به بی بخاری داماد ، نوعروس بخندد/شعر طنز


به بی بخاری داماد ، نوعروس بخندد/شعر طنز

😂 فی البداهه خندیدن! 😂سالها پیش در یکی از روزهای زمستانی به حوزه هنری رفته بودم تا دوست ارجمند و عزیزم ابوالفضل زرویی نصرآباد ــ مدیر گروه طنز حوزه ــ را ببینم. پس از نوشیدن چای و گپ و گفتی کوتاه شعر زیر را فی البداهه...

😂 فی البداهه خندیدن! 😂

سالها پیش در یکی از روزهای زمستانی به حوزه هنری رفته بودم تا دوست ارجمند و عزیزم ابوالفضل زرویی نصرآباد ــ مدیر گروه طنز حوزه ــ را ببینم.

پس از نوشیدن چای و گپ و گفتی کوتاه شعر زیر را فی البداهه سرودم که زرویی عزیز بسیار خوشش آمد به طوری که آن را یادداشت کرد…..چند روز پیش به طور اتفاقی شعر را بین مسوداتم پیدا کردم و اینک برای نخستین بار منتشر می شود :

به بی بخاری داماد ، نوعروس بخندد
کلاغ ریسه رود جوجه ی خروس بخندد

ز فرط قهقهه بی هوش چون شود سگ چوپان
به بام خانه ی او گربه ی ملوس بخندد

کنار عمه الیزابت دوم زن خاقان
در شکه چون که براند تزار روس بخندد

چه بت پرست و مسیحی چه صوفی و چه برهمن
به قلقلک چو رسد کار با مجوس بخندد

سه تار و قیچک و تنبور و دف نوا چو برآرند
ترانه ساز شریف «مرا ببوس» بخندد

خبر ز حور ندارم ولی یقین کنم ای دوست
که کل کشد کلوپاترا و هی زئوس بخندد

عماد و م.امید و کمال و فرّخ و گلشن
به خنده اند که شهنامه ساز توس بخندد

ز بدبیاری اسفندیار رستم دستان
زنند گر به سرش گرز آبنوس بخندد

خلاصه خوش عمل عباس در کنار زرویی
اگر نداشت کسی چهره ی عبوس بخندد!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

عکس بارانی دخترانه | 100 عکس دختر در باران پاییزی با چتر