باروت

منبع خبر / طنز / 24-10-1401

وبلاگ چلچراغ (شماره ۸۸۴) – یادداشت ابراهیم حسن‌زاده

وبلاگ چلچراغ (شماره ۸۸۴)

خودم هم می‌دانم که در این اوضاع و احوال، گیر دادن به اراجیف امثال امیرحسین ثابتی، نه دردی را درمان می‌کند و نه دیگر حتی به درد خنک کردن دل می‌خورد. ولی گاهی عده‌ای از مسئولان مملکت، گویی که همین چند ثانیه پیش از مریخ به تهران رسیده باشند، ابروهایشان را با تعجب بالا می‌اندازند و می‌گویند: «باید آسیب‌شناسی کرد که چطور شد که کار به این‌جا رسید؟»

توییت امیرحسین ثابتیتوییت امیرحسین ثابتی

تماشای این توییت ثابتی دست‌کم این خاصیت را دارد که با سند و مدرک ثابت می‌کند چطور شد! قضیه این است که مسئولان به تحلیل‌های کسانی اعتماد می‌کنند که با استناد به منابع به‌شدت علمی و متقن مطمئن هستند که قیمت نفت، اگر توافقی با ۴+۱ حاصل نشود، ظرف مدت کوتاهی به ۱۸۵ دلار می‌رسد و وقتی پس از مدتی، بدون توافق مذکور قیمت نفت تا ۸۷ دلار پایین می‌آید، نه‌تنها لازم نمی‌دانند کناره‌گیری کنند، یا عذر بخواهند، بلکه طلب‌کارانه حرف تازه‌ای رو می‌کنند و مصرانه بر موضع قبلی اصرار می‌کنند.

حکایتی هست که مردی با خودش باروت همراه داشت. در مرز، مرزبان به او گفت نباید باروت همراه داشته باشد. مسافر ادعا کرد که دانه‌های همراهش شاهدانه هستند. مرزبان کبریتی به باروت کشید و طبیعتا گوگرد گر گرفت و شروع کرد به سوزاندن ریش و موی مسافر. مسافر در همان حال که داشت می‌سوخت، گفت: «عرض نکردم شاهدانه ا‌ست؟»

این یادداشت در شماره ۸۸۴ مجله چلچراغ، به تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۱ منتشر شد.

نویسنده: ابراهیم حسن‌زاده

هفته‌نامه چلچراغ، شماره ۸۸۴

Post Views: ۶


بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

مرد جوان پسر مورد علاقه مادرزنش را به قتل رساند!