زیتون تلخ صلح
وبلاگ چلچراغ (۸۵۳) – یادداشت ابراهیم قربانپور
وبلاگ چلچراغ (شماره ۸۵۳) – زیتون تلخ صلح
بعید است حتی اگر همین حالا خود پوتین را در صحنه حاضر کنند، کتوشلوار خوشدوختش را اتو کنند و قول بدهند که فاصله هشت متری پیرامونش را خالی کنند و از او بخواهند به مناسبت نوروز برای اهالی منطقه که این مناسبت را جشن میگیرند، بیانیهای بدهد، یکی از آرزوهایش برای آنها «صلح» نباشد. از خواص واژههایی شبیه صلح، عدالت، مهربانی و… این است که مطلقا کسی را پیدا نمیکنید که با آنها مخالف باشد. فقط مسئله بر سر این است که وقتی یک نفر میگوید صلح، دقیقا منظورش چطور چیزی است.
قوم و خویش سالخوردهای داشتیم که ایام به قول خودش «حرب بینالملل اول» را در تهران گذرانده بود. میگفت هواداران آلمان آن زمان، کاغذهایی را پخش کرده بودند که به مردم وعده میداد این آخرین جنگ روی زمین است و ما جنگی را آغاز کردهایم که «به توسط آن زمینه هر قسم جنگ و خونریزی» را از آینده تاریخ بگیریم. ادعایشان زیادی مهمل به نظر میرسد. البته اگر میشد حاضرشان کرد، لابد میگفتند: «حیف شد. جنگ را باختیم. اگر برده بودیم، میدیدید چه دنیایی میساختیم.»
در همین کشور خودمان، جنگ دو کشور دیگر راهی است برای اثبات ایدهها. یک طرف طوری از زمینهسازی غرب حرف میزنند که انگار نه انگار همین حالا روسیه به خاک یک سرزمین دیگر تجاوز کرده است و مثلا روزنامه «سازندگی» طوری عکس لنین را بالای سر پوتین میاندازد و قضیه را به اتحاد جماهیر شوروی ربط میدهد که انگار نه انگار که شخص لنین بود که با خارج کردن روسیه انقلابی از جنگ جهانی اول توانست صلح را در قاره اروپا حاکم کند.
اگر فرض را بر صداقت رهبران جهان بگذاریم، خونینترین جنگهای قرن قبل و حاضر بابت رویای صلح اتفاق افتادهاند. با این حساب به نظرم بهترین آرزویی که میشود برای این نوروز داشت، چیزی است در مایههای اینکه: «امیدواریم در سال جدید آرزوی صلح به سر هیچیک از رهبران جهان نیفتد.»
پینوشت: این یادداشت متعلق به شماره ۸۵۳ مجله چلچراغ، منتشرشده در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ است.
نویسنده: ابراهیم قربانپور