سرسختی یا نبوغ ، مساله این است ؟

سرسختی به عنوان عامل تعدیلکننده اثرات منفی استرس عمل میکند و سلامت روانی ما را بهبود میبخشد. افرادی که سرسختی زیادی دارند، حوادث و رویدادها را کمتر نگرانکننده ارزیابی میکنند و به توانایی خود برای سازگاری با شرایط جدید خوشبین هستند.
تاملی در نقش سرسختی و نبوغ در موفقیت و نیک زیستی
سارا حق بین
تا به حال به تلاش کودکان حدود یک ساله برای یادگیری راه رفتن دقت کرده اید؟ چه تلاش و سماجتی به خرج می دهند و تسلیم زمین خوردن های پیاپی نمی شوند؛ و یا داستان مشهور ادیسون و اختراع برق، صدها بار آزمایش حتی به قیمت سوختن منزلش در آتش؛ جالب تر اینکه خود او در این خصوص می گوید: « نوآوری عبارت است از یک درصد الهام روح و نود و نه درصد عرق ریختن و تلاش کردن.»
نیکلا تسلا فیزیکدان بزرگ و یکی از همکاران ادیسون درباره روش او برای حل مسائل مینویسد: «اگر ادیسون میخواست سوزنی را در انبار کاهی پیدا کند، با پشتکار فراوان دانه به دانه رشتههای کاه را کنار میزد تا بالاخره سوزن نمایان شود.»
بطور کلی دانشمندان، محققان، ورزشکاران، کنشگران اجتماعی و افراد موفقی که امروزه نامدار هستند، در راه آرمان هایشان چنین رویه ای داشته اند. همه این افراد ویژگی مشترکی دارند و آن سرسختی (Grit) است.
سرسختی برای رسیدن به چیزی که برایشان خوشایند است و به دنبال محقق کردن آن هستند.
شما چطور؟ چند بار تا به حال برای کاهش وزنتان اقدام کرده اید؟ چند بار تلاش کرده اید یک عادت را ترک کنید؟ چند بار تصمیم گرفته اید در تحصیل، حرفه و یا پروژه تان بهترین باشید؟ چقدر کارهای نیمه تمام دارید؟ چرا؟ اهدافتان سخت و پراسترس و زمان بَر هستند؟ انگیزه و اشتیاقتان برای اتمام آن به اندازه روزهای نخست نیست؟ در طی مسیر با مشکلات و شکست مواجه شده اید؟ اگر خودتان را ارزیابی کنید، آیا شما فرد سرسختی هستید؟
سرسختی چیست؟
سرسختی یعنی اشتیاق و پشتکار. سرسختی یعنی استقامت، اراده، عزمِ راسخ، شکیبایی، مداومت. سرسختی یعنی پایبندی به یک هدف سطح بالا برای مدتی بسیار طولانی.
سرسختی یکی از اصلی ترین عوامل موفقیت افراد است. آنچه که می تواند همه تلاش ها و سماجت های افراد موفق را توجیه کند، سرسختی است. این سرسختی است که باعث می شود برخی از ستاره های ورزشی جهان با وجود خستگی، شکست ها و مصدومیت باز هم موفق شوند و بتوانند به پیروزی دست یابند و یا یک موسیقی دان ما را در ترانه ای که مینوازد غرق می کند. سرسختی مفهومی است که به افراد می آموزد که چگونه با چالش ها، فشارهای نامطلوب و مشکلات زندگی خود مواجه شوند و هرگز دچار خستگی و افسردگی نشوند.
سرسختی با هوش (IQ)، ظاهر خوب، سلامت جسمانی، تحصیلات، استعداد و … مرتبط نیست و از طرفی کارها و موفقیتهای ما بیشتر به علاقه و پشتکارمان بستگی دارد نه به استعداد ذاتی ما.
با این حال آنچه که در عموم جامعه، مدارس و خانواده ها بیشتر مورد توجه قرار می گیرد استعداد است و نه تلاش. این قضاوت موجب می شود افراد عمدتاً عامل موفقیت را در استعداد افراد جستجو کنند و نه در تلاش و کوشش آنها. قطعاً استعداد (مجموع توانمندی های یک فرد) عامل مهمی است و در افراد مختلف متفاوت، اما تحقیقات متعدد ثابت کرده اند تأثیر سرسختی و پشتکار در بدست آوردن موفقیت، دو برابر استعداد است. چرا که انسانها در دنیا از منابعی برخوردارند که فقط افراد بسیار استثنایی، نهایت بهره را از آن می برند. پس چرا تصور می کنیم استعداد ماست که مقصد ما را تعیین میکند، نه تلاش ما؟
ما با توجه و تمرکز بر استعداد، به بقیه امور بی توجه می شویم و تمرکز بر استعداد، حواس ما را از چیزی مهم به نام «تلاش» پرت می کند. این در حالیست که موفقیت ما در ماراتون زندگی به شدت به سرسختی و پشتکار بستگی دارد. (1)
در این خصوص اولین بار بطور جدی آنجلا لی داکورث (Angela Lee Duckworth) نویسنده و استاد روانشناسی دانشگاه پنسیلوانیا تحقیقات طولانی مدتی انجام داد که مجموعه این تحقیقات و نتایج آنها در کتاب «Grit - Power of Passion and Persistence» منتشر شده است.
داکورث در سخنرانی خود در TED بیان می کند زمانی که معلم دبیرستان بوده متوجه شده است که بهترین عملکرد تحصیلی مربوط به با استعدادترین دانشآموزانش نیست، بلکه مربوط به آن دسته از دانشآموزانی است که با داشتن میزان متوسطی از استعداد، اما پشتکار و اشتیاق بالا، سرسختی بالایی از خود نشان میدهند. او پژوهشهایش را با نمونههای دیگری تکرار کرد و دریافت که سرسختی یکی از کلیدیترین عوامل موفقیت تحصیلی دانشآموزان است. او می گوید:«در تدریس فهمیدم با تلاش می توان به هر چیزی دست یافت و تعصب و سخت کوشی، مهم تر از توانایی فکری است.» (1)(2)
او سرسختی (Grit) را این گونه تعریف می کند:
«پشتکار (Perseverance) و اشتیاق (Passion) برای دستیابی به اهداف بلندمدت.»
از نظر او، برخلاف تصور عامهی مردم، سرسختی چیزی بیشتر از پافشاری کردن است و منظور از سرسختی، سختکوشی و جا نزدن موقع دشوار شدن شرایط است.
چرا سرسختی مهم است؟
سرسختی در روانشناسی، یک ویژگی مثبت و غیر شناختی است که بر پایه تلاش و پشتکار فردی همراه با اشتیاق برای یک هدف بلندمدت و خاص است. این پشتکار و تلاش، غلبه بر موانع یا چالش هایی است که در مسیر موفقیت قرار دارد و به عنوان یک نیروی محرک در تحقق دستیابی به موفقیت عمل می کند. مفاهیم نزدیک و مرتبط به سرسختی در روانشناسی عبارتند از «استقامت»، «انعطاف پذیری»، «عزم» . سرسختی نیروی لازم برای «ادامه دادن» در میان چالش ها و ناکامی ها را فراهم می کند.
سرسختی یک فرد را قادر می سازد تا با تکیه بر موانع در طول یک دوره طولانی، به هدف خود ادامه دهد.تحقیقات نشان داده افرادی که تاریخساز شدهاند بیشتر از این که آدمهای بااستعدادی باشند، آدمهای سرسختی بوده اند. داکورث میگوید: «وقتی به ورزشکاران، بازیگران و موسیقیدانانی که تمرین میکنند نگاه میکنیم، میبینیم که آنها در حین تمرین هزاران بار مرتکب اشتباه میشوند و همین اشتباهات است که موجب میشود خودشان را بهبود ببخشند و به ورزشکار، بازیگر و موسیقیدان بهتری تبدیل شوند. من معتقدم بیشتر کارهایی که ارزش انجام دادن دارند، زمان بر بوده و نیاز به تعهد پایدار دارند. در واقع هیچ راه میان بری برای موفقیت واقعی و ارزشمند وجود ندارد.
او معادله زیر را برای سرسختی ارائه کرد:
تلاش × استعداد = مهارت
مهارت × تلاش = موفقیت
استعداد یعنی مهارت های خود را در زمانی که از تلاش خود سرمایه می گذارید، به سرعت بهبود بخشید. موفقیت زمانی رخ می دهد که مهارت ها را کسب و از آن استفاده کنید.
این معادله می گوید وقتی افراد را در شرایط و محیط مشابه در نظر می گیرید، موفقیت هر کدام به دو چیز بستگی دارد: استعداد و تلاش.
استعداد به این عامل بستگی دارد که با چه سرعتی در مهارت خود پیشرفت می کنیم، اما عوامل مربوط به تلاش، اهمیتی دو برابر دارد. تلاش است که مهارت را می سازد و آن را به کاری مفید تبدیل می کند. بدون تلاش، استعداد شما چیزی جز یک استعدادِ شکوفا نشده است. بدون تلاش هم مهارتِ شما چیزی فراتر از آنچه می توانستید انجام دهید و ندادید، نیست.
با تلاش، استعداد به مهارت تبدیل می شود و در همان حین، تلاش است که مهارت را مفید می سازد.
اجزای سرسختی:
سرسختی دو عنصر دارد: اشتیاق و پشتکار
منظور از اشتیاق این است که به هدف نهایی به صورت وفادارانه، پیوسته و الزام آور اهمیت بدهیم. نباید دمدمی مزاج باشید، تمرکز و اشتیاق برای قدم برداشتن در مسیر آن هدف و تلاش مداوم برای رسیدن به یک هدف معین.
نیمی از پشتکار ثبات قدم است. پشتکار چسبیدن به تعهدات خود است. پشتکار در سرسختی یعنی عزمِ جزم و پایبندی به یک هدف بعد از تصمیم گیری و تمایل به ترک نکردن کارها در مقابله با موانع.
نشانه های سرسختی:
داکورث می گوید اگر شما علاقمند به قهرمان ورزشی شدن هستید، هر روز 6:30 صبح تمرین می کنید تا عملکردتان بهبود یابد. اگر شما عاشق گلف هستید، ساعت های بی شماری را صرف می کنید تا بازیتان را بهبود بخشید. اگر مشتاق فروش هستید، صدها بار "نه" را تحمل می کنید تا فقط یک "بله" دریافت کنید. سرسختی نیازمند علاقه، تمرکز، هدفمندی و امید به رسیدن است.اما اگر شما برای یک فعالیت اشتیاق نداشته باشید، احتمالاً با حداقل تلاش آن کار را انجام می دهید که در حقیقت این مقدار تلاش برای تکمیل کار خواهد بود، نه موفقیت در آن کار.
داشتن سرسختی یعنی پی در پی پیشروی کنید. برای داشتن سرسختی و پشتکار باید هدفی پرمعنی و جالب داشته باشید و هفته به هفته و سال به سال سرمایه گذاری و در تمرینی چالش برانگیز شرکت کنید.
برای داشتن سرسختی باید طبق آن ضرب المثل ارزنده ژاپنی، 7 بار زمین بخورید و 8 بار از زمین بلند شوید. از این شاخه به آن شاخه پریدن و از مهارتی به سراغ مهارت دیگر رفتن، کار افراد سرسخت نیست. افراد سرسخت استقامت دارند و اجازه نمی دهند موانع، آنها را عقب نگه دارد.
بنابراین می توان گفت افراد سرسخت ویژگی های زیر را دارند: وفاداری: دستیابی به موفقیت در مقابل قابل اعتماد بودن
اهداف بلند مدت و استقامت: از طریق دنبال کردن
انعطاف پذیری: خوش بینی، اعتماد به نفس و خلاقیت
تعالی در مقابل کمال
مزایای سرسختی:
از آنجا که هیچ تلاشی بدون خطا و نقص نمی باشد، سرسختی به ما یاد می دهد که در شکست نیز درس های ارزشمندی وجود دارد و استقامت در مقابل آسیب ها دستاورد های بزرگی به همراه خواهد داشت؛ فردی که سرسختی دارد در جستجوی دستاوردهای بالا است و در بدترین حالت، اگر شکست بخورد، به صورت خستگی ناپذیر تلاش خود را کرده تا به موفقیت دست یابد.
سرسختی به ما می آموزد بعد از عدم پذیرش و ناامیدی از زمین بلند شویم و فرق بین هدف های پایینی که باید سریع رها شوند و هدف های بالایی که نیازمند سرسختی بیشتری هستند را یاد بگیریم. سرسختی همچنین شامل یادگیری، دیدن مشکلات به عنوان فرصت ها و پاسخ دادن به چالش هاست. سرسختی همان چیزی است که افراد برای رسیدن به رویاهای خود نیاز دارند.
به نقل از داکورث: «سرسختی برای دستیابی به اهدافِ عالی ضروری است چرا که برای تبدیل شدن به یکی از بهترین افراد در حوزه خود باید سرسختی داشته باشید.»
سرسختی فوایدی هم برای سلامت روان دارد. پژوهشگران دریافتهاند، سرسختی به عنوان عامل تعدیلکننده اثرات منفی استرس عمل میکند و سلامت روانی ما را بهبود میبخشد. افرادی که سرسختی زیادی دارند، حوادث و رویدادها را کمتر نگرانکننده ارزیابی میکنند و به توانایی خود برای سازگاری با شرایط جدید خوشبین هستند. همچنین ثابت شده است، سرسختی با عزتنفس همبستگی مستقیم و قابلتوجهی دارد؛ یعنی افرادی که دارای سرسختی زیاد هستند، اغلب از عزت نفس زیادی نیز برخوردارند و اجازه نمی دهند که زندگی برایشان تصمیم بگیرد بلکه راهشان را خودشان تعیین می کنند. میزان تعهد این افراد به اندازه ای است که حتی زمانی که کار بسیار دشوار است و همه چیز علیه شان می باشد باز هم دست از هدفشان بر نمی دارند و به آن می چسبند.
نتیجه :
سرسختی سرمایه روانی است.سرسختی با شکل گیری فلسفه زندگی ما افزایش می یابد. سرسختی با تغییر عملکرد فرهنگی در زندگی و محیطی که بزرگ می شویم تغییر می کند زیرا سرسختی ویژگی ثابتی نیست و قابل ارتقا است.
راه رسیدن به سرسختی هم آسان است و هم دشوار. راه دشوار این است که آن را در خود پرورش دهید و راه آسان، اینکه از هماهنگی با جمع به عنوان انگیزه اصلی استفاده کنید زیرا اگر در اطراف افراد سرسخت باشد، با سرسختی بیشتری اقدام میکنید و نقش و قدرت فرهنگ بر سرسختی همین است.
ما می توانیم سرسختی و پشتکار خود را رشد دهیم. باید پشتکار و علایق خود را از درون به بیرون پرورش داده و عادت به چالش کشیدنِ افزایش مهارت هایمان را توسعه دهیم. کار خود را به هدفی پیوند بزنیم که کمی فراتر از حد توانمان باشد و بعد زمانی که همه چیز از دست رفت، امیدوار باقی بمانیم. می توانیم سرسختی را از درون به بیرون هم تقویت کنیم. (1)
اما سوالی که مطرح می شود این است که از آنجا که افراد به دنبال شاد بودن توأم با موفقیت هستند آیا داشتن سرسختی و پشتکار بیشتر، شادی را افزایش می دهد؟
چند سال پیش برای پاسخ این سوال نمونه آماری از 2000 بزرگسال گرفته شد و نتیجه نشان داد که چطور سرسختی به رضایت از زندگی و شادی منجر می شود. البته سرسختی همه چیز نیست و بسیاری موارد دیگر هست که فرد برای رشد و شکوفایی به آنها نیاز دارد.
سرسختی ممکن است برای موفقیت کافی نباشد، اما مطمئناً لازم است. اگر ما به دنبال یک زندگی پربار و رضایت بخش هستیم لازم است که سرسخت باشیم. با آموزش مهارت سرسختی و ارتقای آن می توانیم افراد را تشویق کرده تا از شکست نترسند، بلکه راهشان را ادامه دهند حتی زمانی که دچار اشتباه شده اند و بیاموزند که برای موفقیت نیاز به یک تعهد پرشور نسبت به مأموریتشان دارند.
خلاصه اینکه «کاری را انجام دهید که عاشقش هستید، اما فقط عاشق بودن کافی نیست، عاشق ماندن نیز مهم است.»
ترجمه و تنظیم سارا حق بین
سارا حق بین
تا به حال به تلاش کودکان حدود یک ساله برای یادگیری راه رفتن دقت کرده اید؟ چه تلاش و سماجتی به خرج می دهند و تسلیم زمین خوردن های پیاپی نمی شوند؛ و یا داستان مشهور ادیسون و اختراع برق، صدها بار آزمایش حتی به قیمت سوختن منزلش در آتش؛ جالب تر اینکه خود او در این خصوص می گوید: « نوآوری عبارت است از یک درصد الهام روح و نود و نه درصد عرق ریختن و تلاش کردن.»
نیکلا تسلا فیزیکدان بزرگ و یکی از همکاران ادیسون درباره روش او برای حل مسائل مینویسد: «اگر ادیسون میخواست سوزنی را در انبار کاهی پیدا کند، با پشتکار فراوان دانه به دانه رشتههای کاه را کنار میزد تا بالاخره سوزن نمایان شود.»
بطور کلی دانشمندان، محققان، ورزشکاران، کنشگران اجتماعی و افراد موفقی که امروزه نامدار هستند، در راه آرمان هایشان چنین رویه ای داشته اند. همه این افراد ویژگی مشترکی دارند و آن سرسختی (Grit) است.
سرسختی برای رسیدن به چیزی که برایشان خوشایند است و به دنبال محقق کردن آن هستند.
شما چطور؟ چند بار تا به حال برای کاهش وزنتان اقدام کرده اید؟ چند بار تلاش کرده اید یک عادت را ترک کنید؟ چند بار تصمیم گرفته اید در تحصیل، حرفه و یا پروژه تان بهترین باشید؟ چقدر کارهای نیمه تمام دارید؟ چرا؟ اهدافتان سخت و پراسترس و زمان بَر هستند؟ انگیزه و اشتیاقتان برای اتمام آن به اندازه روزهای نخست نیست؟ در طی مسیر با مشکلات و شکست مواجه شده اید؟ اگر خودتان را ارزیابی کنید، آیا شما فرد سرسختی هستید؟
سرسختی چیست؟
سرسختی یعنی اشتیاق و پشتکار. سرسختی یعنی استقامت، اراده، عزمِ راسخ، شکیبایی، مداومت. سرسختی یعنی پایبندی به یک هدف سطح بالا برای مدتی بسیار طولانی.
سرسختی یکی از اصلی ترین عوامل موفقیت افراد است. آنچه که می تواند همه تلاش ها و سماجت های افراد موفق را توجیه کند، سرسختی است. این سرسختی است که باعث می شود برخی از ستاره های ورزشی جهان با وجود خستگی، شکست ها و مصدومیت باز هم موفق شوند و بتوانند به پیروزی دست یابند و یا یک موسیقی دان ما را در ترانه ای که مینوازد غرق می کند. سرسختی مفهومی است که به افراد می آموزد که چگونه با چالش ها، فشارهای نامطلوب و مشکلات زندگی خود مواجه شوند و هرگز دچار خستگی و افسردگی نشوند.
سرسختی با هوش (IQ)، ظاهر خوب، سلامت جسمانی، تحصیلات، استعداد و … مرتبط نیست و از طرفی کارها و موفقیتهای ما بیشتر به علاقه و پشتکارمان بستگی دارد نه به استعداد ذاتی ما.
با این حال آنچه که در عموم جامعه، مدارس و خانواده ها بیشتر مورد توجه قرار می گیرد استعداد است و نه تلاش. این قضاوت موجب می شود افراد عمدتاً عامل موفقیت را در استعداد افراد جستجو کنند و نه در تلاش و کوشش آنها. قطعاً استعداد (مجموع توانمندی های یک فرد) عامل مهمی است و در افراد مختلف متفاوت، اما تحقیقات متعدد ثابت کرده اند تأثیر سرسختی و پشتکار در بدست آوردن موفقیت، دو برابر استعداد است. چرا که انسانها در دنیا از منابعی برخوردارند که فقط افراد بسیار استثنایی، نهایت بهره را از آن می برند. پس چرا تصور می کنیم استعداد ماست که مقصد ما را تعیین میکند، نه تلاش ما؟
ما با توجه و تمرکز بر استعداد، به بقیه امور بی توجه می شویم و تمرکز بر استعداد، حواس ما را از چیزی مهم به نام «تلاش» پرت می کند. این در حالیست که موفقیت ما در ماراتون زندگی به شدت به سرسختی و پشتکار بستگی دارد. (1)
در این خصوص اولین بار بطور جدی آنجلا لی داکورث (Angela Lee Duckworth) نویسنده و استاد روانشناسی دانشگاه پنسیلوانیا تحقیقات طولانی مدتی انجام داد که مجموعه این تحقیقات و نتایج آنها در کتاب «Grit - Power of Passion and Persistence» منتشر شده است.
داکورث در سخنرانی خود در TED بیان می کند زمانی که معلم دبیرستان بوده متوجه شده است که بهترین عملکرد تحصیلی مربوط به با استعدادترین دانشآموزانش نیست، بلکه مربوط به آن دسته از دانشآموزانی است که با داشتن میزان متوسطی از استعداد، اما پشتکار و اشتیاق بالا، سرسختی بالایی از خود نشان میدهند. او پژوهشهایش را با نمونههای دیگری تکرار کرد و دریافت که سرسختی یکی از کلیدیترین عوامل موفقیت تحصیلی دانشآموزان است. او می گوید:«در تدریس فهمیدم با تلاش می توان به هر چیزی دست یافت و تعصب و سخت کوشی، مهم تر از توانایی فکری است.» (1)(2)
او سرسختی (Grit) را این گونه تعریف می کند:
«پشتکار (Perseverance) و اشتیاق (Passion) برای دستیابی به اهداف بلندمدت.»
از نظر او، برخلاف تصور عامهی مردم، سرسختی چیزی بیشتر از پافشاری کردن است و منظور از سرسختی، سختکوشی و جا نزدن موقع دشوار شدن شرایط است.
چرا سرسختی مهم است؟
سرسختی در روانشناسی، یک ویژگی مثبت و غیر شناختی است که بر پایه تلاش و پشتکار فردی همراه با اشتیاق برای یک هدف بلندمدت و خاص است. این پشتکار و تلاش، غلبه بر موانع یا چالش هایی است که در مسیر موفقیت قرار دارد و به عنوان یک نیروی محرک در تحقق دستیابی به موفقیت عمل می کند. مفاهیم نزدیک و مرتبط به سرسختی در روانشناسی عبارتند از «استقامت»، «انعطاف پذیری»، «عزم» . سرسختی نیروی لازم برای «ادامه دادن» در میان چالش ها و ناکامی ها را فراهم می کند.
سرسختی یک فرد را قادر می سازد تا با تکیه بر موانع در طول یک دوره طولانی، به هدف خود ادامه دهد.تحقیقات نشان داده افرادی که تاریخساز شدهاند بیشتر از این که آدمهای بااستعدادی باشند، آدمهای سرسختی بوده اند. داکورث میگوید: «وقتی به ورزشکاران، بازیگران و موسیقیدانانی که تمرین میکنند نگاه میکنیم، میبینیم که آنها در حین تمرین هزاران بار مرتکب اشتباه میشوند و همین اشتباهات است که موجب میشود خودشان را بهبود ببخشند و به ورزشکار، بازیگر و موسیقیدان بهتری تبدیل شوند. من معتقدم بیشتر کارهایی که ارزش انجام دادن دارند، زمان بر بوده و نیاز به تعهد پایدار دارند. در واقع هیچ راه میان بری برای موفقیت واقعی و ارزشمند وجود ندارد.
او معادله زیر را برای سرسختی ارائه کرد:
تلاش × استعداد = مهارت
مهارت × تلاش = موفقیت
استعداد یعنی مهارت های خود را در زمانی که از تلاش خود سرمایه می گذارید، به سرعت بهبود بخشید. موفقیت زمانی رخ می دهد که مهارت ها را کسب و از آن استفاده کنید.
این معادله می گوید وقتی افراد را در شرایط و محیط مشابه در نظر می گیرید، موفقیت هر کدام به دو چیز بستگی دارد: استعداد و تلاش.
استعداد به این عامل بستگی دارد که با چه سرعتی در مهارت خود پیشرفت می کنیم، اما عوامل مربوط به تلاش، اهمیتی دو برابر دارد. تلاش است که مهارت را می سازد و آن را به کاری مفید تبدیل می کند. بدون تلاش، استعداد شما چیزی جز یک استعدادِ شکوفا نشده است. بدون تلاش هم مهارتِ شما چیزی فراتر از آنچه می توانستید انجام دهید و ندادید، نیست.
با تلاش، استعداد به مهارت تبدیل می شود و در همان حین، تلاش است که مهارت را مفید می سازد.
اجزای سرسختی:
سرسختی دو عنصر دارد: اشتیاق و پشتکار
منظور از اشتیاق این است که به هدف نهایی به صورت وفادارانه، پیوسته و الزام آور اهمیت بدهیم. نباید دمدمی مزاج باشید، تمرکز و اشتیاق برای قدم برداشتن در مسیر آن هدف و تلاش مداوم برای رسیدن به یک هدف معین.
نیمی از پشتکار ثبات قدم است. پشتکار چسبیدن به تعهدات خود است. پشتکار در سرسختی یعنی عزمِ جزم و پایبندی به یک هدف بعد از تصمیم گیری و تمایل به ترک نکردن کارها در مقابله با موانع.
نشانه های سرسختی:
داکورث می گوید اگر شما علاقمند به قهرمان ورزشی شدن هستید، هر روز 6:30 صبح تمرین می کنید تا عملکردتان بهبود یابد. اگر شما عاشق گلف هستید، ساعت های بی شماری را صرف می کنید تا بازیتان را بهبود بخشید. اگر مشتاق فروش هستید، صدها بار "نه" را تحمل می کنید تا فقط یک "بله" دریافت کنید. سرسختی نیازمند علاقه، تمرکز، هدفمندی و امید به رسیدن است.اما اگر شما برای یک فعالیت اشتیاق نداشته باشید، احتمالاً با حداقل تلاش آن کار را انجام می دهید که در حقیقت این مقدار تلاش برای تکمیل کار خواهد بود، نه موفقیت در آن کار.
داشتن سرسختی یعنی پی در پی پیشروی کنید. برای داشتن سرسختی و پشتکار باید هدفی پرمعنی و جالب داشته باشید و هفته به هفته و سال به سال سرمایه گذاری و در تمرینی چالش برانگیز شرکت کنید.
برای داشتن سرسختی باید طبق آن ضرب المثل ارزنده ژاپنی، 7 بار زمین بخورید و 8 بار از زمین بلند شوید. از این شاخه به آن شاخه پریدن و از مهارتی به سراغ مهارت دیگر رفتن، کار افراد سرسخت نیست. افراد سرسخت استقامت دارند و اجازه نمی دهند موانع، آنها را عقب نگه دارد.
بنابراین می توان گفت افراد سرسخت ویژگی های زیر را دارند: وفاداری: دستیابی به موفقیت در مقابل قابل اعتماد بودن
اهداف بلند مدت و استقامت: از طریق دنبال کردن
انعطاف پذیری: خوش بینی، اعتماد به نفس و خلاقیت
تعالی در مقابل کمال
مزایای سرسختی:
از آنجا که هیچ تلاشی بدون خطا و نقص نمی باشد، سرسختی به ما یاد می دهد که در شکست نیز درس های ارزشمندی وجود دارد و استقامت در مقابل آسیب ها دستاورد های بزرگی به همراه خواهد داشت؛ فردی که سرسختی دارد در جستجوی دستاوردهای بالا است و در بدترین حالت، اگر شکست بخورد، به صورت خستگی ناپذیر تلاش خود را کرده تا به موفقیت دست یابد.
سرسختی به ما می آموزد بعد از عدم پذیرش و ناامیدی از زمین بلند شویم و فرق بین هدف های پایینی که باید سریع رها شوند و هدف های بالایی که نیازمند سرسختی بیشتری هستند را یاد بگیریم. سرسختی همچنین شامل یادگیری، دیدن مشکلات به عنوان فرصت ها و پاسخ دادن به چالش هاست. سرسختی همان چیزی است که افراد برای رسیدن به رویاهای خود نیاز دارند.
به نقل از داکورث: «سرسختی برای دستیابی به اهدافِ عالی ضروری است چرا که برای تبدیل شدن به یکی از بهترین افراد در حوزه خود باید سرسختی داشته باشید.»
سرسختی فوایدی هم برای سلامت روان دارد. پژوهشگران دریافتهاند، سرسختی به عنوان عامل تعدیلکننده اثرات منفی استرس عمل میکند و سلامت روانی ما را بهبود میبخشد. افرادی که سرسختی زیادی دارند، حوادث و رویدادها را کمتر نگرانکننده ارزیابی میکنند و به توانایی خود برای سازگاری با شرایط جدید خوشبین هستند. همچنین ثابت شده است، سرسختی با عزتنفس همبستگی مستقیم و قابلتوجهی دارد؛ یعنی افرادی که دارای سرسختی زیاد هستند، اغلب از عزت نفس زیادی نیز برخوردارند و اجازه نمی دهند که زندگی برایشان تصمیم بگیرد بلکه راهشان را خودشان تعیین می کنند. میزان تعهد این افراد به اندازه ای است که حتی زمانی که کار بسیار دشوار است و همه چیز علیه شان می باشد باز هم دست از هدفشان بر نمی دارند و به آن می چسبند.
نتیجه :
سرسختی سرمایه روانی است.سرسختی با شکل گیری فلسفه زندگی ما افزایش می یابد. سرسختی با تغییر عملکرد فرهنگی در زندگی و محیطی که بزرگ می شویم تغییر می کند زیرا سرسختی ویژگی ثابتی نیست و قابل ارتقا است.
راه رسیدن به سرسختی هم آسان است و هم دشوار. راه دشوار این است که آن را در خود پرورش دهید و راه آسان، اینکه از هماهنگی با جمع به عنوان انگیزه اصلی استفاده کنید زیرا اگر در اطراف افراد سرسخت باشد، با سرسختی بیشتری اقدام میکنید و نقش و قدرت فرهنگ بر سرسختی همین است.
ما می توانیم سرسختی و پشتکار خود را رشد دهیم. باید پشتکار و علایق خود را از درون به بیرون پرورش داده و عادت به چالش کشیدنِ افزایش مهارت هایمان را توسعه دهیم. کار خود را به هدفی پیوند بزنیم که کمی فراتر از حد توانمان باشد و بعد زمانی که همه چیز از دست رفت، امیدوار باقی بمانیم. می توانیم سرسختی را از درون به بیرون هم تقویت کنیم. (1)
اما سوالی که مطرح می شود این است که از آنجا که افراد به دنبال شاد بودن توأم با موفقیت هستند آیا داشتن سرسختی و پشتکار بیشتر، شادی را افزایش می دهد؟
چند سال پیش برای پاسخ این سوال نمونه آماری از 2000 بزرگسال گرفته شد و نتیجه نشان داد که چطور سرسختی به رضایت از زندگی و شادی منجر می شود. البته سرسختی همه چیز نیست و بسیاری موارد دیگر هست که فرد برای رشد و شکوفایی به آنها نیاز دارد.
سرسختی ممکن است برای موفقیت کافی نباشد، اما مطمئناً لازم است. اگر ما به دنبال یک زندگی پربار و رضایت بخش هستیم لازم است که سرسخت باشیم. با آموزش مهارت سرسختی و ارتقای آن می توانیم افراد را تشویق کرده تا از شکست نترسند، بلکه راهشان را ادامه دهند حتی زمانی که دچار اشتباه شده اند و بیاموزند که برای موفقیت نیاز به یک تعهد پرشور نسبت به مأموریتشان دارند.
خلاصه اینکه «کاری را انجام دهید که عاشقش هستید، اما فقط عاشق بودن کافی نیست، عاشق ماندن نیز مهم است.»
ترجمه و تنظیم سارا حق بین