انتشارِ یک ترجمۀ تازه از استیو تولتز و «عشق و اسلحه»
منبع خبر /
فرهنگی و هنری /
22-05-1401
کتاب «هر چه باداباد» نوشتۀ استیو تولتز با ترجمۀ پیمان خاکسار و همچنین کتاب «عشق و اسلحه» نوشتۀ جنیفر کلمنت با ترجمۀ میچکا سرمدی منتشر شد.
گروه فرهنگ-رجانیوز: کتاب «هر چه باداباد» نوشتۀ استیو تولتز با ترجمۀ پیمان خاکسار در ۴۰۰ صفحه با شمارگان ۲۰هزار نسخه و با قیمت ۱۴۰هزار تومان توسط نشر چشمه منتشر شده است.
بخشی از متن کتاب که در پشت جلد نیز آمده است:
مهی را تصور کنید که از دریا به خشکی میخزد، منتها کاملاً سیاه. حالا آن مه سیاه را تصور کنید که درونتان میشکفد. حالا فکر کنید که جا عوض کردن با یک سایه ممکن است چه حسی داشته باشد. حالا قلبتان را تجسم کنید که آرامآرام از ضربان میافتد. حالا تصور کنید گیاهی هستید در لحظۀ ریشهکن شدن. بعد از آن خیال کنید سپیدهدمی هستید معکوس و ریههایتان اتمبهاتم محو میشود و سرتان ذرهذره در دریایی از گل فرو میرود. حالا سکوتی سهمگین و همهجانبه را به خیال خود راه بدهید. سخت است به کلام درآوردنش، ولی متوجه میشوید که همۀ اینها به کدام سو میرفت و کار به کجا ختم شد.
خواننده، من مُردم.
همچنین کتاب «عشق و اسلحه» نوشتۀ جنیفر کلمنت با ترجمۀ میچکا سرمدی در ۲۴۶ صفحه با شمارگان هزار نسخه و با قیمت ۱۰۵هزار تومان توسط نشر یادشده منتشر شده است.
در پشتجلد کتاب دربارۀ نویسندۀ اثر میخوانیم:
جنیفر کلمنت (۱۹۶۰) نویسندۀ امریکایی - مکزیکی شناختهشدۀ روزگار ماست که استاد روایت طردشدگان و حاشیهنشینان است. رمان «دعا برای ربودهشدگان» او پیش از این به فارسی منتشر شد و اقبال یافت. «عشق و اسلحه» مشهورترین اثر این نویسنده تا امروز به شمار میآید که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد. کلمنت اولین رئیس زن انجمن جهانی پِن نیز محسوب میشود. او نویسندهای فعال است و وجهۀ سیاسی پررنگی هم دارد.
کلمنت در «عشق و اسلحه» راوی نوجوانی را برمیگزیند که با مادرش در یک اتومبیل کهنه در محوطۀ کنار کاروانهای اقامتی زندگی میکند. مادر به فلوریدای امریکا آمده و قرار بوده فقط با این ماشین یک توقف کوتاه داشته باشد، اما توقف چهارده سال طول کشیده. دختر او راوی روابطشان با آدمهایی مانند خودشان است. طردشدگانی که در آن محوطۀ بزرگ زندگی میکنند. از سویی در نزدیکی ماشینشان منطقهای پر از مرد همهچیز را دگرگون میکند، مردی که میخواهد مقابل شر بایستد، مقابل اسلحه، و رمان تبدیل میشود به روایتی شگفتآور از عشق و خشم و میل به اسلحه. آیا اسلحه میتواند قهرمان را رستگار کند؟