هوشنگ کامکار: در تمام این سالها نقش پدرم را در موسیقی نادیده گرفتند
موسیقی ما- در اساطیر ایرانزمین «پدر» را «آسمان» میدانند و او را «پاینده» میخوانند. لابد از همین روی است که سی سال آزگار از رفتن پدر میگذرد و همچنان استاد آهنگساز -که به آن غرور همیشگیاش شهره است- ناماش که میآید، چشمانش تَر میشود و بغض، راه گلویش را میگیرد. «حسن کامکار» نهتنها برای هشت فرزندش (که حالا هر کدامشان ستونهایی از...
موسیقی ما- در اساطیر ایرانزمین «پدر» را «آسمان» میدانند و او را «پاینده» میخوانند. لابد از همین روی است که سی سال آزگار از رفتن پدر میگذرد و همچنان استاد آهنگساز -که به آن غرور همیشگیاش شهره است- ناماش که میآید، چشمانش تَر میشود و بغض، راه گلویش را میگیرد.
«حسن کامکار» نهتنها برای هشت فرزندش (که حالا هر کدامشان ستونهایی از موسیقی ایران هستند) که برای بسیار کَسان دیگر و بالاتر از آن برای موسیقی ایران پدری کرد. او خشت اول بنایی را گذاشت که حالا میشود ثمرهاش را به شکلی گسترده در موسیقی ایران مشاهده کرد و آن، تعداد بالای آهنگسازان و نوازندگانی است که از زادگاه او برخاستهاند.
موسیقی ایران بسیار به «حسن کامکار» وامدار است و البته که هیچگاه به او ادای دین نکرد. او را میتوان از قدرنادیدهترین موسیقیدانهای این سرزمین دانست؛ حالا فرزند ارشدش هوشنگ کامکار در قطعهای، بخشی از تکنوازیهای او را بازسازی کرده است؛ قطعهای که فردا آن را از طریق همین صفحه مشاهده خواهید کرد؛ اما مهمتر از آن، شنیدن صحبتهای استاد «هوشنگ کامکار» است دربارهی پدرشان.
- پدرم از همان جوانی به عنوان رهبر ارکستر نظام در شهرهای سنندج و رضاییه فعالیت میکردند
- متاسفم که با تمام خدماتِ او، تاکنون هیچ ارگان و موسسهای، برای او بزرگداشتی ترتیب نداده است
-تنها کاری که به نظرم رسید میتوانم برای سپاس از پدر انجام دهم، ارائه تکنوازیهایش بود که حدود شصت و پنج سال پیش ضبط کرده بود
-پدرم در موسیقی استاد بسیار سختگیری بود
-او قطعاتی را با ویولون زده که بینظیر است
-ایشان هفتاد سال پیش در سنندج سه ارکستر (بانوان، کودکان و ارکستر مختلط) داشت؛ اتفاقی که هماکنون نیز نمیتوان مشابه آن را مشاهده کرد
-پدر من قبل از اینکه تکنیک ارف برای کودکان در ایران رواج پیدا کند، در سنندج از این روش استفاده میکرد
-استاد «حسن کامکار» اصلا اهل خودنمایی نبود و این خصوصیت را به فرزندانش نیز آموخت
-اگر فعالیتهای گستردهی ما نبود، جامعهی موسیقی به شکل قطع ما را نادیده میگرفت؛ همانطور که پدرم در تمامی این سالها نادیده گرفته شد
-زمانی که لطفی برای سربازی به سنندج آمد، تارنواز بسیار خوبی بود و من به او تئوریهای موسیقی را یاد دادم
-ایدهی تشکیل چاووش از خانهی ما در سنندج آغاز شد
-بعد از انقلاب پدرم مجبور شد تمام فعالیتهای موسیقاییاش را تعطیل کند و این ضربهی بزرگی برایش بود
-ایشان همه چیزش را فروخت و به آقای لطفی داد تا از آن برای ارتقای کانون چاوش استفاده کند
«حسن کامکار» نهتنها برای هشت فرزندش (که حالا هر کدامشان ستونهایی از موسیقی ایران هستند) که برای بسیار کَسان دیگر و بالاتر از آن برای موسیقی ایران پدری کرد. او خشت اول بنایی را گذاشت که حالا میشود ثمرهاش را به شکلی گسترده در موسیقی ایران مشاهده کرد و آن، تعداد بالای آهنگسازان و نوازندگانی است که از زادگاه او برخاستهاند.
موسیقی ایران بسیار به «حسن کامکار» وامدار است و البته که هیچگاه به او ادای دین نکرد. او را میتوان از قدرنادیدهترین موسیقیدانهای این سرزمین دانست؛ حالا فرزند ارشدش هوشنگ کامکار در قطعهای، بخشی از تکنوازیهای او را بازسازی کرده است؛ قطعهای که فردا آن را از طریق همین صفحه مشاهده خواهید کرد؛ اما مهمتر از آن، شنیدن صحبتهای استاد «هوشنگ کامکار» است دربارهی پدرشان.
- پدرم از همان جوانی به عنوان رهبر ارکستر نظام در شهرهای سنندج و رضاییه فعالیت میکردند
- متاسفم که با تمام خدماتِ او، تاکنون هیچ ارگان و موسسهای، برای او بزرگداشتی ترتیب نداده است
-تنها کاری که به نظرم رسید میتوانم برای سپاس از پدر انجام دهم، ارائه تکنوازیهایش بود که حدود شصت و پنج سال پیش ضبط کرده بود
-پدرم در موسیقی استاد بسیار سختگیری بود
-او قطعاتی را با ویولون زده که بینظیر است
-ایشان هفتاد سال پیش در سنندج سه ارکستر (بانوان، کودکان و ارکستر مختلط) داشت؛ اتفاقی که هماکنون نیز نمیتوان مشابه آن را مشاهده کرد
-پدر من قبل از اینکه تکنیک ارف برای کودکان در ایران رواج پیدا کند، در سنندج از این روش استفاده میکرد
-استاد «حسن کامکار» اصلا اهل خودنمایی نبود و این خصوصیت را به فرزندانش نیز آموخت
-اگر فعالیتهای گستردهی ما نبود، جامعهی موسیقی به شکل قطع ما را نادیده میگرفت؛ همانطور که پدرم در تمامی این سالها نادیده گرفته شد
-زمانی که لطفی برای سربازی به سنندج آمد، تارنواز بسیار خوبی بود و من به او تئوریهای موسیقی را یاد دادم
-ایدهی تشکیل چاووش از خانهی ما در سنندج آغاز شد
-بعد از انقلاب پدرم مجبور شد تمام فعالیتهای موسیقاییاش را تعطیل کند و این ضربهی بزرگی برایش بود
-ایشان همه چیزش را فروخت و به آقای لطفی داد تا از آن برای ارتقای کانون چاوش استفاده کند
اثری از:
کاور ویدیو:
تصویر:
تدوین:
آدرس فایل 1080:
گفت و گو:
گفتوگو با آهنگساز برجسته دربارهی قطعهای که به یاد پدرش نوشت و نقش «حسن کامکار» در موسیقی ایران
آدرس ویدیو آپارات: