ما پشیمان نیستیم


ما پشیمان نیستیم

«کامکارها». این باشکوه‌ترین اسم جمع موسیقی ایران طی دهه‌های اخیر است. نامی که از «حسن کامکار» آغاز شد و حالا به نسل سوم خانواده‌ای رسیده است که زندگی‌شان با موسیقی عجین است. گروه «کامکار»ها از بزرگ‌ترین‌شان (استاد هوشنگ کامکار که خداوند همواره به سلامت بدارَدَش) تا نوازندگان حالا جوان و نوجوان به موسیقی ایران کمک بسیاری کردند؛ اما فعالیت‌های...

«کامکارها». این باشکوه‌ترین اسم جمع موسیقی ایران طی دهه‌های اخیر است. نامی که از «حسن کامکار» آغاز شد و حالا به نسل سوم خانواده‌ای رسیده است که زندگی‌شان با موسیقی عجین است. گروه «کامکار»ها از بزرگ‌ترین‌شان (استاد هوشنگ کامکار که خداوند همواره به سلامت بدارَدَش) تا نوازندگان حالا جوان و نوجوان به موسیقی ایران کمک بسیاری کردند؛ اما فعالیت‌های فردی هر کدام از آهنگ‌سازان و نوازندگان و خوانندگان این گروه نیز اتفاقی خاص در موسیقی ایران رقم می‌زند. یکی‌شان ملودی‌های ایرانی و نواحی را با موسیقی کلاسیک تلفیق کرد. دیگری دف را وارد موسیقی ایران کرد. آن دیگری یک تنه و با جمع محدودی ارکستر سمفونیک را زنده نگاه داشت. آن یکی ابداعات فراوان در سنتور به وجود آورد و همه‌شان دست در دست هم نشان دادند که زنان چقدر می‌توانند در عرصه‌ی موسیقی فعال باشند و شدند.

این گفت‌وگو را «هانا» (خواننده، نوازنده و مدرس دانشگاه) با پدرش (استاد بیژن کامکار) و خانم «نجمه تجدد» انجام داد. گفت‌وگویی پر از نکات ظریف که دیدن‌ش و شنیدن‌ش می‌تواند تصویری شفاف از موسیقی ایران در دهه‌هایی که گذشت ارائه دهد و از آن طرف رهنمودی برای آنانی باشد که تازه به این راه قدم گذاشته‌اند.

این گفت‌وگو را ببنید و همه با هم آرزو کنیم که سایه‌ی این بزرگان بر سر موسیقی ایران گسترده باشد و هم‌چنان به خلق و اجرا بپردازند که هنر این سرزمین بسیار وام‌دارشان است.
 
بیژن کامکار:

پدرم در عین سخت‌گیری بسیار مهربان بودند

یادم هست سه ماه تمرین کردم تا قطعه‌ی «سلام» استاد کسایی را با تار بنوازم، وقتی پدرم شنید، متوجه شدم به پهنای صورت می‌گریند  

توانایی و دانش «محمدرضا لطفی» در موسیقی ایران بسیار تاثیرگذار بود؛ ایشان همواره به موسیقی ایران وفادار ماند

اگر می‌خواستم دف را وارد موسیقی کنم 20 سال طول می‌کشید؛ اما با تدبیر استاد لطفی و ابتهاج، این اتفاق در یک شب رخ داد

شنونده هم منبع الهام می‌خواهد

منبع الهام استاد «خالقی» گل و چشمه‌سار و عشق بود، موسیقی‌دان ایرانی امروز با جنگ و فقر و داعش مواجه است

موسیقی امروز به جای احساسات پاک بشری، بیانِ عصیان است

ما به یک رنسانس فرهنگی نیاز داریم

ما نمی‌گوییم موسیقی پاپ بد نباشد، می‌گوییم به قیمتِ حذف موسیقی سنتی و نواحی نباشد

همه در انزوا و گوشه‌گیری هستیم

هنگامه اخوان در اوج شکوفایی بود که دیگر نتوانست به فعالیت‌هایش ادامه دهد

در زندگی‌ام فرصت‌های بسیاری را از دست دادم

بیش از هفت بار کانون «چاوش» را پلمپ کردند

ما در این سال‌ها به روش‌های مختلف کار خودمان را کردیم

در سال‌هایی می‌ترسیدیم که موسیقی تعطیل شود، پس کسانی مثلِ علیزاده، مشکاتیان و کامکارها دست به تولید زدند

ما نگران «اصلِ» موسیقی بودیم
 

 
نجمه تجدد:

وقتی برای اولین بار «کاروان» استاد بنان را شنیدم، دگرگون شدم و متوجه شدم این راه من در موسیقی است

بعد از آن‌که یک ماه در کانون چاوش بودم، کمیته آن‌جا را بست و من پیشنهاد دادم تا شاگردان در خانه‌ی ما جمع شوند

اتفاقِ پلمپ چاوش، شروع راهی بود که به من فهماند نباید از چیزی بترسم

قبل از انقلاب چند باری از من خواستند تا در رادیو به اجرای برنامه بپردازم، اما اصول آن زمان را دوست نداشتم

اولین بار که استاد «حسن کامکار» صدای من را در خانه‌ی «قشنگ» شنید، گفتند: «ای خانم چقدر دیر به من رسیدی؟»

هیچ‌وقت گوشه‌نشین یا در سایه نبوده‌ام

بیشترین تلاش برای اجرای خانم‌ها را کامکارها انجام دادند

وقتی در اصفهان از نوازندگی «قشنگ» جلوگیری کردند، آقای «هوشنگ کامکار» کنسرت را برگزار نکردند

اگر دوباره به دنیا بیایم باز همین مسیر را ادامه می‌دهم

خانم‌ها در راه موسیقی عجول هستند

 
 
 
 
 
کاور ویدیو:
ما پشیمان نیستیم
گفت و گو:
گفت و گوی هانا کامکار با بیژن کامکار و نجمه تجدد درباره‌ی دهه‌ها همراهی با موسیقی و عشق


بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

کپشن غمگین | 100 کپشن غمگین خاص کوتاه و بلند برای استوری و پست