تولد تلخ دختر حامد سلطانی در نبود مادر و برادرش !!

پست اینستاگرامی دردناک حامد سلطانی مجری معروف به مناسبت تولد دخترش فاطمه سلما.
حامد سلطانی مجری اعجوبه ها تولد دخترش فاطمه سلما را در نبود همسر و فرزند دیگرش جشن گرفت.
حامد سلطانی مجری اعجوبه ها خردادماه امسال در سانحه رانندگی به سوگ همسر و پسر خود نشست . از این اتفاق ناگوار حامد سلطانی و دخترش فاطمه سلما جان سال به در بردند.
حامد سلطانی نوشت:
دقیقاً هشت سال پیش بود…
شانزدهم بهمن هزار سیصد و نود و سه!
آنقدر پلههای بیمارستان را بالا و پایین رفتم، آنقدر طول سالن انتظار را رفتم و آمدم، آنقدر مانیتورِ شرححالِ مادرها را چک کردم، آنقدر از انتظامات و خدمات و پرستارها پرسیدم و پرسیدم و پرسیدم که وقتی خواستند خبر آمدنت را بدهند، هر کدامشان سناریوی جداگانهای چیده بودند…
آقایی که جلوی ورودی بخش نشسته بود، هربار تلفن روی میزش زنگ میخورد، قبل از آنکه گوشی را بردارد، منِ نگرانِ منتظرِ مضطرب را مقابل میز کارش میدید؛ تلفن را جواب میداد، بیمعطلی اسم یک بابا را صدا میزد و بعدش میگفت: مبارکه!
تلفنش زنگ خورد، گوشی را برداشت، من باز هم همانجا بودم، گوشی را گذاشت، این بار کسی را صدا نزد، سکوت کرد و مشغول کار خودش شد، رو گرداندم که دوباره به متر کردنِ طول سالن مشغول شوم. صدا زد که کجا؟ بیا داداش یه لیوان آب برات بریزم!
گفتم نمیخوام، ممنون! خبری نشد؟
زل زد به من و با لبخندِ ریز و با صدای آرام گفت: بار اوله بابا میشی؟ گفتم بله؛ گفت پس مبارکه. مامان و بچه هر دو سالمن… و بعد جوری که انگار داشت به برادرش خبر تولد فرزند میداد، خندید و دستش را گذاشت پشت سرم و گفت: نتونستم بیشتر اذیتت کنم!
از حالِ وصفنشدنیِ آن لحظهی خودم چیزی برای گفتن ندارم. که کم نشود از عمقِ احساسم! که جفا نشود در حقِ شیرینیِ لحظه به لحظهاش!
همین بس که فقط اشک بودم و شُکر…
آمد و شد چراغِ خانهی ما
آمد و شد بهانهی جدیدِ ما برای خوشحال بودن
آمد و شد نعمت،
و منشاء یک دنیا برکت به دل زندگیمان…
بزرگ شد، قد کشید، گریه کرد، خندید…
حالا ۳۲ بار تغییر فصلهای خدا را دیده
۹۶ ماه را زندگی کرده
و توی همهی ۲۹۲۰ روز زندگیاش که نه! اما توی همین ۲۴۳ روز گذشته شاید خیلی بیشتر از همسنوسالها و همبازیهایش، سردی و گرمیِ روزگار را چشیده.
امروز، تولدِ همسفرِ هشتسالهی من است
و من پرم از امید، پر از رویا، پر از آرزوهای بزرگ
برای کسی که هر خندهاش، یک سِرُم انگیزه است که میرود توی رگهای زندگیمان…
تولدت مبارک عزیزِ دلِ بابا!
.