مختصر و مفید درباره رمان «بیگانه» آلبر کامو

منبع خبر / طنز / 14-12-1401

«بیگانه» با راوی اول شخص روایت شده است؛ انتخابی هوشمندانه برای یک رمان موسوم به اگزیستانسیالیستی

به مناسبت ۸۰ سالگی رمان «بیگانه» آلبر کامو – شاید هم دیروز؛ نمی‌دانم…

برای بازه‌ای نسبتا طولانی، در سال‌های پس از دهه ۶۰، در دورانی که کتاب‌های چپ‌گرایانه از مد افتاده بودند و تلاش برای تغییر دادن جهان بیهوده، ناممکن یا دست‌کم ازمدافتاده به نظر می‌رسید، پوچی یا پوچ‌انگاری به رایج‌ترین مد فرهنگی تبدیل شده بود. یکی از نمادین‌ترین چهره‌های آن مد، که چندان هم کوتاه نبود، آلبر کامو بود و شاخص‌ترین کتابی که سخت بعید بود کسی آن را نخوانده باشد و ادعای کتاب‌خوانی کند، «بیگانه» بود.

داستان «بیگانه»

داستان «بیگانه» همان‌طور که قابل حدس است، چندان مفصل و شلوغ نیست. مادر مورسو، شخصیت اصلی کتاب، در آسایشگاه سالمندان درگذشته است. مورسو برای تدفین او می‌رود، اما قادر نیست آن‌طور که انتظار می‌رود، گریه کند. در بازگشت، در شرایطی که انگار مرگ مادر تاثیری در زندگی‌اش نگذاشته، به خاطر همسایه نژادپرستش، با عربی درگیر می‌شود و با اسلحه همان همسایه یکی از آن‌ها را می‌کشد. کتاب با حکم مرگ مورسو تمام می‌شود.

رمان بیگانهجلد خارجی رمان «بیگانه»
کتاب بیگانهطرح جلدی از کتاب «بیگانه» آلبر کامو

روایت داستان

«بیگانه» با راوی اول شخص روایت شده است؛ انتخابی هوشمندانه برای یک رمان موسوم به اگزیستانسیالیستی. کامو مایل بود دغدغه‌های ذهنی شخصیت داستانش، یا درواقع دغدغه نداشتن‌های ذهنی او، یا بهتر است بگوییم بیهوده بودن دغدغه‌های ذهنی او را بیان کند. استفاده از روایت سوم شخص اجازه نمی‌داد این جریان ذهنی به‌خوبی به مخاطب منتقل شود. البته نویسندگانی مانند کافکا موفق شده بودند به‌خوبی از پس این کار بربیایند، اما کامو تلاشی برای این کار نکرد.

اقتباس سینمایی

طبیعتا تلاش برای اقتباس سینمایی از «بیگانه»، چندان بختی برای موفقیت ندارد. فیلم‌ها بیشتر به اتفاق نیاز دارند تا جریانات درونی و ذهنی. به همین خاطر سینماگران معتبر، علی‌رغم محبوبیت کتاب کامو به‌ندرت سراغ آن رفته‌اند. به‌علاوه کتاب کوتاه است و خواندن آن ممکن است وقت کمتری از دیدن فیلمش بگیرد؛ قانون عرضه و تقاضا!

طرح جلد رمان بیگانهاز طرح جلدهای نسخه انگلیسی رمان «بیگانه»

ترجمه فارسی رمان «بیگانه»

«بیگانه» بارها و بارها به فارسی برگردانده شده است. و بارها و بارها در چاپ‌های غیررسمی روی بساط‌های کنار خیابان نشسته است. به‌هرحال ممیزی داستان چیزی نیست که به خاطرش خودتان را اسیر ترجمه‌های ناشران نامعتبر کنید. ترجمه‌های لیلی گلستان، خشایار دیهیمی و امیرجلال‌الدین اعلم هر کدام به دلایلی خواندنی هستند. اما انتخاب ما ترجمه خشایار دیهیمی است.

نویسنده: ابراهیم قربان‌پور

هفته‌نامه چلچراغ، شماره ۸۸۴

Post Views: ۱۲


بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

عکس پروفایل مادر فوت شده