زیرساختها در کشور مهیای ایجاد یک تحول بزرگ در این صنعت/ ضرورت رسیدن به «فرم ملی» در حوزه انیمیشنسازی کشور
منبع خبر /
فرهنگی و هنری /
23-09-1401
تولیدات هرچند اندک اما با کیفیت در حوزه انیمیشن در ایران نوید بخش آن است که تولید اثر در حوزههای مختلف انیمیشن امری است شدنی و دیگر با یک رویا طرف نیستیم چرا که نمونههای موفقی پیشروی ماست.
گروه فرهنگی-رجانیوز: این روزها صنعت انیمیشنسازی در ایران وضعیت امیدوارکنندهای دارد و اخیرا با اکران موفق دو اثر در این حوزه همراه شده است. این صنعت در ایران قدمتی چندین ساله دارد و دو انیمیشن «پسر دلفینی» و «لوپتو» آخرین دستآورد سالها تلاش و تجربهورزی در این حوزه هستند که با نگاه به آنان میتوان به ادامه این مسیر امیدوار بود.
رجانیوز پیرامون وضعیت انیمیشن در ایران و ظرفیتها و کمبودهای آن گفتگویی را با «حامد میرزایی» کارشناس ارشد حوزه انیمیشن و مطالعات اسلامی انجام داده است.
ظرفیت انیمیشنسازی در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
از جنبههای مختلف میتوان به این قضیه نگاه کرد. با نگاه تاریخی به این مسئله، انیمیشن ایران یک تاریخ حدودا هفتاد ساله دارد که تاریخ قابل اعتنایی است. همچنان که سینمای ایران تقریبا تاریخی برابر با سینمای جهان دارد درباره انیمیشن ایران نیز با کمی اغماض میتوان چنین ادعایی داشت. انیمیشن در ایران پدیده نوظهوری نیست و چندین نسل از ایرانیان با مفهوم انیمیشن بزرگ شدند و کاملا این فضا را میشناسند.
این تاریخ ۷۰ ساله سرشار از تجربیات مختلف و آثار هنرمندان گوناگون است. نگاه به این تاریخ بلند یک هویت به ما میدهد و در تحلیل وضعیت اکنون انیمیشن ایران کمککننده است. اگر تاریخ را درست نشناسیم یقینا در تحلیل دچار مشکل خواهیم شد. خیلی از مدیرانی که در حوزه انیمیشن سر کار میآیند سعی میکنند به اصطلاح چرخ را از اول اختراع کنند و به مسیری که تا کنون طی شده است بی توجهاند. توجه به این مسیر هم به انسان احساس افتخار و هم امید و انگیزه برای ادامه کار میدهد و همچنین به شناخت نقاط قوت و ضعف کمک میکند. ما در این ۷۰ سال آزمون و خطاهای بسیاری کردیم که بسیار ارزشمند است.
باید دانست که رشد مسیر هنری و راهاندازی اقتصاد هنر جز از طریق زیست مستقیم در فضای هنری و آزمون و خطا و تجربهگری حاصل نمیشود. لذا خوب است این مسیر طی شده در فضای انیمیشن را شناخت تا بتوان در ادامه از آن استفاده کرد. لذا این تاریخ بلند در انیمیشن خود یک ظرفیت است.
از طرفی عدهای سعی دارند این ذهنیت را ایجاد کنند که در کشور ما زیرساختهای تولید انیمیشن وجود ندارد. این حرف غلطی است. وقتی به هندسه انیمیشنسازی در سراسر کشور نگاه میکنیم میبینیم که حلقههای این زنجیره به خوبی شکل گرفته است. امکانات در این زمینه نیز به قدر کفایت موجود است. از لحاظ نیروی انسانی کارآمد و متخصص، امکانات فنی و تجهیزات، امکانات آموزشی، مخاطبین و حتی رسانههای مرتبط با حوزه انیمیشن و همچنین در حوزه بودجه و سیاستگذاری و نهادهای متولی امکانات کافی موجود است. به عبارتی هر گوشه از این جامعه انیمیشن را نگاه میکنیم زیرساختها به نحو مطلوبی وجود دارد.
البته اشکالاتی نیز موجود است همچنان که در صنایع دیگر نیز مشکلاتی وجود دارد. البته از آنجایی که انیمیشن یک صنعت خلاق است شاید نتوان با صنایع دیگر مقایسه کرد. اما از لحاظ مسائل اقتصادی میتوان این مقایسه را انجام داد و صنعت انیمیشن به مانند بسیاری از صنایع دیگر در حوزههای تولید ثروت و بازگشت سرمایه و سوددهی آنچنان که باید موفق نبوده است.
البته تجربههای موفق و ناموفقی در این زمینه وجود دارد. میتوان گفت کار نکردهای در انیمیشن ما وجود ندارد. یعنی هر تجربهای که در جهان در حوزه انیمیشن رخ داده است نمونههایی از آن در ایران نیز وجود دارد. حداقل در هر تکنیکی از انیمیشنسازی مثالهایی را میتوان عرضه کرد. بنابراین از لحاظ زیرساخت هم ظرفیت خوبی در ایران وجود دارد. شاید آن تاریخی که اشاره شد در کنار این امکانات و فرصتهایی که موجود است مجموعا با هم فضایی را فراهم کرده است که میتوان منتظر ظهور افراد و مجموعههای خوشفکری بود که با استفاده از این ظرفیتها یک تحول بزرگ را در این عرصه ایجاد کنند.
البته تا به امروز نمونههای کوچکی از این تحول را دیدهایم. مشخصا میخواهم از مرحوم «محمد ابوالحسنی» نام ببرم که به عنوان یک تهیه کننده توانست با امکانات موجود بهرهوری بزرگی را ایجاد کند و با معروف ترین اثر خود «دیرین دیرین» به عنوان یک کار ساده و کم خرج مخاطبین بسیاری را جذب بکند و در عین حال پیامهای مهمی را به مخاطب مخابره بکند. بنابراین این وضعیت امروز ماست و میتوان با شناخت دقیق این وضعیت و با یک بینش درست به موضوع انیمیشن در ایران تصمیمهای درستی اتخاذ کرد.
از لحاظ امکانات مادی مربوط به انیمیشن کمبود خاصی وجود ندارد و حتی در موضوعات نرمافزاری بعضا شنیده میشود که دوستان میگویند دستشان نسبت به جاهایی که مجبور به رعایت قوانین کپیرایت هستند بازتر است. بنابراین در مجموع من فکر میکنم ظرفیتها آماده است اگر چه مسیر دشواری به مانند بسیاری از حوزههای دیگر در کشور پیش روست.
مشکلات هم لزوما برآمده از سیاستهای داخل کشور نیست. تحریم اقتصادی خود به تنهایی تاثیر بسیاری بر تک تک صنایع میگذارد و صنعت انیمیشنسازی نیز از این قاعده مستثنی نیست. با این وجود اما لازم نیست یک مسیر جدیدی از نو ساخته شود. تمام حرف من این است که با تمام مشکلات موجود در داخل و خارج کشور یک مسیری را طی شده است و راهی ساخته شده است و حال فقط لازم است انتهای آن پیموده شود.
تا رسیدن به استانداردهای جهانی در این حوزه چه قدر فاصله است؟
خود مفهوم استاندارد جهانی غلطانداز است خصوصا در حوزهی هنرهایی مانند سینما و انیمیشن. ما تقریبا در این حوزه استاندارد جهانی نداریم یعنی شاید بتوان از یک نوع استاندار آمریکایی یا مثلا استاندارد فلان کشور اروپایی یا آسیایی در تولید انیمیشن صحبت کرد. اما یک استاندار واحد و تثبیت شده که همهی کشورهای جهان مطابق آن پیش بروند وجود ندارد. به نظرم نباید در این دام افتاد و دنبال استاندارد جهانی بود و به جای آن باید استاندار خودمان را بسازیم و به دنبال قواعد و دستورالعملها و فرمولهای بومی خود باشیم.
البته اگر مقصود از استاندارد، تجهیزات و امکانات فنی است؛ همانطور که اشاره شد در این حوزهها نیز کمبودی وجود ندارد. آن چه که ما کم داریم فرم ملی است. همچنان که در سینما و مشخصا سینمای بعد از انقلاب در برخی موارد توانستیم به فرم ملی دست پیدا بکنیم. برای نمونه فیلم «بچههای آسمان» ساختهی «مجید مجیدی» و فیلم «نیاز» ساختهی «علیرضا داود نژاد» آثاری هستند که علاوه بر آن که محتوای آنان به نوعی ایرانی اسلامی است؛ فرم هم یک فرم منحصر به فرد برآمده از شرایط ملی و بومی خود ماست.
در انیمیشن نیز باید این رویکرد دنبال شود. البته انیمیشن با وجود شباهتهای بسیار با سینما اما ذاتا با آن متفاوت است. با این وجود به نظر میرسد باید همان مسیری که در سینما طی شده است را با تغییراتی متناسب با ذات انیمیشن در پیش گرفت. خصوصا در انیمیشنهای بلند سینمایی این رویکرد را میتوان دنبال کرد. چرا که ما هم در حوزه محتوا حرفهای جدیدی داریم و هم در حوزه فرم میتوانیم یک رویکرد نو ارائه دهیم. اینها در مجموع به انیمیشن ما یک هویت ایرانی اسلامی میدهد که امکان تولید محتوای مطلوب در کنار جذب انبوهی از مخاطب را فراهم میکند.
نظر کلی شما پیرامون دو انیمیشن موفقی که اخیرا اکران شدند یعنی «لوپتو» و «پسر دلفینی» چیست؟
من فکر میکنم اگر شرایط تولید و اکران فیلمهای سینمایی عادی بود این دوره که مصادف شده است با اکران دو انیمیشن بلند سینمایی میتوانست به عصری طلایی در این حوزه تبدیل شود. حداقل در حوزه فیلمهای بلند سینمایی و تجاری چرا که انواع مختلفی از انیمیشن وجود دارد. ولی ما بلاخره توانستیم به نقطهای برسیم که دو انیمیشن را به طور همزمان اکران بکنیم. آثاری که در همه شاخصههای مربوط به فرم و محتوا قابل قبولاند و قلههای این مسیر در ایران هستند.
این موضوع که آخرین تولیدات انیمیشن ما بهترین هستند امیدآفرین است. چرا که نشان میدهد ما نزول نکردیم و در مسیر درستی پیش میرویم. با این وجود بدلیل شرایط موجود در کشور و خصوصا چرخه معیوب سینما که ناشی از انقطاع آن از مسیر واقعی مردم است با همهگیری بیماری کرونا شدت یافت و اخیرا نیز آشوبها و اغتشاشاتی که هنوز هم به طور کامل پایان نیافته است؛ همه و همه تاثیرات مشخصی را بر روند اکران آثار سینمایی و مشخصا دو انیمیشن مذکور گذاشت.
مسیری که این دو اثر سرآمد آن هستند تقریبا از دهه هشتاد به صورت جدی آغاز شد و تا به امروز حدود ۲۰ انیمیشن بلند سینمایی همراه با نقاط قوت و ضعفی ساخته شده است که برخی از آنان در اکران موفق بودهاند و برخی دیگر هم هرگز به مرحله اکران نرسیدند. اکنون با دو انیمیشن مواجه هستیم که بسیاری از شاخصههای انیمیشنسازی را در حوزه تجاری و در حوزه جذب مخاطب رعایت کردهاند و به نوعی به یک بلوغ در این زمینه رسیدهاند. البته «پسر دلفینی» کمی جاهطلبانهتر ظاهر شده است که همین نکته اثر را در جاهایی دچار مشکل کرده و میتوان گفت نتوانسته است آنطور که باید از پس ادعای بزرگ خود برآید. با این وجود اما این اثر در حوزههای متعدد فنی و هنری حرف برای گفتن دارد.
برای نمونه از لحاظ فنی و در زمینهی مدلسازی و نورپردازی و همچنین در برخی شاخصههای هنری مانند طراحی کاراکتر و طراحی فضا موفق ظاهر شده است. البته تا حدی کارگردانی اثر دچار مشکل است و متاسفانه به مانند بسیاری از انیمیشنهای ایرانی بیان داستان همراه با لکنت است. ضعفی که متوجه کارگردان است چرا که او باید بتواند متن را به تصویر تبدیل کند و از طریق تصویر به خوبی قصه بگوید. خود داستان هم که یک پیرنگ اصلی را مطرح میکند با خرده پیرنگهای متعددی همراه است که باعث شده است جمعبندی اثر در پرده پایانی به خوبی انجام نگیرد.
لوپتو اما یک مسیر سادهتری را طی میکند و داستانی روان و با ساختار مشخصی دارد که با روایت خوبی نیر همراه شده است. کارگردانی این اثر در میان انیمیشنهای سینمایی موجود کمنظیر است. جزئیات فیلمنامه و شوخیهای کلامی آن نیر از دیگر نقاط قوت این اثر است. در مجموع با دو اثری مواجه هستیم که در قله مسیر انیمیشنسازی ایران قرار دارند و مهمتر از آن نشانمیدهند که انیمیشن ایران زنده است و در حوزههای مختلف انیمیشن با تکنیکهای متفات صاحب اثر است. اگر چه تعداد آنها کم است اما نوید بخش آن است که تولید اثر در حوژههای مختلف انیمیشن شدنی است و دیگر با یک رویا طرف نیستیم چرا که نمونههای موفقی پیشروی ماست.
از نظر شما آیا انیمیشنهای ایرانی در ارائه الگوهای ایرانی اسلامی به کودکان و نوجوانان موفق بوده اند؟
من نیز معتقدم مهمترین مخاطب انیمیشن کودکان و نوجوانان هستند. اگرچه انیمیشن صرفا مختص کودکان و نوجوانان نیست و مشخصا در حوزه انیمیشنهای تجربی و جشنوارهای مخاطب بزرگسال بیشتر مدنظر است. اما نیاز فوری کشور انیمیشنهایی است که قادر است با مخاطب انبوه و مخاطب کودک و نوجوان ارتباط برقرار کند. اما این مسئله که چقدر انیمیشنها در ارائه الگوهای ایرانی اسلامی موفق بودهاند نیازمند یک کار پژوهشی جدی است. کما اینکه فقر کار پژوهشی در خود انیمیشنها نیز حس میشود. اگر جامعه انیمیشن ایران کوچک است جامعه پژوهشی آن انگشتشمار است.
با این حال از آنجایی که ساخت انیمیشن نیازمند بودجههای سنگینی است که غالبا توسط نهادهای دولتی تامین میشود و این نهادها نیز معمولا در سیاستگذاری خود به این موارد توجه میکنند به طور کلی هویت ایرانی اسلامی در آثار تا حدی بازنمایی میشود. اگر چه ممکن است در این زمینه دچار اشتباهاتی شوند و الویتها را اشتباه تشخیص دهند. این مسئله در آثار تلویزیونی هم وجود دارد و در آنجا نیز کارهای خوبی انجام گرفته است.
بنابراین میتوان ادعا کرد در حوزه بازنمایی الگوهای ایرانی اسلامی تجربههای خوبی وجود دارد اما با این وجود میتوان گفت از لحاظ کمیت و کیفت مطلوب نبوده است. تعداد انیمیشنهای تولید شده در کشور بسیار پایین است و کمتر از نیازهای ماست.
با توجه به اکران موفق انیمیشن «پسر دلفینی» در کشور روسیه برای ادامه این مسیر و موفقیت هر چه بهتر در فضای بین المللی چه باید کرد؟
حضور در فضای بینالمللی مسئلهای است که به طور کلی سینمای ما از آن غافل است و نمیتوان بار این مسئولیت را تنها بر عهده انیمیشنسازی ایران گذاشت. اگر چه پسر دلفینی توانست با اکران در کشور روسیه به موفقیت خوبی دستیابد. بخشی از این حضور بینالمللی متاثر از کیفیت، فرم و محتوای اثر است و بخش دیگر به ارتباطات تهیهکننده و گروه بازاریاب اثر بستگی دارد.
همانطور که ذکر شد ما نیازمند آثاری هستیم که بتوان عنوان انیمیشن ایرانی اسلامی را به آن نسبت داد. این امر صرفا متوجه محتوای اثر نیست و باید به یک فرم ملی و دینی رسید که محتوا هم جزئی از آن فرم است. تحقق این امر یقینا یک هویت منحصربهفرد را برای انیمیشنهای ایرانی ایجاد میکند و میتواند در سطوح مختلف ایجاد جذابیت کند. ابتدا کشورهای منطقه و سپس مسلمانهای سراسر جهان.
کشورهای تولیدکننده انیمیشن بلند سینمایی کمتعداد هستند و این ظرفیت بزرگی است که در ایران وجود دارد و میتوان در این عرصه به کشوری تبدیل شود که فرم و محتوای مخصوص به خود را دارد. از طرفی محتوایی که ما میتوانیم ارائه کنیم آنقدر انسانی هست که بتواند برای تمام مردم جهان جالبتوجه باشد. در جهانی که تنها یک سری ارزشهای خاص تبلیغ میشود طرح یک نگاه نو که ریشه در فطرت انسانها دارد برای همگان جذاب خواهد بود.
در بحث ارتباطات اما مشکلاتی جدی وجود دارد. مشخصا تحریمها در این بحث تاثیرگذار هستند. در این زمینه انیمیشن ایران نیازمند تهیهکنندههایی است که بتوانند از سد این مشکلات عبور کرده و از ظرفیت کشورهایی که روابط بهتری با ایران دارند مانند برخی کشورهای منطقه برای اکران آثار ایرانی استفاده کنند. تولید مشترک نیز در این زمینه میتواند ایجاد ظرفیت کند و هم در جذب سرمایه و هم در عرضه جهانی کمککننده باشد.
به طور کلی کمبودهای حال حاضر در حوزه انیمیشنهای ایرانی چیست؟
من پیش از این مطلبی را تحت عنوان «انیمیش ایران چه چیزی ندارد؟» نوشتهام و در آنجا به هشت مورد اشاره کردم. اولین مورد کمبود آموزشهای پایه و اختصاصی انیمیشن در کشور است. مهارت داستانگویی بصری یا روایت سینمایی باید به هنرجویان آموزش داده شود. این مهمترین مهارت در ساخت انیمیشن است و باعث میشود کارگردانان به خوبی داستان بگویند و به راحتی و بدون لکنت مقصود خود را بیان کنند.
نبود تهیهکنندگان و مدیران پروژهی خلاق و مسلط به مناسبات اقتصاد، هنر و انیمیشن ایران از دیگر کمبودها در این زمینه است. کسانی که بتوانند با کمترین امکانات به بیشترین بهرهوری دست یابند. برای نمونه «والت دیزنی» که از مشهورترین افراد در این عرصه است؛ بیش از آن که یک کارگردان باشد یک تهیهکننده خلاق و بزرگ بود و مفاهیمی آفرید که همچنان در صنعت انیمیشن در جهان معتبر و مورد استفاده است. حضور چنین افرادی در صنعت انیمیشن ایران احساس میشود.
مورد بعدی نبود بینش عمیق نسبت به هویت ملی در انیمیشن ایرانی است. ساخت انیمیشن فقط متکی به دانش فنی سینمایی نیست و لازم است یک فیلمساز از مباحث علوم انسانی و سایر رشتههای هنری نیز دانش کافی داشته باشد. مثلا اطلاعات کلی از مباحثی مانند فلسفه، جامعهشناسی و روانشناسی داشته باشد و همچنین هنرهای دیگری چون ادبیات، نقاشی و موسیقی را بشناسد.
شناخت ناکافی از مخاطبان ایرانی و نیازهای آنان نیز یکی دیگر از این موارد است. البته این اشکالی است که به طور کلی در سینمای ایران وجود دارد و سینماگران اساسا دغدغه مردم را ندارند. بازگشت به توده مردم و مشخصا شناخت دقیق نیازها، علایق و سلایق مخاطب کودک و نوجوان به جای پرداخت بیش از حد به انیمیشن تجربی و جشنوارهای نیاز جدی این حوزه است.
مورد بعدی عدم وجود نقشه جامع از سوی نهادهای متولی انیمیشن در ایران است. نهادهای متعددی چون صداوسیما، مرکز صبا، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، آسیفا، حوزه هنری و دانشگاهها در این زمینه وجود دارند. با این وجود تعامل درستی بین این نهادها شکل نگرفته و یک نقشهجامعی از سوی آنان تعیین نشده است. جامعه انیمیشن ایران کوچک است و بعضا مدیریت محفلی و غیر شفاف در آن دیده میشود.
عدم وجود رسانهای فراگیر در انیمیشن ایران برای انتشار اخبار و مطالب تحلیلی از دیگر کمبودهاست. همچنین وجود فضایی که در آن نیروهای پراکنده انیمیشن ایران را همافزا بکند و باعث آشنایی افراد در این فضا بشود بسیار موثر خواهد بود.
مورد بعدی عدم وجود آرشیو جامع در انیمیشن ایران و وجود پایگاه داده ضعیف است که باعث شده است دید درستی از وضعیت انیمیشن در ایران وجود نداشته باشد و ندانیم در چه نقطهای هستیم و پیشرفتها و پسرفتها، ظرفیتها و امکانات و فرصتها و تهدیدهای ما در این حوزه چه است.
مورد آخر نیز مربوط به بودجههای محدود دولتی است. البته در این مورد نظرات متفاوتی وجود دارد و عدهای معتقدند بهتر است دولت در حوزه انیمیشن دخالتی نکند اما به نظر من در انیمیشن کوچک ما که مناسبات اقتصادی آن به درستی شکل نگرفته است همین بودجههای محدود اگر خارج شود حیات این صنعت در ایران پایان مییابد. لذا باید دولت بر این بودجهها چه در حوزه آموزش و چه در حوزه تولید بیافزاید.
انتهای پیام/