اقیانوس آبی کارآفرینی در ایران را به هلند ترجیح دادم


اقیانوس آبی کارآفرینی در ایران را به هلند ترجیح دادم

یک محقق ایرانی و فعال دانش بنیان معتقد است کارآفرینی در ایران فضای بکری دارد و اگر شرایط فراهم شود حتما بسیاری از دانشجویان و محققان ایرانی غیرمقیم به کشور باز می گردند.

به گزارش خبرگزاری مهر- گروه دانش و فناوری؛ شرکت‌های دانش بنیان به جهت ارزش افزوده بالایی که ایجاد می‌کنند، نقش ویژه ای در رشد کشور در زمینه‌های علمی، فناوری و اقتصادی بر عهده دارند و با رشد چشمگیر این شرکتها در سالهای اخیر هم اکنون شاهد آن هستیم که بیش از ۷ هزار شرکت در زمینه تولید محصولات دانشی فعالیت می‌کنند.

در این میان زنان در ۷۰۶ شرکت در جایگاه مدیر عاملی و ۲۵۹۲ نفر در کسوت عضویت هیئت مدیره شرکت‌های دانش بنیان فعالیت دارند. همچنین تعداد ۴ هزار و ۱۰۶ نفر از سهامداران حقیقی شرکت‌های دانش بنیان را زنان تشکیل می‌دهند.

از سوی دیگر دارو و فرآورده‌های تشخیص و درمان بیشترین جذب زنان را در مدیریت زیست بوم فناوری داشته است به طوری که ۲۴ درصد از بانوان یا عضو هیئت مدیره و یا مدیرعامل شرکت‌های دانش بنیان دارویی اند.

یکی از این زنان دانش بنیان تحصیل کرده هلند است و پس از چند سال زندگی در این کشور با طرح بازگشت ایرانیان غیر مقیم معاونت علمی به کشور برگشته و هم اکنون سکاندار یک شرک دانش بنیان در حوزه زیست فناوری است.

محدثه حاجی عبدالوهاب، دکتری بیوتکنولوژی دارویی از دانشگاه اوترخت هلند و مدیرعامل یک شرکت دانش بنیان است. وی مقاطع لیسانس و ارشد را در رشته میکروبیولوژی گرایش ژنتیک در کشور تحصیل کرده است. با حاجی عبدالوهاب که ۷ سال در هلند بوده و نزدیک به ۴ سال است به کشور بازگشته، درمورد انگیزه بازگشت به کشور، تفاوت تحصیل و تحقیق در ایران و هلند، چالش‌های پیش روی محققان، فعالیت تحقیقاتی زنان در ایران و خارج از کشور به گفتگو نشستیم که مشروح آن در زیر آمده است:

*لطفا با تاریخچه‌ای از زندگی خودتان شروع کنید. چرا در ابتدا هلند را برای ادامه تحصیل و زندگی انتخاب کردید و در نهایت تصمیم گرفتید به ایران برگردید و ادامه حیات علمی خودتان را در ایران دیدید؟

من برای PHD از دانشگاه اوترخت هلند و چند دانشگاه دیگر پذیرش گرفتم. هلند را به خاطر نزدیکی به ایران، زبان انگلیسی خوب و اینکه قطب علمی دانشجویان اروپا بود انتخاب کردم. البته مزیت‌های دیگر این دانشگاه را قبل از رفتن بررسی کردم و اینکه دانشگاه خوبی بود مزید بر علت شد. به این دانشگاه رفتم و در دانشکده داروسازی، بیوتک دارویی یا در واقع بایوفارمسی تحصیل کردم؛ این دوره دکتری ۴ سال طول کشید. البته که بعد از آن به مدت یک سال فوق دکتری گرفتم.
بعد از پست داکت در شرکت MSD مشغول به کار شدم. سال بعد از آن در شرکت دیگری که در زمینه ارائه خدمات و محصولات بیوتکنولوژی فعالیت می‌کرد کار کردم.

خیلی دوست داشتم به غیر از تجربه تحصیلی، تجربه کاری هم داشته باشم تا وقتی برگردم به ایران بتوانم در شرکت‌های داروسازی بزرگ کار کنم.

هنوز با شرکت دوم قرارداد داشتم که تصمیم گرفتم به ایران برگردم چرا که حس کردم هر چه بیشتر در هلند بمانم، برگشتم به ایران سخت‌تر می‌شود. رئیس من شوکه شد چون تصمیم داشت به من برنامه‌های ترویجی و تبلیغی بدهد. یک پروژه خیلی بزرگ را شروع کرده بود و می‌گفت همه آرزویشان این است که در موقعیت تو باشند. چرا می‌روی؟

حدود ۷ سال هلند بودم. قبل از اینکه با آنها خداحافظی کنم در یک سفر به ایران آمده بودم و از طریق گرنتی که بنیاد ملی نخبگان از طریق مرکز تعاملات بین المللی معاونت علمی به دانشجویان غیر مقیم ارائه می‌دهند پروپوزالی فرستاده بودم که یک شرکت دانش بنیان، دانشگاه‌های شهید بهشتی و تربیت مدرس پذیرفتند و از میان آنها دانشگاه تربیت مدرس را انتخاب کردم.

یکی از مهمترین انگیزه‌های من برای برگشت به ایران مسائل عقیدتی بود. ذهنیت من متعلق به ایران بود. من آنجا منزوی بودم و در جامعه هلند نمی‌توانستم حل شوم.

مساله دیگر من، خانواده ام بود. من دوست داشتم فرزندانم ایرانی باشند و در ایران بزرگ شوند، ایران را ببینند و خودشان انتخاب کنند. دوست نداشتم آنجا بزرگ شان کنم و بگویم ایران خوب است. اگر از پسرم بپرسید که ایران بهتر است یا هلند در جواب می‌گوید هر کدام خوبی‌های خود را دارد. او مزایای هر دو کشور را می‌داند و می‌تواند به راحتی تصمیم بگیرد. اوایل برگشت از پسرم می‌پرسیدند چرا به ایران برگشتی؟ و او سریع اشاره می‌کند که خانواده ام اینجا هستند. من برایم مهم بود فرزندانم ایران باشند؛ شیعه باشند.

*در پروسه بازگشتتان به کشور پروژه‌های تحقیقاتی تان در چه مرحله‌ای بود و به جز فوق دکتری در دانشگاه تربیت مدرس، چشم انداز علمی دیگری را نیز برای خودتان متصور بودید؟

زمانیکه در هلند بودم، من روی دارویی کار می‌کردم؛ پروپوزال من هم همین دارو بود که در زمینه بایوتک و بایوانفورماتیک بود. به این صورت که وقتی آنجا خداحافظی کردم اینجا قراردادم را بسته بودم. وقتی فوق دکتری را در دانشگاه تربیت مدرس شروع کردم یک قرارداد یک ساله داشتم و همین فرصت مناسبی بود تا در این فاصله نیازهای کشور را بررسی کنم.

هدف اصلی ام برای برگشت به ایران این بود که کارآفرین باشم چون برای کارمندی شاید کشوری بهتر از هلند نباشد که علاوه بر حقوق و شرایط خوب، نژادپرستی هم کم است. به همین دلیل هلند از همه نظر برای کارمندی خوب است. اما من توقعم بالاتر بود و علاقمند بودم که کاری برای کشورم انجام دهم و کارآفرین باشم.

هیچ کشوری مانند وطن خود نمی‌شود به این دلیل دوست داشتم به ایران برگردم.

*و این میل به کارآفرینی استارت راه اندازی شرکت دانش بنیان را زد؟ درباره نحوه فعالیت و نوع تولیدات شرکت توضیحاتی می‌فرمایید.

بعد از برگشت به ایران، شروع به تحقیق در بازار دارویی کردم. همان موقع بود که اخباری شنیدم مبنی بر اینکه شیرها آلوده هستند و در آنها «توکسین» وجود دارد. از این رو به عنوان یک محقق، تحقیق در کارخانه‌های بزرگ را آغاز کردم؛ طی این مشاهدات، متوجه شدم دغدغه اصلی این کارخانه‌ها وجود و عدم وجود آنتی بیوتیک در شیر است چون در طول رشد دام یکسری آنتی بیوتیک ها به دام تزریق می‌کنند که بیشتر برای جلوگیری از ورم پستان دام است؛ اگر این آنتی بیوتیک ها بیش از حد استاندارد تزریق شود فرآورده‌های دام مثل گوشت و شیر آلوده خواهند شد. اگر این شیر وارد خط تولید کارخانه شود نمی‌توان محصولات ثانویه مثل ماست و پنیر و بستنی تولید کرد که این برای کارخانه‌ها دغدغه بزرگی بود.

در آن زمان از رپید کیت‌های وارداتی استفاده می‌شد؛ کارخانه‌های تولید لبنیات اعلام کردند از نمونه‌های وارداتی این کیت‌ها استفاده می‌کنند و اگر نمونه داخلی باشد حتماً استقبال خواهند کرد.

به همین دلیل با تحقیقاتی که انجام دادم طرحی را برای مرکز فناوری‌های همگرا ارسال کردم و تحت نظارت آنها دوره‌های اعتبار سنجی روی پروژه را گذراندم و کار خود را شروع کردم. دلیل اصلی اینکه تاکنون این کیت‌ها در کشور تولید نشده به غیر از فناوری و تکنولوژی پیچیده آن نسبت به سایر کیت‌ها، قیمت گران مواد اولیه بود که تولید آن در کشور صرفه‌ای نداشت.

با توجه به این مساله تولید را تحت نظر ستاد نانو شروع کردیم تا مواد اولیه این نوع کیت را بسازیم. ما توانستیم ۵ قسمت از این کیت را بومی سازی کنیم. تقریباً ۸۰ درصد کیت را بومی سازی کردیم. تست‌ها برای اخذ مجوز در حال انجام است تا بتوانیم محصول نهایی را در کشور به فروش برسانیم.

این کاری بود که در موازات پست داک در کشور انجام دادم و همزمان شرکت را تأسیس کردم.

*باتوجه به فعالیتتان در پژوهشکده سرطان معتمد جهاد دانشگاهی و پیشینه تحقیقاتی تان در حوزه داروهای بیوتک، آیا در حوزه درمان سرطان نیز ورود کرده اید؟

در سال ۹۸ در فراخوانی شرکت کردم و اکنون عضو هیأت علمی پژوهشکده سرطان معتمد جهاد دانشگاهی هستم که در حوزه سرطان، داروهای نوترکیب و پروتئین‌های نوترکیب کار می‌کنیم. همچنین در کنار این اقدامات به یک شتاب دهنده حوزه دارو، مکمل، آرایشی و بهداشتی، استانداردها و غذاهای فراسودمند و… مشاوره می‌دهم.

با پژوهشکده سرطان جهاددانشگاهی نیز همکاری می‌کنم زیرا در این پژوهشکده، وجود کلینیک و دسترسی به بیمار کار را راحت تر می‌کند. پروژه‌های من بیشتر در حوزه تشخیص و درمان است و یکسری داروهای نوترکیب و آنتی بادی طراحی کرده ام. اکنون با توجه به رویکرد فناورانه این پژوهشکده، برایم ورود محصول به بازار و ایجاد درآمد برای کشور است به همین دلیل فعالیت در پژوهکشده را نسبت به دانشگاه در اولویت قرار دادم تا با تولید محصول به مردم نزدیکتر باشم.

در گروه پروتئین‌های نوترکیب پژوهشکده، روی آنتی بادی و پروتئین نوترکیبی کار می‌کنیم که تاکنون در کشور تولید نشده و تولیدکننده داخلی نداشته باشد ضمن اینکه در اروپا و امریکا دارای تاییدیه باشد تا بتوانیم در ایران پیاده سازی کنیم و اقدامات رگولاتوری اش راحت تر انجام شود.

*چند پروژه در دست انجام دارید که قرار است به محصول درمانی تبدیل شود؟

یک محصول تولید «فیوژن پروتئین» و دیگری یک قطره آنتی بادی است که در دنیا استفاده می‌شود. هر دوی این داروها برای سرطان هستند که اولی برای سرطان ایمونوتراپی استفاده می‌شود و دومی علاوه بر سرطان برای بیماری‌های دیگر نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد.

*می‌توانید بازه زمانی برای اینکه این یک پروژه‌ها به محصول برسد پیش بینی کنید؟

یکی از مسائل داروهای بایوتک این است که پروسه تولید زمان بری دارند و از ۲ تا شاید ۶ سال زمان می‌برد تا مورد استفاده قرار بگیرد. هر دوی این پروژه‌ها را به تازگی آغاز کردیم و یک بازه زمانی دو ساله برای تولید آنها ایده آل است اما اینکه چقدر در آن بازه زمانی بتوانم کار کنم قابل پیش بینی نیست.

بخشی از تحقیقات تولید فیوژن پروتئین را که با یک شتابدهنده آغاز کردیم در آزمایشگاه هلند انجام داده ام و به یک مرحله‌ای رساندم و بعد به ایران آورده ام. تحقیقات علمی پروژه دوم که در حال مذاکره با یک شتابدهنده دیگر است، به اتمام رسیده و باید بعد از جذب سرمایه کار را شروع کنیم. هر دو پروژه در حوزه درمان هستند.

*در حوزه تشخیص چطور؟

یک قرارداد همکاری در حوزه تشخیص با شرکتی در حال انعقاد است که بر اساس نیاز آنها به تولید کیت بپردازیم تا در تولید واکسن‌ها مورد استفاده قرار دهند.

کیت‌های تشخیصی برای پروتئین‌های نوترکیب که تولید می‌شود، برای این است که شیر در پروسه تولید، آلودگی نداشته باشد هدف ما این است که این دانش را در کشور توسعه دهیم. اکنون تمرکز ما این است که تاییدیه و مجوز این کیت را بگیریم و بعد از آن پروژه بعدی را شروع کنیم.

از دیگر پروژه‌های در دست اقدام تولید مکمل‌ها و داروها هستند که کیت‌های آنها وجود ندارد. به عنوان مثال برای آنفلوآنزا کمبود آنتی بیوتیک به وجود آمد و پزشک نمی‌دانست برای بیمار آنتی بیوتیک تجویز کند یا خیر؛ شاید یکسری از بیماران نیاز به آنتی بیوتیک نداشته باشند از این رو در صدد هستیم تا کیت‌هایی که نیاز یا عدم نیاز بیمار به آنتی بیوتیک را مشخص می‌کند بسازیم. این کیت با توجه به مقاومت به انتی بیوتیک در کشورمان خیلی به پزشک‌ها کمک خواهد کرد.

اقیانوس آبی کارآفرینی در ایران را به هلند ترجیح دادم

* روند مهاجرت معکوس را در میان قشر تحصیلکرده و محققان چطور می‌بینید؟

رفتن و آمدن پروسه سختی است و اکثر بچه‌هایی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند بعد از مدتی دوست دارند به کشور برگردند. حتی این مختص ایرانی‌ها نمی‌شود هر کسی وطنش را دوست دارد. حتی در هلند افغانستانی‌ها و عراقی‌هایی بودند که به عنوان قشر تحصیلکرده و فرهیخته علاقمند به استاد شدن در دانشگاه تهران بودند.

برخی از آنها در بهترین شرکت‌های دنیا کار می‌کنند و می دانم عالم هستند.

*دغدغه هر دانشجویی که یک زمانی برای تحصیل به خارج از کشور می‌رود بعد از بازگشت چیست؟

یکی از مهمترین دغدغه‌ها و مشکلاتی برای افرادی که برمی گردند، مسائل مالی است.

کاری که مرکز تعاملات معاونت علمی ریاست جمهوری کرد و گرنتی را برای یک سال پست داک اختصاص داد فرصت خوبی است اما خیلی‌ها از این طریق به کشور برگشتند و بعد از یک سال پست داک شان به کشور خارجی برگشتند چون کاری پیدا نکردند.

مساله دیگر اشتغال است. دانشجویانی که خارج از کشور هستند و شاغل هستند دوست دارند در کشور خودمان هم کار داشته باشند. البته که همه آنها دوست ندارند لزوماً شرکت خودشان را تأسیس کنند، برخی علاقه دارند که مثلاً عضو هیات علمی شوند ولی اشتغال و درآمد برایشان مهم است.

*در هلند چقدر حقوق می‌گرفتید؟

زمانی که به ایران آمدم، حقوقم بیش از ۴ هزار یورو در ماه بود، اما اینجا با حقوق ۴ میلیون شروع کردم. البته اگر در حال حاضر در هلند مشغول به کار بودم حقوقم نزدیک به ۸ هزار یورو بود.

خیلی تفاوت است اما هدفم این است که خیلی بیشتر از این هشت هزار یورو در ایران کسب درآمد کنم.

فکر می‌کنم ایران برای کارآفرینی فضای بکری است؛ از آنجایی که رقیب کمتر است به نظر می‌رسد رقابت راحت تر باشد؛ به قول معروف در ایران، اقیانوس آبی رقابت زیاد است در حالیکه در هلند اکثر اقیانوس‌ها سرخ اند.

بنابراین اینجا می‌توان کار کرد خصوصاً اگر بخواهی خودت کارآفرین باشی؛ می‌توانی اما سخت است.

*سختی‌های کارآفرین شدن در ایران در مقایسه با یک کشور پیشرفته چیست؟ بعد از بازگشت به کشور با چه موانعی برخورد کردید؟

پروسه‌های اداری در کشور ما زمان بر است اما اگر انجام شود و یاد بگیری می‌توانی کار کنی. البته که این پروسه در هلند سخت‌تر است زیرا اگر بخواهی شرکت خودت را در این کشور توسعه دهی هزینه بر است. معمولاً شرکت‌ها و استارت آپ ها را به شرکت‌های بزرگ می‌سپارند.

به نظرم برای کارآفرینی، ایران یکی از کشورهای بسیار خوب است اما در مقابل، همچنان هلند برای کارمندی مناسب است. حقوق‌های کارمندی در ایران بسیار کم است با اینکه ما عضو هیأت علمی هستیم حقوق زیادی دریافت نمی‌کنیم. به عنوان مثال من مدیر گروه هم هستم ولی حقوق بالایی ندارم.

از چالشهایی که همواره طی کار در ایران وجود دارد این است که پروسه‌های اداری زمانبر است بخصوص در ارگان‌های دولتی. دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها با این مشکل دست و پنجه نرم می‌کنند. همین می‌تواند فناور را خسته کند.

محققان پژوهشکده سرطان معتمد ایده دارند اما مدام به دنبال گرنت هستند و این موضوع آنها را خسته می‌کند. در حال حاضر برای پروژه‌ای، قراردادی منعقد کردیم که حتی بعد از امضای قرارداد هم بودجه‌ای به پروژه اختصاص نمی‌دهند چرا؟ چون رئیس عوض شده و باید صبر کرد تا رئیس بعدی جایگزین شود.

اینها پروسه‌های نامعلوم خسته کننده اند که عملاً دسترسی به آن پول را غیر قابل پیش بینی می‌کند و وقتی که شما پروژه ات زمان نداشته باشد اصلاً انجام ندهید بهتر است. پروسه‌های اداری، نامه نگاری‌ها، بودجه‌هایی که به موقع نمی‌رسد و همه اینها باعث می‌شود که فناور دل زده شود.

من ذهنیتم این است که بتوانم از طریق شتاب دهنده ارتباط بگیرم با بانک‌ها. در حال حاضر اکثر محققان علاقمند ورود به حوزه فناوری هستند اما راه و رسم آن را نمی‌دانند.

البته که کار با بخش خصوصی اینگونه نیست. در بخش خصوصی کارها خیل سریع جلو می‌رود. در واقع در بخش خصوصی سرعت مهم است. این سرعت کار در یک پروژه اهمیت دارد. به عنوان مثال وقتی شما روی یک پروژه دارویی کار می‌کنید که نیاز کشور است مطمئن باشید همزمان با شما حداقل ۱۰ نفر هستند که روی این موضوع کار می‌کنند از این رو سرعت کار خیلی مهم است.

بخش خصوصی چند تا حسن دارد. یکی اینکه سرعت آن زیاد است، یکی اینکه پول در جیب خودش است و شما را سرگردان نمی‌کند. واقعاً اگر بخواهد کار کند کار می‌کند. و شاید سهم زیادی هم بگیرد اما مهم نیست.

در هلند برعکس ایران وقت زیاد می‌آورید. در ایران وقت کم می آوری چون مدام باید در حال دویدن باشی و در آخر کار پولی هم نداری در ازای کاری که انجام می‌دهیم. الحمدالله پول هم به علت گرانی برکتی ندارد. اما در هلند کار می‌کنید و وقت اضافه دارید و در آخر هفته به دنبال این هستی که چه کار انجام دهی تا حوصله ات سر نرود.

در واقع فرصت فکر کردن و مطالعه دارید. یکی از مشکلات ما در ایران این است که فرصت مطالعه نداریم. اینقدر درگیر روزمرگی و بروکراسی و… هستیم در حالی که نباید اصلاً درگیر این چیزها باشیم. بروکراسی اداری باید ۵۰ درصد وقت مردم را بگیرد.

اگر ما بخواهیم واقعاً در فناوری پیش قدم بشویم، باید برخی قوانین اصلاح شود.

*این مشکلات شما را به فکر برگشتن نمی‌اندازد؟

در حال حاضر از هلند و امریکا پیشنهاد کاری دارم اما تمایل به برگشت ندارم در عین حال نمی‌توانم بگویم که هیچ وقت بر نمی‌گردم. آینده را نمی‌توان پیش بینی کرد. ولی برنامه من در ایران، رساندن شرکتم به جایی است. شاید چند سال دیگر شرکت به جایی برسد که برای صادرات نیاز باشد به هلند بروم و در شرکت آنجا کار کنم. یا برای گسترش کارم مجبور باشم بروم. در هر جای دنیا.

*چرا خودتان را موظف می‌دانید برای کشور کاری انجام بدهید؟

چون من در اینجا درس خواندم و این با سرمایه کشورم بوده است. هر چه بوده پول بیت المال بوده که از آن استفاده کردم و به اینجا رسیدم. این وظیفه شرعی من است که پاسخ بدهم.

از لحاظ انسانی هم می‌توانم اینگونه پاسخ بدهم که تحصیلات یک مدرک و کاغذ است اگر نتوانیم این مدرک را به فناوری تبدیل کنیم همه می‌توانند این مدرک را داشته باشند. این مدرک زمانی ارزشمند می‌شود که بتوانیم دردی را دوا کنیم و یک قدمی ولو کوچک برای کشور برداریم.

*فکر می‌کنید چرا برخی دیگر نگاه شما را به این موضوع ندارند و بیشتر روی این موضوع تمرکز دارند که کشور باید به آنها سرویس دهد.

من فکر می‌کنم دو طرفه است. من هم انتقاد می‌کنم و جای انتقاد همیشه وجود دارد چون همه ما یک جایی از کارمان ایراد دارد. ولی باید جنبه مثبت قضیه را ببینیم. فکر می‌کنم من خودم وظیفه ام را باید به خوبی انجام بدهم بعد از دیگران توقع داشته باشم.

من به عنوان فردی که PHD از هلند دارد چه کاری انجام داده ام؟ این مدرک چه ارزشی دارد اگر من نتوانم یک کاری با آن انجام دهم. هر زمان که بعد از یک الی دو سال، اشتغالزایی و درآمدزایی داشتم می‌توانم بگویم که کاری انجام داده ام و حداقل یک قدم برداشته ام. شاید اندازه همین یک قدم بتوانم از کشورم هم توقع داشته باشند.

ولی وقتی خودم هیچ کاری نکرده ام نمی‌توانم هیچ توقعی داشته باشم. بالاخره ما کشور در حال توسعه هستیم و نمی‌توانیم خودمان را با کشورهای جهان اول مقایسه کنیم. آنها هم سال‌ها کار کرده اند. ولی اینطور نیست که ما نتوانیم خودمان را به آنها برسانیم.

وقتی تاریخ هلند را می‌خوانید می‌بینید که ۲۰۰ سال پیش هلند حتی خاک نداشت. آب را خشک و سپس از آن خاک تولید کردند که بتوانند زندگی کنند و این با توسعه تکنولوژی رخ داده است. در هلند خیلی خوب آب را تبدیل به خاک می‌کنند و چقدر جالب ساختمان سازی می‌کنند. هلندی‌ها در این مدت ۲۰۰ سال با تلاش به این تکنولوژی رسیدند پس اگر ما هم تلاش کنیم می‌توانیم موفق باشیم.

ایران به محققانی که پشتکار و عرق به کشورشان دارند نیاز دارد. اگر کشورمان شرایطی را برای ایرانیان غیر مقیم فراهم کند مسلماً خیلی از آنها برمی گردند و علاقه هم دارند که برگردند. در مقابل لازم است ایران زیرساخت‌ها را ایجاد کند و از آن حالت که فقط بر پایه نفت است خارج شود و به سمت و فناوری حرکت کند. همه اینها نیاز به سرمایه و ارتباط دارد. یکی از مشکلات عمده فناوری ما تحریم بودن ایران است و برخی کشورها با ایران واقعاً ارتباط ندارند.

همه این مشکلات یک زنجیره است که دست به دست هم داده ولی همه ما به عنوان یک قسمت کوچک از این زنجیره باید وظیفه مان را به خوبی انجام بدهیم.

*قطعا فضای تحقیقاتی و علمی کشورها با هم متفاوت است؛ شما به عنوان کسی که در هلند در یک فضای علمی-آزمایشگاهی کار کرده و اکنون نیز دوباره در فضای تحقیقاتی در کشور این فعالیت را دنبال می‌کند، تفاوت‌های این دو فضا را چگونه می‌بینید.

از لحاظ تئوری ما جایگاه خیلی خوبی داریم شاید حتی در سطوح اول دنیا کار می‌کنیم و با توجه به اینکه تحریم هستیم ولی به هر طریقی مقاله‌ها به دستمان می‌رسد و می‌خوانیم. ولی از لحاظ زیرساخت و عملی خیلی امکانات ما کمتر است. من علاوه بر دانشگاه اوترخت هلند که بهترین دانشگاه هلند ولی ۵۰ دانشگاه دنیا بود و از دانشگاه ETH سوئیس (۵ دانشگاه دنیا) هم پذیرش داشتم. قرار بر این بود که امکانات و تجهیزات آزمایشگاهی هر دو دانشگاه را ببینم و بعد انتخاب کنم. اما زمانیکه به هلند رفتم و آن ساختمان و تجهیزات را دیدم تصمیم گرفتم به سوئیس نروم!.

واقعاً آنجا تجهیزات و امکانات فراوانی در آزمایشگاه‌هایشان وجود دارد اما اینجا برای دسترسی به تجهیزات دچار مشکل هستیم. مثلاً برخی کیت‌هایی که در هلند وجود داشت و در دوره آموزش مورد استفاده قرار می‌گرفت را در ایران می‌سازند؛ آنجا تکنولوژی آماده است. شاید تجهیزاتی که دانشجویان اینجا بیشترین استفاده را دارند در هلند خاک می‌خورد.

اینجا برخی تجهیزات گران است. آنجا فراوانی تجهیزات در آزمایشگاه‌ها وجود دارد و هر روز استفاده می‌کنید و خراب می‌کنید ولی اینجا باید یک ابزار ساخته شود که همان هم گران تمام می‌شود. بودجه و امکانات کم است و یک سری دستگاه‌ها وجود ندارد. در آزمایشگاه‌های ما یا بلد نیستند از برخی تجهیزات استفاده کنند و خیلی از دستگاه‌هایشان در انبارها خاک می‌خورند یا اینکه تجهیز مورد نظر موجود بوده ولی خراب است و تعمیر نمی‌شود.

به هر حال مشکلاتی وجود دارد و اصلاً از نظر زیرساخت، امکانات، بودجه، درآمد قابل مقایسه نیست.

دولت هلند ۹۰ هزار یورو به آن دانشگاه بابت فارغ التحصیلی هر دانشجوی دکتری اختصاص می‌داد. این فقط کمک دولتی بود؛ از این جهت مسلماً ما زیرساخت نداریم.

*تفاوت فضای کار علمی برای خانم‌ها چطور است؟

به نظر من جنسیت هیچ تأثیری ندارد. چه در ایران و چه در هلند!. در ایران فکر می‌کنم خانمها زیاد کار می‌کنند. در هلند هم همینطور است جنسیت فرقی ندارد با این تفاوت که مثلاً آنجا باید کارهای دانشگاهی سنگین را هم خودمان انجام بدهیم.

در ایران اگر بخواهید کپسول نیتروژن (از تجهیزات آزمایشگاهی) که سنگین است را بلند کنید معمولاً آقایان کمک می‌کنند و انجام می‌دهند اما همین کپسول را در هلند نمی‌توانستم بلند کنم و مسئول آزمایشگاه گفت برو ورزش کن!.

این یعنی اصلاً زن و مرد ندارد و همه باید بتوانند کارها را انجام بدهند. اینکه نمی‌توانم، فلان کار مخصوص آقایان است و… از این قبیل حرف‌ها نداریم. برای آنها هیچ فرقی ندارد و باید همه خانمها و آقایان کار کنند.

در هلند یک خانمی باردار است و دو فرزند دارد که روی دوچرخه، زیر باران آنها را جابجا می‌کند اما در ایران همسر این خانم، حتماً تا جایی که لازم باشد او را می‌رساند. زن معمولاً در ایران جایگاه بالاتری دارد. من خودم شاهد این تفاوت‌ها بودم.

*چشم انداز و رویای علمی خودتان را در آینده چگونه تصور می‌کنید؟

اگر در حوزه کاری خودم بخواهم بگویم علاقمندم که شرکت و استارت آپی که راه اندازی کردم یکی از بزرگترین شرکتهای رپید کیت تشخیص سریع خاورمیانه شود. این رویای علمی از جایگاه هیات علمی پژوهشکده سرطان این است که بتوانم پروژه تولید دارو را با موفقیت طی کنم و بتوانم دارویی را برای مبارزه و درمان سرطان وارد بازار ایران کنم که در کشور وجود ندارد و بیماران نیازمند آن هستند؛ و همچنین از این طریق کمکی به صرفه جویی ارزی کشور کنم.

در واقع دوست دارم بتوانم برای کشورم کاری کنم و فکر می‌کنم باید این کار را انجام بدهم. این را وظیفه خودم می دانم.

*به عنوان سوال پایانی چه پیشنهادی برای ارتباط موثرتر و منسجم‌تر بین محققان کشور و محققان ایرانی خارج از کشور دارید؟

وقتی دانشجویان به خارج از کشور می‌روند، رها می‌شوند و کسی نمی‌داند کجا هستند. ما باید بدانیم آنها کجا هستند. کمک شان کنیم و پیگیر باشیم. هر چند وقت یک بار حالشان را بپرسیم. با هر عقیده‌ای که دارند.

اگر یک سامانه‌ای وجود داشته باشد که دانشجویان ایرانی غیر مقیم را دور هم جمع کند و فعالیت‌های آنها به صورت شبکه ای باشد تا روی پروژه‌های ملی کار کنند خوب می‌شود. همه نخبه‌ها در خارج از کشور نیستند و در ایران هم هستند و این سامانه می‌تواند آنها را به هم وصل کند. اینگونه فضای رفاقتی به جای فضای رقابتی ایجاد می‌شود.

کاری که مرکز تعاملات بین الملل معاونت علمی می‌تواند انجام دهد این است که نخبه‌ها را شناسایی کند. خیلی از آنها در خارج از کشور هستند اما عملاً ارتباط منسجمی با هم ندارند چراکه همه درگیر پروژه‌ها و کارهای خودشان هستند و وقت نمی‌کنند کار دیگری انجام دهند. اگر یک شبکه ارتباطی قوی با توجه به تخصص این افراد وجود داشته باشد می‌توان پروژه‌های جدید را به هم وصل کرد.



کپشن در مورد چتر ؛ جملات کوتاه عاشقانه و غمگین برای چتر