چهره و سرنوشت بازیگران سریال مردان آنجلس بعد از 25 سال!
مردان آنجلس یک مجموعه تلویزیونی به کارگردانی فرجالله سلحشور، تولید سال ۱۳۷۶ شبکه ۱ سیمای جمهوری اسلامی ایران است. این سریال روایتگر داستان تاریخی اصحاب کهف میباشد. خلاصه داستان:یاران غار شماری خداپرست بودند که اندکی پس...
مردان آنجلس یک مجموعه تلویزیونی به کارگردانی فرجالله سلحشور، تولید سال ۱۳۷۶ شبکه ۱ سیمای جمهوری اسلامی ایران است. این سریال روایتگر داستان تاریخی اصحاب کهف میباشد.
خلاصه داستان:یاران غار شماری خداپرست بودند که اندکی پس از میلاد مسیح و پیش از گسترش مسیحیت در زمان فرمانروایی یکی از پادشاهان روم باستان با نام دقیانوس در سرزمین فیلادلفیا زندگی میکردند و همگی جز یکی از آنان که چوپان بود از بلندپایگان (اشراف) و درباریان بودند و ایمان خود را پنهان نگاه میداشتند.
نام اینان به کاملترین شرح اینگونه است: تلمیخا – ماکسی میلیان – مرطوس – نیرویس – کسطومس – دنیموس – ریطوفس – قالوس – محسلمینا، که به «یاران غار» (اصحاب کهف) آوازه دارند. دسیوس آنها را فراخواند و از آئینشان پرسید که پاسخ دادند ما مسیحی هستیم.دسیوس آنها را به زندان انداخت و یک شب زمان داد تا در باور خویش بازنگری کنند و از مسیحیت دست بکشند. چون شب فرارسید «یاران غار» از زندان دسیوس گریختند و در بیرون شهر به کوه بیجلوس پناه بردند. نزدیک کوه شبانی بود به نام آنتونیوس که گوسفندان را نگاهبانی میکرد. «یاران غار» دین و آئین تازه را بر شبان نمایاندند و از او پناه خواستند دنیموس شبان دین ایشان پذیرفت و گوسفندان را به حال خود گذاشته با آنها در یکی از شکافها و غارهای سختگذر کوه که دور از نگاه رهگذران بود پنهان شد. به همراه شبان سگی بود بنام قطمیر که هرچند آن سگ را میزد بازنمیگشت و با هفت تن «یاران غار» به درون غار رفت.چون آنها بخفتند قطمیر دستها پیش دراز کرد و چنانکه عادت سگ باشد دهان به سر دست نهاده در خواب ژرفی فرورفت. پس به خواب رفتند و پس از ۳۰۹ سال بیدار شدند.
چون آفتاب نیمروز دیدند پنداشتند که شب گذشته سپیدهدم در غار شده بخفتند و اکنون بیدار گشتند. یکی از آنان به نام ماکسی میلیان چند درم به مهر و سکهٔ دسیوس بازار برد تا آذوقه خریداری کند. خانهها و بازارهای شهر در دید تملیخا شگفت آمد. نزدیک نانوا شد و درم و سکهٔ زمان دسیوس نشان داد و نان خواست. نانوا گفت این سکه از کجا آوردی؟ ماکسی میلیان گفت روز پیش از شهر بیرون بردم مگر مهر دسیوس را نمیبینی؟ نانوا که مردی عامی بود دسیوس را نشناخت و نان نداد. نانوا و ماکسی میلیان سرگرم گفتگو بودند که یکی از سرهنگان در رسید و ماکسی میلیان را نزد فرماندار شهر برد. فرماندار شهر چون سکه دسیوس بدید گفت که او در شمار «یاران» و از زمان دسیوس است زیرا افسانهٔ ایشان را در انجیل خوانده بود. پس روحانیون ترسایی را فراخواند تا داستان را خود از زبان ماکسی میلیان بشنود ماکسی میلیان در پاسخ روحانیون گفت: من و یارانم از ترس دسیوس دیروز از این شهر بیرون رفتیم و در کوه بیجلوس بغاری پنهان گشتیم. امروز از خواب برخاستیم و من به شهر آمدم تا با این پولها نان و آذوقه خریداری کنم و امشب از اینجا برویم.
فرماندار شهر به ماکسی میلیان گفت: از زمان دسیوس تا این ساعت مدت ۳۰۹ سال میگذرد. کسی به نام عیسی آمد و افسانهٔ شما را در انجیل خود آوردهاست. ما مسیحی هستیم و از روش عیسی پیروی میکنیم. یاران تو کجایند؟...
حاشیهها: در سفر سید محمد خاتمی به واتیکان در اسفند ۱۳۷۷، او دیداری با پاپ ژان پل دوم داشت و در آن دیدار پاپ و محمد خاتمی هدایایی به یکدیگر دادند. پاپ ژان پل دوم قابی با نقوش حکاکی شده به خاتمی اهدا کرد و خاتمی نیز یک جلد «دیوان حافظ»، یک «قالیچه نفیس ایرانی قاب شده با نقش میدان سن مارکو واقع در شهر ونیز ایتالیا» و مجموعه کامل سریال «مردان آنجلس» (داستان اصحاب کهف) در شش نوار ویدئویی (VHS) را به عنوان هدیه، اهدا کرد.
در سال ۱۳۹۲ پخش این مجموعه تلویزیونی در مصر به عنوان نخستین سریال ایرانی پخش شده از تلویزیون رسمی این کشور مخالفتهایی را از سوی سلفیها که این عمل را تلاشی برای انتقال فرهنگ شیعی قلمداد میکردند در پی داشت.