نگاهی به نقش کلیدی زنان در سازمانهای نوین
نجات کسبوکار با تدبیر زنانه – زنان و افزایش بازدهی سازمان، نقش مکملی زنان در گروههای کاری، و زنانی که مردانه رهبری میکنند
بسیاری از زنان بر این باورند که در جوامعی که رویکرد مردسالارانه بر آن حاکم باشد، جایگاه اجتماعی کمتری دارند، اگرچه در جوامع مدرن نیز زنان نتوانستهاند در مقایسه با مردان در جایگاههای مدیریتی حضور پیدا کنند. یکی از آخرین تحقیقات در این حوزه نشان میدهد که کشوری مانند نروژ با ۱۳.۳ درصد بالاترین حضور زنان در بخش هیئت مدیره را دارد، یا در آمریکا ۴۲.۷ درصد از مدیران ارشد را زنان تشکیل دادهاند. بااینحال، روند حضور زنان در بخشهای مختلف جامعه، بهخصوص در کسبوکارها رو به بهبود است.
در چند سال گذشته در ایران نیز زنان توانستهاند به موفقیتهای چشمگیری در عرصه اقتصاد دست پیدا کنند، اما همچنان رویکرد مردسالارانه در کسبوکارهای ایرانی نسبت به حضور زنان در بخشهای مختلف مدیریتی وجود دارد. این موضوع بهانهای شد تا به تاثیرات نقش زنان در کسبوکارها بپردازیم و سبک مدیریتی آنها را مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم.
زنان و افزایش بازدهی سازمان
بر اساس مطالعات مدرسه کسبوکار UNC، تنها ۱۴.۶ درصد از مدیران اجرایی و ۴.۶ درصد از مدیران عامل سازمانها در سراسر کشورها را زنان تشکیل میدهند. بر اساس همین مطالعات، سازمانهایی که زنان بیشتری را در موقعیت مدیران اجرایی قرار دادهاند، ۵۳ درصد بازدهی بیشتری نسبت به سایر سازمانها دارند. اثر بازدهی حضور زنان در سازمانها را میتوان در سبک مدیریتی و ویژگیهای شخصیتی آنها یافت، چون معمولا زنان تعامل بهتری را با دیگر کارمندان میتوانند در سازمان ایجاد کنند و این موضوع میتواند در اثربخش ظاهر شدن گروههای کاری جلوه بیشتری داشته باشد.
البته تحقیقات نشان میدهد که در برخی از جوامع، زنان با یکدیگر نمیتوانند با تعاملی سازنده به فعالیتهای سازمان بپردازند، به این معنا که زنان در این جوامع در کنار کارمندان و زیردستان مرد میتوانند اثربخش ظاهر شوند و با زنان دیگر در فعالیتهای سازمانی که فشار کاری بالا باشد، معمولا به مشکلات متعددی برمیخورند.
برخی از صاحبنظران مدیریتی بر این باورند که در راستای حلوفصل کردن مشکلات کاری زنان با یکدیگر نیاز به ایجاد صمیمیت بیشتر در سازمان وجود دارد. به عنوان نمونه، برگزاری جشنهای سازمانی، برنامههای تفریحی بیرون از سازمان و… بسیار میتواند در ایجاد رابطهای صمیمی در بین زنان با یکدیگر مثمر ثمر واقع شود و مشکلات آنها را با یکدیگر حلوفصل کند.
نقش مکملی زنان در گروههای کاری
طبق مطالعات موسسه ABI، گروههای کاری که حداقل یک عضو زن داشته باشند، IQ بیشتری را نسبت به گروههای کاری که فقط متشکل از مردان باشد، دارا هستند. این مطالعات نیز نشان میدهد که حضور زنان در گروههای کاری بسیار میتواند مثمر ثمر واقع شود و بازدهی گروههای کاری را افزایش دهد، چون هنگامی که زنان در گروههای کاری قرار میگیرند، بهخوبی میتوانند نقش مکملی مردان را ایفا کنند و در نقاطی که فعالیتهای سازمانی مردان با نقاط ضعف جدی همراه است، زنان با سبک مدیریتی که دارند، آن را بهبود میبخشند.
آموزش زنان برای جایگاههای مدیریتی
مطالعات مدرسه کسبوکار UNC نشان میدهد که زنان در سنین پایین اشتیاق کمتری به حضور در مشاغل مدیریتی دارند و معمولا آنها ترجیح میدهند که فعالیتهای سازمانی را که کمتر چالشبرانگیز هستند، انتخاب کنند. این ویژگی فرصتی را پیشِ روی سازمانهای نوین قرار میدهد که با استخدام زنان در سنین پایین، آنها را تحت آموزش برای رسیدن به پستهای مدیریتی قرار دهند.
تجربه برخی از کسبوکارها نشان میدهد هنگامی که زنان را طی سالهای متوالی در سازمان آموزش دهند، بیشتر از زنان مدیر میتوانند در سازمان مفید واقع شوند. یعنی ترجیح سازمانهای نوین بر این است که اگر برای واحدی از سازمان قصد استخدام مدیر زنی را دارند، بهتر است که کارمندان زن خود را برای این واحد سازمان آموزش دهند، تا اینکه بخواهند یک مدیر زن را استخدام کنند.
چون در واقعیت هنگامی که زنان از سنین پایین تحت آموزش سازمان قرار میگیرند، عملکرد و اثربخشی بیشتری میتوانند نسبت به افرادی که در بیرون از سازمان مدیر بودهاند، دارند، اما شاید برخی از مدیران سازمانها با خواندن این موضوع به این فکر فرو روند که کدامیک از زنان سازمان پتانسیل پستهای مدیریتی را دارد و سازمان باید روی کدامیک از کارمندان زن خود سرمایهگذاری کند؟
بر اساس مطالعات دانشگاه استنفورد، زنانی که در کار خود انعطافپذیری بالایی داشته باشند، میتوانند به موفقیت چشمگیری دست پیدا کنند. درواقع این مطالعات نشان میدهد که سازمانها باید روی کارمندان زنی سرمایهگذاری کنند که در فعالیتهای کاری خود انعطافپذیری بالایی دارند. در حقیقت زنانی که اهل تعامل نیستند و در کار خود انعطاف لازم را ندارند، برای پستهای مدیریتی مناسب نیستند. البته ذکر این نکته نیز بسیار حائز اهمیت است که ساختار سازمانهایی میتواند پذیرای زنان انعطافپذیر باشد که چابک و مدرن باشد.
در حقیقت سازمانهایی با ساختارهای سنتی نمیتواند بستر لازم را برای رشد زنان مهیا سازد. از طرفی، هنگامی که سازمانها تمایل به سرمایهگذاری بر روی زنان را دارند، باید به آموزش سبک رهبری مردانه به زنانه دقت کافی داشته باشند. عدم دقت به این موضوع باعث میشود انتظاراتی که از یک مدیر مرد است، از یک مدیر زن نیز به وجود آید، یا برعکس، این در حالی است که زنان و مردان میتوانند نقشهای متفاوتی را در سازمانها ایفا کنند.
زنانی که مردانه رهبری میکنند
دیدگاه برخی از مدیران ارشد سازمانهای ایرانی بر این باور است که در صورتی زنان باید در پستهای مدیریتی به کار گرفته شوند که همچون مردان ویژگیهای رهبری و مدیریتی داشته باشند. این موضوع باعث شده برخی از زنان نیز در سازمانها مانند مردان رفتار کنند و فعالیتهای خود را پیش ببرند، این در حالی است که اتفاقا نباید زنان مانند یک مدیر مرد در سازمان رفتار کنند و باید از نقاط قوت خود که میتواند مدیریت مشارکتی باشد، استفاده بیشتری کنند تا بتوانند در فعالیتهای سازمانی اثربخشتر ظاهر شوند.
به صورت کلی، ویژگیهای شخصیتی که برای رهبران زن موفق شمرده میشود، عبارتاند از همکاری، مشارکت و مشاوره. در حقیقت رهبران موفق زن از لحاظ استراتژیک از این ویژگیها برای ایجاد شرکتهای موفق استفاده میکنند. تمامی این موارد نیز به نقش تعاملی زنان اشاره دارد که در صورت ایفای درست این نقش، میتوانند مکمل مناسبی برای مردان در سازمانها به شمار روند.
دقت و شفافیت بالا
از دیگر ویژگیهای زنان در سازمانها که بسیار میتوانند در فعالیتهای سازمانی مثمر ثمر واقع شود، نظم، دقت و شفافیت بالای آنهاست. این موضوع میتواند نقطه قوت حضور زنان در سازمانها و گروههای کاری باشد، یا معمولا زنان در مورد آنچه انجام میدهند، عمیقا پرشور هستند، به این معنا که با شور و شوق بالایی نسبت به مردان فعالیتهای سازمانی را پیش میبرند.
برخی از سازمانهای نوین برای اینکه فعالیت یک واحد سازمانی با شور بالاتری ادامه پیدا کند، از حضور زنان در سازمان استفاده میکنند. تجربه نشان داده که افرادی که شور کمتری در فعالیتهای خود دارند، انگیزه لازم برای ارتقا و پیشرفت در سازمان را ندارند. این در حالی است که افراد حرفهای که در کار خود شور دارند، تلاش میکنند که آن کار را با لذت بیشتری انجام دهند.
این متقاعدکنندگان خوب
یکی از ویژگیهای زنان در سازمانها این موضوع است که متقاعدکننده خوبی هستند و بهخوبی میتوانند دیگران را قانع کنند. این ویژگی زنان در کانالهای ارتباطی سازمانها بسیار میتواند اثربخش باشد. البته زنانی در اینگونه واحدهای سازمانی میتوانند موفق عمل کنند که شخصیت برونگرایی داشته باشند و بهخوبی بتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند. چون در صورتی که شخصیت این افراد درونگرا باشد، قطعا برقراری ارتباطات با افراد داخل و بیرون سازمان برای این افراد بسیار سخت خواهد بود.
در پایان ذکر این نکته بسیار حائز اهمیت است که بسیاری از زنان متاهل وقتی که صاحب نوزاد میشوند، یا از کار خود استعفا میدهند، یا بخش اعظمی از کار خود را کم میکنند. البته این اتفاق بیشتر در بخش خصوصی رخ میدهد. با توجه به این موضوع، برای رشد زنان در سازمانها نیاز به حمایت از آنها وجود دارد تا حتیالامکان آنها شغل خود را برای حفظ و مراقبت از خانواده ترک نکنند. راهحل این موضوع نیز کاستن فعالیتهای سازمانی زنان است و امکان انجام بخشی از فعالیتهای سازمانی آنها در منزل است، تا از این طریق بتوانند با استرس کمتری به فعالیتهای خود بپردازند.
نویسنده: امیر کاکایی
هفتهنامه چلچراغ، شماره ۸۸۴