خفتن اژدها؛ بررسی فصل اول سریال «خاندان اژدها»
فصل اول سریال «خاندان اژدها» تمام شد و برای رسیدن فصل دوم باید دو سال منتظر ماند
فصل اول سریال «خاندان اژدها» تمام شد و برای رسیدن فصل دوم، لااقل باید نزدیک دو سال منتظر ماند. بعید است کسانی که منتظر بودند خاطرات «بازی تاج و تخت» برایشان زنده شود، ناامید شده باشند و البته بعید به نظر میرسد کسانی که به خاطر فاصله گرفتن «بازی تاج و تخت» از کتاب مارتین دلخون شده بودند، از تغییرات مختصر این مجموعه به آن اندازه افسرده شده باشند.
خاندان اژدها یا ارباب حلقهها؟
تقریبا همه متفقالقول هستند که رقابت میان «خاندان اژدها» و «حلقههای قدرت» را باید به نفع اژدهایان و اژدهاسواران تمامشده دانست و حتی استوارترین طرفداران دنیای تالکین، که حاضر نیستند نیمنگاهی هم به کتابهای مارتین بیندازند، درباره سریال تازه به سکوتی تلخ فرو رفتهاند.
خود نویسنده هم آنطور که از ظواهر امر معلوم است، تا اینجای کار از هیچچیز ناراضی نیست. مارتین لااقل در سه مقطع اعلام کرد که از اتفاقاتی که در سریال «خاندان اژدها» افتاده است، خوشحال است و حتی با کنایههایی به چند فصل آخر «بازی تاج و تخت» نشان داد که هنوز از آن دلخور است.
شخصیتهای فصل اول «خاندان اژدها»
آنطور که مارتین گفته است، از بازی پدی کانسیداین در نقش «وسریس تارگرین اول» کاملا راضی است و حتی ممکن است به خاطر ویسریسی که او خلق کرده است، تغییراتی در ویسریس داستان خودش ایجاد کند و آن را از نو بنویسد. این اظهار نظر، اگر فقط تعارف نباشد، واقعا تلخ است، چون میتواند به معنی این باشد که مارتین بهانهای برای باز هم عقب انداختن نوشتن جلد ششم «نغمه آتش و یخ» پیدا کرده است.
صحنه مفصل و پرآبوتاب شکار رفتن پادشاه ویسریس هم کاملا مقبول نظر مارتین افتاده است و اعلام کرده است همیشه از صحنه محقر و احمقانه شکار رفتن پادشاه رابرت باراثیون، در فصل اول «بازی تاج و تخت» عصبانی بوده و تحمل دیدنش را نداشته است.
از اینها گذشته، ظاهرا صحنههای مربوط به وصیت ویسریس به دخترش رینیرا، درباره «نغمه آتش و یخ» و رویای اگان اول درباره وایتواکرها و شب طولانی، به اصرار مارتین در سریال گنجانده شده تا نشان دهد چقدر از پایان کودکانه «بازی تاج و تخت» و نقش آریا استارک در کشتن آدر بزرگ (یا همان شاه شب سریال) ناراضی است و قصد ندارد نقش تارگرینها در نجات دادن جهان را مثل سریال به نفع استارکها مصادره کند.
سیاهپوست بودن ولاریونها اگرچه ایراداتی در ساخت سریال پدید آورد (شک کردن به اینکه سه پسر اول رینیرا از خون ولاریون نیستند، در سریال غیرممکن است، چیزی که در کتاب کمی محل تردید است)، بااینحال باعث ضعف اساسی نشد. به نظر سازندگان سریال علاقه زیادی به شخصیت کورلیس ولاریون، مار دریا، ثروتمندترین مرد وستروس ندارند و او را تا حد زیادی ضعیفتر از کتاب به تصویر کشیدهاند. اما این هم در روند داستان ایرادی ایجاد نکرده است.
تغییر عجیب سریال نسبت به کتاب
عجیبترین تغییر سریال نسبت به کتاب، زنده نگه داشتن لینور ولاریون است. امیدواریم سازندگان فکری به حال اژدهای او سیاسموک کرده باشند که قاعدتا تا وقتی او زنده است، نمیتواند به کسی سواری بدهد. سواری که قطعا در روند داستان نقشی اساسی دارد؛ آدام ولاریون. غیاب شاهزاده دیرون دلیر هم اگرچه لقب «دلیر» را بدون دلیل به دست آورده است، دستکم به خاطر اژدهای زیبایش تزاریون ناامیدکننده است. بعید نیست در فصل دوم این اتفاق جبران شود.
کتاب «خیزش اژدها»
و اما برای کسانی که قصد ندارند دو سال تمام منتظر فصل دوم باشند… همین دو سه روز گذشته کتابی منتشر شد به نام «خیزش اژدها». کتاب مصوری که به تاریخچه خاندان تارگرین، از آغاز جنگهای فتح وستروس تا به سلطنت رسیدن اگان سوم و پایان دوره جانشینی او میپردازد و آن را در قالب تصاویری با توضیحات مختصر روایت میکند.
طبیعتا بخش قابل توجهی از کتاب اسپویل «خاندان اژدها» محسوب میشود، اما اگر از آن دسته آدمها نیستید که اسپویل نشدن برایتان ناموسی به حساب بیاید، توصیه ما این است که از دیدن تصاویر زیبای کتاب غافل نشوید. کتاب سبکهای متفاوتی از تصویرسازی دارد. جالبترین تصاویر آن بخشهایی است که با الگوگیری از کتابهای بیزانسی و دوران قرون وسطا تصویرگری شدهاند. در این صفحات بعضی از آن تصاویر را میبینید.
بررسی سریال «خاندان اژدها»
نویسنده: ناصر اردلان
هفتهنامه چلچراغ، شماره ۸۷۹