آوازِ هزاران پرنده در گلوی مادران
جهان را فراموش کرده است. دلبندش را در بغل دارد و میخواند: «لالالالا گل مریم/ فدای تو میشم هر دم/ لالالالا گل یاسم تموم عمر به پات وایسم/ لالالالا گل مینا به عشق توست چشام بینا/ لالالالا گل شب بو/ تویی خوشرنگ تویی خوشبو» باد لالایی غمگینش را با خود میپراکند. نگرانِ چیزی نیست. انگار حهان او و فرزندش را در پیچِ جادهای کوهستانی گم کرده. در...
جهان را فراموش کرده است. دلبندش را در بغل دارد و میخواند: «لالالالا گل مریم/ فدای تو میشم هر دم/ لالالالا گل یاسم تموم عمر به پات وایسم/ لالالالا گل مینا به عشق توست چشام بینا/ لالالالا گل شب بو/ تویی خوشرنگ تویی خوشبو» باد لالایی غمگینش را با خود میپراکند. نگرانِ چیزی نیست. انگار حهان او و فرزندش را در پیچِ جادهای کوهستانی گم کرده. در انتظار است، لالاییاش پر از اندوه؛ اما خودش غمگین نیست. میداند دلبندش چون بذرِ کاج، سر برخواهد آورد و آنوقت اوست که میتواند در آغوشاش گم شود. برای همیشه حتی. زن روزگاری خود دختری بود که صدای گریههای عروسک تازهاش از تمام شریانهایش عبور میکرد و چه دیر فهمید اگر گلهای چادرِ مادرش را محکمتر بو میکرد، در انتظار هیچچیز نمیماند. او لالاییهای تازهاش را خرجِ فرزندش میکند و درد آوا میشود و از جانش میرود. در گلویش آوازهای هزاران پرنده را فریاد میزند: «لالالالا خبر لالا/ شده فصل سفر لالا/ یکی رفت و یکی اومد/ لالا چشما به در لالا/ لالالالا خبر اومد/ پرنده از سفر اومد/ یکی بال و پرش واشد/ یکی بی بال و پر اومد»
***
فیلم سه زن/ پروین بهمنی
در لغت نامه دهخدا و فرهنگ فارسی معین دربارهی لالایی آمده است: «صوتی که بدان طفل را در گهواره خوابانند.» لالاییها بخشی از میراث ملی فرهنگها هستند. این آواها نهتنها از لحاظ موسیقی و کلام دارای ارزشهای ساختاری هستند، بلکه بازتابندهی بخش وسیعی از فرهنگِ انسانی هر قوم نیز به شمار میآیند. با این آوا میتوان بخشی از شرایط اجتماعی زنان و مردان و همچنین چگونگی ارتباط انسانی میانِ آنان را درک کرد. برای نمونه به بخشی از لالایی «پروین بهمنی» در فیلم سه زن به کارگردانی «منیژه حکمت» گوش دهید.
این اثر توانست زنی را به جامعهی هنری معرفی کند که بعدتر یکی از چهرههای درخشانِ موسیقی فولکلور شد. خانم بهمنی که به تازگی به جهانِ دیگر شده را مادر لالاییهای ایران میخوانند. این لالایی در این سالها بسیار تکرار شد و او خود، بارها آن را به اجرا درآورد.
هیوا
در لالاییها معمولا گلایههای و دردهای زنان و آرزوها و آمالِ مادرانه بیان میشود؛ زنان در جامعهای که فاقد قدرت اجتماعیاند، مجبورند زخمهاشان را به جای فریاد، با آهنگ حزنانگیز لالاییها اظهار دارند. بیشتر لالاییهای ایران با آواز دشتی و گویش بختیاری در دستگاه شور زمزمه میشوند. به بخشی از لالایی استفاده شده در فیلم «هیوا» گوش دهید.
استاد «فریدون شهبازیان» را باید یکی از پیشروترین هنرمندانِ ایرانی دانست که در سالِ 77 که به هر روی فضای موسیقی متفاوت از این روزها بود، در اثرِ «رسول ملاقلیپور» از لالایی بهره برد.
سریال پایتخت
دکتر ساسان فاطمی بر این اعتقاد است که «لالایی» در ردهی موسیقیهای موقعیتی قرار داد چرا که اجرای آنها محدود به زمان و موقعیت خاص است. او نوشته: «برای موسیقی موقعیتی، رویداد، واقعی است، «همین جا است»، در همین لحظه که موسیقی به اجرا در می آید. این رویداد، مسئلهی همه کس و همه زمان نیست. همه کس کودکی ندارد و آن کس که دارد او را در هر لحظه نمی خواباند.» در لالایی ویژگی و مشخصهی زمان اجرایی موسیقی محدود به خواببُردن کودک و یا ارادهی مادر برای خواباندن کودک میشود و به عبارت دیگر این دو، موقعیتِ اجرایی لالایی را مشخص میکند. به یک لالایی که از سریال «پایتخت» پخش شد، گوش دهید.
اگر در «مختارنامه» برای اولین بار یک لالایی در تلویزیون ایران پخش شد، چند سال بعد از آن در سریال «پایتخت» بار دیگر یک لالایی خوانده شد. پخش این لالایی در تلویزیون با واکنشهای گستردهای مواجه شد و بسیاری را امیدوار کرد که اتفاقاتی از این دست بارِ دیگر رخ دهد. اتفاقی که البته تاکنون رخ نداده است.
شیار 143
محققان میگویند جنین نیز موسیقی را میفهمد و با آن ارتباط برقرار میکند؛ ضمن آنکه کودک قبل از حرف زدن، آواز خواندن را یاد میگیرد. او برای خود آواز میخواند، بدون آنکه بداند آواز خواندن چیست. کودکانی که با موسیقی بزرگ میشوند، به نسبت دیگران رشد عقلی بالاتری دارند. اما کودک، همواره برای مادرش کودک میماند. حتی آنهنگام که او را از دست میدهد. داستانِ یونس و مادرش اُلفت در فیلم شیار 143 داستانی پر از عشق و انتظار است. داستانِ بسیاری از مادرانِ سیاهپوشِ این سرزمین. الفت سالهای سال در انتظار میماند تا چند تکه استخوان فرزندش را در آغوش بگیرد و پس از سالهای سال، برایش لالایی بخواند.
این لالایی را «پروین غلامشاهی» خوانده، مادری در روستایی دورافتاده که فرزندانِ خود را در زلزلهی بم از دست داده است. بخشهایی از آوازِ او با گریه همراه است.
مستند سینمایی زمناکو
یکی از کارکردهای لالاییها برای زنان تخلیه روانی بوده است، استفاده از مفاهیمی چون «بیکسی»، «بیهمدمی» «تنهایی» و غیره باعثِ تخلیهی روانی زنان شده و تأثیر آرامبخشی بر آنها داشته است. علاوه بر آن، برخی از لالاییها دارای مضامین سیاسی و اجتماعی نیز هستند. آنان که به تماشای مستند «زمناکو» نشستهاند، قطعهی موسیقی پایانی آن را فراموش نکردهاند. این لالایی با صدای «هاله سیفیزاده» به خوبی فاجعهی بزرگ بمباران شیمیایی حلبچه را به مخاطب منتقل میکند و به یکی از تاثیرگذارترین لالاییهایی بدل شد که در سینمای ایران پخش شد.
فیلم چ
موسیقی فولکلور کشور ما، سالهاست که در سایه واقع شده است و چنان مورد بی مهری قرار گرفته است که به گمان برخی بهیک موسیقی موزهای و کنسرتی تبدیل شده و از زندگی روزمرهی روستائیان بریده شده است؛ لالایی اما هنوز قدرتِ خود را حفظ کرده و در موسیقی فولکلور آنچنان سرشار از رنگ و بوی اندیشه و احساس زنانِ این مناطق است که میتوان بافتی از رگههای شعور و شاعرانگی قومی را در جوهرهی عناصرش مشاهده کرد. جدای از ارزش تاریخ نگارانه، این آوازها حتی میتوانند در درک سیرِ حیاتِ معنوی یک قوم نیز مفید واقع شوند، تا جائی که بواسطهی تحلیل آنها، میتوان خطوطی از عقاید، آرمانها و احساسات یک ملت را در گذرگاه زمان ترسیم کرد.
ابراهیم حاتمیکیا همواره در استفاده از صدای زن در آثارش پیشتاز بوده است، او در فیلم «چ» نیز از این مساله بهره برد و لالاییای از زبانِ «مریلا زارعی» خوانده شد.
آلبوم اهل ماتم
گرچه لالایی را بهعنوان یکی از قالبهای موسیقی فولکلور دسته بندی میکنند، اما نباید آن را به زندگی روستایی محدود و سایر کودکان یا مادران را از کارکرد موسیقیایی- عاطفی آن محروم کرد. شاید توجه به همین مسئله، انگیزهای برای برخی آهنگسازان شده که دست به خلق یا احیای آوازهایی در قالب لالایی بزنند. «هانا کامکار» بارها لالایی خوانده است؛ اما شاید یکی از تاثیرگذارترینِ آنان لالاییای باشد که میبینید. این قطعه با جمعی از برترین نوازندگانِ ایران اجرا شد.
مختارنامه
«محسن شریفیان» (آهنگساز و پژوهشگر جنوبی) با انتشارات ماهور آلبوم «اهل ماتم» را منتشر کرد که در آن لالاییهایی نیز آمده بود. یکی از آنان به عنوان تیتراژ سریال «مختارنامه» به کارگردانی «داوود میرباقری» اجرا شد. این لالایی را «صدیقه بحرانی» خوانده است. او «شروهخوان» است. شروه آهنگ و سوز و ساز جنوبِ ایران است. نوایی سوزناک که بوی وصل و فراق و وصف معشوق میدهند. نغمهای غمگنانه و مگر غمی بزرگ از آنچه در کربلا گذشت، در این جهان وجود دارد؟
در این میان کتابهای بسیاری نیز به بحث لالایی پرداختهاند. از جمله مجموعههایی که شعرهای لالایی های مناطق مختلف ایران را جمع آوری کردهاند، میتوانیم به آوازهای روح نواز، گردآوری مجموعهای از لالایی های مناطق مختلف ایران توسط هوشنگ جاوید با یاری موسی جرجانی در سال ۱۳۷۰ اشاره کرد. در مجموعهای دیگر به نام بونگهای مادرانه، کرم علی رضایی برگزیده ای از لالاییهای لری، کردی و لکی را مانند هوشنگ جاوید از لحاظ شعر به شکل فونتیک ثبت کرده است. «محمدرضا درویشی» نیز در مجموعهی دیگری به نام «بیست ترانهی استان فارس»، چند نمونه از لالایی ها را گردآوری و آوانگاری کرد. فواد توحیدی نیز در کتاب نگاهی به موسیقی نواحی کرمان به معرفی لالاییهای کرمان پرداخته است.
اثری از:
گزارش:
کاور ویدیو:
تدوین:
آدرس فایل 480:
آدرس فایل 1080:
گفتار متن:
نقش لالایی در موسیقی ایران با نگاهی به لالاییهای استفاده شده در آثار سینمایی ایران
آدرس ویدیو آپارات: