به نظر می رسد که گاهی انگیزش بیرونی به انگیزش درونی آسیب می رساند و به کاهش عملکرد می انجامد. اساس نظریه یادگیری اجتماعی این است که یادگیری ما از طریق دو گونه تجربه حاصل می شود، یکی سرمش گیری و دیگری تقویت. در روند رشد، کارهایی را که دیگران انجام می دهند، مشاهده می کنیم و چه بسا رفتارشان را تقلید کنیم (الگو قرار دهیم) وانگهی ، اگر برای که کاری که انجام می دهیم ،پاداشی بگیریم ، احتمال دارد که آن را تکرار کنیم. به عقیده البرت بندورا (1977) احتمال تقلید از رفتار کسانی که قدرتمندند یا همانند خود ما هستند، بیشتر است.
کوشندگان عرصه ورزش و تربیت بدنی نیز به این موضوع توجه ویژه ای دارند، زیرا برآنند نگرش های مثبتی در مردم ایجاد و حفظ کنند تا آنها به شرکت در رقابت ، مداومت در تلاش و رسیدن به موفقیت های بیشتر تشویق شوند.
پژوهش ها نشان می دهد که نوآموزان رشته های ورزشی مختلف برای اجرای خوب به میزان بسیار اندکی انگیختگی نیاز دارند و انگیختگی زیاد، مثلا هنگامی که دیگران آنها را تماشا می کنند، به تنزل عملکردشان می انجامد و در مقابل، انگیختگی اندک تاثیر بر عملکرد ورزشکار خبره ندارد و او به انگیختگی بسیار بیشتری نیاز دارد تا عملکرد بهینه خود را ابراز کند یکی از دلایل این موضوع را می توان در توصیف فیتز و پوسنرز (1967) از نخستین مرحله یادگیری مهارت ـ مرحله نشاختی ـ یافت. چون کنترل مهارت هنوز خودکار نشده است ، یادگیرنده از توانایی های شناختی خود برای هدایت، نظارت و کنترل مهارت استفاده می کند. انگیختگی اضافی در این مرحله سبب آشفتگی فکر می شود که در توانایی کنترل موفقیت آمیز مهارت دخالت می کند.
ورزشکاران ممکن است برای موضوعات بسیار نگران باشد، مانند برنامه های تمرین ، آسبی دیدن ، مسائل مالی و ارتباطات شخصی ، اما به نظر می رسد که مهم ترین منبع اضطراب ورزشکاران، رقابت یا صعود نهایی است و به همین علت، بررسی اضطراب مراحل نهایی (اضطرابی که در محیط های ویژه ورزش پدید می آید) توجه بسیاری از روان شناسان را جلب کرده است.
فصل سوم
کوه نوردی و شخصیت
این کاش بتوانیم قبل از صعود به قله ، بر قله های انسانیت، اخلاق و معنویت صعود کنیم و قبل از آنکه غرور صعود ما در بر گیرد بیاموزی ماز کوه ، صبوری، استقامت ، آرامش ، بزرگ منشی و آغوش باز را .
همانطور که می دانیم کوهستان یکی از بزرگترین عرصه های ورزشی است که اخیرا سخت مورد توجه علاقه مندان به طبیعت ، ورزشکاران و به خصوص کوه پیمایان مبتدی قرار گرفته و روز به روز بر خیل عظیم این ره نوردان و هم نوردان افزوده می گردد. کوه پیمانان عزیز باید آموزش های مقدماتی کوه پیمایی را زیر نظر مربیان مجرب و کارآزموده که به اطلاعات روز کوه نوردی و فنون آن آشنایی دارند بگذارنند و سپس با به همراه داشتن حداقل یک مربی یا سرپرست کوه نوردی و با داشتن شرایط جسمانی و روانی و تجهیزات و وسایل کافی و مناسب در فصول مناسب سال اقدام به صعود به کوه ها نمایند. گاهی تمام شرایط و وسایل مربوط به صعود فراهم می باشدو در کوهستان و در خلال برنامه صعود مواردی غیر قابل پیش بینی نیز رخ می دهد مثل رگبارهای بهاری، رانش زمین، تغییر شرایط جوی، تاریکی شب ، گم کردن راه ، گم کردن پناهگاه و یا نامناسب بودن پناهگاه برای اطراق شبانه و ... که در این عرصه پهناور کم نیستند. در چنین شرایطی چه چیزی به سراغ انسان می آید به غیر از خشم، ترس ، نومیدی، تحلیل توان جسمی و روحی. در این شرایط سخت تنها چیزی که می تواند به ناملایمات و مشکلات پیش آمده سروسامان دهد هوش [11] هیجانی یک سرپرست گروه می باشد. مشکلاتی که در یک برنامه کوه نوردی پیش می آید باید بدانیم چگونه از هیجان ها استفاده بکنیم تا زودتر مشکل پیش آمده برطرف شود واین به هوش هیجانی[12] سرپرست گروه کوه نوردی بستگی دارد. هوش هیجانی بدون هوش شناختی [13]یا هوش شناختی بدون هوش هیجانی فقط بخشی از راه حل است. عقل همیشه باید با دل همراه باشد تا کاربردی موثر داشته باشد. شناخت احساسات و توانایی ها را می توان در برانگیختن خودمان ودیگران استفاده کنیم و بدانیم آیا این هیجان ها و عواطف موجب تسهیل یا مانع برقراری تعامل با دیگران می شود. دکتر بارون می گوید: هوش هیجانی، نوعی آرایش قابلیت های شخصی ، هیجان عاطفی و اجتماعی است و مهارت هایی برای تاثیر بر توانایی انسان ها برای موفقیت و غلبه بر فشارها و مقتضیات محیطی دارد و مستقیما بر آسایش روان شناختی کلی انسان اثر میگذارد.
احساسات انسانی دارای 8 محور عمده می باشند که شامل ترس ، شعف ، مقبولیت ، خشم ، افسوس، نفرت، حیرت و توقع است. همه ما در زندگی روزانه و در برنامه های مختلف کوه نوردی ده ها و گاهی صدها نوع از این احساسات را تجربه می کنیم. و گاهی می توانیم این احساسات را کنترل کنیم و یا سرکوب کنیم. که علت بروز تعارضات از همین جا سرچشمه می گیرد و می توان گفت : شخصیت افراد ترکیب درستی از عقل و دل است و معمولا سنبل عقل و بهره هوشی (IQ) [14] و دل و هوش هیجانی (EQ) [15] است.
دانیل گلمن می گوید : افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند نسبت به افرادی که از هوش شناختی بالایی برخوردارند در زندگی همیشه موفق ترند. هوش شناختی ارثی است ولی هوش هیجانی باید آموخته شود، پرورش و رشد یابد و تقویت شود. بنابراین والدین، معلمان، مدیران و سرپرستان گروه های کوه نوردی نقش مهمی در شکل گیری هوش هیجانی و موفقیت زندگی فرزندان، دانش آموزان و هم نوردان دارند. هوش هیجانی پایین می تواند مشکلات جدی به دنبال داشته باشد و در روابط با دیگران و سلامت جسمی اثر بگذارد.
هیجان ها بر نحوه ادراک و واکنش ها در زندگی تاثیر می گذارند و چگونه موفقیت و خشنودی را مشخص می کنند. مدیریت هیجان های منفی ودستیابی به اهداف مقدمه رسیدن به هوش هیجانی است.
با توجه به ضرورت و اهمیت هوش هیجانی سرپرستان گروه های کوه نوردی باید دارای هوش هیجانی نسبتا بالایی باشند تا در مواقع ضروری از آن استفاده نموده و گروه را به سلامت از کنار حوادث عبور داده و سالم و شاداب و تندرست برنامه را به پایان برسانند.
چگونگی انتخاب سرپرستان با هوش هیجانی بالا : تشخیص این گونه افراد به عهده اعضای گروه است و معمولا برای انتخاب سرپرست گروه در انتخابات گروه شرکت و رای می دهد.
افراد با هوش هیجانی بالا دارای ویژگی های زیر می باشند :
به روشنی و شفافیت و سریع احساسات خود را در یک جامعه سه کلمه ای این گونه بیان می کنند. (من احساس می کنم ....)
1. از اینکه احساس خود را ابراز کند ترسی ندارد.
2. تحت سلطه هیجان های منفی مانند ترس ، بیم، احساس گناه ، شرم، دستپاچگی ، اجبار ، ناامیدی ، درماندگی ، عجز ، ضعف، وابستگی ، آزردگی و دلسردی در نمی آید.
3. می تواند به خوبی ارتباطات کلامی و غیر کلامی با تک تک اعضای گروه برقرار نماید.
4. نظرات و پیشنهادات منطقی اعضای گروه را مورد توجه قرار می دهد.
5. می تواند میان احساس و منطق که دو واقعیت هستند تعادل به وجود آورد.
6. امیال خود را به دلیل وظیفه ، گناه ، زور یا التزام نشان نمی دهند.
7. مستقل و متکی به خود است و از نظر اخلاقی خود مختار است.
8. به وسیله قدرت ، پول، نشان ، مقام و شهرت برانگیخته نمی شود.
9. از نظر هیجانی پایدار و استوار است.
10. به طور ذاتی برانگیخته می شود.
11. خوش بین است و شکست ها را درونی نمی کند.
12. به احساس دیگران علاقه نشان می دهد.
13. خیلی راحت درباره احساسش صحبت می کند.
14. به واسطه ترس یا هراس دچار رخوت و سستی در کار نمی شود.
15. هم زمان می تواند احساسات مختلف را شناسایی کند.
16. قدرت تصمیم گیری در کمترین زمان را داراست.
ویژگی های افراد با هوش هیجانی پایین :
1ـ احساسات خود را انکار،اما دیگران را به خاطر این کار سرزنش می کند.
2ـ نمی تواند به شما بگوید چرا احساس می کند و باید این کار را انجام دهد.
3ـ همیشه دیگران را مورد حمله و سرزنش ، انتقاد، بی اعتباری ، توهین و قضاوت قرار می دهد.
4ـ وقتی احساسات خود را بیان می کند شما را ارزیابی می کند.
5ـ گناه را به گردن دیگران می اندازد.
6ـ جملات او غالبا این گونه شروع می شود (من فکر می کنم شما ...)
7ـ همیشه پیام های نفرت آمیز می فرستد مانند (من هم مثل شما احساس می کنم...)
8ـ از دادن اطلاعات درباره احساسات خود دریغ یا دروغ می گوید.
9ـ در مورد احساست خود افراط یا تفریط می کند.
10ـ فاقد انسجام و بینش هوشیار است.
11ـ درگیر مسایل جزیی می شود از کاه کوه می سازد یا در مقابل مسایل جزیی واکنش تند نشان می دهد.
12ـ سخت گیر، بدون گذشت، و بخیل است.
13ـ به جای آنکه احساس خود را بیان کند بیشتر عمل می کند.
14ـ به احساس شما بی توجه است.
15 ـ دارای حس همدلی و همدردی نیست.
16ـ لجباز و غیر منعطف است. برای خاطر جمعی نیازمند قوانین است.
17ـ قبل از هر اقدامی به احساسات شما توجه نمی کند.
18ـ حالت تدافعی دارد، پذیرش خطا ، ابراز پشیمانی یا عذرخواهی را دشوار می بیند.
19ـ از قبول مسئولیت با گفتن جملاتی مانند چه کار کنم و من نمی دانستم شانه خالی می کند.
20ـ بدبین است و همیشه فکر می کند جهان محل ظلم و بی عدالتی است.
21ـ غالبا احساس بی لیاقتی ، ناامیدی ، دلسردی ، و آزاررسانی دارد
22ـ با بروز اولین مشکل از کوره در می رود.
23ـ از ارتباط بادیگران خودداری می کند و سعی می کند خود را با حیوانات خانگی ، گیاهان یا افکار خیالی سرگرم کند.
24ـ به باورهایش چنگ می زند.از رویارویی با حقایق به شدت هراسان است.
25ـ شنونده ضعیفی است حرف دیگران را قطع می کند و آنها را بی اعتبار می سازد. به هیجان های دریافتی بی توجه است و به جای احساسات بیشتر روی فعالیت تاکید می کند.
با توجه به این گونه مشخصات در کوه نوردی اگر این گونه افراد سرپرستی گروهی را به دست بگیرند گردابی دور خود درست می کنند. اول دیگران را غرق می کند و سپس غرق می شود و این گونه افراد اصلا صلاحیت رهبری در کوهستان را نخواهند داشت.
ما چگونه می توانیم هوش هیجانی خود را رشد و تقویت نماییم.
1. مسئولیت عواطف و کامیابی ها را بپذیرید
2. به جای برچسب زدن به رفتار و انگیزه های دیگران، احساسات خودتان را بازنگری کنید.
3. مهارت های سازش جویانه را برای حالت خاص روانی توسعه دهید.
4. یاد بگیریم وقتی هیجان زده هستید، آرامش خود را حفظ کنید و برعکس وقتی احساس خمودگی و ضعف می کنید پر تلاش و پر تحرک باشید.
5. به دنبال کسب پیروزی باشید. از شرایط منفی زندگی درس بیاموزید و به دنبال زندگی شاد باشید.
6. با خودتان صادق باشید. احساسات منفی تان را بپذیرید و به دنبال یافتن منشا آن باشید. به دنبال راه حل هایی باشید تا به طور جدی بتوانید مشکلات را حل کنید.
7. به احساسات دیگران احترام بگذارید و به آنان نشان دهید برایشان احترام قائلید.
8. از افرادی که به احساسات شما احترام نمی گذارند یا قبولشان ندارند دوری کنید.
9. بیش از آنچه حرف می زنید گوش دهید.
10. بدانید بهبود هوشی هیجانی به زمان نیاز دارد.
11. به ارتباطات غیر کلامی اهمیت دهید وقتی با دیگران ارتباط برقرار می کنید به چهره اش نگاه کنید، به لحن صدایش توجه کنید. عوامل تن گفتاری (حرکت بدن) را به ذهن بسپارید.
12. خبرهای خوبی در زمینه ارتقای هوش هیجانی وجود دارد و آن اینکه می توان آن را آموخت.
به طور کلی از نظر دکتر دانیل گلمن هوش هیجانی مشتمل بر 5 قابلیت محوری است که عبارتند از :
1ـ خود آگاهی : بدانید چه احساسی دارید.
2ـ خود تنظیمی : هیجان های خودتان را کنترل کنید.
3ـ انگیزش: چه طور با ناامیدی ها روبه رو شویم
4ـ همدلی : چه طور هیجان های دیگران را بشناسیم
5ـ مهارت های اجتماعی : تاثیرگذاری و کنترل هیجان های دیگران
کوه نوردان ، سرپرستان و مربیان باید با رعایت کلیه اصول و قوانین حاکم بر کوهستان با استفاده از هوش هیجانی اکتسابی ضمن موفقیت در زندگی ، برنامه های سالم و موفقیت آمیزی را در شرایط عالی اجرا نمایند و صعودهای بلند توام با سلامتی و شادابی را انجام دهند و با خاطری آسوده شرایط صعودهای بلند، متوسط و کوتاه را برای کوه نوردان پیشرفته ، متوسطه و مبتدی فراهم آورده و همیشه به عنوان پیش کسوتان موفق ، رهنمودهای لازم را به آیندگان ارائه نمایند.
چشم انداز یک تشکل کوه نوردی (اعم از گروه یا هیات) باید واقع بینانه، ملموس و به دور از ابهام ، کلی گویی و بلندپروازی و دارای ظرف زمانی باشد. چشم انداز در واقع مقصود نهایی و مطلوب آرمانی است که یک گروه یا هیات در مدت زمان مشخصی میل دارد به آن دست یابد. بنابراین برای انتخاب صحیح چشم انداز لازم است فاکتورهایی مثل موقعیت و جایگاه حال حاضر گروه ، قابلیت های نیروی انسانی ، منابع مالی و پشتیبانی، امکانات، تجهیزات ، سابقه و موقعیت اجتماعی گروه و ... دقیقا مورد پژوهش و بررسی و شناخت قرار گیرند تا بر اساس این مفروضات و واقعیات چشم اندازی درست و قابل دسترس طراحی گردد.
ذهن و کوه نوردی
تمرین های ذهنی ، کوه نوردان را برای رویارویی با هر نوع چالشی آماده می سازد. کوه نوردی نیازمند تمرین بدنی زیادی می باشد ، اما افراد اندکی تمرین ذهنی دخیل در صعود را مورد توجه قرار می دهند. کارلتون کوک ، یکی از ویراستاران کتاب کوه نوردی : تمرین و آماده سازی می گوید که تمرین ذهنی به تمرکز کوه نوردان کمک می کند و آنان را قادر می سازد به جای اینکه هنگام مواجهه با ریسک به طور هیجانی واکنش نشان دهند سیستم تفکر تجزیه و تحلیلی را اتخاذ کنند. کوک توضیح می دهد : داشتن مهارتهایی که امکان می دهد در مواجهه با ریسک تفکر روشنی انجام دهیم احتمال انجام پیش بینی های واقع گرایانه را افزایش می دهد. این یک ویژگی اصلی در اطمینان از ایمنی و شرکت لذتبخش در ورزش است.
تعیین هدف به کوه نوردان امکان می دهد نتایج واضحی را برای قضاوت در مورد عملکرد و طرح هایی را برای دستیابی به این اهداف وضع کنند. نوشتن اهداف شخصی به توسعه و بهبود تعهد و پاسخگو بودن فردی هم کمک می کند.کوک پیشنهاد می کند که کوه نوردان قبل از انجام دادن صعود، اهداف ایمنی ویژه ای وضع کنند. کوک می گوید: اهداف ممکن است شامل وضع زمان های رسیدن برای مراحل صعود و فرود یا برنامه ریزی برای توقف ها جهت تغذیه مجدد بدن باشند.
تصویرپردازی ، شکل دادن تصاویر ذهنی مرتبط با عملکرد است و اغلب شامل این است که ورزشکاران خودشان را در ذهن شان مجسم می کنند که در حال فائق آمدن بر وظایف دشوار یا در حال انجام مهارت بسیار فنی هستند. کوک توضیح می دهد: کوه نوردانی که در حال آماده شدن برای اکسپدیشن های بزرگ هستند اغلب گزارش می کنند که تمام گزارشات در دسترس صعودهای قبلی را می خوانند و به طور گسترده ای با افراد دیگری که با آن صعودها را انجام داده اند مشورت می کنند، که هر دو اینها تصویرپردازی را ارتقا می بخشد. جنبه هایی نظیر حرکات بدنی خاص، عوامل محیطی ، وظیفه ، زمانبندی، آگاه شدن از تاریخچه ، هیجان و دورنما باید در توسعه تصاویر انطباقی در نظر گرفته شوند.
هدف تمرینات صحبت با خود، کنترل شیوه ای است که افراد با خودشان صحبت می کنند و وقتی برنامه ریزی و تکرار شود می تواند بسیار کارآمد باشد. کوک می گوید: با توجه به این که مواقع بسیار فراوانی وجود دارد که کوه نوردان ممکن است تنها باشند، این موضوع ممکن است مهارت مهمی برای تداوم بخشیدن به عملکرد با کیفیت باشد. برای اکسپدیشن هیا طولانی مدت ارتفاع بالا که در آن دوره های طولانی در داخل چادرها صرف می شود و بادها آنچنان قوی هستند که مانع صحبت می شوند، ساختن تصویر ذهنی می تواند برای حفظ روحیه بسیار حیاتی به شمار آید. تقویت عاملی کلیدی برای انگیزه و شرکت پایدار است. بنا به گفته کوک ، هر چیزی که احتمال تکرار رفتاری ویژه را افزایش می دهد یک عامل تقویت است. کوک می گوید: در کوه نوردی ارتفاع بالا ، این مسئله می تواند مهم باشد که کوه نوردان انجام کار سخت برای موفقیت احتمالی دیگران را ارزشمند بدانند.
راهکارهای موثر ذهنی در کوه نوردی
راهکار شماره 1: تصور ذهنی که از خود دارید را از عملکرد واقعی تان در کوه نوردی جدا کنید.
اگر شما خودتان را یک موجود قدرتمند و بی نقص تصور کنید این نگرش به این نتیجه منتهی می شود که هر گاه سنگی را لمس می کنید و قصد صعود آنرا دارید به طور خیلی وسواسی از خود انتظار دارید که صعودی کامل و بی نقص داشته باشید که نتیجه آن هم فشار شدید روحی بر شماست و نتیجه این فشار هم اضطراب و ترس از شکست است. این امر حتی اگر عملکرد مثبت شما را غیر ممکن نکند آنرا بسیار مشکل می کند.
در حقیقت بهترین عملکرد شما موقعی حاصل می شود که چارچوب ذهنتان فرآیندگرا باشد در این صورت از آنجایی که ذهنتان را خیلی نتیجه گرا نمی کنید اجازه می دهید که هر آنچه می خواهد اتفاق بیفتد به زبان ساده تر شما با خود می گویید که من به نحو احسن تلاشم را می کنم حالا هرچه می خواهد اتفاق بیفتد. جدا کردن تصورات ذهنی شما از خودتان با عملکرد واقعی تان اولین قدم برای رهایی از یک ذهن نتیجه گراست. تلاش کنید که ذهن خود را تنها بر چیزهای ضروری که بر عملکردتان موثر است متمرکز کنید مثل : گرم کردن و آماده سازی بدنی برای صعود، تمرینات ذهنی ، انتخاب تجهیزات، و در نهایت هنگامی که فعالیت کوه نوردی تان را آغاز می کنید تنها بر فعالیت ها و حرکات فعلی تان متمرکز شوید نه این که مدام ذهن خود را درگیر پروژه ای که در پیش رو دارید بکنید. بازخورد هایی را که مسیر صعودتان به شما می دهد دریافت کنید بدون اینکه ناامید شوید و یا قضاوتی عجولانه در مورد آنها داشته باشید خودتان را رها و آزاد کنید تا بتوانید برای چیزهای جدید تلاش کنید، فرصت ها و شانس های خود را در یابید و آنها را تقویت کند و عوامل افت خود را شناسایی نموده و سعی کنید آنها را کاهش داده و یا از بین ببرید. چنین روند فرآیند گرایی و تفکیک تصورات از عملکرد باعث کاهش اضطراب و فشارهای عصبی می شود و شما بدون نیاز به چیزی بهتر کوه نوردی می کنید.
راهکار شماره 2: دور و بر خود از افراد مثبت اندیش پر کنید.
اطرافیان ما بر ما تاثیر می گذارند و تفکرات و عملکرد ما از تفکرات و اعمال اطرفیان ما تاثیر می گیرد. میزان و کیفیت این تاثیرات بستگی به شخصیت و نگرش ما به زندگی و محیط پیرامون مان دارد. شما سه گزینه بیشتر در پیش رو ندارید یا اینکه تنهایی را پیشه کنید و مانند خیلی از کوه نوردان تک رو قید همنورد و همطناب را بزنید و یا با افراد غرغر و ایرادگیر و منفی باف کوه نوردی کنید و یااینکه افرادی مثبت اندیش و شاد را برای گذران اوقاتتان در کوه و طبیعت گزینش کنید.اما چرا شما باید با افراد غرغرو و منفی باف کوه نوردی کنید؟ در حال که چه بخواهید و چه نخواهید افکار منفی این افراد بر عملکرد و نوع فعالیت شما تاثیر می گذارد و در انتها بگویم که یا با افراد مثبت اندیش به کوه بروید و یا به تنهایی و غیر از این دو راه ، راه دیگری پیش روی شما نیست.
راهکار شماره 3 : محدوده آسایش خود را گسترش دهید
برای پیشرفت در هر امری باید اهداف شما فراتر از داشته های فعلی تان باشد. شما باید تلاش کنید از محدوده ی امن و راحتی که دارید فراتر روید. این ها یک امر کلی است که در همه ی شئون زندگی باید رعایت شود. اما در فعالیت کوه نوردی این امر بدین معنی است که علی رغم فشارهای جسمی و روحی وارده بر شما به تلاش خود جهت دست یافتن به اهداف بالاتر و مسیرهای دشوارتر ادامه دهید. این امر بدین معنی است که با انجام آنچه که از آن بیم دارید به جنگ ترس و بیم درونی تان بروید و همچنین بدین معناست که با انجام آنچه که غیر ممکن به نظر می رسد به تجربیات خود بیافزایید. از طریق این فرآیند شما با افزایش توانمندی هایتان به سطح جدیدی از توانایی می رسید. سیستم فکری و عقیدتی خود را دوباره تعریف کرده و نگرش خود را به ممکن ها و ناممکن ها تغییر دهید.
راهکار شماره 4 : ریسکها را پیش بینی و مدیریت کنید.
کوه نوردی فعالیتی است دارای ریسک های ذاتی و مشهود. تمایل به فعالیت های سخت تر نیز همواره نیازمند ریسک بیشتر است. این ریسک می تواند جسمی باشد مثل جراحات ناشی از یک سقوط و یا ذهنی باشد مانند افزایش احتمال خطا و خجالت زده شدن و یا نکوهش قرار گرفتن از این اشتباهات. سعی کنید قبل از آغاز هر فعالیت کوه نوردی، ریسکهای آن را شناسایی کرده و راه های کاهش ریسک ها را بررسی کنید و پیش بینی کنید که شما چگونه با ریسک های جدیدی که حین فعالیت شما رخ خواهد داد برخورد کنید.
(مثلا در نیمه راهتان متوجه می شوید که هیچ ابزاری برای ادامه صعودتان ندارید، حال چه خواهید کرد؟) همچنین با ریسکهایی مانند افزایش حساسیت و مشکل بودن مسیر و ترس از اشتباه چگونه بخورد خواهید کرد؟
راهکار شماره 5 : تقویت اعتماد به نفس
میزان اعتماد به نفس شما اصولا بستگی دارد به تفکرات شما و تصوری که شما در هر لحظه از روز و شب از خود دارید. به عنوان مثال فکر کردن به اشتباهات گذشته، فرصت دادن به خود برای گفت و گوهای درونی و یا توقف در وضعیت هایی که شانس شکست را افزایش می دهند، اعتماد به نفس را کاهش داده و بذر اشتباه را می کارد. در نقطه مقابل عملکرد هوشیارانه شما می تواند باعث عمرکز و جهت دهی افکارتان به سمت تقویت اعتماد به نفس شود. این کار را شما می توانید حتی هنگام آماده شدن برای صعود با بکارگیری یک فهرست ذهنی از موفقیتهای گذشته تان، اعتماد به توانائی ها و نقاط قوتتان و تصدیق و صحه گذاری بر تمرین هایتان انجام دهید. همه این کارها را انجام دهید و در این صورت شما با انرژی و اعتماد به نفس بیشتری عملکرد خود را در صعود بهبود می دهید و صعود بسیار خوبی خواهید داشت.
راهکار شماره 6 : بدون چون و چرا به کوهنوردی عشق بورزید.
یکی از ویژگی های متداول افراد موفق ، پشت سر گذاشتن نتایج بد حاصله و انتقادات وارد شده به آنها و همچنین اعتقاد راسخ به موفقیت است که تنها با طی زمان و تلاش بسیار به دست می آید. بدست آوردن چنین قدرت ذهنی تنها با تلاش منظم و بدون وقفه در چرخش و تغییر جهت از بازخوردهای منفی به نتایج مثبت به دست می آید. برنده های واقعی هرگز اسیر شکستهایشان نمی شوند و هرگز زیر بار شکست نمی روند. بخاطر داشته باشید آن چیزی که جزء لاینفک کوه نوردی است، سفر است نه قله. با خود عهد کنید که به فرآیند کوه نوردی و همه مسائل همراه با آن عشق بورزید خواه یک سفر کامل و بی عیب و نقص باشد یا یک تجربه دردناک.
کسی که به جهان و زیبایی هایش عشق می ورزد در حقیقت به خدا و خالق این همه زیبایی عشق می ورزد چنانچه مولوی می گوید :
عشق جو شد بحر را مانند دیگ عشق ساید کوه را مانند ریگ
عشق بشکافد فلک را صد شکاف عشق لرزاند زمین را از گزاف
گر نبودی بحر عشق پاک را کی وجودی دادمی افلاک را
حمایت و آمادگی روانی قبل از صعود، زمان صعود، بعد از صعود
حمایت و آمادگی روانی قبل از صعود: هر چقدر شرایط جامعه پذیرش فعالیت های ورزشی به خصوص کوه نوردی را داشته باشد بستر و زمینه فعالیت برای ورزشکار مهیاتر است. مثلا در محل کار و خانواده درگیری ندارد و حتی تشویق هم می شود این است که از این نظر دغدغه خاطر نداشته و انرژی او صرف کلنجار رفتن و جا انداختن موضوع نمی شود. او با آسودگی خاطر و عقبه آرام وارد برنامه شده و با تمام وجود فکرش به فعالیت در برنامه متمرکز می گردد.
حمایت و آمادگی روانی در زمان صعود: نقش سرپرست در حمایت و هدایت نفرات تیم از اهمیت خاصی برخوردار است. او می تواند روحیه تیم و نفرات را ارتقاء بخشیده و متضمن صعود باشد. همچنین حمایت های انفرادی اعضا و تنها نگذاشتن یکدیگر و ایجاد احساس اینکه هیچکس تنها نیست و همه هوای یکدیگر را دارند و در موقع لزوم به کمک هم خواهند شتافت و به طور کل شرایط دوستی و علاقه و آرامش در محیط و کمپ برقرار است ، درصد کارایی تیم را بالا برده و به جرات می توان گفت که با بهترین نحوی می توان به نتایج مطلوبی دست یافت. در آن صورت است که همگی با آسایش خاطر و فکر آرام و مطمئنن به کارهای فنی و صعود می پردازند.
حمایت و آمادگی روانی بعد از صعود » چون قبل از صعود شرایط مطلوبی بر تیم حاکم بوده و در حین صعود هم به نحو مطلوبی جاری و ساری بوده است در نتیجه شاهد موفقیت و کمترین اتفاق و تاثیر منفی بر روی تیم می باشیم. از این رو نفرات با روحیه خوب و شاد آماده ورود به جامعه و خانواده و فعالیت در محیط هستند و کسی آنها را سرزنش یا حذف نمی کند و تاثیر منفی بر روی زندگی آنها نمی گذارد و حتی به او شخصیت و مزایا هم داده می شود. بنابراین پس از بازگشت ، برای فعالیت های بعدی آماده و مهیا می گردد و فرصت را برای برطرف کردن ضعف های فنی و جسمانی خود به مسائل دیگر اختصاص نمی دهند.
آنانی که از تجربیات دیگران پند گرفهت و آن را به کار می گیرند همیشه گامی رو به جلو دارند و آنانی که خود در پی کسب آزموده های آزموده شده اند گامی رو به عقب. از سویی دیگر باید بدانیم که سود جستن از تجارب نیاز مبرمی به پیشینه اطلاعاتی و آمادگی علمی ، فنی ، روحی و جسمی داشته و این امر به هیچ شکلی میسر نمی گردد مگر آموزش گام به گام و پله به پله توام با گذراندن دوره ها و کلاس های مختلف و بهره گیری از اساتید مجرب و آگاه که در نهایت تماما مبدل به تبحر و تجربه ای می شود برای استفاده از تجارب دیگران. هنوز هم وضعیت مناسب بدنی کلید انجام هر ورزشی به صورت صحیح بوده و موجب یم شود که شخص بتواند از توانایی و عملکرد بدنی خود استفاده کند، طبیعی است که شرایط نامساعد بدنی سبب اختلال وضعیت حرکتی هم می شود.
حرکت غیر موثر در هر ورزشی سبب اتلاف انرژی و در صورت تکرار تبدیل به عادت می شود، در عین حال به مرور زمان می تواند سبب تغییرات وضعیتی شود که موجب درد، ناراحتی، کاهش دامنه حرکتی و آسیب دیدگی احتمالی شود. میزان جابه جایی مفاصل و تعادل عضلانی ، وضعیت ایستادن و حرکت را در هر لحظه از زندگی به ما دیکته می کند. به عنوان مثال گسیختگی در شانه یا چرخش لگن می تواند در حرکات عضلات سمت مقابل ایجاد اشکال کند یا سبب ایجاد الگوی حرکتی خاص برای جبران این نقیصه شود، در عین حال این وضعیت جبرانی می تواند تمام بدن را تحت تاثیر قرار دهد.
باید دید که چرا ما تحت تاثیر چنین الگوهای جبرانی قرار می گیریم. مسایل ژنتیک تاثیر مسایل رشدی و یا عدم قرینگی ساختمانی استرس های ارگونومیک و صدمات ناشی از آن می توانند نقش آفرین باشند. این عدم قرینگی ها در سیستم عضلانی اسکلتی نه تنها قدرت صعود ما را کاهش می دهند بلکه فشار بر ری کل سیستم عضلانی را هم افزایش می دهند، عموما این صدمات خود را در سال های اولیه نشان نمی دهند و همین که از بدن خود در سال های بعد بیشتر کار کشیدیم خود را نشان می دهند.
وضعیت مناسب بدنی همان اندازه که به شرایط عضلانی بستگی دارد به نیروی ارتجاعی Tonicity عضلات هم مرتبط است، بسیاری اوقات عادت به ما چگونگی استفاده از عضلات را دیکته می کند و سبب تمرینات مناسب و پیشگیری از تنبلی می شود. سه عاملی که در پیشرفت وضعیت حرکتی ما و داشتن رویه مناسب موثرند عبارتند از : آرامش ، متانت همراه با ثبات و هوشیاری و وجود فکری روشن. در عین پیچیده بودن این مقوله ، می تواند به سادگی تنفس کامل دیافراگمی باشد که خیلی از ما درصدد انجام آن به طور صحیح می باشیم، مساله مهم این است که برای ورزشکار کیفیت شرایط حرکتی مهم است نه کمیت آن.
موفقیت در کوه نوردی همانند بسیاری ورزش های دیگر، بیشتر روانی است تا فیزیکی . آیا شما کوه نوردی را شروع کرده اید که بر ترس از ارتفاع غلبه کنید؟ آیا کوه نوردی می کنید برای یک چالش فیزیکی یا به طور ساده می خواهید از فضاهای کوهستان یا بیرون از خانه در کنار دیگر دوستان لذت ببرید جایی که افراد دیگر شاید نتوانند چنین تجربه ای را به دست آورند.
احتمالا در موقعیت هایی قرار گرفته اید که ترس تمامی وجودتان را فرا گرفته است یا آنقدر عصبی شده اید که به شدت به دنبال راهی برای خلاص شدن از آن موقعیت بوده اید. به گذشته برگردید و فکر کنید که چگونه با ترس هاغیتان مواجه می شدید.
مهارت های روان شناسانه در کوه نوردی
کوه نوردی به واقع ورزشی ذهنی می باشد و هدف این پژوهش نشان دادن برخی مهارت های روانی است که به یاری آنها قادر خواهید بود ایمن تر و با لذت بیشتر کوه نوردی کنید. این مهارتها عبارتند از :
1. کنترل اضطراب
2. اعتماد به نفس
3. تمرکز حواس
4. حل مشکلات
همانند مهارتهای جسمانی مهارت های روانی نیز قابل یادگیری هستند و بعضی افراد آنها را ساده تر از دیگران می آموزند.
مهارت های کنترل اضطراب
همه کوه نوردان تاثیرات منفی اضطراب را در مراحلی از کوه نوردی تجربه کرده اند و به سهولت می توانند نمونه هایی از این تاثیرات منفی را به یاد آورند. این تاثیرات طیفی از حالتهای دلشوره (ناشی از خستگی) تا واهمه از رفتن به مسیری را در بر می گیرد که کاملا در حد توانائیهای کوه نورد قرار دارد. اما اگر بتوان بر خود مسلط شد اضطراب جنبه های فایده مند بسیاری هم در بردارد. علائم اضطراب معمولا به دو شکل نمود پیدا می کند:
1. نگرانی
2. برانگیختگی روحی
اساساً نگرانی ، پندارها یا تصوراتی از ناکامی یا سقوط را در بر می گیرد حال آنکه برانگیختگی روحی بخشی از ساز و کار طبیعی دفاعی بدن به شمار می رود واکنش شناخته شده بجنگ یا مغلوب می شوی.
علائم برانگیختگی روحی شامل موارد ذیل است :
1. افزایش آدرنالین
2. خشکی دهان
3. عرق نشستن بر کف دستها
4. نیاز به دفع ادار
این علائم به خودی خود بد نیستند. برای مثال ، افزایش آدرنالین ضربان قلب را افزایش می دهد. در نتیجه اکسیژن بیشتری به بافتهای عضلانی می رسد که به آن نیاز می باشد. افزایش عرق بر روی منافذ پوست نیز احتمال پارگی پوست را کاهش می دهد و دفع ادرار وزنی را که با خود حمل می کنید پائین می آورد. از سوئی دیگر بالا رفتن میزان آدرنالین باعث کشیدگی عضلات هم می شود. از این روست که گه کوه نوردان مضطرب دچار گرفتگی عضلات می شوند. نگرانی نیز درست به همین صورت ممکن است دو جنبه مفید و نامفید داشته باشد.
برای مثال نگرانی منبع ارزشمند به تحرک افتادن است نه فقط برای صعودی بهتر بلکه مهمتر از آن برای تمرکز بیشتر و صعود محتاطانه تر . عدم وجود احساس نگرانی چه بسا یکی از دلایل اصلی وقوع سوانح بیشتر در مسیرهای ساده نسبت به مسیرهای دشوار است.
این موضوع به خصوص در منطقه الپ و دیگر مناطق کوهستانی بزرگ مشاهده می شود که حوادث بیشتر به هنگام فرود پیش می آیند تا زمان صعود. از سوی دیگر نگرانی مهار نشده می تواند مایه بر آشفتگی بسیار گردد که در بهترین حالت باعث تردید، درنگ و بی مسئولیتی می شود و در بدترین حالت به بروز اشتباهات و سوانح جدی منجر می گردد.
کلید حل همه این حالتها چه بسا خیلی آشکار باشد. اگر بخواهید از اضطراب به نحوی مفید بهره برداری کنید یا دست کم طوری با آن بسازید که بتوانید به مسیرتان ادامه دهید باید قادر باشید که هم نگرانی و هم عناصر روحی ناشی از آن را کنترل کنید.
راهبردهای بسیار متفاوتی برای کسب آرامش وجود دارد که قابل یادگیری هم هستند. اما برای دستیابی به هدف خود آنها را به دو گروه تقسیم می کنیم.
1ـ راهبردهای آرامش بدنی
2ـ راهبردهای آرامش ذهنی
بسیاری از کوه نوردان بسیار توانا این مهارتها را خود به خود در جریان کوه نوردی می آموزند اما جای تردید نیست که اکثر کوه نوردان در مراتب مهارتی گوناگون از دنبال کردن یک دوره برای تمرین آرامش ذهنی باید بهره بگیرند.
در مورد سنگ نوردان و کوه نوردان بلافاصله دو راهبرد کسب آرامش به ذهن متبادر می شود که توانائیهای زیادی هم برای آنها فراهم می آورد.
آرامش عضلانی پیش رونده (progressive muscular relaxation)
نخستین بار به عنوان مهارتی ابداع شد تا افراد به کمک آن بتوانند کنترل دقیق هر یک از گروه های عضلانی را در بدن خود به دست آورند. این مهارت به هنگام کوه نوردی و سنگ نوردی تاثیر مثبتی بر حرکات می گذارد به این صورت که می توان تنش های ناخواسته را از یک گروه معین عضلات به آرامی دور کرد و در نتیجه به صرفه جویی در انرژی دست یافت.
تکنیک دیگر که به نظر می رسد برای کوه نوردان توان زیادی به ارمغان می آورد، آرامش ناشی از تمرکز فکر است. البته روش های مختلفی برای رسیدن به تمرکز فکری (مدیتیشن) وجود دارد اما همه آنها از طریق کند کردن متابولیسم (سوخت وساز) بدن و مشغول کردن فکر به چیزهای ساده وبی ضرر عمل می کنند تا فکر را آرامش دهد.
آرامش ذهنی طبیعتا به فن دیگری منتهی می شود که تمرکز نام دارد و در مواقعی که در معرض لغزش قرار دارید برای به دست آوردن دوباره کنترل خود فوق العاده مفید است برای مثال : در مواقعی که تلاش می کنید به گیره انتهائی مسیر چنگ اندازید! تمرین های زیر می تواند در این زمینه سودمند باشد....
تمرین های ذهنی
1. چند دقیقه آرام بگیرید و توجه خود را به هر دم و بازدم معطوف دارید. آرام و آسان با استفاده از پرده دیافراگم نفس بکشید. ببینید با هر بازدم چقدر احساس راحتی میکنید.
2. توجه خود را متوجه بدنتان سازید و به آرامی آن را از پائین تا بالا برانداز کنید از پاهای خود شروع کنید به ماهیچه ساق پا، رانها، لگن، شکم، گردن و سروصورت خود نگاه کنید. آنگاه چشم خود را برگردانید و به شانه ها، بازوها و در آخر ساعد و کف دستانتان توجه نمایید. همانطور که بدن خود را برانداز می کنید از جائی که دچار تنش است یادداشت ذهنی بردارید. سعی نکنید محل فشار را تغییر دهید فقط متوجه آن باشید. می بینید که در مواقع انجام این کار بدنتان به آرامش می رسد.
3. پس از چند دقیقه ، با 5 یا 6 نفس عمیق خود را به حالت آمادگی حرکت برگردانید. بعد از نفس ششم بدن خود را بالا بکشید و صعود کنید.
4. بالاخره اگر می خواهید مهارتهای کسب آرامش را بیاموزید بکوشید یک دوره آموزشی یا نوار آموزشی را انتخاب کنید که فردی کار آزموده آن را بیان کرده باشد. چرا که یک برنامه آموزشی خوب باید حاوی شماری از فنون مراقبتی مهم باشد.
به خوبی اثبات شده ، ضعف روانی ورزشکاران، عملکرد آنان را در صعودهای بلند کاملا تحت تاثیر قرار می دهد. فشارهای روانی نه تنها باعث تحلیل انرژی جسمی و کاهش انگیزه در ورزشکاران می شود بلکه می تواند صدمات بدنی را به شدت افزایش داده و در بعضی از موارد باعث بازنشستگی زودرس ورزشکاران شود. به همین دلیل عم روان شناسی ورزشی بدنبال ارائه راهکارهایی مناسب برای کاهش فشارهای روانی و ارتقاء عملکرد جسمی و روحی ورزشکاران می باشد.

روان شناسی کوه نوردی


تمرین در کوه نوردی
دو شیوه تمرین را می توان در کوه نوردی به کار برد:
1ـ طی دوره پیشرفت مهارتهای فنی و ذهنی کوه نوردی که نیاز است شخص در شرایط واقعی کوه نوردی قرار بگیرد، تنها راه ممکن برای تمرین ، کوه نوردی است.
2ـ برای رسیدن به سطوح بالای آمادگی جسمانی (مثلا توانایی گرفتن گیره های سنگ نوردی که به قدرت زیاد نیاز دارد، افزایش قدرت بالا تنه و ...) نیاز به تمرینات منسجم و هدفمندی است که به عنوان مکمل در کنار فعالیت های کوه نوردی باید قرار گیرد.
اهداف و همچنین روش اجرای یک برنامه کوه نوردی با یک برنامه تمرینی تفاوت های زیادی دارند برای مثال در طی یک برنامه کوه نوردی ما باید مراقب باشیم که فشار زیادی که منتهی به ضعف و خستگی ما شود بر عضلات خود وارد نکنیم تا اینکه بتوانیم با حفظ آمادگی مان به هدفی که برای صعود در نظر گرفته ایم دست یابیم. بر عکس شمادر یک برنامه تمرینی باید با انجام فعالیت های بدنی سنگین در تمرینات استقامتی که فشار لازم را بر عضلات وارد نموده تا حدی که به خستگی عضلانی برسد و در تمرینات قدرتی نیز با انجام این فعالیت ها به آستانه خستگی عضلانی برسید . به طور خلاصه در فعالیت کوه نوردی شما سعی می کنید که فشار زیادی بر عضلاتان وارد نشود ولی در برنامه تمرینی شما دقیقا به دنبال این هستید که آن قدر فشار وارد کنید تا به آستانه توانایی هایتان که منجر به ضعف عضلاتتان در برابر فشارهای وارده می شود برسید.
یک مثال دیگر که بر تفاوت های بین برنامه کوه نوردی و یک برنامه تمرینی تاکید می کنند نوع عملکرد شما در گرفتن گیره های سنگ نوردی است. در برنامه های کوه نوردی ، صخره و یا دیواره ای که شما قصد صعود آن را دارید انواع گیره ها به شکل موقعیت های متنوع را در برابر شما قرار می دهد و شما ممکن است حتی به عمد مسیر صعود خود را به منظور گرفتن گیره هایی که برای شما راحت تر است عوض کنید. در نتیجه احتمالش ضعیف است که یک نوع گیره خاص را بتوان به مقدار زیاد مورد استفاده قرار داد بنابراین توانائی گرفتن گیره های خاص سنگنوردی (مثل گیره های اصطحکاکی ، انگشتی و ..) به کندی رشد خواهد نمود. با دانستن این موضوع می توانید بفهمید که چرا بعد از یک فصل کوه نوردی فشرده توانائی استقامتی عضلاتتان رشد زیادی می کند اما توان قدرتی شما در گرفتن گیره ها رشد اندکی می کند. تمرین قدرتی مناسب تمرینی است که شما یک مسیر یا یک صعود جدی را به عنوان هدف در نظر گرفته و با تمرکز و تمرین بر روی آن تا آستانه توانتان تلاش کنید.
اما نکته آخر ممکن است بهترین راه برای برخی کوه نوردان این باشد که ابتدا به برخی تمرینات آمادگی جسمانی عمومی بپردازند. مثلا شخصی که اضافه وزن دارد بهتر است که به برخی تمرینات ایروبیک بپردازد (و البته یک رژیم غذائی مناسب را نیز انتخاب کند) این تمرینات نسبت به تمرینات ویژه ورزشی که در کنار کوه نوردی باید انجام شود ارجح است. به علاوه افرادی که از آمادگی جسمانی اولیه برای انجام فعالیتهای ورزشی برخوردار نیستند (مثلا قادر نیستند چند بارفیکس ، حرکت دراز و نشست و ...) را انجام دهند. معقول تر است که یک دوره زمانی را به تمرینات منظم و علمی کار با وزنه بپردازند تا شرایط عمومی بدن خود را به حد استاندارد برسانند و سپس تمرینات خاص ورزشی خود را شروع کنند. در نهایت باید گفت که اگر شما به طور جدی قصد ارتقاء سطح کوه نوردی تان را دارید تنها به این جمله که کوه نوردی بهترین تمرین کوه نوردی است اکتفا نکنید و همچنین نباید تنها به مثالهای رایج و همچنین راه و روشی که سایر کوه نوردان بدان عمل می کنند وفادار باشید. برای ارتقاء به سطوح بالای مهارت و آمادگی جسمانی شما باید به دانش روش های تمرین مکمل کوه نوردی مجهز شده و آن را به کار ببندید.
اعتماد به نفس در کوه نوردی
باید اعتماد به نفس داشت، اعتماد به نفس توانایی از عهده برآمدن اغلب حوادثی است که برای شما در کوه اتفاق می افتد. شما مرهون این توانایی خود و دوستانتان هستید. آنها لیاقت آنچه که شما از عهده اش بر می آیید و نهایتا در این زمینه تلاش می کنید را دارید.
مهارتهای لازم کوه نوردی را برای تصمیم گیری در مواقع پر خطر فرا بگیرید که عبارتند از جهت یابی ، طریقه نقشه خوانی، کار با قطب نما و جی پی اس، ارزیابی ریسک سقوط بهمن، دانستن این که چه ابزاری را کجا و چه موقع استفاده کنید، اصول شب مانی و برقراری کمپ ، فراگیری اصول کمک های اولیه و مباحث پزشکی کوهستان، قضاوت این که همراهانتان چگونه این مشکل را تحمل می کنند و این که چه زمانی پشت سرتان را نگاه کنید. از اطلاعات محلی استفاده کنید، کتاب های راهنما ، گزارش ها و نقشه هایی که در آنها اطلاعات درباره مسیر مورد نظرتان است مطالعه کنید تا اطلاعاتی شامل مسیرهای فرار، عبور از رودخانه و مناطق فعالیت بهمن به دست آورید. مهارت های نجات شخصی را یاد بگیرید که عبارتند از کمک های اولیه کوه نوردی، حمل مصدوم، امنیت در مواقع پیچیده و سخت ، تکنیک های استفاده از طناب و تخلیه از پرتگاه و...
اطلاعاتی درباره ابزار و پوشاکی که به زنده ماندن شما در شرایط سخت کمک می کند، جمع آوری کنید. از حوادث اجتناب کنید . حوادث به طور گسترده در اثر اشبتاهات در تصمیم گیری انسان رخ می دهند و یا در اثر نبود دانش و مهارت کافی. از توصیه های زیر می توانید استفاده کنید:
ـ از میزان مهارت، تجربه و دانش خود آگاهی داشته باشید و مسیرهای تان را نیز بر مبنای آنها انتخاب کنید.
ـ برنامه ای کامل از مسیر، شامل تشخیص مسیرها، مسیر فرار یا مسیر جایگزین داشته باشید.
ـ مطمئن شوید که کمک های اولیه و مهارت های بقای زندگی را به طور کامل دارا هستید.
ـ تصمیم درستی درباره مسیریابی و انتخاب مسیرهای دم دست بگیرید.
ـ به افراد دیگر اطلاع دهید.
ـ اگر کارت اطلاعات درباره جزییات مسیر نزد شخصی مسئول جا مانده همیشه برگشت تان را گزارش دهید. اگر این کار انجام نشود از زمان جست و جو ساعت ها هدر می رود.
ـ به مهارت تکیه کنید نه به تکنولوژی
از اصول نقشه خوانی و کار با قطب نما و مسیر یاب GPS به عنوان کمک استفاده کنید نه به عنوان ابزار اصلی به همین منوال نیز به تلفن دستی خود برای کمک اطمینان نکنید. به دلیل این که مناطق زیادی از کوهستان است که شما قادر به استفاده از تلفن دستی تان نیستید.
شاید بهترین پادزهر در مقابل اضطراب شدید، اعتماد به نفس باشد. اعتماد به نفس زمانی که دچار اضطراب شده اید نمی تواند در غلبه بر آن به شما کمک کند، اما در ابتدای کار احتمال مضطرب شدن شما را کاهش می دهد هر چند که اعتماد به نفس اراد از موقعیتی به موقعیت دیگر تغییر می کند. اما در هریک از آن موقعیت ها نسبتا ثابت می ماند. برای مثال بعضی از افراد وقتی که در حالت معلق بودن به خوبی حمایت می شوند اعتماد به نفس خوبی دارند اما وقتی روی دیواره ای با حمایت ضعیف قرار دارند از اعتماد به نفس شان کاسته می شود، در حالیکه برای برخی دیگر عکس این شرایط مصداق دارد.
به هر حال کوه نوردان ریسک پذیر به هنگام صعود روی دیواره معمولا در مقابله با یک وضعیت معلق جدی به ضعف اعتماد به نفس دچار می شوند و احساس آنها نسبت به سهولت صعود یک دیواره هر قدر دشوار باشد تغییری در این وضعیت ایجاد نمی کند. مهارتهای روحی همانند مهارتهای جسمانی به شرایطی که آنها را آموخته ایم وابسته هستند. جنبه دیگر از خصلت نسبتا با دوام اعتماد به نفس آگاهی به این است که یک شبه نمی توان به آن دست یافت. حصول اعتماد به نفس به سخت کوشی و برنامه ریزی زیادی نیاز دارد.متاسفانه از دست دادن اعتماد به نفس به کوشش و برنامه ریزی زیادی وابسته نیست!!

تجربیات قبلی تاثیر قدرتمندی بر اعتماد به نفس دارد. در نتیجه بهترین راه برای افزایش اعتماد به نفس در مسیری دشوار آن است که برنامه خود را در مسیرهای آسانتر که شکل مشابهی دارند آغاز کنیم این مسیرها باید در آغاز ساده باشند و به تدریج دشوارتر شوند از آنجا که شرایط آب و هوائی ممکن است با برنامه ما همراهی نکند باید در برنامه خود تغییرات رطوبت هوا را هم منظور کنید و هر تمرین مهارتی و بدنی که با آن تناسب دارد انجام دهید. شاید مهمترین موضوع در زمینه تعیین هدف برای خود آن باشد که هدفها ارزشمند و واقع گرایانه تعیین گردند. به خاطر داشته باشید زمانی که در خانه نشسته اید و یک کتاب راهنما را می خوانید ممکن است مسیرها به نظرتان واقع گرایانه به نظر رسند اما وقتی که در پایان آنها ایستاده اید چنین نباشد!
به محض آنکه ایده اولیه تعیین هدف را دریافتید می توانید از آن به شیوه های هشیارانه تری برای تمرکز روی جنبه های معین فن کوه نوردی یا تجسم یک مسیر استفاده کنید.
این نیازمند آن است هک به عنوان یک کوه نورد بیشتر به تحلیل نقاط و ضعف قدرت خود بپردازید. به هر صورت سود چنین رویکردی بسیار زیاد است زیرا کاری که می کنید در اساس تبدیل جنبه های منفی برخورد خود به جنبه های مثبت است که هدفی را برای بازدهی آینده شما تعیین می کند برای مثال : من اساسا کوه نوردی کند و محتاطم. وقتی شرایط مناسبی دارم مشکلی پیش نمی آید اما وقتی در کوه نوردی ضعیف عمل می کنم انرژِ بسیار زیادی را صرفا در حالت یکنواخت و فشار از دست می دهم در نیتجه تعیین یک هدف خوب به هنگام ضعیف عمل کردن در کوه نوردی بسیار ضروری است چرا که باید برنامه صعود را با توان جسمی و روحی خود طرح ریزی کنید.
روش دیگری که برای کسب اعتماد نسبت به یک مسیر معین پیشنهاد می شود آن است که در جریان صعود فرد دیگری قرار گیریم و حتی بهتر آنکه از کیفیت و چگونگی صعود دیگران در مورد مسیرهای جدید و سخت آگاه شویم. گاهی صحبت کردن با کسانی که قبلا آن مسیر را پیموده اند می تواند کافی باشد و مهم ترین چیز آن است که خود را به آن پیوسته بدانیم.
در نتیجه راه رفتن بدنبال دوستی که فقط کمی از شما بهتر است می تواند راهبردی خوب برای کسب اعتماد به نفس درباره یک سطح بالاتر باشد اما نگاه کردن به کوه نوردی استثنائی که با سه جهش از سنگ بالا می رود شاید چندان کارساز نباشد! در سطحی عمومی تر ، تصور اینکه با موفقیت از کوهی صعود کرده اید هم می تواند تاثیر مثبتی بر اعتماد به نفس شما بگذارد. برای بعضی مردم مشک لاست که تصوراتی از رفتار متعادل را در ذهن خود شکل دهند. اما با تمرین هر کسی می تواند از تخیل خود استفاده کند فقط برخی افراد بیش ازدیگران به این تمرین احتیاج دارند. با استراحت اندکی قبل از کوشش برای تمرین ذهنی می توان به فرایند تخیل سازی سرعت بخشید. اگر با تجسم کارهائی آغاز کنید که با آنها آشناتر هستید باز هم به شما کمک خواهد کرد. فراموش نکنید هر قدر به موفقیت های بیشتری دست یابید بیشتر به تخیل خود اعتماد خواهید کرد و این تخیل سازی برایتان ساده می شود.
گردآوری اطلاعات هر چه بیشتر قبل از طی یک مسیر به کارکرد موفق تر قدرت تخیل کمک می کند به این ترتیب می توانید قدرت تخیل تفصیلی تر و روشن تری بیابید. گردآوری این اطلاعات برای یافتن راه حل های مختلف در برنامه ریزی هدفهائی که برای خود تعیین کرده اید نیز بسیار مهم است.
سخن آنکه همواره بکوشید درباره کوه نوردی مثبت فکر کنید به جای آنکه بگوئید نمی توانید کاری را از پیش برید بکوشید از پس مشکلاتی برآید که مانع انجام آن کار می شود. پس از آن برای هدفهایی برنامه ریزی کنید که شما را قادر به رسیدن به خواسته هایتان می کند.

روان شناسی کوه نوردی

حادثه و مراحل اضطراب
مشاهده حادثه باعث تضعیف اعصاب می شود، حتی برای کوه نورد باتجربه، حوادث جدی تر ترسناک ترند و باعث شوک می شوند. در شرایط حادثه برای هر کس مشکل است که قضاوت مناسب داشته باشد. به همین دلیل نیز، احتیاط لازم برای تمام کوه نوردان و کوه پیمایان این است که یک سری اطلاعات از کارهای لازم را در یک کتابچه کوچک بنویسید و با خود حمل کنند و به اندازه کافی آن را تکرار کنند.
خلاصه زیر روشی است که می تواند در موقع حادثه به شما کمک کند:
1. ابتدا، از امنیت خود و دیگر اعضاء مطمئن شوید.
2. به مجرای هوا، تنفس و گردش هوا در مصدوم توجه کنید.
3. ارزیابی سریعی از مصدومان داشته باشید، در صورت لزوم وارد عمل شوید.
4. برای مصدوم و بقیه گروه محل استراحت و راحتی را فراهم کنید. محل را مشخص کنید و آن را با کیسه چادر یا یک وسیله مشابه علامت گذاری کنید.
5. تصمیم بگیرید، آیا خودتان به تنهایی از عهده مشکل بر می آیید یا به کمک از خارج نیاز دارید. اگر شک دارید در همه حال محتاط باشید و تلفن های اضطراری را شماره گیری کنید.
6. موقعیت محل حادثه و شرایط آن از جمله گرای موقعیت ، زمان حادثه و وضعیت هوا را یادداشت کنید.
7. گزینه :
ـ برای تصمیم گیری در مواقع سخت خود را به دانش و مهارت کافی ممکنه مجهز کنید.
ـ کمک به خود، مراجعه در دسترس ، افراد در دسترس ، محدوده بر پایه فاصله یا ناحیه.
ـ تلفن کردن برای کمک ، تلفن دستی ، سیگنال های بین المللی در زمان خطر مانند 6 بار دمیدن در سوت یا 6 فلش نور به طور متوالی در فواصل زمانی یک دقیقه و محدودیت های حمل را در نظر بگیرید.
ـ کمک فرستادن : چه کسی را بفرستید، کجا بفرستید، چه اطلاعاتی داشته باشد، چه مدت زمان طول می کشد و مراقب بقیه اعضای گروه نیز باشید. تلفن اورژانس یا هلال احمر را شماره گیری کنید و یا به پلیس اطلاع دهید.
ـ دوره هایی را برای افزایش مهارت بگذرانید مانند کمک های اولیه ، نجات شخصی، مهارت در برف، مسیریابی ، پزشکی کوهستان و ...
ـ هر چند وقت یک بار هزینه ای را برای نجات در کوهستان بپردازید. برای مثال به یک تیم .
ـ خدمتی به کوه نوردی بکنید با پیوستن به یک گروه و یا در اختیار گذاشتن اطلاعات تان با دیگران و یا کمک به هلال احمر
ـ به یک تیم کمک کنید. به تیم نجات کوهستان محلی خودتان بپیوندید .
جست وجوهای با مقیاس بالا به حامیان با تجربه نیاز دارند.اگر در منطقه ای با یک تیم زندگی می کنید در دسترس بودن خود را اعلام کنید و یا با هلال احمر برای گرفتن اطلاعات تماس بگیرید.
وقتی در کوه قدم بر می داریم لطافت و زیبایی دنیای اطراف را احساس می کنیم. گمان می بریم که در اوج بلندی ها به مراد دل مان رسیده ایم. عقل حکم می کند فکر کنیم کوه همیشه ، روز و شب ، بدون وجود انسان و ادراک آن پا بر جاست. در کوه همه آن چیزهایی که در ادراک انسان نمی گنجد را می توان دید و از آنها چیزهای زیادی آموخت و به عبارتی آنها را کشف کرد. بی تردید کوه نورودی جزو معدود ورزش هایی است که علاوه بر جسم، به روح و جان هم نشاط و قوت می بخشد. خصایل نیک انسانی در این ورزش دیده می شود البته اگر آن را ورزش بدانیم. به نظر من کوه نوردی چیزی فراتر از یک ورزش است و نام خالی ورزش همه جوانبش را نمی پوشاند.
نقش مربی در کاهش انگیختگی ، اضطراب و استرس
مربی می تواند با روش های زیر به ورزشکاران کمک کند :
ـ از تهدید آمیز بودن ضرورت ها بکاهد، مانند حذف بلاتکلیفی تا حد ممکن، کاستن از اهمیت موفقیت نهایی و صعود و یا واداشتن ورزشکاران به تمرکز بر هدف های مرتبط با عملکرد
ـ پرورش و حفظ اعتماد به نفس با تشویق ورزش کاران به توسعه احساس کنترل، مانند کمک به همنوردان در یادگیری و به کار بردن شیوه های تعدیل اضطراب جسمانی و شناختی، اطمینان یافتن از اینکه آنان احساس می کنند از نظر جسمانی و ذهنی آماده اند.
کمک به ورزشکاران در تغییر ادراک ، مانند قرار دادن شکست ها در قالبی مثبت ، مثل شکست آجرهای پیشرفت است ، با باز تاباندن گفتگوی درونی آنها به منظور توقف افکار منفی و شروع افکار مثبت.
ـ آگاهی از عوامل شخصی، موقعیتی، پرسیدن اینکه یک موقعیت خاص برای ورزشکار در آن زمان چه معنایی دارد، کشف سطح اضطراب مطلوب.
در ورزش هدف هایی مانند افزایش آمادگی جسمانی مسئله اصلی نیست ، بلکه درگیری ذهنی ما درباره روش های خاصی است که با آن به یک هدف خاص می رسیم. اینکه به ورزشکاران بگوییم بیشتر بکوشند یا دور خیز را تمرین کنند، چندان برای آنها سومند نخواهد بود، زیرا این گفته ها بسیار عمومی اند. بهتر است به آنها کمک کنیم تا هدف خاصی را برگزینند. این کار به معنای پیدا کردن راههای مشخص برای اندازه گیری آمادگی جسمانی یا شناخت ویژگی های خاص تمرین است که می توان برای آنها تمرین کرد. برای اینکه هدف موثر باشد، باد در هدف گزینی عوامل مانند توانایی، نگرش ، میزان اضطراب ، اعتماد به نفس و انگیزش ورزشکار را در نظر بگیریم. ورزشکار باید به درستی بداند برای چه چیزی تلاش می کند و چه هنگام آن را به دست می آورد. این نیز روشن شود که هدف های خاص در کجای راهبرد کلی بهبود عملکرد قرار می گیرند.
استرس می تواند خود فرد و اعضای خانواده او را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. برخی متخصصان معتقدند که گرفتاری های روزانه خیلی بیشتر از رویدادهای زندگی استرس زاست. در واقع، می توان گفت که وقتی رویداد مهمی در زندگی اتفاق می افتد، گرفتاری های روزانه خود به خود افزایش می یابد و در نتیجه خود رویداد بیشتر استرس زا می شود، مثلا به هنگام ازدواج یا مرگ عزیزان ، گرفتاری های زندگی بیشتر می شود قدرت استرس زایی ازدواج یا مرگ را افزایش می دهد.
در استرس های ضعیف ، دستگاه پاراسمپاتیک سرعت ضربان قلب را کاهش می دهد و فشار خون را پایین می آورد، در حالی که حرکات ماهیچه ای معده و روده را افزایش می دهد. بدین ترتیب ، ارگانیسم می تواند انرژی لازم را نگهدارد، مواد غذایی را جذب کند، عملکرد طبیعی داشته باشد و نهایتا از نظر بهداشت روانی در حالت بهنجار به سر برد. در شرایط استرس زای شدید، دستگاه سمپاتیک فعال می شود. بدین صورت که تعداد ضربان های قلب و تعداد نفس کشیدنها را افزایش می دهد، فشار خون و ماهیچه ها را بالا می برد، حرکات ماهیچه ای معده را کند و رگهای خونی را منقبض می کند، و برخی هورمونها، از جمله آدرنالین و کرتیزول را آزاد می سازد. این هورمونها چربیها را به جریان خون وارد می کنند و در نتیجه برای ارگانیسم انرژی فراهم می آورند.
باور نکردنی است که بتوان از همه موقعیتهای استرس زا اجتناب کرد. البته از نظر بهداشت روانی نیز درست نخواهد بود که تحت هیچ نوعی عامل استرس زا قرار نگرفت، آنها را تجربه نکرد، و برای مقابله با آنها آماده نشد. انسان همه تنش های کاری، سیاسی ، گرفتاری های روزانه و دگرگونیها را تحمل می کند.او مجبور است مرگر عزیزان را نیز تحمل کند. چون انسان نمی تواند از استرس به دور باشد،پس باید بیاموزد که در مقابل عوامل استرس زا به طور موثر وارد عمل شود. نگرش و تصویر ذهنی مثبت از خود سودمندی خاصی دارد. تحقیق ها نشان می دهند که حتی افزایش موقتی اعتماد به نفس ، اظراب ناشی از موقعیتهای استرس زا را کاهش می دهد. امیدواری نیز می تواند، به هنگام گرفتاری ، به فرد کمک کند، همان طور که فعالیت و پیروزی افراد در موقعیتهای دشوار و ظاهرا غیر ممکن موجب تقویت روحیه آنها می شود.

به نظر لازاروس و فولکم ، امیدواری موجب می شود تا فرد :
1) به خود اعتماد داشته باشد و بر اثر این اعتماد راهبردهای سازگاری خاص خود را به کار گیرد
2) به دیگران اعتماد کند، همچنان که بیمار به پزشک معالج خود اعتماد پیدا می کند.
3) به خدا متوجه شود و در اثر این توجه قوت قلب به دست آورد.
بر مربیان و والدین است که به نوجوانان آموزش دهند تا با رنجها، الزامها و دشواریهای زندگی روزانه روبه رو شوند و بدانند که زندگی سراسر مشکل است و هر مشکلی راه حلی دارد. آنها باید به نوجوانان یاد بدهند که چگونه هیجانهای منفی را کنار بگذارند و دیدگاه مثبت و دلگرم کننده داشته باشند.
وظیفه هر کوه نورد است که برای مقابله با هر خطری آماده باشد، بدین معنی که از ابتدا کاملا متکی به خود باشد. گرچه تیم های نجات نیز ، برای تمام شرایطی که منجر به اضطراب می شود و حتی شرایطی که عملکرد آنها بسیار پر حادثه است آموزش دیده اند. اما باید به خاطر داشت که گرچه کوه ها کوچک به نظر می رسند و حتی مناطقی نیز اصلا دور به نظر نمی رسند اما ساعت ها از حادثه می گذرد تا تیم نجات بتواند در صحنه حاضر شود.
کوه نوردی و پبیشگیری از آسیبهای روانی
رسیدن به خوشی و سعادت مهم ترین هدف انسان است . فعالیت ورزشی برای دست یابی به بالاترین درجه سلامتی ، حیاتی است. ورزش و از جمله کوه نوردی به افزایش شادابی و نشاط کمک می کند. بر اساس نظرات متخصصان سلامتی ، هیچ دارویی مانند فعالیت های ورزشی وجود نخواهد داشت که تندرستی و شادابی انسان را تامین می کند. یک برنامه کوه نوردی مناسب برای خودتان انتخاب نمایید. پژوهشگران معتقدند یکی از بهترین عواملی که می تواند جلوی عدم تحرک و سستی را بگیرد و نهال نشاط و شادمانی را در محیط پر و سر و صدای ماشینی ، درون دل انسان بکار ورزش است.
کوه نوردی باعث انگیزه و میل به زندگی ، تقویت اعتماد به نفس و در کل خوش بینی به آینده می شود. تحقیقات نشان داده است افرادی که فعالیت ورزشی مانند کوه نوردی را به طور منظم و مرتب انجام میدهند دارای احساس خوشنودی بیشتر اعتماد به نفس و برداشت بهتری از خویش هستند. کوه نوردان عموما افرادی خوش اخلاق و شاداب و مهربان هستند، زیرا مسمومیت ناشی از هوای آلوده شهر با تنفس عمیق هوای کوهستان، از خون خارج شده و تمام سلول های بدن با جریان سریع خون پر ا کسیژن ، شسته و شاداب می گردد که این خود موجب رفع رخوت و سستی از جسم و روح است. در حین کوه نوردی هورمون هایی مانند آندروفین ها و سروتونین در خون افزایش یافته و با اثرات ضد درد خود قادرند در فرد کوه نورد نشاط و نیرو ایجاد کنند.
کوه نوردی ، هدیه با ارزشی در درمان بیماری و آرامش روحی انسان است. کوه نوردی مناسب و تغذیه صحیح ، به انسان نیرو می بخشد و باعث می شود که فکری روشن و رفتاری مثبت و شاد داشته باشیم و از زندگی خود با موفقیت و شادابی بهره مند شویم. پس چه خوب است زمان هایی را به کوه نوردی و راه پیمایی اختصاص دهیم. همان طور که پیش تر ذکر شد به همان اندازه که آمادگی جسمانی اهمیت دارد، آمادگی روحی هم که می تواند در موفقیت و با شکست یک برنامه نقشی بزرگ بازی کند مهم است. توانمندی داشتن در کنترل اعصاب و افکار و آرام نگهداشتن آنها می تواند به شما کمک کند تا حرکت سختی را انجام دهید و یا از آن دست بکشید. کوه نوردان باید مثبت ، واقع گرا و با خودشان متواضع باشند. در شرایط بحرانی ، روحیه من می توانم می تواند باعث اعتماد بیش از حدی بشود که فرد نتواند شرایط و محیط را به طور واقعی ارزیابی کند.
بسیاری از کوه نوردان قدیمی می گویند که بزرگترین تلاش و مبارزه ، روان انسان است. شاید یکی از بزرگترین صحبت های کوه نوردان این باشد که زمانی که آزادی را در کوهها جستجو می کنیم ، ما رودر روی خودمان ایستاده ایم . به همان درجه ای که آمادگی جسمانی و روحی اهمیت دارند، توانایی حل مشکلات و مسایل و تصمیم گیری هم مهم هستند. قضاوت صحیح که از تکامل و ترکیب دانش و تجربه ناشی می شود شاید با ارزش ترین مهارت یک کوه نورد باشد.
بیشترین چیزی که کوه نوردان به آن احتیاج دارند مهارت های عمومی و مهارت در حل مسایل است. مثلا توانایی مواجه شدن با عوامل خارجی مثل هوای بد، راهپیمایی های طولانی ، حوادث کوهستان و نیز عوامل داخلی مثل ترس ، خستگی و ... هر چقدر کوه نوردان این شرایط را بیشتر تجربه کنند، تبدیل به تصمیم گیرنده های بهتری می شوند و دارای قدرت قضاوت و تجربیاتی می شوند که می تواند آینده به آنها کمک کند. با وجود این ، کوه نوردی همیشه انسان را در شرایط جدیدی قرار می دهد که مستلزم قضاوت دقیق بوده و با آنها نمی توان به صورت واکنشی و پاسخ اتوماتیک برخورد کرد. هرچند ممکن است که در کوه از تجربیات قبلی خود استفاده کنید ولی کمتر اتفاق می افتدکه دوباره با شرایط یکسان با یک مسئله مواجه شوید. مطمئنا این امر باعث بوجود آمدن شرایط جدید می شود، اما این حالت عدم اطمینان باعث بوجود آمدن مبارزه و تلاش در کوه نوردی می شود.
لذت آزادی در اوج بلندیها ، اصطلاحی از ترکیب خوشی ها و بسر بردن در کوهستان همراه با مهارت، ابزار ، قدرت طی کردن مسیرها، بدون آسیب رساندن به خود دیگران و طبیعت . کوهها این لذت را بر مبنای ذات خود به شما عرضه نمی کنند بلکه بر مبنای یک معامله این کار را انجام می دهند. در این معامله شما چه چیزهایی را باید عرضه کنید؟ تمرین، آمادگی و تمایل.
ما در عصری زندگی می کنیم که نیاز به یک راه آگاهانه برای اجتناب از تمدن (با همه تکنولوژی و راحتی های آن ) احساس می شود. کامپیوترها در زندگی روزمره به ما خاطر نشان می کنند که در کجا باید باشیم و چگونه به آنجا برویم. با تجهیزاتی که امروزه وجود دارند، دسترسی به شما در هر نقطه کره زمین فقط با یک تلفن میسر است. البته برای رفتن به کوهها مجبور نیستید که از همه این وسایل دست بکشید. اما آن دسته کسانی که می خواهند از این دنیا و یا به طور خلاصه از این دنیای مکانیزه بیرون بیایند، بدانند که کوهها آنها را صدای می زنند. آنها محیطی وسیع و ارتباطی با دنیای ما عرضه می کنند و فقط در نقاط محدودی روی کره زمین آنها را می توان یافت.
کوه نوردی در محیطی متفاوت با نیازهای انسانی صورت می گیرد و هر کسی هم حاضر نیست تا تلاش جسمی و روحی زیادی برای آن انجام دهد. اگر شما یاد گرفتید که کوه نوردی را به طور ایمن و با مهارت انجام بدهید و جسم و روح خود را با طبیعت وحشی سازگار کنید، می توانید حرفهای جان میر (John Muir) متوجه شوید. او گفته است : از کوه ها بالا بروید و از پاکیزگی آنها بهره مند شوید. آرامش طبیعت در شما جریان پیدا خواهد کرد، همان طور که خورشید در درختان جریان پیدا می کند. بادها تازگی و طراوت خود را درون شما خواهند دمید و توفانها انرژی خود را و در عین حال مراقبت و توجه هم مثل برگهای پائیزی به پایین می ریزند. مویر ادامه می دهد: به هر سمتی که می خواهید با احتیاط گام بردارید و لذت آزادی در اوج بلندی ها را بچشید.
میل به کوه نوردی و کشش های اولیه درونی برای رفتن به کوه به طور معمول از سنین نوجوانی شروع می شود نقطه اولیه این سرآغاز زیبا و فراموش نشدنی که تا آخر عمر با انسان باقی می ماند اولین روز و خاطره آن است که حتی پس از سالیان طولانی که از کوه نوردی ما می گذرد همراه ما هست. هر لحظه که به آن روز می اندیشیم و تصویرهای متمادی ایامی را که پشت سر گذاردیم مرور می کنیم متوجه می شویم که طی این راه دشوار چه صدمات و تلاش های بی وقفه ای که انجام نداده ایم ، چه مشکلاتی که برخورد نکرده ایم و چه موفقیت های ارزنده ای که از پیروزی لذتبخش در پاسخگویی میل درونی مان برای صعود به قلل که بدست نیاورده ایم.

از جمله مهمترین بخش های مربوط به برنامه های کوه نوردی انتخاب افراد است. اینگونه انتخاب ها همواره می باید در هنگام اجرای برنامه های تمرینی و تدارکاتی و برنامه های قبلی موردنظر مسئولان برنامه قرار گیرد. صرف نظر از تکنیک های انفرادی و تمرینات کوه نوردی حالات روحی و روانی افراد در خلال برنامه ها می باید مدنظر قرار گیرد.
چه بسیار برنامه های صعود که از نیمه راه دچار مشکل گردیده و یادر خلال اجرا درگیر مسائل روانی و روحی بسیاری قرار گرفته اند. که این امر می تواند تاثیرات نامساعدی بر جو حاکم بر یک تیم بزرگ بگذارد. انتخاب افراد در دو مرحله عملی و تئوری و در خلال برنامه های تمرینی و با در نظر گرفتن توانایی های افراد در مقابله با فشارهای گوناگون روحی و جسمی به نتیجه نهایی خواهد رسید. درستی این انتخاب می تواند تاثیر شایسته ای در توان اجرایی یک گروه و یا یک تیم برای موفقیت در برنامه موردنظربجا گذارد. به نظر می رسد صعود به قلل در دسترس تر و یا حتی تکراری در هوای نامساعد نیز می تواند کارگشا باشد. به هنگام اجرای برنامه های تمرینی حتی یک روزه لزوم صعود به قله و منصرف نشدن از آن حتی در هوای خراب ، اتراق شبانه در روی قله یا در خلال راه و جمع و جور کردن تیم صعودکننده ، نقش مهمی در موفقیت نهایی نصیب تیم های اعزامی خواهد کرد.
یکی از مهمترین بخش های صعودی های سنگین و چند روزه به ویژه در زمستان تجربه سرپرست برنامه است. برای اجرای یک صعود موفق به صورت انفرادی و یا گروهی باید یک شخص آشنا به راه ها و با تجربه در زمینه مسایل و مشکلات کوه نوردی به عنوان رهبر و یا سرپرست گروه صعود انتخاب شود. سرپرست گروه مسئولیت اجرای برنامه را به عهده می گیرد. بنابراین موفقیت و شکست هر برنامه ارتباط مستقیمی با سرپرستی برنامه دارد.بدیهی است مشکلات زیادی نیز د راین ارتباط به هنگام اجرای برنامه های کوه نوردی به خصوص در زمستان بوجود می آید که این خود اجتناب ناپذیر خواهد بود.
به دنبال کلیه پیش بینی های ضروری برای موفقیت هرچه بهتر برنامه می باید به فکر تدابیری بودکه در صورت بروز حوادثی خاص در کوهستان بتوان ارتباطی سریع با گروه امداد برقرار کرد تا هرچه سریعتر خود را به تیم برسانند. برای انجام این مهم معمولا پس از انجام کارهای تمرینی و تدارکاتی و تعیین مسیر حرکت دقیق با دوستان در شهر مشورت کرده و تعدادی از افراد، آماده برای انجام هر گونه کمکی در این زمینه می گردند. بدیهی است در صورت بروز حادثه و یا درخواست کمک به دلیل آمادگی ، اعضای پشتیبانی بسیار سریع تر از موارد عادی بواسطه آمادگی قبلی، خود را به منطقه رسانده و کمک های لازم را انجام خواهند داد.
برای کوه نوردان با تجربه و تکنیکی امر صعود به قله و دست یابی به هدف، آرزویی بزرگ محسوب می گردد. اگرچه صعود به قله در شرایط بسیار خطرناک که با جان انسان بازی خواهد کرد، امری مذموم است ، لیکن بسیاری از کوه نوردان با تکیه بر تجارب شخصی خویش و تمرینات مداوم در صعودهای طولانی به این مهم دست یافتهاند که با روش های بسیار مهم و سنجیده ، کمپ به کمپ حتی با ارتفاع گرفتن حداقل نیز ، می توان در هوای خراب پیشروی کرد. بدیهی است صعود در هوای نامساعد بستگی کاملی به توانمندی های افراد و تدابیر سرپرست دارد.
عوامل روحی روانی : در ورزش کوه نوردی وقتی حادثه ای رخ می دهد خود به عنوان بحرانی روحی می تواند تاثیرات بسیار منفی در روحیه سایر اعضای تیم داشته باشد. حادثه منجر به جراحت های سنگین و یا مرگ همنوردان می تواند اثر مخربی در سایر دوستان هم تیمی ایجاد کند. تحمل و دیدن همنوردی که سال ها با هم در برنامه های مختلف هم چادر و همگام بوده اند و حال در اثر حادثه ای شاهد مرگ وی می باشد، می تواند اثر بسیار مخربی در روحیه دوستان نزدیک خود داشته است به طوری که فرد ناباورانه شاهد از دست دادن جان عزیزترین دوست خود است و کاری نمی تواند بکند. چنین وضعیتی از نظر روانی فرد را آماده قبول مرگ می کند. اثر سایر عوامل ذکر شده در بالا قدرت و تصمیم گیری صحیح را از وی سلب می کند و به راحتی مرگ را به عنوان اتفاقی ساده قابل باور می پذیرد. شاید در روزهای آینده و بعد از این حادثه اگر جان سالم بدر برد در صحت تعقل خود شک کند که چرا به راحتی چنین چیزی را پذیرفته است. به همین دلیل است که کوه نوردان در شرایطی قرار می گیرند که مرگ را به راحتی می پذیرند (ولی در سایر رشته های ورزشی شاهد چنین شرایطی نیستیم، و شاید در این موارد اثر ارتفاع و ارتفاع زدگی یکی از عوامل تسهیل کننده چنین شرایطی باشد).
استمرار دادن به ورزش کوه نوردی و یا سایر ورزشهایی که با طبیعت وحشی سر کار دارد، بدون کسب مهارتهای فنی و داشتن تجربه لازم و همچنین عدم آگاهی از خطرات کوهستان و برخی آثار منفی ارتفاع بر بدن انسان نه تنها لذت بخش و مفرح نخواهد بود، بلکه نوعی استقبال از خطر نیز است. هر چه کوه نورد و دوستداران طبیعت از آسیب ها و یا عوارض ارتفاعات بالا آگاه باشند به همان اندازه برنامه های آنها ایمن تر و سالمتر خواهد بود. امروزه گستره ورزش کوه نوردی در کشور ما نه تنها فراگیرتر شده است بلکه خوشبختانه در سال های اخیر تلاشهای موفقیت آمیزی جهت صعود به قلل مرتفع دنیا (هیمالیا) تحقق پیدا کرده است.
کوه نوردی فعالیتی است که شاخه ها و گرایش های بسیار متفاوتی دارد. این فعالیت ، در محیط هایی طبیعی و کم و بیش وحشی انجام می شود و به این دلیل تمام خطرهایی که بالقوه در چنین محیط های وجود دارد، کوه نورد را تهدید می کند. در پیمایش ساده ی کوه ها که در تقسیم بندی امروزی کوه پیمایی خوانده می شود، خطر بسیار کم و تقریبا به طور کامل قابل پیشگیری است، اما در کوه نوردی جی یا به طور خلاصه کوه نوردی که عبارت است از صعود به ارتفاعات بلند با استفاده از تجهیزات فنی و کاربرد فنون خاص، از آنجا که معمولا شخص تلاش دارد از مرزهای خود یا دیگران گذر کند و رکوردی به جا گذارد یا امری نو را بیازماید، در این آزمون گاه تمامی اندوخته های دانشی و تجربی به او واگذارده می شود.
قیاس کردم و تدبیر عقل در ره عشق
چو شبنمی است که بر بحر می کشد رقمی (حافظ)
همه ی کسانی که می خواهند در زمینه پیشگیری از حادثه های کوهستان کار کنند و آموزش دهند ، باید تفکیکیک را میان کوه پیمایی همگانی و کوه نوردی جدی در نظر داشته باشند، انبوه کوه پیمایانی را که برای حفظ سلامت و از دست دادن کالری های اضافه یا تفرج رو به کوه های نزدیک شهر یا روستاهای محل زندگی خود می آورند، می توان سفارش نرفتن به کوه در هوای خراب یا درگیر نشدن با بخش های پاکوب نشده و ناشناخته ی کوه کرد، اما توصیه ها و آموزش ها برای کوه نورد جدی باید از گونه ای دیگر باشد.
کوه نوردی و کاهش احتمال بروز اختلالات روانی
افسردگی نوعی غم و اندوه و کاهش بیش از اندازه سطح شادمانی است که آن را با احساساتی شدید مانند ناامیدی، اندوه و پوچی شناسایی می کنند. افسردگی می تواند برای هر کسی به وجود آید. در حدود 90 درصد بیماران افسرده وقتی از کمک بهره مند می شود، در طی سه الی شش هفته به بهبودی می رسند. یکی از راه های از بین بردن افسردگی و پیشگیری از بروز آن ، فعالیت ورزشی و حرکات درمانی است. فعالیت های ورزشی برای دست یابی به بالاترین حد سلامتی حیاتی است.
تاثیر ورزش و از جمله کوه نوردی، بر بیماری ها به ویژه افسردگی بسیار چشم گیر است . کوه نوردی در کاهش اضطراب و افسردگی نقش به سزایی دارد. به طور کلی فعالیت بدنی منظم و پیوسته قوی ترین عامل طبیعی است که می تواند افسردگی را برطرف سازد. تحقیقات بسیار زیاد محققین در طی سال ها تاثیرات مثبت روانی ورزشی را ثابت کرده است. انجام کوه نوردی آرام و طولانی به طور منظم و مرتب در پایان هر هفته می تواند برای چند هفته حال شما را بسیار بهبود بخشد.
آزمایش های متعدد روان پزشکی نشان داده است کسانی که فعالیت های ورزشی منظم و مرتب مانند پیاده روی ، کوه نوردی ، دویدن آرام ، انجام می دهند کمتر به افسردگی دچار می شوند.ورزش های هوازی از جمله کوه پیمایی، پیاده روی، دوچرخه سواری ، دویدن، شنا، حرکات نرمشی، از ورزش های بسیار موثر در درمان طبیعی افسردگی به شمار می آیند.
هنگامی که فرد فعالیت های کوه نوردی و سنگ نوردی را به پشتکار و علاقه انجام می دهد این امر موجب رهایی او از احساس ناکامی و دلسردی می شود. فعالیت کوه نوردی را با زندگی تان گره بزنید تا قادر شوید از فواید آرامش بخش آن لذت فراوان ببرید. مطالعات انجام شده در افراد میان سال نشان داده است که افرادی که کوه پیمایی و پیاده روی منظم و مدام را شیوه زندگی خود قرار داده اند کمتر دچار اضطراب و فشارهای روحی ، افسردگی و خستگی می شوند.
کوه نوردی و خواب
خواب وضعیتی طبیعی از استراحت کردن است که در آن حرکت های بدن و میزان هوشیاری شخص نسبت به پیرامونش کم می شود. خواب هم مانند تغذیه و ورزش، برای سلامت بدن و احساس حال خوب داشتن ما اهمیت دارد. در حدود یک سوم زندگی انسان در خواب می گذردو نه فقط افراد سالم از برنامه های ورزشی منظم سود می برند، بلکه روان شناسان دریافته اند تمرین های ورزشی و مرتب در مداوای افرادی که به نوعی بیماری فکری و مشکل خواب دارند، مفید است دکتر کاسترو از روان شناسان کالیفرنیا اختلالات روحی را به وسیله پیاده روی و دویدن با موفقیت درمان کرده است.
شاید قدیمی ترین دستور برای خوب خوابیدن ورزش کردن باشد. سعی کنید که در طول هفته لااقل یک برنامه کوه نوردی داشته باشید. ورزشهایی مانند پیاده روی ، کوه پیمایی، دویدن آرام و شنا کردن می توانند کمک کننده در داشتن خواب آرام باشد. انجام تمرین های ورزشی منظم و مرتب مانند کوه پیمایی و پیاده روی به تنظیم ریتم های طبیعی بدن و نیز آرامش اعصاب کمک می کند.
کوه نورودی آرام و لذت بخش حداقل یک بار در هفته به طور منظم می تواند عضلانی را که بعد از یک هفته فعالیت پر دغدغه تحت فشارهای کار روزانه قرار می گیرند، شب ها در وضعیت استراحت و آرامش قرار دهد. برای رفع خستگی جسمانی حاصل از کار زیاد ، با کوه نوردی آرام و طولانی احساس آرامش خواهید نمود. همچنین دردهای جزیی را که مانعی برای خوابی خوش و آرام است، برطرف خواهد ساخت. بهتر است هر وقت فرصت داشتید کوه نوردی کنید و ترتبیتی دهید تا برنامه کوه نوردی هفتگی تان به صورت عادت درآید.
استرس یا فشار روحی ، زنگ خطری است که در خصوص سلامتی جسمی و روحی به صدا در می آید. این عارضه دلیل اولیه بروز بسیاری از بیماری های جسمی و مشکلات احساسی است . فشار روحی به ویژه در محیط های کار به احتمال زیاد در مرحله ای از زندگی تاثیر خود را بر ما خواهد گذاشت. استرس را می توان عوامل خاص خارجی که در بدن تاثیر می گذارد تعریف کرد. همه ما گاهی درگیر فشار روح می شویم. ناراحتی ها و فشارهای روحی که می تواند خوشنودی روحی را کاهش دهد، قادر هستند سلامت جسمانی را نیز زایل کنند. با این وجود مقداری فشار روحی معمول لازم است.
فشار روحی سودمند می تواند تعداد کمی از افراد را تبدیل به قهرمان المپیک کند در صورتی که فشار روحی زیان بخش تعداد زیادی از افراد را دچار یاس و نومیدی می کند. بنابراین باید به چنین نیروی قدرت مندی همواره توجهی خاص مبذول داشت. تحقیقات، ارتباط قوی میان فشار روحی و ورزش و از جمله کوه پیمایی را ثابت کرده است. بدین گونه که ورزش موجب کاهش پاسخ به فشار روحی ، کاهش دوره فعالیت پس از دریافت استرس و کم شد نآسیب پذیری فرد نسبت به بیماری های ناشی از فشار روحی می شود.
امروزه تعداد زیادی از مردم برای مقابله باناراحتی ها و فشار روحی روزمره ، بعد از کار روزانه و به خصوص در پایان هفته به فعالتی های ورزشی مانند کوه پیمایی و رفتن به دل طبیعت و غیره می پردازند و از این فعالیت ها لذت می برند. کوه نوردی، یکی از بهترین راه ها برای کنترل فشار روحی است. کوه نوردی آرام و طولانی به طور قابل توجهی در مقابله با استرس نقش فراوان دارد. کوه نوردی منظم و مرتب آندروفین ها را که باعث احساسات مثبت درمانی می شود در خون بالا می برد. این ماده خاصیت آرام بخشی دارد . کوه نوردی طولانی و مداوم موجب قطع درد و ایجاد حالت شادابی در افراد شده و به او کمک می کند تا خود را از تنش ها و نگرانی ها و اضطراب ها رها سازد. کوه نوردی و قدم زدن در طبیعت به شما انرژِ می دهد تا احساس آرامش کنید و از سر زندگی و شادابی خود لذت ببرید و با هر آنچه که در زندگی به ویژه در محیط کارتان روی می دهد، به آسانی برخورد نمایید. بهتر است به جای مصرف خود سرانه داروهای عصبی یا خواب آور ، هر روز یا در پایان هفته مدتی از وقت خود را به کوه پیمایی یا قدم زدن در طبیعت سپری کنید. فراموش نکنید کوه نوردی آرام و مناسب ، یک آرامش دهنده عمومی و عامل موثری در پیشگیری از بروز ناراحتی های روحی است.
کوه نوردی و پیشگیری از بیماری های جسمی
کوه نوردی مداوم و منظم می تواند یک عامل کمک کننده برای کاهش وزن اضافی و چربی های بدن باشد، زیرا هنگام کوه نوردی کالری مورد نیاز بدن تقریبا به سه برابر افزایش پیدا می کند. بدن در این حالت برای تامین کالری مورد نیاز خود، چربی های ذخیره شده را می سوزاند و به مصرف می رساند و از طرفی در موقع صعود و کوه پیمایی، انسان عرق کرده و مقداری از چربی های زیر پوست در اثر تعریق دفع می شود، جالب است بدانیم که در هر ساعت 70 تا 80 گرم چربی اضافی بدن یک کوه نورد سوخته و از بین می رود. برای برخوردار شدن از برنامه موثر کاهش وزن ، تصمیمی جدی و کوه نوردی منظم و مرتب را پیش بگیرید.
هنگام کوه نوردی، نیاز فراوان بدن به اکسیژن افزایش فوق العاده تبادلات ریوی را ایجاد می کند و این کیفیت به صورت های نفس های عمیق و افزایش تعداد ضربان قلب و حرکات تنفسی ظاهر می شود که حجم و ظرفیت قفسه سینه و شش ها را بالا می برد به طوری که تا ده برابر حالت استرس خواهد شد، دیافراگم با انقباض ، فضای سینه را افزوده و فضای درون شکم را کاهش می دهد. پس در این گونه موارد، چه بهتر که کوه نورد آرام و عمیق نفس بکشد تا تبادل گازی بهتر و عمیق تری داشته باشد و حباب هیا ششی همه وارد عمل شوند و حباب های رزرو هم که د رحالت عادی از دور خارج هستند و یا فعالیتی نمی کنند، به کار بیفتند. قلب برای همکاری با دستگاه تنفس، ضربان خود را افزایش می دهد. حباب های رزرو ریه ها به کار می افتند و هوای بیشتری را به داخل خود می کشند، در نتیجه تبادل وسیعی بین هوای شسته و پاکیزه کوهستان و اعماق ریه کوه نورد برقرار می شود و همین مساله در هنگام حرکت ، رنگ و چهره و پوست او را روشن تر و ذهن و هوش و حافظه و حواسش را تیزتر ، بارزتر و رساتر می نماید.
هرچه صعود بالاتر باشد در مغزن استخوان ها به صورت اتوماتیک گلبول های قرمز بیشتری تولید می شود که اکسیژن لازم را از فشار کم اتمسفر بهتر جذب کند.

با توجه به این که در ارتفاعات میزان اکسیژن موجود در ترکیب هوا کاهش پیدا می کند. مسلما اگر کوه نوردی بخواهد به ارتفاعات بیش از 5 تا 6 هزار متر صعود کند نباید این کار در یک مرحله و بدون وقفه و استراحت انجام دهد، بلکه باید در هنگام صعود در هر مرحله مدتی اقامت نموده و به بدن فرصت دهد تا گلبول های قرمز بیشتری را برای جذب اکسیژن تولید کند. برای جبران کمبود اکسیژن ، هورمونی به اریتروپویتین از کلیه ها ، ترشح می شود که مقدار خون سازی گلبول های قرمز را افزایش می دهد و در نتیجه مقدار هموگلوبین خون از 14 گرم به 20 گرم افزایش پیدا می کند.
هموگلوبین یا درصد حجم گلبول های قرمز در تمام خون از 44 درصد به 60 درصد می رسد و در نتیجه مقدار ظرفیت انتشاری و میزان تهویه ریه ها، زیادتر می شود. هنگام کوه نورودی هر مقدار که لازم است هوا بگیرید. ابتدا از بینی و چنانچه کافی نبود از دهان هم هوا بگیرید. هنامی که قلب خون را از طریق سرخرگ ها تلمبه می کند، خون با دیواره این رگ ها تماس پیدا می کند نیرویی را که از جانب خون به دیواره سرخرگ ها وارد می شود، فشار خون می نامند. هنگامی که قلب منقبض می شود و با نیرو خون را به رگ ها تلمبه می کند، نیروی وارده به دیواره سرخرگ افزایش می یابد. چنانچه فشار خون شخص بیش از اندازه بالا باشد، امکان بروز سکته قلبی در او افزایش پیدا می کند.
کوه نوردی آرام و طولانی موجب اتساع رگ های خونی ، به ویژه رگ های داخل عضلات و زیر پوست شده و در عین حال باعث کاهش مقاومت رگ ها و در نتیجه کاهش فشار جریان خون می شود.
اجرای یک برنامه منظم و مرتب کوه نوردی در پایین آوردن فشار خون و درمان طبیعی موثر است. مطالعات نشان دادهاند که ورزش هایی مانند پیاده روی ، کوه نوردی، دویدن آرام و مرتب و منظم، کاهش فشار خون را در پی دارند. اگر برنامه کوه نوردی و یا کوه پیمایی خود را به صورت منظم و مرتب دنبال کنید، بهبود کار این سیستم به طور دایم ادامه پیدا خواهد کرد، حتی در زمان استراحت فشار خون یک کوه نورد تقریبا یک درجه پایین تر از یک فرد کم تحرک است. به طور کلی امروزه ثابت شده است ورزش از جمله روش های غیر دارویی برای رساندن فشار خون، به اندازه معمول است.
تحقیقات نشان داده است کسانی که ورزش می کنند، به ویژه آنهایی که به ورزش های تعادلی مشغول هستند کمتر در معرض خطر ابتلا به پوکی استخوان و آسیب های ناشی از آن قرار دارند.
کوه نوردی آرام و طولانی یکی از بهترین انواع فعالیت برای افزایش تراکم استخوانی است. به طور کلی تحرک بدن و ورزش ، مستقیما در تقویت استخوان سازی دخالت دارد. از میان ورزش ها آن دسته که با حرکات ناگهانی بدن و اندام ها هستند و اندام ها در جهات گوناگون ، وزن بدن را تحمل می کنند مانند کوه نوردی، پیاده روی ، دویدن، نرمش های حرکتی بیشتر باعث تحریک استخوان سازی می شوند.امروزه تاثیر سودمند فعالیت های ورزشی ، از جمله پیاده روی و کوه پیمایی بر روی ثابت نگه داشتن میزان یا افزایش توده استخوانی به طور کامل ثابت شده است. به منظور پیشگیری از بروز پوکی استخوان یک برنامه کوه نوردی منظم، به ویژه در پایان هر هفته برای خود و اعضاء خانواده تان در نظر بگیرید.
امروزه ثابت شده است که ورزش از جمله روش های درمان طبیعی برای سلامتی و پیشگیری از بروز بیماری های قلبی عروقی است. اجرای یک برنامه ورزشی مانند کوه نوردی که برای آمادگی و سلامت قلب و عروق مناسب و سودمند باشد، نیاز به وقت زیادی ندارد، مشروط به اینکه به طور منظم و پیوسته انجام شود بنابراین ورزش و فعالیت بدنی لااقل سه بار در هفته به مدت 20 تا 40 دقیقه برای سلامت بدن به ویژه دستگاه قلب و رگ های خونی بسیار سودمند است. برای تقویت و بهبود کار دستگاه قلبی ـ عروقی ، کوه نوردی آرام و طولانی توصیه می شود، زیرا با این نوع فعالیت ضربان قلب شما آهسته و قوی می شود. قلب بایستی بتواند به مدت طولانی و بدون خستگی به کار خود ادامه دهد. میزان ضربان قلب عبد از کوه نوردی به سرعت به حالت اولیه خود برمی گردد، چون قلب شما کار بیشتری را با خستگی کمتر انجام میدهد. تجمع چربی در قلب کاهش پیدا کرده و از بروز حمله قلبی جلوگیری می شود. فشار خون پایین می آید و اکسیژن گیری از خون بهتر انجام می گیرد.
تاثیر مستقیم کوه نوردی در دستگاه گوارش و دفع مواد غذایی بدن، به واسطه افزایش حرکات مکانیکی روده ها و اندام داخلی بدن به سبب افزایش گردن خون در تمام دستگاه های بدن مشهود است. با انجام کوه نوردی ، گوارش آسان تر و اشتها بیشتر می شود. یک کوه نورد غذای بیشتری را در مقایسه با کسی که فعالیت کوه نوردی ندارد مصرف می کند، زیرا بدن او مواد غذایی را به طور کامل جذب می کند ،کوه نوردی علاوه بر جلوگیری از جمع شدن مواد زاید در بدن، موجب دفع مقدار زیادی از مواد زاید بدن از طریق تعریق می شود. برعکس اشخاص بی تحرک در دفع فضولات مشکل دارند. به افرادی که دچار ناراحتی یبوست هستند توصیه می شود که با برنامه منظم کوه پیمایی آرام و طولانی خود را از این ناراحتی نجات دهند.
در کوه نوردی بین فعالیت های عضلانی و فعالیت های دیگر اندام های بدن ، توازن برقرار شده و حرکات ورزشی ، خودکار و غیر ارادی خواهد شد.در این فعالیت همه عضلات پا، ساق، ران، کمر و ... شرکت دارند و به همین دلیل کوه نوردی بهترین وسیله برای جلوگیری از خمیدگی ستون مهره ها ، افتادگی شکم ، سوء هاضمه و راحت و نرم عمل کردن مفاصل خواهد بود. کوه نوردی اثرات فوق العاده ای بر جسم و تامین بهداشت روانی دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:
1ـ جلوگیری از بروز انواع سکته ها 2ـ باز شدن مویرگ های بدن 3ـ زیاد شدن میزان خون در عضلات 4ـ افزایش ظرفیت ریه ها 5ـ جلوگیری از بیماری نقرس 6ـ جلوگیری از بیماری قند خون 7ـ از بین بردن چربی های اضافی بدن به ویژه در ناحیه شکمو چربی های زیر پوست 8ـ تقویت اعصاب و افزایش سلامت روحی و روانی و بسیاری موارد دیگری که ذکر گردید.

بارها در تلویزیون و رسانه ها به نقل از پزشکان متخصص داخلی و خارجی شنیدیم که ورزش کوه نوردی نقش مهمی در حفظ سلامت جسمی افراد داشته و می تواند تاثیر مستقیمی در پیشگیری از امراض جسمی و روحی داشته باشد، از همین رو توجه دولت به گسترش جامعه ورزش کوه نوردی و لزوم فرهنگ سازی این ورزش در بین مردم و خانواده ها برای تشویق جوانان جهت توجه بیشتر به کوه و محیط سازنده آن می تواند عامل بسیار مهمی در جلوگیری از رویکرد جامعه به خصوص قشر جوان به سوی اعتیاد داشته باشد. همچنین کوه نوردی ابعاد بسیاری از جسم و روح را در بر می گیرد، با صعود به ارتفاعات بلند، مشاهده مناظر وسیع و تجربه زندگی در طبیعت به معنی تحقق بخشیدن به رویاهای دوران کودکی و فرصتی است تا از طریق آن با سختی و مشکلات دست و پنجه نرم کنند.
مطمئن باشید که شما هم با خطرات و سختی ها مواجه خواهید شد. اما علیرغم مشکلاتی که گاهی پیش می آیند (و شاید هم به دلیل وجود این مشکلات) کوه نوردی می تواند مولد احساس راحتی و یگانگی روحی و روانی باشد که در هیچ جای دیگری یافت نمی شود. اما قبل از اینکه خوشی و یا لذت آزادی در ارتفاعات را بدست بیاورید، باید با آموزش های فنی ، جسمانی ، روانی و فنون احساسی خود را برای آن آماده کنید. همانطور که اولین گام ها را برای صعود یک قله بر می دارید، باید اولین گام ها را جهت کوه نورد شدن هم بردارید ، هر چند بدست آوردن مهارت در کوهستان عملی مداوم است که تا زمانی که در کوه باشید، ادامه خواهد داشت، ولی بهر حال باید از یک جایی کار خود را شروع کنید.
جهت صعود و عبوراز کوه ها به مهارت احتیاج دارید، شما باید بدانید که چه نوع لباسهایی، وسایل اولیه و ضروری و مواد غذایی را با خود داشته باشید و حمل کنید. چگونه به طور ایمن شب مانی را انجام دهید. باید بدانید که چگونه می توان مسیرهای طولانی را با اتکا به وسایلی که همراه دارید طی کنید و با استفاده از روش های ناوبری چگونه در مناطقی که راه و علامتی وجود ندارد، مسیر خود را پیدا کنید. شما به مهارتهای کوه پیمایی ، سنگ نوردی ، صعود در زمستان و ... احتیاج دارید تا بتوانید صعودهای موفقی را به پایان برسانید. همچنین باید مهارت هایی در مورد شناخت سطحی که روی آن حرکت می کنید، داشته باشید. آیا سطح زمین سنگ ، برف، یخ و یا یخچال است؟ هر چند کوهنوردان همیشه تلاش می کنند تا خطرات را در مورد خود ودیگران به حداقل برسانند ،اما برنامه های کوه نوردی هرگز به طور کامل قابل پیش بینی نیستند، به همین دلیل هر کوه نوردی باید نکات ایمنی، کمک های اولیه در طبیعت وامداد و نجات را تعلیم ببیند و بیاموزد.
مهارت و آرزوهای شما در سطحی که باشند، شرایط بدنی و جسمانی خوب مسئله مهمی را تشکیل می دهد. هر چقدر قوی تر باشید، کوه های بیشتری در دسترس و انتخاب شما قرار خواهند داشت. بنابراین به جای تحمل کردن صعودها ، از آنها لذت خواهید برد. از همه مهمتر، ایمنی و سلامتی تمام اعضای گروه ممکن است وابسته به قدرت یا ضعف فردی از اعضای گروه باشد، بنابراین لازم است در جهت ارتقای توانمندی های جسمی و ذهنی خود و همنوردانمان بکوشیم.


بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

قتل خونین همسر با دستور زن خیانتکار+گفتگو با متهم