نظام پرداخت یارانه ایراد دارد
فرشاد پرویزیان نایب رئیس انجمن اقتصاد ایران
تورم از جمله مسائل و موضوعات مهم کشور است. یکی از مسائلی که سبب شده نرخ تورم در کشور به میزان فعلی برسد خلق نقدینگی توسط دولت برای گذراندن اقتصاد است و بهنوعی دولت ناچار به خلق این پول بوده است. بسیاری از منابع مردم و دولت باید صرف سرمایهگذاریهای مولد شود تا کالا و خدمات بیشتری در اختیار مردم قرار گیرد و در نتیجه، این گونه شاهد افزایش قیمتها نباشیم.
نرخ تورم را در ایران میتوان به کمتر از ۵ درصد رساند که البته تحقق این مهم یک بسته سیاستی متشکل از اصلاح نظام بودجه، تفکیک بودجه ارزی و ریالی، اصلاح ساختار بانکی، اصلاح ساختار مالیاتی، اصلاح فضای کسبوکار و رفع انحصارها و امضاهای طلایی و مقابله با فساد و ایجاد شفافیت را میطلبد که تحقق این موارد در بازهای ۴ تا ۶ ساله ممکن است.
از سوی دیگر تورم زمانی ایجاد میشود که تقاضا برای خرید کالاها و محصولات افزایش یابد، اما موجودی این کالاها و خدمات در سطح جامعه کم باشد. در واقع زمانی که فاصله میان نرخ واقعی با نرخ فروش کالاها زیاد شود، بهاصطلاح میگویند قیمتها متورم شده است. هرچه این فاصله بیشتر شود، نرخ تورم نیز بیشتر خواهد شد. تورم در حقیقت ناشی از رشد نقدینگی است و ریشه پولی دارد. راهکار کاهش تورم سیاست پولی مناسب است. یکی از دلایل دیگر ایجاد تورم، کسری بودجه دولت است. زمانی که هزینههای دولت از درآمدهایش بیشتر شود، دولت به کسری بودجه خواهد خورد. نحوه تامین کسری بودجه نیز در تشدید تورم تاثیرگذار است. اگر دولت برای تامین کسری بودجه خود، از بانک مرکزی استقراض کند یا فروش درآمدهای ارزی مثل نفت را در پیش بگیرد، پایه پولی و نقدینگی کل اقتصاد افزایش خواهد یافت و این افزایش نقدینگی، تورم به بار خواهد آورد. بهمعنای دیگر استقراض از بانک مرکزی یا بانکهای خارجی، باعث افزایش پایه پولی و نقدینگی در اقتصاد میشود که آثار تورمی دارد. برای مثال زمانی که شما میخواهید چیزی خریداری کنید و پولی ندارید، دو راهکار دارید؛ یا پول بهدست آورید یا خرج نکنید! کسب درآمد که بهواسطه تحریمها با سختی همراه است و بخش عظیمی از مخارج نیز حقوق کارکنان دولت است؛ پس راهکار چیست؟ واضح است که درآمد مردم در برابر نرخهایی که هر روز جابهجا میشوند، افزایش چندانی نداشته است؛ در نتیجه روزبهروز از قدرت خرید کاسته میشود. این اتفاق به این معنی است که معیشت مردم سختتر میشود؛ ابتدا گوشت از سفرهها کم میشود، سپس برنج و... و در نهایت سفرهای برای مردم نمیماند. کیک اقتصاد روزبهروز کوچکتر میشود و در نتیجه سفره خانوار ذره ذره آب میرود.
تحریم بیشترین نقش را در اوضاع بد اقتصادی دارد و مابقی آن مشکلات داخلی است. تحریمها بهطور غیرمستقیم از طریق نرخ ارز و همچنین بهطور مستقیم بر تورم تاثیر میگذارند. از ۸۵ میلیون نفر جمعیت کشور، دولت به حدود ۵۰ میلیون نفر یارانه میدهد؛ یعنی ۶۰ میلیون نفر از نظر دولت مستحق دریافت یارانه هستند و در فقر بهسر میبرند.
از سوی دیگر ۵۰ میلیون نفر یارانه دریافت میکنند و حدود ۴۰ میلیون نفر از جمعیت کشور بهگونهای وابسته به واحدهای صنفی هستند که دولت از آنها مالیات دریافت میکند. دولت از شخصی مالیات میگیرد و به شخص دیگر یارانه میدهد و این پرداخت ادامه پیدا میکند. یارانه و مالیات دو روی یک سکه هستند و اسم آن پرداخت انتقالی است؛ یعنی پرداختی که از دولت به مردم یا بالعکس انجام میشود. حال سوال این است که چرا مالیات میگیرید که یارانه بدهید؟ بالاخره فرد نیازمند یارانه است یا سود کرده و باید مالیات پرداخت کند؟
البته مبلغی که بهعنوان یارانه پرداخت میشود پاسخگوی هیچ یک از مخارج فرد نیست. یارانه باید هدفمند و بابت کالاهای خاص پرداخت شود، این در حالی است که در خصوص یارانه دو دیدگاه وجود دارد؛ عدهای بر این باورند که دولت پول را واریز کند و هزینهکرد آن را در اختیار مردم بگذارد. عدهای دیگر نیز بر این باورند که یارانهای که برای خرید لبنیات داده میشود خرج خرید سیگار میشود. اما نکته مشخص این است که نظام پرداخت یارانه ایراد دارد.