یادی از «حافظ ترانههای طهرون» همزمان با شب یلدا
موسیقی ما- «باباجان! بد وجود ندارد. بدیها را نبینید. کمبودها و کسریها را نبینید. هر چیز عذابتان میدهد را نبینید. سعی کنید با تکیه بر خوبیها روزگار را بگذرانید. زندگی را سخت نگیرید، خوب و بدش میگذرد.» اینها را بچهی طهرون میگفت. بازیگرِ کهنهکارِ سینما و تلویزیون، صداپیشه و نویسندهی یکتا: استاد مرتضی احمدی. مَرد بزرگی که «قاطی مشتیهاش...
موسیقی ما- «باباجان! بد وجود ندارد. بدیها را نبینید. کمبودها و کسریها را نبینید. هر چیز عذابتان میدهد را نبینید. سعی کنید با تکیه بر خوبیها روزگار را بگذرانید. زندگی را سخت نگیرید، خوب و بدش میگذرد.» اینها را بچهی طهرون میگفت. بازیگرِ کهنهکارِ سینما و تلویزیون، صداپیشه و نویسندهی یکتا: استاد مرتضی احمدی. مَرد بزرگی که «قاطی مشتیهاش و جوونمردای ترون لولید و سرد و گرم روزگارو مزه مزه کرد، بلت شد که واس چی باد گریه کنه و برا کی خنده. جلو هیچ ناجوونمردی به تمنایی دس پیش نبرد و سر فرود نیاورد، تو کوچه پس کوچههای این شهر، سر گذراش، زیر بازارچههاش، دور و ور دروازه هاش معرفتو یاد گرفت» و مگر میشود یلدا باشد و یادِ او نباشد؟
«موسیقی ما» به همین بهانه با «بهرنگ بقایی» (نویسنده و آهنگساز) به گفتوگو نشست تا یادی کند از مردی که صدایِ طهرونِ قدیم است برای همیشه.
«مرتضی احمدی» موسیقی ردیف دستگاذهی را به شکل عمیق نمیشناخت؛ اما گوش بسیار قویای داشت
آدمهایی مثل پدربزرگِ من همه چیز را به سختی یاد گرفتند
«مرتضی احمدی» موسیقی را کاملا به صورت شفاهی و بدون اینکه نت بداند، بلد بود
تلاشهای او برای جمعآوری نشانههای فولکلور تهران به خاطر شیداییاش به تهران بود
او یکباره تصمیم نگرفت که دربارهی فولکلور تهران را بنویسد، از جوانی مشغول این کار بود
مرتضی احمدی فرهنگ فولکلور تهران را به خیلیها شناساند
پدربزرگم مدتها با نوازندههای خیابان سیروس حرف میزد و گفتههای آنان را مینوشت
مسالهی نوشتن همیشه برای «مرتضی احمدی» بسیار جدی بود و بسیاری از داستانهایی که کودکان دههی 60 شنیدند را خودش نوشته است
در آن سالهای پایانی عمرش میگفت خیلی چیزها را فقط من میدانم و اگر بروم از بین خواهد رفت؛ برای همین تلاشهایش را بیشتر کرد
پدربزرگم در سن 88 سالگی رمان نوشت که برای من بسیار تعجبآور و تحسینبرانگیز بود
«موسیقی ما» به همین بهانه با «بهرنگ بقایی» (نویسنده و آهنگساز) به گفتوگو نشست تا یادی کند از مردی که صدایِ طهرونِ قدیم است برای همیشه.
«مرتضی احمدی» موسیقی ردیف دستگاذهی را به شکل عمیق نمیشناخت؛ اما گوش بسیار قویای داشت
آدمهایی مثل پدربزرگِ من همه چیز را به سختی یاد گرفتند
«مرتضی احمدی» موسیقی را کاملا به صورت شفاهی و بدون اینکه نت بداند، بلد بود
تلاشهای او برای جمعآوری نشانههای فولکلور تهران به خاطر شیداییاش به تهران بود
او یکباره تصمیم نگرفت که دربارهی فولکلور تهران را بنویسد، از جوانی مشغول این کار بود
مرتضی احمدی فرهنگ فولکلور تهران را به خیلیها شناساند
پدربزرگم مدتها با نوازندههای خیابان سیروس حرف میزد و گفتههای آنان را مینوشت
مسالهی نوشتن همیشه برای «مرتضی احمدی» بسیار جدی بود و بسیاری از داستانهایی که کودکان دههی 60 شنیدند را خودش نوشته است
در آن سالهای پایانی عمرش میگفت خیلی چیزها را فقط من میدانم و اگر بروم از بین خواهد رفت؛ برای همین تلاشهایش را بیشتر کرد
پدربزرگم در سن 88 سالگی رمان نوشت که برای من بسیار تعجبآور و تحسینبرانگیز بود
اثری از:
خواننده:
کاور ویدیو:

مدیر تولید:
تدوین:
آدرس فایل 480:
آدرس فایل 1080:
بهرنگ بقایی: مرتضی احمدی شیدای تهران بود
آدرس ویدیو آپارات: