شهید علی مردان خان بختیاری کیست؟ + عکس و فیلم

رکنا: علی مردان خان بختیاری مجاهد و مبارز دلیری بود که در راه دفاع از میهن اسلامی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
به گزارش رکنا، علی مردان خان بختیاری معروف به شیرعلیمردان در سال ۱۲۷۱ به دنیا آمد و هیچ اثری از وی در تاریخ معاصر و در کتب تاریخی وجود ندارد جز اینکه وی در فتح تهران حضور مستمر داشته و دیگر اینکه در سال ۱۳۰۸ برای مبارزه آشکار با رضاخان قد علم میکند. در این مطلب به طور کامل با مبارزات شهید علی مردان خان بختیاری و اتفاقاتی که در راه دفاع از کشور برایش رخ داد آشنا خواهید شد.
انگلیسیها به عمد از میان گزینههای مختلف برای حکومت، رضاخان را برگزیدند تا تبلیغات بلشویکها را خنثی کنند. انگلیسیها نیز برای مقابله با این تبلیغات، رضاخان را که از طبقه پایین بود انتخاب کردند.
اوایل سده سیزدهم هجری وقتی رضا خان به قدرت رسید، تلاش فراوانی کرد تا برای تأمین منافع و مطامع استعمارگران و عمال خارجی اقدامات جدّی انجام دهد. یکی از برنامههای وی نیز فروپاشی و نابودی عشایر بود. چراکه عشایر ایران دارای چنان قدرتی بودند که انگلیسیها از آنان به شدت بیم و وحشت داشتند و بارها در جنوب کشور با انگلیسیها جنگیدند. ایلات با علماء و روحانیون نیز ارتباط نزدیکی داشتند و در موارد بسیاری با فتوا و نظر علمای دینی به جنگ با بیگانگان و مستبدان اقدام میکردند.
از سوی دیگر در طول تاریخ ایران، اغلب حکومتهایی که تأسیس شدند، بنیانگذار و مؤسّس آنها برخاسته از خاندانی اصیل، ریشهدار و بانفوذ بود و از پشتوانۀ مردمی بالا، مقبولیت و مشروعیت برخوردار بودند. امّا برخلاف رویه و سنّت معمول، خانوادۀ رضاخان از نفوذ و اعتبار لازم بین مردم برخوردار نبود و اجدادش فاتح جنگی، قهرمان ملّی و یا سمبل فداکاری نبودند. از همین رو در بین جوامع ایلی، روستایی و شهری فاقد پایگاه اجتماعی بودند. به همین دلیل انگلیسیها به عمد از میان گزینههای مختلف برای حکومت، رضاخان را برگزیدند تا تبلیغات بلشویکها را خنثی کنند. بلشویکها هدف خود را به حکومت رساندن خلقها و تودهها معرفی میکردند. انگلیسیها نیز برای مقابله با این تبلیغات، رضاخان را که از طبقه پایین بود انتخاب کردند.
رضاخان میدانست که منفور خاندان با نفوذ، گروههای انسانی مختلف و عشایراست. به همین دلیل، برای سرکوبی عشایر یک انگیزه شخصی نیز داشت. از عشایر بسیار واهمه داشت. آنها را رقیب پرقدرت و در عین حال مزاحم خود میدانست. عشایر، حاملان هویت و اصالت ایرانی نیز بودند. رضا خان با بحرانهای هویتی که داشت، ریشۀ اصالت و هویت ایرانی را هدف قرار داد. خاندان و گروههای عشایری را مورد حمله قرار داد. تلاش کرد، نه تنها اصالتها و ارزشهای دینی و میهنی را نابود سازد، بلکه حاملان و پاسداران آنها را به ورطۀ نیستی بکشاند. در این راستا، عشایر که بخش مهمی از جمعیت را به خود اختصاص میدادند، هدف بیرحمانهترین و ناجوانمردانهترین کشتارها و توطئهها قرار گرفتند.
قیام بختیاری ها با رهبری علی مردان خان
سیاستها و اقدامات رضاشاه، به تدریج زمینه نارضایتی و قیام عمومی ایل بختیاری را فراهم ساخت. در بهار سال ۱۳۰۸ شمسی، تعدیات و ظلم و ستم رضاه شاه، خون علی مردان خان و بسیاری از مردان ایل را به جوش آورده بود. از دست دادن گلّه و احشام، کنار گذاشتن اسب و تفنگ، زندگی زیر سقف خانهای که در مکانی نامناسب بنا شده و به آن عادت نداشتند، گذاشتن کلاه پهلوی بر سر، پرداخت مالیاتی سنگین، دوری از ایل و خدمت به رضا شاه و دهها تصور و فکر دیگر، چون خوره به جان جوانان بختیاری افتاده بود. عشایر از این همه ظلم و اجحاف به ستوه آمده بودند. فقط منتظر تلنگری بودند تا به پا خیزند و بر علیه ظلم رضا شاه وارد جنگ شوند.
در این راستا علی مردان خان در گرمسیر خوزستان با مردان ایلش به شور نشست و میخواست بداند اگر بخواهد قیام کند او را همراهی خواهند کرد؟ مردان ایلیاتی که تاکنون چنین تحقیر و مورد ظلم واقع نشده بودند، مردانه هم قسم شدند که تا پای جان او را همراهی خواهند کرد. به سرعت طوایف دیگری از چهارلنگ و هفتلنگ به او پیوستند. اولاد چراغعلی خان بابا احمدی برای رویارویی با رضا شاه بیتابی میکردند. بسیاری از خوانین جوان نیز همدل و همصدا با او طوایف را تحریک و تشویق نمودند که با وی همراه شوند. اخبار این خیزش مردمی به گوش دولتیان رسید. رزمندگان بختیاری در اولین اقدام خود «پل شالو» را منهدم و راههای ارتباطی را قطع کردند، تا در صورت حملۀ قوای دولتی غافلگیر نشوند.
با فرارسیدن موسم کوچ، علی مردان خان رزمندگانش را به ییلاق هدایت کرد. خشم مردم از رضا شاه و عمالش سبب گردید تا خان جوان و محبوب، همه جا با استقبال گستردۀ عموم مردم مواجه شود. مردم با ساز و دهل از وی استقبال و پیشاپیش نیروهایش، گوسفند قربانی و داوطلبانه آذوقه و مایحتاج مورد نیاز رزمندگانش را تأمین میکردند و جوانان به او میپیوستند.
با تلاشهای بیوقفۀ علی مردان خان، قشونی از جوانان بختیاری تشکیل گردید که قلبشان سرشار از نفرت و کینه فراوان نسبت به رضا شاه بود. در همین ایام، بهطور پیاپی، برخی کلانتران و معتمدان هفتلنگ نیز به دیدار علی مردان خان میآمدند و با وی به شور و تبادل نظر میپرداختند. با این رایزنیها بخش مهمی از ایل محمود صالح، چهل چشمه را ترک گفتند و به علی مردان خان پیوستند و در دولت آباد استقرار یافتند.
علی مردان بختیاری در مشورت با همراهانش و با هدف انسجام بخشی بیشتر میان نیروهایش، دست به یک ابتکار زد و آن تشکیل یک هیات بود. این هیات که نام کامل آن هیأت اجتماعیۀ بختیاری بود متشکل از ۱۲ نفر از سران و کلانتران بختیاری بود. در برخی نقل قولها آمده که آ اسکندر بابا احمدی بهعنوان رئیس هیأت انتخاب شد. وظیفۀ هیأت سازماندهی نیروها و رهبری عملیات جنگی بود. هدف بزرگ هیأت نیز استیفای حقوق از دست رفتۀ عشایر بود. جوانان بختیاری برای اثبات وفاداری و پایبندی به قیام، به قرآن سوگند خوردند و برخی مهر و امضا کردند.
سرانجام حرکت آغاز شد و علی مردان خان با نیروهایش که تعداد آنها ۲۰۰۰نفر بود و بر پرچم آنان عبارت لا اله الا الله، محمد رسول الله و علی ولی الله نقش بسته بود به تصرّف خود در آوردند. دولت طاغوت که از اقدامات شجاعانۀ سواران بختیاری به وحشت افتاده بود، یک ستون نیروی نظامی با وسایل موتوری به فرماندهی سرهنگ «محمد خان میمند» از راه تنگ «بیدکان» جهت مقابله با رزمندگان بختیاری اعزام کرد. سواران شجاع و مؤمن بختیاری به فرماندهی «نادرقلی خان» پسر سردار اشجع و «اسماعیل خان زراسوند» داماد لطفعلی خان امیر مفخم، با تصرّف «تنگ انجیره» و ارتفاعات مشرف بر دشت، در تنگ بیدکان مستقر شدند و با نبردی شجاعانه، قوای مزبور را درهم کوبیدند و به محاصره درآورند. قوای نظامی چند بار تلاش کردند تا با حمله به تنگ بیدکان قوای نظامی در محاصره را نجات دهند، اما با دادن تلفات زیاد ناکام ماندند. در نتیجه، نیروهای نظامی به فرماندهی سرهنگ محمد خان میمند مجبور شدند، در قلعۀ ابوالقاسم خان ضرغام در «سفید دشت» پناه بگیرند و به محاصره کامل در آمدند.
سرانجام رضاخان و دولتش با اعزام هواپیماهای جنگی چند نوبت مردم بیدفاع را در شهرکرد و مناطق نزدیک به میدان جنگ بمباران کردند. چراکه با اقداماتی که رزمندگان بختیاری انجام داده بودند، رضا شاه به شدّت وحشتزده و عصبانی شده بود. از سوی دیگر نیز بختیاریهای ساکن در اصفهان نیز با تبلیغات وسیع خود، جنگ روانی به راه انداخته بودند و درصدد بودند ضمن تخریب روحیۀ نظامیان، مردم را به حمایت و پشتیبانی از قیام بختیاریها تحریک و تشویق کنند. شاه که بسیار نگران بود مبادا بختیاری، اصفهان را تصرف نمایند و به سمت پایتخت حرکت کنند، خوانین مسن، با نفوذ و مشغول در دستگاه دولتی را تحت فشار زیاد قرار دادند تا اسباب تفرقه و پراکندگی سواران بختیاری را فراهم سازند.
چند روز بعد، در سه فرسنگی شهرکرد، جنگ خونینی صورت گرفت؛ ولی این بار نیز بختیاریها شکست خوردند. اردوی دو هزار نفری بختیاریها از زمان حرکت به طرف شهرکرد تا این نبرد نابرابر در حومۀ شهرکرد، نزدیک به چهل و چهار روز با ارتش تا دندان مسلح رضا شاه جنگید. با این که از مهمّات و اسلحه کافی و مجهزی برخودار نبودند، شجاعانه جنگیدند و علیرغم خلق حماسۀ وصف ناشدنی و رشادتهای فراوان با سلاحهای ابتدایی، پس از چند روز در مقابل قشون مجهز، زبده و تازه نفس رضا شاه شکست خوردند. تعدادی از رزمندگان به شهادت رسیدند و جمع کثیری مجروح و عدهای نیز اسیر شدند تعداد زیادی از رزمندگان نیز از جمله، علی مردان خان از مهلکه جان سالم بدر بردند.
بعد از تصرّف شهرکرد و استقرار نیروهای نظامی در آن؛ علی مردان خان به همراه جمعی از یاران وفادارش به جنگ و گریز چریکی روی آورد و تلاش کرد خود را به مناطق کوهستانی و صعبالعبور پشت کوه موگویی برساند. قوای لرستان به فرماندهی سرتیپ مهدی قلی خان تاج بخش و سرهنگ رضاپور برای دستگیری خان، تا میانکوه وی را تعقیب کردند. علی مردان خان، از مناطق سخت و دشوار کینو و لپد عبور کرد. خان در بین مردم بسیار محبوب بود؛ به همین خاطر، مردم نه تنها با نیروی نظامی همکاری نمیکردند، بلکه برای جلوگیری از دستگیری خان، اطلاعات غلط به نیروهای نظامی میدادند.
آیین رونمایی از تندیس علی مردان خان بختیاری
در یکی از جنگ و گریزها علیمردانخان موفق گردید نیروهای دولتی را در تله انداخته و محاصره نماید. محاصره چند روزی طول کشید. آذوقههای نیروهای دولتی تمام شد سربازان از فرط گرسنگی. اسبهای خود را کشتند و میخوردند. وقتی علیمردان از این موضوع باخبر شد. دستور داد مقدار زیادی غذا برای سربازان فرستادند این موضوع باعث بهت و حیرت سربازان گردید.
علی مردان خان از طریق گردنههای صعبالعبور، راه سردشت را در پیش گرفت، تا به امامزاده احمد فدالهب رسید. سرهنگ صادقخان که مأمور دستگیری خان بود، در امامزاده احمد فداله، با علی مردان خان ملاقات کرد و از جانب دولت به وی اطمینان داد که در صورت تسلیم، خطری وی را تهدید نخواهد کرد. بسیاری از همراهان خان، با تسلیم شدن وی مخالفت کردند و بار دیگر بر وفاداریشان به خان تأکید ورزیدند. اما علی مردان خان که در جنگهای چریکی متحمّل تلفات زیادی شده بود، ادامۀ جنگ را بیفایده دانست و راضی به آسیب دیدن مردم نبود. خان به همراه جمع کثیری از یارانش، روانۀ سردشت شد و از آنجا راهی دزفول گردید. در دزفول، میهمان شخصی به نام خرّم گردید. اهالی دزفول نیز، در مدّت توقّف در دزفول، از وی حمایت کردند. وی مردم را به آرامش دعوت نمود و به اتّفاق سرهنگ صادق خان و نیروهایش، روانۀ اهواز و از آنجا به تهران منتقل و گرفتار زندان رضا شاه شد. بعد از مدّتی، تمامی رهبران قیام و اشخاص دستگیر شده، مورد عفو قرار گرفتند و به بختیاری روانه شدند. دولت احساس کرد که در آن شرایط، برخورد با عوامل قیام به صلاح نیست. با اخذ تعهد، آنان را آزاد، و مجازات و برخورد قهرآمیز با آنها را، به زمانی دیگر موکول کرد. علی مردان خان، مجبور گردید در تهران اقامت کند و تحت نظر باشد.
علی مردان خان، مدّتی در تهران تحت نظر بود و مورد بازجویی قرار گرفت؛ اما اندکی بعد آزاد گردید؛ ولی مجبور بود در تهران اقامت کند و تحت نظر باشد. اگر چه، گزارشهایی وجود دارد که: وی چند نوبت به منطقه بختیاری مسافرت نمود. در این زمان دولت، در شرایطی نبود که بتواند برخورد تندی با علی مردان خان نماید یا بخواهد وی را مجازات کند. به این خاطر، وی را آزاد گذاشت و برخورد و مجازاتش را به آینده موکول کرد. با شرایطی که در سال ۱۳۱۲ شمسی به وجود آمد، دولت تشخیص داد که، حال بهترین فرصت برای دستگیری و مجازات عوامل قیام سال ۱۳۰۸ میباشد. در این راستا، علی مردان خان، در تاریخ ۱۲ آذر ۱۳۱۲ و برای چندمین و آخرین بار، به همراه جمعی دیگر از بختیاریها که تعداد آنها به بیش از چهل نفر میرسید، بازداشت شد.
علی مردان خان، چنانکه گفته شد، در ۱۲ آذر سال ۱۳۱۲ شمسی بازداشت گردید و به تهران فرستاده شد. در تهران، پس از بازجوییهای اولیه، به زندان قصر منتقل شد. از آن پس، زندان قصر تهران، پذیرای یکی از جوانمردترین جوانان وطن گردید، راد مردی که حتی زندانبان نیز شیفتۀ اخلاق و مردانگیاش میشود. زندانیان نیز از این که دلاوری آزاد مرد، هم بند آنان گردید، بر خود میبالیدند و خرسند از این افتخار بودند. علی مردان که اتهامات وارده، یعنی تلاش برای نابودی رژیم پهلوی و قیام مسلّحانه را پذیرفته بود، جمعاً بیش از چهار سال در حبس بود. تااینکه سرانجام علی مردان خان که برای آخرین بار، در تاریخ ۱۲ آذر ۱۳۱۲ و برای چندمین بار، (جمعاً بیش از چهار سال زندان بود.) به زندان افتاده بود به اتّفاق تعدادی دیگر از خوانین، در روز ۱۷ آذر ۱۳۱۳ تیر باران گردید. تاریخ اعدام وی را، بعضی اسفند ماه همان سال نیز ذکر کردهاند. به همراه علی مردان خان، هفت نفر از خوانین دیگر نیز اعدام و بیش از ۲۵ نفر نیز به حبس محکوم شدند.
ماجرای افشای ستمکاری برخی خوانین
در دوره انتقال قدرت از قاجاریه به رضاخان ، خوانین بختیاری که به واسطه درآمدهای نفتی و عواید ناشی از تصدی زمام امور شهرهای جنوب بسیار ثروتمند و قدرتمند شده بودند و حکومت مرکزی را فاقد قدرت و اقتدار می دانستند ، ظلم و اجحاف به بختیاری ها را به حد اعلا رسانده تا جایی که اهالی چهار محال و پشتکوه متحده شده با تشکیل هیات اتحادیه چهارمحال و پشتکوه مبارزات طولانی و موثری را با خوانین آغاز کردند. طوایف چهارلنگ نیز که از ظلم و ستم ایلخانی به ستوه آمده بودند ، با طرح و تنظیم چندین شکایت و تلگراف به تظلم خواهی مبادرت کردند. علی مردان خان نیز که محبوب بختیاری ها بود، چندین شکایت نامه تنظیم و به ریاست مجلس شورای ملی ارائه کرد.
حالا همه چیز برای یک قیام آماده شده است، نیروهایش را فرا میخواند؛ در گام اول بدون مقاومت چشمگیری نیروهای حکومت در دهکرد (شهرکرد فعلی) را با همراهی خود مردم دهکرد تسلیم میکند؛ هدف بعدی اصفهان و بعد هم تهران است.
این خانِ شجاع، نماد «غیرت دینی» بختیاریهاست/ آخرین جمله علی مردان خان به مامور اعدام چه بود؟
علیمردان؛ خانِ جوانِ بختیاری در دوره معاصر است که غیرت دینیاش باعث شد تا وی به عنوان یک چهره تاریخ ساز ظاهر شود؛ جوانی که همین غیرت دینیاش سلاح به دستش میدهد تا در سن ۱۸ یا ۱۹ سالگی، مانند یک سردار رشید و رزمآموخته، در ماجرای فتح تهران در سال ۱۲۸۸ نقشآفرینی کند؛ همین جوان در اوج جوانی برای مبارزه با رضاشاه قد علم کند و آنچنان تشت رسوایی این شاه پهلوی را بر زمین بکوبد که حتی سانسورهای چند دهساله دوران پهلوی اول و دوم هم نتواند، جبران این خسارت کند.
مادرش بیبی مریم، پدربزرگش حسینقلی خان ایلخانی و سه دایی معروفش به نامهای علیقلی خان (سردار اسعد)، نجفقلی خان صمصام السلطنه و اسفندیارخان نام دارند. پدر این خان جوان بختیاری، علیقلی خان نام دارد که در دوران کودکی علیمردان فوت شده و علیمردان تحت نظر مادرش بیبی مریم آموزههای دینی و رزمی را میآموزد.
شجرهنامه مادری علیمردان خان
علی مردان معروف به شیرعلیمردان، در سال ۱۲۷۱ به دنیا آمد و هیچ اثری از وی در تاریخ معاصر و در کتب تاریخی وجود ندارد جز اینکه وی در فتح تهران حضور مستمر داشته و دیگر اینکه در سال ۱۳۰۸ برای مبارزه آشکار با رضاخان قد علم میکند.
فقر محتوایی در خصوص جزئیات قهرمان بختیاری
شاید دلیل اینکه محتوای کمی در خصوص این خان بختیاری در دست میباشد را باید در دیکتاتوری و تاثیرگذاری رضاشاه بر تاریخ نویسان جستوجو کرد؛ شاید رضاشاه بعد از اعدام علیمردان دستور داده آثار مرتبط با حماسهسازیهای این قهرمان ملی را هم مانند مزارش، از بین ببرند!
غلامعباس نوروزی در کتاب تاریخ بختیاری در این خصوص نوشته است: بعد از دوران بلوغ تا سال ۱۳۰۲ شمسی که طوایف چهارلنگ از قلمرو بختیاری جدا شدند ما اطلاعی از زندگی علیمردان خان در دست نداریم و تنها می دانیم که در همین سال محمدعلی خان و علی مردان خان به ترتیب به سمت ایلخانی و دیگری به عنوان ایلبگی طوایف چهارلنگ مصدر کار شدند.
اپیزود اول از حماسه شیرعلی مردان
اولین حماسه شیرعلی مردان مربوط به حضورش در ماجرای فتح تهران است؛ علیقلی خان معروف به سردار اسعد، همان دایی علیمردان خان یکی از عناصر اصلی فرماندهی در ماجرای فتح پایتخت قاجاریه محسوب میشود؛ در زیر تصویری را ملاحظه میکنید که نشان میدهد علی مردان خان در این نبردِ پرخطر، حضور داشته است. (اولین نفر نشسته از سمت راست تصویر)
اپیزود دوم
دومین واقعه مهم زندگی علی مردان خان در خصوص مبارزه علنی با رضاشاه و اسبتداد و دیکتاتوری رضا شاه بود؛ در زیر روایت داراب ظفریان استاد تاریخ دانشگاه شهرکرد را میخوانید:
برای بررسی قیام علیمردان خان ابتدا باید انگیزهها یا بهتر بگویم زمینههایی که منجر به تصمیم قیام شد را بررسی کنیم و ببینیم ماهیت این قیام سیاسی، فرهنگی و یا قومی بوده و سپس به دستاوردهای آن اشاره کنیم.
قیام علی مردان در زمان پهلوی اول یعنی رضاخان اتفاق افتاده؛ تشدید اختلاف بین خوانین بختیاری و همچنین استبداد رضاشاه و ظلمهای ویژهِ او و نمایندگانش به بختیاریها دو عامل اصلی بودند که علیمردان را برای قیام علیه شاه برانگیخت.
روش اجرای قیام بسیار هوشمندانه بوده و قبل از آغاز قیام علیمردان زمینه را برای قیام فراهم میکند، برای مثال با مکاتبه با سران بختیاری به خصوص خوانین لردگان و سه دهستان و سرکلانتران ضمن ابراز نارضایتی از عملکرد برخی از خوانین منصوب شده از سوی رضاشاه، از آنان برای مشارکت در قیام دعوت میکند.
وی همچنین برای ساماندهی امور یک تشکیلات جدید به نام «هیات اجتماعیه بختیاری» متشکل از خوانین و طوایف ۴ و ۷ لنگ بختیاری است، پایهگذاری میکند و سپس مسیرهای اصلی دسترسی به نقاط حساس مانند پل شالو را قطع میکند که از طرف نیروهای رضاخان مورد شبیخون قرار نگیرند.
حالا همه چیز برای یک قیام آماده شده است، نیروها را در یک منطقه به نام تنگزی فراخوان میکند و در تیرماه ۱۳۰۸ حرکت را آغاز میکند؛ در گام اول بدون مقاومت چشمگیری نیروهای حکومت در دهکرد (شهرکرد فعلی) را با همراهی خود مردم دهکرد تسلیم میکند.
جمله معروفی از علیمردان روایت شده که خطاب به مردم شهرکرد میگوید،"ما برای اقامه دین قیام کردیم؛ جان از ما، حمایت و پشتیبانی از شما"؛ و اینگونه میتواند بسیاری از مردم را با خود و قیام خود همراه کند.
علی مردان خطاب به مردم شهرکرد میگوید ما برای اقامه دین قیام کردیم؛ جان از ما، حمایت و پشتیبانی از شما
پرچمی که علیمردان خان در دست دارد مزین به عبارات «لااله الا الله» بوده که نشان از نگاه دینی و اعتقادی قیامکنندگان و در راس آن علیمردان خان بود.
علی مردان و همراهانش بعد از شهرکرد به سمت اصفهان حرکت میکنند که در منطقهای بین فرخشهر و سفیددشت با شمارزیادی از نیروهای دولت مواجهه میشود و پس از یک نبرد نابرابر مجبور به عقبنشینی میشود و قیام اینگونه ناتمام میماند.
رضاشاه زیر قولش زد و به اماننامهاش پایبند نشد
علی مردان خان پس از چند ماه بعد از اماننامهای که رضاشاه به او میدهد به تهران خوانده میشود؛ رضاخان که همچنان نسبت به بختیاریها هراس داشت، برخلاف اماننامهاش، خان جوان را به همراه تعدادی دیگر از خوانین بختیاری و قشقایی دستگیر میکند و نهایتا در سال ۱۳۱۳ تعداد محدودی را آزاد، تعدادی را زندانی طویلالمدت میکند و نهایتا علیمردان خان را با تعدادی دیگر از خوانین بختیاری اعدام میکند.
بعد از اعدام علیمردان خان به دستور رضاشاه قبرش را هم گمنام قرار میدهند.
نظر بزرگان در خصوص علیمردان خان
رهبر معظم انقلاب در خصوص قیام علیمردان خان میفرمایند: مهم ترین برجستگی علیمردانخان حضور در جنگ بختیاریها در مشروطه نیست - آنوقت یک جوانی بوده، هجده نوزده سال یا بیست سالش بوده - مهمترین کارش مبارزه با رضاخان است که بعد هم دستگیر شد و بعد هم اعدام شد به دست رضاخان؛ و ایستادگی کرد.
«بزرگ علوی» نویسنده معاصر، لحظات آخر زندگی شیرعلیمردان را اینگونه توصیف کرده است: علی مردان خان جامهای زیبا برتن کرده و سر و روی خود را آراسته و با گامهای بلند و استوار و قامتی رسا حلاجوار بدون اینکه ذرهای از ترس به دل راه دهد به قتلگاه نزدیک میشد؛ او میرفت تا شهادت مظلومانه دیگری را برصفحه جنایات رژیم دیکتاتوری رقم زند.
وقتی یکی از دژخیمان میخواست چشمهایش را ببندد، به آرامی دستمال را از دستش گرفت و گفت: پسرم ... بگذار تا این صحنه ی جالب وتماشایی را، من هم در آخرین لحظات حیات به چشم ببینم.
هنگامی که از برابر جوخه اعدام میگذشت با جبینی باز و لبانی پر از خنده با آنها احوالپرسی کرد؛ وقتی یکی از دژخیمان میخواست چشمهایش را ببندد به آرامی دستمال را از دستش گرفت و گفت: پسرم ... بگذار تا این صحنه جالب و تماشایی را که قطعاً مافوقان شما را خوشحال میکند، من هم در آخرین لحظات حیات به چشم ببینم؛ چرا که تاکنون من شیری را دست و پا بسته در مقابل مشتی شغال ندیده بودم.
چرا "شهید" علی مردان خان؟
اخیرا رهبر معظم انقلاب کلیدواژه «غیرت دینی» را مطرح کردهاند و در توضیح اهمیتش میفرمایند: "غیرت دینی را حفظ کنید. عامل نجات کشور در بزنگاههای مختلف، غیرت دینی ملّت ایران بوده. غیرت دینی است که تهدیدها را به فرصت تبدیل می کند".
آنچه در تمام ابعاد مختلف قیام علی مردان خان مشهود است همین غیرت دینی و بصیرت بالاست؛ شخصی که تحصیل کرده و اهل مطالعه بوده، از خانوادههای با اصل و نسب و در ابتدای راه زندگی و جوانی بوده، شرایط فرنگ رفتن دارد و کلی امتیاز دیگر؛ ولی تمام این امتیازات و برجستگیها را در مسیر اهدافش و سعادت بشریت به کار میگیرد.
تندیس شهید علی مردان خان بختیاری در مسجدسلیمان
علی مردان، خانِ تاریخسازِ بختیاری دِینش را به کشور و اسلام ادا کرد، ولی یادمان باشد که هنرمندان و نویسندگان، آنطور که حق این شهید است را ادا نکردهاند؛ حتی از نامگذاری یک خیابان به نامش هم دریغ کردیم.
۱۷ آذرماه سالروز شهادت مردی بزرگ و مجاهدی دلاور میباشد که جانش را فدای میهن و مام وطن کرد و نامش را در تاریخ سترگ کشورمان جاودانه کرد.
این سردار بزرگ از دلاورمردان ایل چهارلنگ بختیاری در منطقه چنارود فریدن استان اصفهان و سردشت خوزستان بود.
علی مردان خان بختیاری به مدت پنج سال علیه استبداد رضاخانی و کشورهای حامی وی قیام و مبارزه کرد و سرانجام در ۱۷ آذرماه سال ۱۳۱۳ توسط عمال رضاخان تیرباران و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.