هیسپان تی وی و کنشگری در چهارچوب برسازی جهانِ آلترناتیو
جهان کنونی به زعم بسیاری از ناظران و تحلیلگران حوزه روابط بین الملل، بار دیگر به عصری جدید از اوج گیری تنشهای بلوکهای قدرتِ رقیب و نزاعهای ایدئولوژیک وارد شده است.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، جهان کنونی به زعم بسیاری از ناظران و تحلیلگران حوزه روابط بین الملل، بار دیگر به عصری جدید از اوج گیری تنشهای بلوکهای قدرتِ رقیب و نزاعهای ایدئولوژیک وارد شده است. منازعاتی که به طور خاص در پی جنگ اوکراین و اوج گیری تنشها میان ایران و غرب با محوریت معادله اتمی تهران و البته تحولاتی نظیر تشدید تنشها میان چین و غرب با محوریت مساله تایوان، چهارچوبها و نمودهای جدیدی را به خود گرفته اند.
در این فضا، یکی از نکاتی که بار دیگر اهمیت خود را به خوبی نمایان ساخته است، این مساله میباشد که اساسا کشورهایی که ادعای قدرت در جهان دارند، جدای از تقویت قدرت نظامی و مادی خود، بایستی قدرت نرم و ایدئولوژیک و فکریشان را نیز تقویت کنند. در حقیقت، اگر این دو قدرت به نحوی نامتعادل رشد کنند، عملا بنیان قدرت فیزیکی و مادی مدعیان قدرت و نفوذ در عرصه بین المللی، عاری از بنیانهای ماهیتی و گفتمانی خواهد بود و همین چالش میتوان خیلی زود به تهی شدن این قبیل بازیگران از درون و سقوط جایگاه آنها در عرصه معادلات بین المللی ختم شود.
در این راستا، کشورهایی که از آنها به مثابه قدرتهای نوظهور و چالشگرانِ نظم بین المللیِ غرب محور یاد میشود، اساسا باید توانایی این را داشته باشند که چهارچوبی از یک نظم جدید بین المللی را با تکیه بر بنیانهای هویتی، فکری و ایدئولوژیک خود که برای افکار عمومی در سطح مناطق مختلف دنیا جذاب باشند ارائه کنند. در این چهارچوب، انقلاب اسلامی ایران که پس از پیروزی خود در سال 1357، مبانی فکری و گفتمانی قدرتمندی داشته نیز عملا با فرصتی بی نظیر رو به رو است که بایستی به نحوی فرصت طلبانه از آن استفاده کند.
از این منظر، مبانی فکری، ایدئولوژیک و هویتی کشورمان در یک قالب منسجم به مثابه یک گفتمان جذاب بایستی به افکار عمومی بین المللی ارائه شوند و تا جای ممکن نظر مساعد آنها به سمت کشورمان جلب گردد. طبیعی است که در این فضا، رسانههایی نظیر هیسپان تی وی، فرصتهای عینی و حقیقی برای دستگاه سیاست خارجی کشورمان هستند، زیرا این آنها هستند که مبانی قدرت نرم و گفتمانی کشورمان را به مردمانی که هزاران کیلومتر از کشورمان دور هستند ارائه میکنند و در عمل به قدرت گیری و افزایش نفوذِ بیش از پیش کشورمان در فضای ایجاد شده جدید جهانی کمک میکنند.
در این راستا، هیسپان تی وی به مثابه یک رسانه ایرانی که در سالهای اخیر نفوذ مناسبی را در کشورهای اسپانیول زبان کسب کرده، از رسالتی مهم و قابل توجه جهت پیشبرد دستورکارهای کشورمان به ویژه در حوزه ارائه مختصات یک "جهان آلترناتیو" برای نظم و جهان بینی غربی برخوردار است. جهانی که در قالب آن، پروژه رهاسازی بشر از چهارچوبها و ساختارهای تحمیلی غرب در قالب نظام بین الملل، جزئی از اولویتهای اساسی و بنیادین است و بناست که حرف و طرحی نو گفته و مطرح شود تا فضای معادلات بین المللی از حالتِ صرف مادی که جهان غرب آن را برای مناسبات بین المللی تعریف کرده خارج شود و دغدغههای معنوی و غیرمادی انسانها نیز به نحو مناسبی مخاطب قرار گیرد.
در قالب این جهان جدید که ایران در کنار بازیگرانی نظیر چین و روسیه میتواند چهارچوبهای مناسبی را برای آن ارائه کند، از به کنترل درآمدن زندگی بشر توسط قیود مادی جلوگیری میشود و بار دیگر بازگشت به ریشههای اصلی و بنیادین بشریت (که لزوما مادی نیستند) در دستورکار قرار میگیرد. از این رو هیسپان تی وی در کنار شبکههایی نظیر پرس تی وی و دیگر شبکههای مهم برون مرزی کشورمان، بایستی دستورکارهایی مشخص را در قالب برنامههای مختلف ارائه شده به مخاطبانش با هدف پیشبرد طرحِ ارائه جلوههای جذاب جهانِ ایرانی به مخاطبان بین المللی مد نظر قرار دهد.
دستورکاری که به طور خاص در پی ارائه طرحی با عنوان جهان آلترناتیو برای اصول و ارزشهای جهان غرب است و مختصات آن قبل از هر چیز باید در چهارچوبهای پژوهشی، مطالعه و بررسی شده و سپس در قالب یک دستورکار مشخص با محورهای معلوم، به زبانِ رسانه، تئوری سازی شود و در نهایت به مخاطبان که همان جامعه هدفِ رسانه هستند ارائه گردد.
از این منظر، قابلیتهای جذاب و مختلفِ فرهنگ و هویت و به طور کلی گفتمان ایرانی که در نوع خود میتواند جهان بینی منحصر به فردی را در عرصه معادلات بین المللی ارائه کند، عملا با استفاده از ظرفیتهای رسانهای شبکهای نظیر هیسپان تی وی، به صورتی عینی به مخاطبان ارائه میشود و در پیچِ حساس و خطیر کنونی که جهان در آن قرار دارد، به ابزاری برای فربه سازی و تقویت قدرت معنوی و ایدئولوژیک کشورمان در عرصه معادلات بین المللی تبدیل میشود. مسالهای که اهمیت آن به ویژه با توجه به محدودیتهای قابل توجهی که دولت آمریکا برای رسانههای چینی و روسی در غرب ایجاد میکند و مانع از شنیده شدنِ صدای آنها میشود، به خوبی قابل درک است.