تحلیل جنبش مشروطه از منظر جامعه‌شناسی تاریخی


تحلیل جنبش مشروطه از منظر جامعه‌شناسی تاریخی

علی بیگدلی

تحلیل جنبش مشروطه از منظر جامعه‌شناسی تاریخی

علی بیگدلی، استاد تاریخ


طبق آموزه‌های جامعه‌شناسی تاریخی برای بررسی موفقیت یا عدم موفقیت رویدادهای تاریخی مثل مشروطه، لازم است دو جریان ناظر بر رویداد شناسایی شود. جریان اول یا فرایند عبارت‌ است بررسی شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مذهبی قبل از مشروطه که مردم ایران از استبداد سیاسی، تنگناهای معیشتی، پراکندگی جمعیت، تعارض قومی، مذهبی و زبانی رنج می‌برد. همچنین کشور فاقد هویتی ملی و نیازمند یکسان‌سازی فرهنگی بود. حال این سئوال مطرح می‌شود،‌ جامعه‌ای که بیش از 95 درصد آن بی‌سواد بودند و باورهای سنتی و ریشه‌های خرافه‌گرایی ذهن‌شان را درهم تنیده بود، آیا این ظرفیت را برای پذیرش پدیده مهمی مثل مشروطه را داشته است؟ پاسخ قطعا منفی است. چون تحقق رویدادی تاریخی و مهمی چون مشروطه در وهله اول نیازمند بسترهای سیاسی و اجتماعی و تحول‌پذیری فراهم شود.


جریان دوم یعنی برایند و بررسی موفقیت یا دلایل ناکامی مشروطه می‌پردازد. به این معنی که برایند دنبال آن است که آیا جنبش مشروطه توانسته است به سطحی از توقع‌های مردم پاسخ مثبت بدهد؟ اگر پاسخ منفی است، دلیل‌های ناکامی عوامل داخلی یا عوامل خارجی بودند؟ در جریان اول، یعنی مرحله بررسی فرایند مشروطه باید به شکل‌گیری جنبش روشنفکری اشاره کنیم. اگرچه هسته اولیه روشنفکری از دوره عباس‌میرزا شروع شد و در دوره محمدشاه به‌طور نیم‌بند ادامه یافت، اما در دوره ناصر‌الدین‌شاه به جریان قالب تبدیل شد. با این توضیح که غلبه روشنفکری در این دوره چند دلیل داشت. دلیل اول این بود که در دوره طولانی سلطنت ناصرالدین‌شاه کشور از یک امنیت ملی برخوردار بود. دوم اینکه سفارت‌‌خانه‌های ایران در کشورهای اروپایی و آمریکایی‌ گشایش یافت و هر روز شاهد اعزام هیئت‌های سیاسی، نظامی، تجاری و مذهبی به ایران افزایش یافت. سوم هم اینکه ناصرالدین‌شاه در پی سفرهای متعدد تحت‌تاثیر مدرنیزیسن اروپا قرار گرفت و نخستین کابینه را به سبک اروپایی‌ها چید. چهارم هم اینکه به دلیل گسترش رابطه با اروپایی‌ها حرکتی جدید در تهران نسبت به ترجمه شکل گرفت و در نتیجه، کتب و مجلات و همچنین روزنامه‌های غربی در تهران ترجمه می‌شدند و بسیاری از رجال فرزندا‌ن‌شان را به خارج از کشور می‌فرستادند. یعنی در دوره فتحعلی‌شاه حتی یک نفر زبان فرانسه نمی‌دانست، اما در دوره ناصرالدین‌شاه تعداد زبان‌دان‌ها به بیش از 2000 نفر رسیدند. در این شرایط بود که جنبش روشنفکری با آخوندزاده، محکم‌خان، مستشارالدوله، طالبوف، میرزا‌‌ آقاخان نوری، جلال‌الدین میرزا قاجار آغاز شد. با این توضیح که پیام عمومی روشن‌فکران مبارزه با استبداد سیاسی و عصبیت دینی و خرد‌ه‌فرهنگ‌ها و نگاه معطوف به ایران باستان به‌منظور ساخت هویتی واحد ایرانی به عنوان پیش‌نیاز ترقی و توسعه بود. در واقع جریان روشنفکری به دلیل بی‌سوادی عمومی فقط قشر نازکی از جامعه را تحت‌تاثیر قرار داد. به‌طوریکه آخوندزاده برای نخسین‌بار دولت مشروطه را مطرح کرد، میرزا محکم‌خان بحث عدالت‌خانه را پیش کشید و مسشتارالدوله با بهره‌گیری از قوانین اساسی دولت‌‌های اروپایی پیش‌‌نویس قانون‌اساسی را با رعایت احکام شرع مقدس نوشت. آنهم در حالیکه ناصرالدین‌شاه نسبت به این فعالیت‌ها خشمگین بود و ابزار تنفر می‌کرد، مظفرالدین‌شاهِ ولیعهد آثار روشنفکران را با دقت مطالعه و از آنها تجلیل می‌کرد. مظفرالدین‌شاه از آغاز سلطنت مشروطه را قبول داشت، اما شاه‌زادگان او را از این امر منع می‌کردند. حتی ناصرالملک قراگوزلو به شاه می‌گفت، مردم بی‌سواد صلاحیت مشروطه را ندارند. مظفرالدین‌شاه در کاخ فیروزه به شاه‌زاده‌های معترض گفت، انسان دانا کسی است که مطابق با نیاز زمان حرکت کند و نمی‌شود مثل گذشته حکومت کرد تا اینکه در چهاردهم جمادی‌الآخر 1324 هجری‌ قمری برابر با 14 مرداد 1285 هجری شمسی پس از سه‌بار فرمان تشکیل شورای‌ملی را صادر کرد که این فرمان به صدور فرمان مشروطه شهرت یافت. در حالیکه در صدور فرمان تشکیل مجلس هیچ اشاره‌ای به مشروطه نکرده بود.


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

کپشن غمگین | 100 کپشن غمگین خاص کوتاه و بلند برای استوری و پست