فیلم| علیرضا اکبری کیست؟
اکبری معتقد است جنگ ایران و عراق را پایان داده و به خاطر همین سابقه در برقراری صلح، از آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل خواسته از او حمایت کند. این در حالی است که مریم صمدی همسر علیرضا اکبری به بیبیسی فارسی گفته مقامهای ایرانی اعضای خانواده را برای ملاقات آخر به زندان فراخواندهاند. این یعنی این احتمال وجود دارد که هنگامی که این گزارش را میخوانید علیرضا اکبری اعدام شده باشد؛ قبل از آنکه درخواستش به گوش گوترش برسد!
علیرضا اکبری معاون اسبق وزیر دفاع که این روزها با عنوان «ابرجاسوس» در رسانهها معرفی میشود؛ با اعلام قوه قضائیه به اعدام محکوم شد.
ویدئوهایی از اکبری در رسانه های دولتی منتشر شده:
وزارت اطلاعات درباره علیرضا اکبری گفته «علیرضا اکبری یکی از مهمترین عوامل نفوذی سرویس جاسوسی انگلیس بوده که اطلاعات مهم کشور را جمعآوری و به صورت کاملا آگاهانه و هدفمند در اختیار این سرویس قرار میداده است.» قوه قضاییه هم اعلام کرده او به جرم افساد فیالارض و اقدام گسترده علیه امنیت داخلی و خارجی کشور از طریق انتقال اطلاعات توسط قاضی ابوالقاسم صلواتی به اعدام محکوم کرده است.
علیرضا اکبری کیست؟
علیرضا اکبری معاون بینالملل وزارت دفاع در دوره تصدی علی شمخانی در دولت سیدمحمد خاتمی بوده است. همچنین مدتی رئیس موسسه پژوهشهای راهبردی تصمیم بوده و در دهه شصت هنگام مذاکرات قطعنامه پایان جنگ ایران و عراق، مسئول سازمان نظامی اجرای قطعنامه ۵۹۸ بوده است. علیرضا اکبری در سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ در ابتدای دولت احمدینژاد که علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور بوده، عضو تیم مذاکرهکننده هستهای ایران بوده است. در آن سالها مذاکرات میان ایران و اتحادیه اروپا انجام میشد و هنوز پای مذاکره با آمریکا در میان نبود. با توجه به نقش انگلستان و جایگاه آن در مذاکرات، سفرهای تیم مذاکره و ارتباطات آنها بیش از همه با این کشور بوده است و اگر اتهامات علیرضا اکبری صحت داشته باشد، احتمالا او در جریان همین سفرها به دام افتاده است.
علیرضا اکبری با سابقه معاونت وزارت دفاع جمهوری اسلامی، چهره شناختهای برای اهالی رسانه است. او در رسانهها با عنوان «تحلیلگر نظامی» و «تحلیلگر مسائل راهبردی» مصاحبه میکرده است. اگر مروری به مصاحبههای علیرضا اکبری بیندازیم، او بیش از هر چیز بر چند موضوع تمرکز داشته است؛ «نقش مخرب اسرائیل و آمریکا و مذاکرات هستهای»، «جنگ ترکیبی عربستان و اسرائیل علیه ایران» و «مسائل موشکی ایران»، از مهمترین مسائلی بوده که اکبری دربارهاش حرف میزده است. نکته جالب توجه اینکه در میان مصاحبههای اکبری حتی یک مورد اظهار نظر درباره انگلستان وجود ندارد. به گزارش رویداد۲۴ یک موضوع قابل توجه دیگر هم درباره علیرضا اکبری وجود دارد که سال ۹۸ و احتمالا یکی دو ماه قبل از بازداشت، مقالهای مفصل درباره «سردار حسین سلامی» نوشته که در آن مطلبی به این مضمون نوشته که شرایط آنقدر ملهتب است که سردار جعفری در این شرایط کارکردی ندارد و انتخاب سردار سلامی هوشمندانه بوده است: «جنس فرماندهی سردار جعفری، با شرایط ملتهب کنونی منطبق نبود... و تاثیر شرایط راهبردی کشور و منطقه، در گزینش فرمانده جدید درجه احتمال رویارویی و درجه پیچیدگی شرایط استراتژیک و تاکتیکی، بطور قابل ملاحظهای بالا است.»
اطمینانی برای این گمانهزنی وجود ندارد، اما گفتن آن هم خالی از لطف نیست. احتمالا این مطلب زمانی نوشته شده که بازداشت اکبری نزدیک بوده و شاید میخواسته فضا را به نفع خود تغییر دهد؛ اتفاقی که البته نیفتاد و اکبری دستگیر شد.
علیرضا اکبری چه اتهامتی دارد؟
وزارت اطلاعات در یک توضیح کلی اعلام کرده «علیرضا اکبری در جریان اخذ ویزا از سفارت انگلیس در تهران توسط ماموران اطلاعاتی انگلستان مستقر در سفارت، نشان شده و مورد مصاحبه قرار میگیرد و در خلال سفرهای شخصی به اروپا به استخدام سازمان جاسوسی انگلستان در میآید.» وزارت اطلاعات برای اینکه بگوید سفرهای اکبری ارتباطی به مسئله هستهای نداشته، از عبارت «سفرهای شخصی» استفاده کرده است.
وزارت اطلاعات همچنین اعلام کرده «علیرضا اکبری با توجه به اهمیت موقعیت و دسترسیهایش به یک جاسوس کلیدی برای سرویس اس. آی. اس (SIS یا Secret Intelligence Service) تبدیل میشود که همزمان توسط چندین افسر برجسته میز ایران تخلیه اطلاعاتی و هدایت میشد.»
خود علیرضا اکبری معتقد است ادعاهایی که علیهاش مطرح میشود، محصول یک سوءتفاهم است. در فایل صوتی که بیبیسی فارسی از او منتشر کرده، گفته هیچ مدرکی علیه او وجود ندارد. اکبری گفته «به طور قانونی از ایران خارج شده و در چند کشور اروپایی فعالیت اقتصادی داشتهام، اما مرا به فرار و داشتن شرکت پوششی متهم کردهاند.»
نام شرکتی که علیرضا اکبری در آن فعالیت میکرده، مشخص نیست و تا این لحظه کسی نمیداند او چه فعالیت اقتصادی میکرده است، اما هر چه بوده، این شرکت از دید نهادهای امنیتی ایران، شرکتی امنیتی بوده است؛ چنانچه خود اکبری میگوید: «شریک تجاری من با نهادهای عمده ایران همکاری تجاری داشته، اما به این شریک تجاری اتهام امنیتی زده شده است. وکلای امور مالی من در خارج از ایران هم به غلط به عنوان نیروهای اطلاعاتی معرفی شدهاند.»
آنگونه که از سخنان اکبری برمیآید، خودش مدعی است افرادی که با آنها در ارتباط بوده، وکلای مالی و شرکای تجاری او بودهاند، اما وزارت اطلاعات ایران این افراد را عامل نفوذی سرویس اطلاعاتی انگلستان میداند. در همان فایل صوتی به نکته عجیبی اشاره شده است؛ ظاهرا علیرضا اکبری برای علی شمخانی عطر و پیراهن کادو برده است تا بتواند به ازای آن اطلاعات دریافت کند. اگرچه سخنان اکبری در این مورد کمی دور از واقعیت به نظر میرسد، اما خودش معتقد است این تنها چیزی است که از او دارند: «هدیه یک شیشه عطر و یک پیراهن به علی شمخانی و دریافت اطلاعات از او به عنوان ادله جاسوسی من مطرح شده است. اگر دبیر شورای عالی امنیت ملی در مقابل یک شیشه عطر اطلاعات مملکت را میدهد، چرا آنها را احضار نمیکنید؟»
اکبری مدعی است بیش از ۱۰ ماه زیر شکنجه و بازجویی بوده و تحت فشار و داروهای روانگردان بوده تا از او اعتراف گرفته شود. این بخش هم در ظاهر کمی با واقعیت تطبیق ندارد؛ چنانکه اگر فشار و شکنجهای هم در کار باشد، معمولا تا یکی دو ماه اول پایان مییابد و بقیه کار گردش کار پرونده است.
آنگونه که اکبری گفته، یکبار در سال ۱۳۹۷ قرار بوده دستگیر شود، اما نهادهای قدرتمند مانع شدهاند و با این حال سال ۱۳۹۸ به دلیل مشابه بازداشت و به جاسوسی متهم شده است. البته طی سالهای ۹۷ و ۹۸ دولت و شورای عالی امنیت ملی ثابت بودهاند و اگر «یک نهاد قدرتمند» از بازداشت او جلوگیری کرده، این سوال پیش میآید که «نهاد قدرتمند دیگر» چه بوده که یکسال بعد او را بازداشت کرده است؟
آنچنان که تا کنون مشخص است او توسط وزارت اطلاعات بازداشت شده و در آن سالها تیم وزارت اطلاعات به مدیریت سیدمحمود علوی تغییری نداشته است، بنابراین مشخص نیست منظور اکبری از اختلافات در نهادهای قدرت چه بوده است؛ آیا این سخن ریشه در واقعیت دارد یا درخواستی است تلویحی از همان «نهاد قدرتمند» برای کمک به آزادیاش.
دستگیری ابرجاسوس یا تلاش برای برکناری علی شمخانی
یکی از مسائلی که درباره موضوع اعدام علیرضا اکبری مطرح شده، مسئله سرنوشت علی شمخانی است. در زمانه یکدستی قدرت، علی شمخانی تنها گزینهای است که از تیم خاتمی و روحانی در دولت باقی مانده است و این واقعیت وجود دارد که گروهی در دولت و دیگر نهادهای قدرت، تمایلی به ادامه حضور او ندارند و احتمالا چهرههای همچون «سردار رشید» و «سردار رحیم صفوی»، «سردار احمد وحیدی» و «سردار اسماعیل نجار» و چهرههایی از این دست را صالحتر میدانند. ایران اینترنشنال در گزارشی که از سوژه علیرضا اکبری تهیه کرده، مدعی شده که دستگیری و صدور حکم اعدام اکبری، مقدمهای برای برکناری شمخانی بوده است.
احتمالا استناد آنها به اتفاقاتی نظیر دستگیری اکبری چهره نزدیک به شمخانی یا افشای فایل صوتی مربوط به موضوع جلسه شمخانی با مدیران رسانهها باشد که در آن شمخانی سوژه نقد یک گعده سپاه بود و تا آن حد که حتی استعلام میشد شمخانی در آن جلسه از کلمه اعتراض استفاده میکرده یا اغتشاش!
مشخص نیست این سناریو چقدر واقعی است؛ اما آنچه مشخص است اینکه این سناریو دو باگ مهم دارد؛ اول اینکه نهاد بازداشتکننده وزارت اطلاعات بوده نه اطلاعات سپاه، بنابراین فرضیه جایگزینی یک نیروی سپاه به جا شمخانی همین ابتدا با چالش روبروست. نکته دوم اینکه علیرضا اکبری نه در دولت رئیسی، بلکه در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی و توسط وزارت اطلاعات تحت مدیریت او دستگیر شده است، بنابراین دخالت سپاه برای برکناری علی شمخانی دور از واقعیت به نظر میرسد.
واکنش به حکم اعدام علیرضا اکبری
وقتی حکم اعدام علیرضا اکبری صادر شد، سخنگوی وزارت خارجه انگلیس به سرعت پیامی صادر کرد که در آن اعلام شده بود «ما از خانواده آقای اکبری حمایت میکنیم و بارها پرونده او را با مسئولان ایرانی مطرح کردهایم. اولویت ما آزادی سریع او است و بر درخواست خودمان برای دسترسی فوری کنسولی تأکید کردهایم.»
همچنین جیمز کلورلی وزیر امور خارجه بریتانیا در توییتی حمله تندی به جمهوری اسلامی کرد و نوشت: «صدور حکم اعدام علیرضا اکبری اقدامی با انگیزه سیاسی از سوی رژیمی بیرحم است که ارزشی برای جان انسان قائل نیست.»
ورود انگلستان به موضوع علیرضا اکبری دو حالت دارد؛ اول اینکه او جاسوس انگلستان است و آنها قصد دارند از مهره خود حمایت کنند. احتمال دوم هم این است که او به خاطر داشتن شهروندی انگلستان مورد حمایت این کشور است.
آنچه پرونده علیرضا اکبری را پیچیده میکند این است که چگونه یک مقام رده بالای حوزه وزارت دفاع در ایران شهروندی انگلستان داشته و تا کنون کسی چیزی نگفته است. اما سوال مهم اینجاست که او چه اطلاعاتی در اختیار داشته است. با توجه به وضعیت اکبری و بازنشستگی او، احتمالا هیچ اطلاعات مستقیمی در اختیار نداشته و اگر جاسوسیاش صحت داشته باشد، این گمانه نزدیک به واقعیت است که اکبری از طریق ارتباطاتی که با چهرههای مختلف داشته، اطلاعات را دستهبندی میکرده و به انگلستان تحویل میداده است.
اکبری معتقد است جنگ ایران و عراق را پایان داده و به خاطر همین سابقه در برقراری صلح، از آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل خواسته از او حمایت کند. این در حالی است که مریم صمدی همسر علیرضا اکبری به بیبیسی فارسی گفته مقامهای ایرانی اعضای خانواده را برای ملاقات آخر به زندان فراخواندهاند. این یعنی این احتمال وجود دارد که هنگامی که این گزارش را میخوانید علیرضا اکبری اعدام شده باشد؛ قبل از آنکه درخواستش به گوش گوترش برسد!