عاقبت چرب زبانی روغن سوزی است/کاریکلماتور
عاقبت چرب زبانی روغن سوزی است. کاریکلماتورهای نائله یوسفی نم کرده اش از انتظار کپک زده بود. آدم اتو کشیده با کسی خوب تا نمیکرد. بهار هنگام رنگ پس دادن است! کسی که نانش از هزار جا در میآید، صدای وجدانش از یک جا...
عاقبت چرب زبانی روغن سوزی است.
کاریکلماتورهای نائله یوسفی
- نم کرده اش از انتظار کپک زده بود.
- آدم اتو کشیده با کسی خوب تا نمیکرد.
- بهار هنگام رنگ پس دادن است!
- کسی که نانش از هزار جا در میآید، صدای وجدانش از یک جا هم در نمیآید!
- گل قاصدک حزب باد است.
- به آبرویش مواد نگهدارنده زد تا حفظ شود.
- بختک روی بختش افتاده بود بیدار نمیشد.
- دسته تبر شاهرگش را برید!
- فقط گردباد میتواند خودش را در آغوش بگیرد.
- عاقبت چرب زبانی روغن سوزی است.
- پرگار، سماع میرقصد. زمین برای نمک ریختن شوره زار شد.
- بیمار دو شخصیتی خواست برایش حقوق دو نفر را بپردازند.
- فقط کارگر معدن از دلهره کوه خبر دارد!
- حق آبه مردم آب رفت!
- فقط سر برج روی برج عاجم!
- نورچشمی وزیر نیرو شد!
- برقش را وصل نکردند تا وقتی که نور به قبرش بارید!
- دفتر بی خط از کسی خط نمیگیرد.