بیوگرافی محمدعلی اسلامی ندوشن و همسرش شیرین بیانی و فرزندان + عکس درگذشت و آثار
بیوگرافی محمدعلی اسلامی ندوشن و همسرش شیرین بیانی و فرزندان + عکس درگذشت و آثار محمدعلی اسلامی ندوشن نویسنده و شاعر و قاضی بازنشسته متولد سال 1303 در ندوشن بود که 6 اردیبهشت 1401 در کاندا در سن 96 سالگی درگذشت. در ادامه با بیوگرافی و زندگی شخصی و خانوادگی و معرفی و آشنایی کامل […] نوشته بیوگرافی محمدعلی اسلامی ندوشن و همسرش شیرین بیانی و فرزندان...
بیوگرافی محمدعلی اسلامی ندوشن و همسرش شیرین بیانی و فرزندان + عکس درگذشت و آثار
محمدعلی اسلامی ندوشن نویسنده و شاعر و قاضی بازنشسته متولد سال ۱۳۰۳ در ندوشن بود که ۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ در کاندا در سن ۹۶ سالگی درگذشت. در ادامه با بیوگرافی و زندگی شخصی و خانوادگی و معرفی و آشنایی کامل با محمدعلی اسلامی ندوشن مترجم و نویسنده و همسرش شیرین بیانی و سوابق و شغل و ماجرای ازدواج و شغل همسر و فرزندان وی با عکس هایی از ایشان و خبر درگذشت وی در این بخش در ادامه مشاهده خواهید کرد.
محمدعلی اسلامی ندوشن، نویسنده و چهره فرهنگی پیشکسوت در ۹۶ سالگی در کانادا از دنیا رفت.
شیرین بیانی، نویسنده و پژوهشگر و همسر محمدعلی اسلامی ندوشن با اعلام این خبر گفت: خبر این دفعه صحیح است و ایشان روز گذشته جهان فانی را وداع گفتند. در عرض پنج سال ضعف و از پا افتادگی فراوان داشتند و در عرض دو روز کسالت ما را ترک کردند.
بیانی خاطرنشان کرد: محمدعلی عمری را با عزت و خوبی و راحتی طی کرد و با همان آرامش هم دنیا را ترک کرد.
همسر اسلامی ندوشن درباره مراسم تشییع پیکر او نیز گفت: چون کسالت نداشت در این فکرها نبودیم، در همین جا به طریق اسلامی به امانت به خاک سپرده میشوند.
بیوگرافی محمدعلی اسلامی ندوشن
استاد محمد علی اسلامی نُدوشَن میبدی (زادهٔ ۳ شهریور ۱۳۰۳ خورشیدی در ندوشن میبد) شاعر، منتقد، نویسنده، مترجم و پژوهشگر ایرانی است که در ۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ درگذشت.
او در مدت ۵۰ سال بیش از ۴۵ کتاب و صدها مقاله در باب فرهنگ و تاریخ ایران و ادبیات فارسی به رشتهٔ تحریر درآوردهاست.
محل زندگی او در ندوشن میبد، تهران، تورنتو بوده و تخلص او: م. دیدهور و دارای مدرک تحصیلی دکتری حقوق از دانشگاه سوربن است
خانواده و پیشینه خانوادگی محمد علی اسلامی
محمد علی اسلامی، در سال ۱۳۰۳ در ندوشن (میبد) شهر میبد، در خانوادهای متوسط به دنیا آمد.
پدرش را در کودکی از دست داد و ناگزیر شد، روی پای خویش بایستد.
تحصیلات ابتدایی را نخست در مدرسه ناصرخسرو ندوشن، و سپس در مدرسه خان یزد و سپس در دبستان دینیاری و کلاس سوم متوسطه را در دبیرستان ایرانشهر یزد گذراند.
مهاجرت به تهران
ندوشن در سال ۱۳۲۳ برای اوامه تحصیل به تهران مهاجرت کرد و دوره متوسطه را در دبیرستان البرز به پایان رساند و پس از آن وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و مدرک لیسانس حقوق را کسب کرد.
همسر محمدعلی اسلامی ندوشن کیست
این چهره در سال ۱۳۴۵ با شیرین بیانی ازدواج کردهاست و دو فرزند پسر به نامهای رامین و مهران دارد.
شیرین بیانی کیست
شیرین بیانی در ۱۱ مرداد ۱۳۱۷ کوچه شیرین در خیابان ویلا (نجات اللهی فعلی) در تهران زاده شد. پدر و مادرش، ملکه ملکزاده و خانبابا بیانی هر دو از استادان دانشگاه تهران بودند.
او همچنین نوه مهدی ملکزاده، نویسنده کتاب ۷ جلدی تاریخ انقلاب مشروطیت ایران و بالاخره، نتیجه ملک المتکلمین از چهرههای سرشناس انقلاب مشروطیت است
عکس استاد محمد علی اسلامی ندوشن و همسرش شیرین بیانی
فعالیت در زمینه شعر
وی شاعری را از حدود ۱۲ سالگی آغاز کرد و پس از ورود به تهران نیز، در دوران دبیرستان، بعضی از قطعات شعری خود را در مجله سخن منتشر کرد.
سفر به انگلستان برای ادامه تحصیل
اسلامی ندوشن در دههٔ سوم زندگیاش، به منظور تکمیل تحصیلات به اروپا عزیمت نمود. مدت ۵ سال در فرانسه و انگلستان به تحصیل و کسب دانش پرداخت و سرانجام با دفاع از پایاننامهٔ خود با عنوان «کشور هند و کامنولث» به دریافت درجهٔ دکتری حقوق بینالملل، از دانشکده حقوق دانشگاه سوربن فرانسه توفیق یافت.
بازگشت به ایران از شغل قضاوت تا استاد دانشگاهی
در سال ۱۳۳۴ به ایران بازگشت و چند سالی به شغل قاضی دادگستری مشغول شد. وی پس از ترک خدمت در دادگستری، به تدریس حقوق و ادبیات در برخی دانشگاهها و آموزشگاههای عالی از جمله: دانشگاه ملی، مدرسه عالی ادبیات، مدرسه عالی بازرگانی و مؤسسه علوم بانکی پرداخت.
استاد دانشگاه تهران
در سال ۱۳۴۸ به همکاری با دانشگاه تهران دعوت شد و براساس تألیفاتی که در زمینه ادبیات انتشار داده بود، جزو هیئت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران قرار گرفت و تا سال ۱۳۵۹ که به انتخاب خود از دانشگاه تهران بازنشسته شد.
نویسندگی و ترجمه
ایشان یکی از مترجمان برجسته کشور است که بیشتر اوقات خود را صرف در تحقیق آثار علمی و ادبی ایران و ترجمه آثار نویسندگان جهان کردهاست.
مقالات متعددی از وی در مجلات «پیام نو»، «مجله سخن»، «یغما»، «راهنمای کتاب» و «نگین» چاپ شدهاست.
تخلص م. دیده ور محمدعلی اسلامی ندوشن
محمدعلی اسلامی ندوشن میبدی ، برخی از آثار خود را با امضای مستعار «م. دیدهور» چاپ و منتشر ساختهاست.
کتاب «ابر زمانه و ابر زلف» وی در سال ۱۳۴۲ به عنوان کتاب برگزیده سال از سوی انجمن کتاب انتخاب شد.
تأسیس فرهنگسرای فردوسی و انتشار فصلنامهٔ هستی
تأسیس فرهنگسرای فردوسی و انتشار فصلنامهٔ هستی از اقدامات او در زمینهٔ اعتلای فرهنگ و ادب فارسی میباشد.
نامگذاری میدان، خیابان و سردیس
در ۱۷ آبان ۱۳۹۹ خیابان شاهد سابق مابین خیابان قدس و وصال شیرازی به نام محمدعلی اسلامی ندوشن تغییر یافت و سردیس وی نیز در تقاطع این خیابان و خیابان وصال نصب شد
قبل از این نیز میدانی به نام این چهره برجسته کشور در زادگاهش ندوشن به نام او شده بود. هم چنین شورای شهر یزد در سال ۹۹ بلواری را در محله صفاییه حدفاصل بلوار شهید قندی و بلوار شهید دشتی به نام ” بلوار دکتر اسلامی ندوشن ” نامگذاری نمود.
خبر درگذشت محمدعلی ندوشن
در تاریخ ۱۳ اسفند ۹۹ خبر درگذشت این چهره برجسته کشور منتشر شد که بعد از ساعتی این خبر تکذیب شد. اما این نویسنده نامدار ۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ درگذشت
گفتگوی خواندنی با محمدعلی اسلامی ندوشن
مختصری از زندگی و تحصیلات خود را بیان کنید
من در ندوشن که دهکدهای است در صد کیلومتری غرب یزد به دنیا آمدم.
ندوشن جایی است دورافتاده و ناآباد که مردم آن میبایست با عسرت زندگیخود را تأمین کنند. خانوادۀ من جزو اعیان ندوشن بود، ولی با سنت دهقانی: بادامهایی که جد پدری من با دست خودش نشانده بود، ما از آن میخوردیم
شجره نامه و اصالت خانوادگی
یکی از خوشوقتیهای من در زندگی آن است که خانوادۀ من نه متشرع بود و نه دیوانی، که مظلمهای بر دوش گیرد، جزو مردم میانهحال این کشور به شمار میرفتند و زندگی ساده و بیآزاری داشتند.
جد پدری و جد مادری من با آنکه هر دو عنوان روحانی بر خود داشتند، از زی برزگری خود بیرون نرفتند.
اولی شیخالاسلام لقب داشت، ولی هرگز به کار روحانیت نپرداخت و دومی که امام جمعهاش میگفتند، فقط یک روز در زندگی امامت مسجد جامع ندوشن کرده بود.
از دست دادن پدر دردوران کودکی
پدر من زود مرد و من تقریباً یتیم بزرگ شدم و همینموجب گشت که خیلی زود ناگزیر شوم که روی پای خود بایستم. پس از گذراندن سالهای ابتدایی در ندوشن و یزد و قسمتی از متوسطه در دبیرستان البرز، دانشکدۀ حقوق را در تهران گذراندم.
با آنکه بیشتر گرایش به ادبیات داشتم، به جانب حقوقکشانده شدم و این دو علت داشت: یکی آنکه در آن زمان(۱۳۲۵) تحصیل حقوق از لحاظ اجتماعی زندهتر بود. دانشکدۀ حقوقی ساختمان نوی بود در باغ زیبای دانشگاه و خیلی برو بیا داشت.
دوم آنکه چند تن از دوستان نزدیک من به آن دانشکده رفتند و من نیز ترجیح دادم که با آنها بمانم. از این جهت پشیمان نشدم. سالهای دانشکدۀ حقوق سالهای خوشی بود که گذراندم.
زندگی در محله امیرآباد تهران
امیرآباد منزل داشتیم و آنسالها خیلی پر جوش و خروش بود. گردش و بحث و بزم، و ما لبریز بودیم از امید و شور. دوستان آن دوره از بهترین دوستان من بودند که اکنون پراکنده شدهاند
آشنایی با نیما و هدایت
همین سالها بود که به انتشار مقاله و شعر و گاهیترجمههایی دست زدم و با بعضی از برجستگان ادب زمان آشناشدم، از جمله نیما و هدایت.
تحصیل در پاریس
ادامۀ تحصیل من در پاریس نیز در همان رشتۀ حقوق بود، ولی این ظاهر قضیه بود.بیشتر وقتم به آموختن زبان گذشت و پس از آنکه راه افتادم، به خواندن کتاب و مجله.
پنج سالی که در اروپا بودم وقت کمتری روی درس رسمیام کهحقوق بود گذارده شد و قسمت بیشتر وقتم صرف ادبیات و چیزهایی گشتکه با ذوقم سازگار بود
سالهای اقامت من در فرانسه و انگلیس باروربود. از زبان فرانسه بهرۀ زیاد بردم. جدیترین دورۀ شاگردی و درسخوانی من دورهای بود که در آلیانس فرانسز پاریس زبان یاد میگرفتم.
زبان فرانسه به من کمک کرد که ذهنم با منطق و تحلیل آشنا بشود و قدری نظم فکری پیدا بکنم. تحصیل حقوق نیز همین کمک را به من کرده است
شروع شعر
کار را از شاعری آغاز کردم. ده دوازده ساله بودم که چیزهایی به نام شعر به هم میبافتم، بهسبک قدیمیها.تنها پس از آمدن به تهران تغییر جهت دادم و به سرودن شعرهایی پرداختم که آن زمان”نو“ حسابمیشد.
بعضی از این قطعهها در سالهای ۱۳۲۵ و ۱۳۲۶ در مجلۀ سخن نشر شد.گمان میکنم که من در آن دوره جوانترین همکار سخن بودم. پس از آن، همۀ اینشعرهادر مجموعهای انتشار یافت که گناه نام داشت و بعد چشمه.
همکاری با مجله یغما
دو سال بعد (سال ۱۳۳۷)، همکاری منظم من با یغما آغاز گشت که تا امروز ادامه دارد، هرچنداین اواخرلنگلنگانشده است.همکاری من و یغما نزدیک هجده سال کشیده است
من به مجله یغما بسیارمدیونم و از شخص استاد حبیبیغمائی سپاسگزارم، زیرا سالهای دراز مأوای خوشایند و اطمینانبخشی به قلم من ارزانی داشتند.
عکس شیرین بیانی تاریخ نگار همسر محمدعلی اسلامی ندوشن
نمونهٔ اشعار محمدعلی اسلامی ندوشن
تو را بینم که چون یک خرمن صبح
به بالا میروی آرام و آرام
من اینجا دیر ماندم، دور ماندم
به زنجیر امید ناسرانجام
تو بودی، من نبودم
برخی از کتابهای دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
ماجرای پایانناپذیر حافظ
چهار سخنگوی وجدان ایران
تأمّل در حافظ
زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه
داستان داستانها
سرو سایه فکن
ایران و جهان از نگاه شاهنامه
نامه نامور
ایران را از یاد نبریم
به دنبالسایه همای
ذکر مناقب حقوق بشر در جهان سوم
سخنها را بشنویم
ایران و تنهائیش
ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟
مرزهای ناپیدا
شور زندگی (وان گوگ)
روزها (سرگذشت – در سه جلد)
پنجرههای بسته
ابر زمانه و ابر زلف
افسانهٔ افسون
دیدن دگرآموز، شنیدن دگرآموز (گزیدهٔ شعرهای اقبال لاهوری)
جام جهان بین
آواها و ایماها
ناردانهها
گفتهها و ناگفتهها
صفیر سیمرغ
آزادی مجسمه
در کشور شوراها
کارنامهٔ سفر چین
پیروزی آیندهٔ دموکراسی
ملال پاریس و گلهای بدی
بهترین اشعار لانگ فلو
آنتونیوس و کلئوپاترا
صفحهای از تاریخ ایران و یونان در بستر باستان
نوشتههای بی سرنوشت
یگانگی در چند گانگی
فرهنگ و شبه فرهنگ
هشدار روزگار
کارنامهٔ چهل ساله
باغ سبز عشق