10 جاذبه برتر یزد
جاذبه های گردشگری یزد فقط فهرست بلندبالایی از آثار تاریخی و معماری نیست بلکه قدم زدن در کوچه پس کوچه lrm;های خشت و گلی یزد جاذبه ایست فراموش نشدنی. در میان جاذبه های گردشگری شهر یزد چندتایی بسیار پرطرفدارند: خانه لاری ها با بادگیرهای معروف یزدی، مدرسه ضیائیه که داستان های بسیاری درباره اش هست و می توانید در ادامه متن بخوانید و البته میدانی معروف...
جاذبههای گردشگری یزد فقط فهرست بلندبالایی از آثار تاریخی و معماری نیست بلکه قدم زدن در کوچه پسکوچههای خشت و گلی یزد جاذبهایست فراموشنشدنی. در میان جاذبههای گردشگری شهر یزد چندتایی بسیار پرطرفدارند: خانه لاریها با بادگیرهای معروف یزدی، مدرسه ضیائیه که داستانهای بسیاری دربارهاش هست و میتوانید در ادامه متن بخوانید و البته میدانی معروف به نام امیر چخماق.
شهر یزد که در میان دشت کویر و دشت لوت قرار دارد به بزرگترین بافت خشتی جهان شهرت پیدا کرده. یزد، شهریست که بازرگانان جاده ابریشم در کاروانسراهای آن استراحت کرده و سیاحان زیادی درباره دیدنیهای یزد نوشتهاند. کدام یک از داستانهای این شهر خشتی بیشتر از همه گردشگرها را مجذوب خود کرده است؟
لیست جاذبههای دیدنی و مشهور شهر یزد
1. خانهلاریها
پیرمرد چشمهایش را باز کرد. صدای اذان صبح از حیاط به گوش میرسید. از بهارخواب بیررون رفت. آبی به دست و رویش زد. هوا هنوز روشن نشده بود. سرش را بالا گرفت. بادگیر بلند خانه جلوی چشماش خودنمایی میکرد. هوا کم کم داشت خنک میشد. نگاهی به ارسیها انداخت. باید زودتر دست به کار میشد. حیاط کم کم پر میشد از رفت و آمد آدمها و عطر غذا و شیرینی در مطبخ میپیچید. به سمت اتاق پنجدری رفت. جلوی پلهها کمی مکث کرد و وارد تالار آیینه شد. به تصویر خودش چشم دوخت. بعد از 270 سال حالا مسئولیت نگهداری از نام خاندان به عهده او بود: نوه خاندان لاری؛ تجاری که سالها پیش از شهر لار فارس به یزد آمده و کسب و کاری به راه انداخته بودند. خانه لاریها و بادگیر بلند آن از بناهای مشهور و از جادبههای گردشگری شهر یزد است. این بنا در سال 1286 هجری قمری ساخته شده و ظاهرا مالک آن حاج محمد ابراهیم لاری بوده. این خانه در فهرست بناهای ملی ایران ثبت شده و امروز موزه اسناد تاریخی شهر یزد است.
2. بنای مبهم، جاذبهای مبهم و اسرار آمیز در یزد
در کوچه پس کوچههای یزد، در مجاورت بناهای تاریخی، یکی از جاذبههای دیدنی و اسرارآمیز شهر وجود دارد. حدود 8 قرن پیش، معمارانی خوشقریحه این بنا را آجر به آجر ساخته و گنبد زیبای آن را خشت به خشت شکل دادهاند. گنبد را باید تماشا کرد: میگویند روزگاری گچبریهای طلایی و لاجوردی روی آن را پوشانده بوده و داخلش با کتیبههایی به خط کوفی تزیین شده بوده است. عظمت گنبد و سکوت کوچه تا داخل حیاط بنا ادامه دارد. ایوانها و رواقهای دور تا دور حیاط تابش آفتاب را تعدیل میکنند و اتاق بادگیر خنکی نسیم را چند برابر. نام این بنای دیدنی مدرسه ضیائیه است، اما نفوذ داستانهای اهالی منطقه در مورد نام آن کمتر از نظر کارشناسان نیست. به باور مردم، این بنا زمانی زندان بوده و با استناد به اشاره حافظ در یکی از اشعارش نام زندان اسکندر هم به این بنا داده میشود. اما ابهام نام و کاربردش هنوز به قوت خود باقی است. چه مدرسه ضیائیه و چه زندان اسکندر، این بنا را باید از نزدیک دید و اسرارش را کشف کرد.
3. جاذبههای گردشگری یزد: از ساسانیان تا صفویه
شاهرخ مانند پدرش شجاع و جنگجو بود، اما برعکس او صبور و اهل صلح. او سی سال بعد از مرگ پدر، امپراطوریاش را با سلاح تدبیر از چین تا مرز روم و از ترکستان تا مرز هند گسترش داد. پادشاه جدید طرفدار عمرانی و آبادانی بود و به ادب و هنر علاقه داشت. او ویرانیها را آباد کرد و برای بازسازی شهرها و بناها همت گماشت. اهالی علم و دانش و صنعت در زمان حکومت او جایگاه بالایی داشتند. به همین دلیل است که در آن زمان بناهای زیبا و آثار مشهوری ساخته شد که امروزه جزو جاذبههای گردشگری شهر یزد هستند. نام او با خط ثلث بر زمینه لاجوردی کتیبه سردر مسجد جامع یزد نوشته شده است: شاهرخ تیموری، سال 861 ه.ق. بخشهای مختلف مسجد جامع یزد از دوره ساسانیان تا صفویه ساخته شده. اما سردر بلند آن توجه هر بینندهای را جلب میکند. همان سردری که کتیبهای با نام شاهرخ تیموری بر روی آن قرار گرفته است.
4. مرگ امیر: حکایت میدان امیرچخماق یزد
سید جلالالدین به تازگی به دستور شاه حاکم شهر شده بود. او که مردی سخاوتمند بود، در نزدیکی مسجد چاه آبی حفر کرد و گرمابهای برای اهالی شهر ساخت. سید جلالالدین دستور داد تا میدانی هم در مرکز شهر بسازند. معماران و بنایان و کاشیکاران کمر همت بستند تا دستور حاکم را اجرا کنند. معماران طرح بازار را ریختند، بنایان تکیه و آب انبار را ساختند، و کاشیکاران مسجد را با هنرشان تزیین کردند. اما اجل به امیر مهلت نداد تا بنای کامل میدان را ببیند و قبل از تمام شدن میدان از دنیا رفت. اما همسرش ستی فاطمه خاتون کار او را ادامه داد. امروز نام امیر بر روی این میدان باقی مانده: میدان امیرچخماق. یادگار سیدجلالالدین مشهور به امیر چخماق، از پرطرفدارترین جاذبههای شهر یزد است. این مجموعه بنا شامل بازار، مسجد، آبانبار، بقعه و میدان است. تاریخ ساخت این میدان به قرن نهم هجری برمیگردد و در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
5. از دعوت به همکاری! تا جاذبهای دیدنی در یزد
میتوانم روی کمک شما حساب کنم؟ فضایی با این مشخصات را در نظر بگیرید: یک زمین مستطیل یا مربعشکل بزرگ. دور تا دور این زمین را باید دیوارهای بلند بچینیم. در کنار دیوارها ردیفهایی از درختان مختلف کاشته میشود: کاج، سرو، نارون، صنوبر، چنار یا ارغوان. یادتان باشد همه چیز در این فضا باید منظم و متقارن باشد. رنگ سبز و یکدست درختها با گلهای رنگارنگ تزیین میشود. زمین با سنگفرشها و آجرفرشهای منظم پوشانده میشود و در میان درختها ردیفهایی برای عبور نهرهای آب قرار میگیرد. سپس، درست در محل تلاقی دو محور طولی و عرضی، یک کوشک زیبا ساخته میشود. عمارتی آجری که بهترین چشمانداز را داشته باشد، با پنجرههای چوبی و شیشههای رنگی. رو به روی کوشک، یک حوض بزرگ آب قرار میگیرد تا تصویر کوشک و درختان در آن منعکس بشود و زیباییهای فضا را دو برابر کند. حالا جلوی هشتی ورودی بایستید و به بنایی که با هم ساختیم نگاه کنید: اینجا یک باغ ایرانی است. ما برای دیدن یکی از جاذبههای دیدنی یزد که از زیباترین باغهای ایرانی به شمار میرود، از شما دعوت به همکاری میکنیم. به یزد بیایید و باغ دولت آباد را ببینید. این باغ بیشتر از 250 سال پیش به دست طراحان خوشذوق و معماران زبردست ساخته شد. دولت آباد یکی از 9 باغ ایرانی در فهرست میراث جهانی یونسکوست. بادگیر هشتسویه باغ دولتآباد یزد، با ارتفاع 33 متر، بلندترین بادگیر جهان است.
6. سکه شاه طهماسب
حسین شوهر عمهای داشت به نام استاد علی. استاد علی استاد بنا بود. یک روز در حال کار در یکی از خانههای یزد چند سکه قدیمی پیدا کرد. استاد علی یکی از سکهها را به حسین داد و گفت، «بیا پسر جان، میدونی اینا چقدر قدیمی هستن؟» حسین، که چشمهایش از ذوق برق میزد، سکه را گرفت. حسین از آن به بعد هر روز با سرعت از مدرسه به خانه میآمد تا سکهاش را ببیند و هر بار که آن را کف دستش میگذاشت شروع میکرد به خیالبافی در مورد داستانهای پشت سکه. یک روز آن را به مغولها نسبت میداد و روز دیگر کریم خان را صاحبش میدانست. اما بالاخره، بعد از اینکه نادرشاه و شاه عباس و آقا محمدخان قاجار را به صف کرده بود، تصمیم گرفت سکه را به شاه طهماسب صفوی ببخشد. روزهای فکر و خیال و داستانسازی برای سکه شاه طهماسب پشت سر هم میآمدند و میرفتند تا اینکه روزی حسین سکه شاه طهماسب را گم کرد و دیگر در نظرش نیامد که آن را کجا گذاشته. سالها گذشت و حسین که حالا دیگر معلمی شده بود و حقوقی داشت تصمیم گرفت سکه را پیدا کند. اما دیگر فقط به دنبال سکه شاه طهماسب نبود. بلکه این بار حدود 12 سال به کار جمعآوری سکههای قدیمی و اشیای مختلف از گوشه و کنار ایران مشغول شد. این سکهها و اشیاء امروز یکی از جاذبههای دیدنی یزد در عمارت عربزاده هستند که به موزه سکه و مردمشناسی تبدیل شده است. اگر خواستید داستان بقیه سکهها را بدانید، در دیدارتان از گچبریها، نقوش اسلیمی، پنجرههای رنگی و اتاقهای پنجدری این عمارت سری هم به موزه حسین حیدرزاده بزنید.
7. موزه منحصر به فرد
با شنیدن کلمه موزه چه چیزی به ذهنتان میرسد؟ احتمالا تصویری که شما هم از یک موزه در ذهن دارید ساختمانی خلوت با دیوارهای سفیدرنگ است که در بخشهای مختلف آن اشیای گرانبها و تاریخی در محفظههای شیشهای نگهداری میشوند. در این موزهها چه چیزهایی میبینیم؟ ابزار و ادوات متعلق به انسانهای اولیه، اسکلت دایناسورها، ظروف فلزی و سفالی قدیمی، سکههای عتیقه، دستاوردهای علمی یا آثار مشهور هنری. به نظر شما چه چیزهای دیگری را میتوان در موزهها به نمایش گذاشت؟ کتابهای نفیس؟ ابزار و ادوات جنگی؟ اسناد و مدارک تاریخی؟ مثلا مکاتبات مالی دورههای تاریخی مختلف، نامههای تجاری، قراردادهای مهم تاریخی یا اسناد مربوط به خرید و فروش آب! بله درست خواندید. اسناد مربوط به توزیع و خرید و فروش آب. در یکی از جالبترین موزههای ایران میتوانید چنین چیزی را ببینید. در این موزه به جز این اسناد، میتوانید ابزار حفر قنات، ابزار اندازهگیری میزان آب یا وسایل تامین روشنایی در قناتها را هم ببینید و اطلاعاتی در مورد حفر قنات و ساخت آبانبارها به دست بیاورید. نام این موزه هم بسیار متفاوت و جالب است: موزه آب. این موزه در شهر یزد در خانه تاریخی کلاهدوزها در نزدیکی میدان امیر چخماق قرار دارد و جزو آثار ملی ایران است. مطمئن باشید وقتی وارد این موزه بشوید زیبایی ساختمان آن حیرتزدهتان میکند.
8. سکوت سفیر
مانکِجی لیمجی هاتَریا در بندر سورات متولد شد. اجدادش در سده نهم به ناچار دیار خود را ترک کرده بودند. او در جوانی در مقام پیشکار بازرگانان وارد خدمات دولتی و نظامی شد. و کم کم پیشرفت کرد. به خاطر دلبستگی به آب و خاکش چند بار اراده کرد به کشور اجدادیاش سفر کند، اما هر بار مانعی پیش میآمد. اما بالاخره در سن 41 سالگی موفق شد برای اولین بار کشورش را ببیند. او اولین سفیر پارسیان بمبئی در ایران بود. مانکِجی هاتَریا بعدها باز هم به ایران سفر کرد و عاقبت هم در جایی که قلبش برای آن میتپید، یعنی کشور اجدادیاش، به خاک سپرده شد. امروز زرتشتیان ایران او را به خاطر خدماتش به خوبی میشناسند. آرامگاه او یکی از دو عمارت سنگی مدوری است که در یزد قرار دارند. این آرامگاهها که در محل دخمه زرتشتیان قرار گرفتهاند، از پرطرفدارترین جاذبههای یزدند. جایی که به برج خاموشان معروف است و صدای سکوت سفیر را میتوانید در آن بشنوید.
9. عمارت آجری
اگر شما هم به معماری و ساخت بنا علاقه دارید، یک برگ کاغذ و یک قلم بیاورید تا با هم نقشه عمارتی زیبا را ترسیم کنیم. پلان عمارت را مربعشکل در نظر بگیرید که در بالا به یک هشت ضلعی تبدیل میشود و گنبدی روی آن قرار میگیرد. در چهار گوشه بنا از داخل قوسهایی اضافه کنید و از بیرون درگاهیهایی برای ورود به بنا در نظر بگیرید. یادتان باشد دور تا دور عمارت، روی دیوارها، باید پنجرههایی تعبیه شود تا نور داخل آن تأمین گردد. گوشهای از کاغذ هم یادداشت کنید که این بنا با آجر ساخته میشود و تزیینات داخلش گچبریهای اسلیمی است؛ البته نقاشی و کتیبههای رنگی هم فراموش نشود. بعدها در کنار این بنا، مدرسه ضیائیه، عمارت عربزاده و خانه لاریها ساخته میشود. درست حدس زدید، بنایی که در موردش صحبت میکنیم سالها قبل ساخته شده: بقعه دوازده امام در یزد. یکی از جاذبههای گردشگری یزد و از کهنترین بناهای کتیبهدار ایران که تاریخ ساختنش به سده پنجم هجری میرسد و در آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
10. آتش 1500 ساله
بیشتر از هزار سال بود که میدرخشید. قبل از اینکه به این خانه بیاورندش، موبد بزرگی به نام «تیرانداز آذرگشسب» از او نگهداری میکرد و قبل از آن هم 700 سال در یزد زندگی کرده بود. مدتی به اجبار در خانه کوچکی در محله دستوران مخفیانه از او نگهداری کرده بودند اما امروز در خانهای ساده و بزرگ بود. عمارت اصلی خانه در وسط حیاطی قرار داشت با درختان همیشه سبز، با 8 پله و سرستونهای قرینه سنگی. حوض بزرگی روبهرویش بود که تصویر عمارت در آن منعکس میشد. اتاق او در مرکز عمارت قرار داشت؛ جایی که دیوارهایش با جملههایی از اوستا تزیین شده بودند و دور تا دورش اتاقهای مراسم نیایش قرار داشت. افراد سفیدپوش همیشه برای نیایش و نگهداری از او به این مکان میآمدند: یعنی به آتشکده زرتشتیان یزد. آتش مقدس 1500 ساله هنوز در این آتشکده که امروزه به یکی از جاذبههای دیدنی یزد تبدیل شده، میدرخشد.
اگر میخواهید شهری را که بزرگترین بافت خشتی جهان نام دارد بشناسید، از جاذبههای بینظیرش دیدن کنید و با فرهنگ مردم آن بیشتر آشنا بشوید. یادتان باشد با کولهباری از تجربه و سوغاتی خاطرات سفرتان را کامل کنید.
کارشناس ارشد فلسفه هنر، مترجم و ویراستار، علاقهمند به خواندن و نوشتن.
تهیه و تدوین: تحریریه دالاهو
لطفا در نشر دانستههای خود کوشا باشید.
برداشت و استفاده غیرتجاری از مطالب این وبسایت، حتی بدون ذکر منبع آزاد است.
به اشتراک بگذارید: